تاریخ انتشار : ۲۸ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۸  ، 
کد خبر : ۲۸۹۳۴۶

حذف 13 آبان با تخفيف روحيه استكبارستيزي

پایگاه بصیرت / سعید همتی

(روزنامه جوان ـ 1394/08/13 ـ شماره 4668 ـ صفحه 5)

روز ملي مبارزه با استكبار جهاني در حالي امروز مانند سال‌هاي گذشته در ۱۳آبان برگزار مي‌شود كه طيفي در داخل كشور – به ويژه در دو سال اخير- به دنبال آن بوده تا با ايجاد تغيير در ماهيت برگزاري چنين مراسمي، نخست برگزاري يوم الله 13 آبان را در جامعه مخدوش كنند و در ادامه براي كمرنگ كردن اصل «استكبارستيزي» به عنوان مؤلفه‌اي اساسي از گفتمان انقلاب اسلامي مقدمه‌چيني كنند.

پيش درآمد روز ملي مبارزه با استكبار را بايد واقعه مهمي دانست كه منجر به خاك و خون كشيده شدن دانش‌آموزان و دانشجويان انقلابي در زمين چمن دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۷شد. روزي كه دانش‌آموزان مدارس را تعطيل كرده بودند و در لبيك به حركت انقلابي و ضداستكباري امام خميني(ره) به جرگه راهپيمايان پيوستند. اين حركت با پيوستن دانش‌آموزان به دانشجويان در دانشگاه تهران و زمين چمن اين دانشگاه اجتماعي گسترده را تشكيل داد كه حكومت شاه نتوانست آن را بربتابد، از اين رو بود كه مأموران اين اجتماع را به خاك و خون كشيدند و ۵۶ دانش‌آموز و دانشجو را در اين روز به شهادت رساندند.

نقطه ثقل تحولات ضداستكباري ۱۳آبان را بايد ماجراي تسخير سفارت امريكا در تهران توسط دانشجويان خط امامي دانست؛ حركتي كه بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران آن را انقلاب دوم و بزرگ‌تر از انقلاب اول نام نهادند. يكي از دستاوردهاي تسخير سفارت ايالات متحده، انتشار هزاران سندي بود كه از داخل اين سفارت كشف شده بود؛ اقدامي كه تصوير واقعي‌تر از چهره امريكايي‌ها نزد مردم ايران را نشان داد.

حال به‌رغم آنكه چهره امريكايي‌ها ساليان سال است كه نزد افكار عمومي داخل كشور مخدوش و منفور است جرياني نشانه‌دار با بزك كردن اين كشور، مواضع و رفتار خصمانه آنها را تغيير يافته و به دور از دشمني‌هاي ديرينه تفسير و معنا كنند. رويكردي كه بايد آن را در جهت« تخفيف روحيه استكبار‌ستيزي جامعه ايراني» ترجمه كرد كه يكي از لايه‌هاي نفوذ پس از برجام و با هدف تغيير در مباني انقلاب اسلامي ارزيابي كرد؛ حركتي كه طي 25 ماه گذشته به اشكال مختلف دنبال شده است.

تقليل چنين روحيه‌اي آنقدر براي نظام سلطه اهميت دارد كه اوباما بخش‌هايي از سخنراني سالانه خود در مجمع عمومي سازمان را به يكي از مؤلفه‌هاي اين موضوع اختصاص مي‌دهد و بيان مي‌كند: «‌مردم ايران تاريخ پرافتخار‌ و ظرفيت‌هاي فوق‌العاده‌اي دارند اما شعار مرگ بر امريكا اشتغالزايي نمي‌كند و ايران را امن‌تر نمي‌كند.» تنها چند روز پس از سخنان رئيس‌جمهور امريكا جان كري هم موضع مشابهي گرفت و در گفت‌وگو با بي‌بي سي و در پاسخ به چگونگي تعميق روابط تهران- واشنگتن بيان كرد:‌«‌فكر مي‌كنم همه مي‌توانند با تغيير لحن و كم كردن از شعار‌ها شروع كنند. اول از همه شعار مرگ بر امريكا و مرگ بر اسرائيل. داشتن نقشه‌اي براي نابودي اسرائيل به اين روند كمكي نمي‌كند.» در نگاه نخست و در تحليل موضع يكسان رئيس‌جمهور و وزير خارجه ايالات متحده امريكا درباره ايران و لزوم حذف شعار مرگ بر امريكا مي‌توان گفت ايالات متحده، امريكايي‌هاي چند دهه پيش نيستند و با توجه به تغيير معادلات منطقه‌اي و قدرت‌گيري ايران در منطقه و تضعيف نسبي تسلط اين كشور در غرب آسيا، خواهان تقليل تنش‌ها با جمهوري اسلامي ايران بوده و گزينه‌ها‌يي نظير « حمله نظامي» و «براندازي»را كنار گذاشته و بعد از توافقات هسته‌اي خواهان ادامه مذاكرات در حوزه‌هاي ديگر با كشورمان بوده و به‌صورت جدي تلاش دارند در مسير تعميق روابط تهران - واشنگتن و عادي‌سازي تعامل دوطرفه و البته در شرايطي مساوي و نه يك طرفه قدم خواهند برداشت.

معتقدان به چنين ديدگاهي عادي شدن روابط امريكا با كوبا را مثال زده و عنوان مي‌كنند كه كارگزاران كاخ سفيد مانند گذشته دنبال لشكر‌كشي و تغيير بنيادين در حاكميت‌ سياسي ديگر كشورها نيستند.

اما تأكيدات مهم مقامات ارشد ايالات متحده امريكا را مي‌توان در سطح ديگري هم – كه به نظر مي‌رسد با توجه به مصاديق و ادله‌اي كه وجود عيني دارد، حقيقي‌تر است - تعريف و تحليل كرد با وام گرفتن از سخن مقام معظم رهبري مبني بر:‌«‌تعريف امريكايي‌ها از مذاكره با جمهوري اسلامي ايران، به معناي نفوذ و باز كردن راه براي تحميل است.»

درخواست مورد اشاره مقامات رسمي امريكايي‌ها - كه به بخش‌هایي از آن اشاره شد - نشان مي‌دهد كه طرف غربي تلاش دارد همسو با مذاكرات هسته‌اي نگرش و نگاه مردم نسبت به نظام سلطه را تغيير دهند كه تحقق چنين مسئله‌اي مي‌تواند مقدمه‌اي مناسب براي بسيار از اهداف بالادستي آنها هم به شمار آيد به همين دليل است كه رهبر انقلاب بيان مي‌كنند: «تغيير افكار مردم در خصوص مسائل انقلابي، ديني و مصالح ملي كشور يكي از راه‌هاي نفوذ دشمن است.»

ـ هيجانات كاذب از روابط ايران- امريكا

«ذوق‌زدگي از روابط ايران - امريكا» 25ماهي مي‌شود كه با تلاش‌هاي تجديدنظرطلبان و برخي ديگر از گروه‌هاي سياسي وارد ادبيات سياسي كشورمان شده كه هدف عمده آن عادي‌سازي روابط ميان دو كشور بعد از 36 سال بوده است.

پس از انتخابات سال 92 جريان مورد اشاره تلاش فراواني داشته تا با بهره‌گيري از تاكتيك‌هايي نظير «برجسته‌سازي» مواضع و رفتارهاي به ظاهر دوستانه مقامات غربي در رسانه‌هاي زنجيره‌اي خود و تعريف و تمجيد از رويكرد كنوني دولتمردان امريكا نگاه مردم به عملكرد سران اين كشور را تغيير دهد. پدرخوانده‌هاي اين جريان تلاش مي‌كنند تا بر همين اساس ضرورت تجديدنظر در مباني سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران را مطرح كرده و اين را القا كنند كه «مسامحه و گسترش روابط با امريكا» مطالبه عمومي مردم بوده و دشمني با امريكا بهره‌اي جز تحريم و محدوديت‌هاي بين‌المللي ندارد. برهمين اساس آنها تلاش دارند روحيه استكبارستيزي مردم را تبديل به سازش ناعادلانه با غرب نموده و حاكميت را در مسيري هدايت كنند تا به بسياري از خواسته‌هاي نامعقول غرب و به‌خصوص امريكا پاسخ مثبت دهد.

بنابراين تزريق نگاه خوش‌بيني به غرب در جامعه آن هم به كمك رسانه‌هاي پرشمار خود را بايد يكي از تاكتيك‌هاي مناسب اين جماعت دانست آنگونه كه طي ماه‌هاي گذشته بارها تلاش شده تا كم‌اهميت‌ترين اقدامات مقامات امريكايي، پراهميت‌ترين موضوعات ترجمه شده و به «اساسي‌ترين قدم‌هاي امريكايي» جهت مصالحه با جمهوري اسلامي ايران تعبير شود كه مي‌توان به نمونه‌هايي از آن اشاره كرد.

به عنوان مثال در طول هفته‌هاي ابتدايي پس از توافق ژنو، اعترافات دوپهلوي برخي ديپلمات‌هاي غربي درباره «حقوق هسته‌اي ملت» را به شدت برجسته يا سخنان مرموزانه نمايندگان نظام سلطه در مورد «لغو تحريم‌ها» را با آب و تاب فراوان در سطح رسانه‌هايشان جهيده مي‌كردند، اما برعكس، مواضع خصمانه و قلدرمآبانه سياسيون غربي را عليه مردم سانسور مي‌كنند يا بسيار كمرنگ و كم‌رمق پوشش خبري مي‌دهند. در آن مقطع زماني نه تنها رسانه‌هاي هواخواه ليبراليسم در داخل به سخنان توهين‌آميز مذاكره‌كننده ارشد تيم امريكايي در مذاكرات هسته‌اي واكنشي درخور توجه آن هم در قالب نوشتن يادداشت و مقاله نشان ندادند، بلكه حاضر نشدند حتي اصل خبر را هم در صفحات خود براي تنوير افكار عمومي و حداقل رعايت حق ابتدايي مردم، پوشش خبري دهند. چنين رويه‌اي بعد از برجام هم سياست ثابت رسانه‌هاي پرتعداد اين جريان بوده است.

ـ تضعيف مباني انقلاب

امريكايي‌ها به‌خوبي مي‌دانند كه شعار مرگ بر امريكا ناشي از شعور و شناخت جامعه ايران نسبت به سابقه 300ساله استعمار و 60 ساله امريكا در كشور بوده و با سطحي نشان دادن چنين شعارهايي تلاش مي‌كنند يكي از مباني اصلي سياست خارجه جمهوري اسلامي ايران را تضعيف كنند و تغيير دهند كه از آن بايد به عنوان «تغيير موضع » با هدف « تغيير رفتار و رويكرد» نام برد. بر اساس چنين هدفي است كه جماعتي در داخل همگام با مقامات كاخ سفيد تلاش مي‌كنند به مردم القا كنند كه از شعارها و رويكرد انقلابي نفعي حاصل نمي‌شود و جامعه بايد بين مرگ بر امريكا و رفاه و گشايش اقتصادي و معيشتي يكي را انتخاب كند. اين دسته معتقدند مردم در دوراهي «مرگ بر امريكا» و «رفاه و معيشت مناسب» بدون ترديد دومي را انتخاب خواهند كرد و همين مسئله‌كه مي‌تواند مقدمه‌اي مناسب‌براي مخدوش كردن اصل استكبارستيزي‌ باشد.

شعار«مرگ بر امريكا» زاييده اصول و مباني اصيل انقلاب اسلامي است و توانسته موقعيت امريكايي‌ها را به خطر انداخته و منافع آنها را با چالش روبه‌رو سازد و تلاش هماهنگ داخلي - بين‌المللي براي حذف چنين شعاري – در صورتي كه توافقي پنهاني در جهت آن صورت نگرفته باشد- مقدمه مهم و اثرگذاري جهت تقليل روحيه استكبارستيزي بوده و مي‌تواند به تغيير رويكرد جمهوري اسلامي ايران در قبال نظام سلطه منجر شده و به عنوان سطح مهمي از نفوذ، نهايتاً به توسعه روابط بدون ضابطه ايران- امريكا بينجامد كه تحقق چنين هدفي مساوي است با «تغيير ماهيت انقلاب اسلامي» و تضعيف «موقعيت ايران در منطقه.» تلاش بي‌وقفه و پرحجم نظام سلطه و جرياني خاص در داخل با هدف«تغيير هويت انقلاب اسلامي» باعث شد كه رهبر معظم انقلاب طي دو سال اخير به لزوم حفظ مباني انقلاب اسلامي تأكيد نمايند: « مبارزه با استكبار و نظام سلطه، بر اساس مباني قرآني، هيچ‌گاه تعطيل‌پذير نيست و امروز امريكا كامل‌ترين مصداق استكبار است... مبارزه با استكبار جزو مباني انقلاب و از كارهاي اساسي است، بنابراين خودتان را براي ادامه مبارزه با استكبار آماده كنيد.»

http://javanonline.ir/fa/news/751348

ش.د9404456

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات