دانشگاه مهمترين مركز براي رشد و پويايي يك كشور در عرصههاي مختلف اقتصادي، فرهنگي و سياسي بوده و هست، به صورتي كه بين توسعه يك كشور با«علممحور بودن» دانشگاهها رابطه مستقيم و محكمي وجود دارد.
اساساً چنانچه دانشگاهها و مراكز علمي يك كشور در مسير حقيقي خود كه همان تحقيق و تمركز بر حوزه علم و فناوري است، حركت كنند نمود آن را ميتوان در حوزههاي مختلفي مانند توليد ملي مشاهده كرد و چنين روندي ميتواند نهايتاً به واكسينه شدن يك كشور در مقابل تحريمها و تهديدات بيروني بينجامد، به همين دليل است كه مقام معظم رهبري در جمع اعضاي هيئت دولت در تابستان امسال بيان ميكنند: «يكي مسئلهحفظ شتاب علمي است... شتاب تنزل كرده. اين را من به دوستان دانشگاهي هم گفتم و عرض ميكنم كه نگذاريد شتاب علمي در دههدوم چشمانداز - الان وارد دههدوم چشمانداز شدهايم- كم بشود.»
بنابراين چنانچه دانشگاههاي يك كشور به عنوان مهمترين و اصليترين بستر پيشرفت و توسعه يك كشور در مسيري غيرحقيقي - نظير بازيچه شدن دانشجو بهواسط فعاليت احزاب در دانشگاه - قرار بگيرند ديگر نبايد انتظار داشت آن كشور مسير تعالي را طي كند. در كشور ما هم جرياني سياسي همواره تلاش داشته با تاكتيكهاي مختلف دانشگاه را از مسير اصلي خارج كرده و با التهابآفريني در فضاهاي علمي كشور، از دانشجو سكوي پرتابي براي رسيدن به اهداف جناحي و انتخاباتي خود بسازد.
روزنامههاي زنجيرهاي روز دانشجو را سياسي كردند
با نيمنگاهي به صفحات نخست روزنامههاي روز دوشنبه ميتوان سطحي ديگر از نگاه حزبي جماعت تجديدنظرطلب به دانشگاه را مشاهده كرد آنجا كه رسانههاي تحت نظر اين جريان طي دو سال گذشته كه بخش علمي كشور رشد قابل قبولي راطي نكرده هيچگاه احساس دغدغه نكرده و از دانشجو و دانشگاه نگفته و روز گذشته به يك باره تمام تيتر و تصاوير صفحات نخست خود را به ميهمانان حاضر در دانشگاه اختصاص ميدهد؛ ميهماناني كه با برند اصلاحطلبي شناخته ميشوند و در سخنرانيهاي خود در دانشگاه از همه چيز حرف به ميان ميآورند به غير از دغدغه و مطالبات دانشجو و دانشگاهيان.
«جنبش دانشجويي ديروز و امروز در ميزگردي با حضور عباس عبدي و مقصود فراستخواه»، «دانشجو چشمي كه بايد بيدار بماند»، «عارف در روز دانشجو: به خرداد 92 برگردم دوباره به نفع روحاني كنار ميكشم»، «سخنراني چهرههاي شاخص اصلاحات در دانشگاهها، بازگشت نشاط به دانشگاه»، «عارف: جنبش دانشجويي براي خلق حماسه 92 ديگري فعال باشد»، «ابتكار در دانشگاه يزد: دولت تلاش ميكند محدوديتها برداشته شود»، «جعفر توفيقي: جنبش دانشجويي از حاشيه خارج شد»، «روز شلوغ دانشگاهها» و «هويتداري دانشگاه و دانشجو» تنها بخش كوتاهي از دهها تيتر و تصوير روزنامههاي زنجيرهاي مدعيان اصلاحطلبي است كه عمدتاً تمركز آنها به مباحث مربوط به انتخابات پيش رو تعلق گرفته و در متن و تيتر آنها كمتر نشاني ميتوان از دغدغههاي روز دانشجو جستوجو كرد.
سياهه تجديدنظرطلبان در برخورد با دانشگاه و دانشجو
البته با نگاهي به سابقه جماعت تجديدنظرطلب در برخورد با دانشجو و دانشگاه هم ميتوان بهراحتي دريافت كه اساساً مطالبات اين قشر از جماعت براي رهبران اين طيف سياسي كمتر اهميت داشته و آنچه بيش از هر چيز ديگري مهم است اهداف حزبي- انتخاباتي است كه در صورت پيادهسازي بخشي از آن توسط دانشجو رهبران و عناصر اين جريان بهتر ميتوانند راهبردهاي خود را رنگ تحقق ببخشند.
يكي از نتايج حاكميت هشت ساله جريان تجديدنظرطلب بركشور، تغيير بنيادين فضاي دانشگاهها از سمت علمي- فكري به سمت سياسي- حزبي بود، به گونهاي كه نقشآفريني پررنگ دانشجويان دانشگاههاي تهران در شكلگيري مهمترين شهرآشوب زمان تصديگري اين جريان بر عرصه مديريت اجرايي- غائله 18 تير78- را ميتوان به وضوح مشاهده كرد.
از سال 76 تا 84 بارها دانشجويان نقش اول «فشار از پايين» را براي «چانهزني پدرخواندههاي تجديدنظرطلب از بالا» برعهده گرفته و نقش تندروهاي كف خيابان را جهت پيادهسازي استراتژيهاي پيچيده رهبران تئوريك اين طيف به خوبي ايفا كردند.
در طول آن سالها برخي از جنبشهاي دانشجويي نظير انجمن اسلامي و تحكيم وحدت ضمن وابستگي به كانونهاي قدرت، زمينهساز انحراف و جدايي بخشي از بدنه تأثيرگذار جريانات دانشجويي از نظام و اجتماع شدند و وزير علوم وقت، نامهاي به رئيسجمهور مينويسد تا با 50 دانشجوي عضو انجمن اسلامي مستقل كه در اجتماع اعتراضي جلوي وزارت علوم شركت كردهاند برخورد امنيتي، قضايي، اطلاعاتي و سياسي و حقوقي شود.
آن زمان بود كه آغاجري توهينهاي بيسابقه را عليه اركان نظام مطرح و پيرو آن يك هسته مركزي در بدنه اجرايي كشور تشكيل داده و به رؤساي دانشگاهها دستور ميدهد جهت حمايت از اين فرد مجوز برگزاري تجمعات در درون دانشگاهها صادر شود.
رهبري در سال 92: دانشگاه به باشگاه سياسي تبديل نشود
بهراستي هيچ فرد دلسوز و دغدغهمندي تمايل ندارد شرايط ناگوار و تلخ مراكز علمي و تحقيقاتي در سالهاي 76 تا 84 بار ديگر تكرار شود كما اينكه مقام معظم رهبري در همان ابتداي روي كارآمدن دولت يازدهم با بيان لزوم استمرار بر حفظ رشد علمي كشور تأكيد ميكنند دانشگاه نبايد به «باشگاه سياسي» يا «خانه احزاب» تبديل شود و به عنوان ابزاري جهت اهداف جناحهاي سياسي به حساب آيد و معظمله اين را بزرگترين آفت فضاي علمي كشور – طي سخنراني خود در سال 93 هم – عنوان ميكنند: «آرامش دانشگاهها، زمينهساز و شتاببخش حركت علمي كشور است و اگر خداي ناكرده اين آرامش ضربه بخورد، حركت علمي متوقف ميشود و ايران به عقب بازميگردد.»
ايشان همچنين ميفرمايند: «... مسئولان ذيربط و مديران دانشگاهها بايد با جديت از تبديل مراكز علمي به محل جولان و فعاليتهاي جريانهاي سياسي جلوگيري كنند... تبديل دانشگاهها به باشگاههاي سياسي سم مهلك حركت علمي كشور است.» اينها بخشي از مطالبات رهبري- در بهار سال گذشته - از مسئولان دولتي از جمله وزير علوم بود و سؤالات فراواني را در ذهن به وجود ميآورد از جمله اينكه «هدف گروه يا كساني كه فضاي التهاب و اضطراب را به دانشگاهها تزريق ميكنند، چيست و چگونه ميتوان از فضاي علمي دانشگاهها صيانت كرد؟»
رهبري در سال 94 هم مطالبه سال 92 را تكرار ميكنند
رهبر معظم انقلاب اسلامي طي 26ماه گذشته همواره بر چنين مطالبهاي تأكيد نمودهاند و آخرين بار در ديدار بيش از هزار نفر از استادان و اعضاي هيئتهاي علمي دانشگاههاي سراسر كشور تأكيد ميكنند «حاشيهسازي و سياستبازي شتاب علمي را كم كرده است.» معظمله در اين ديدار با ذكر آسيبشناسي از عوامل كاهنده شتاب پيشرفت علمي كشور، به انتقاد شديد از حاشيهسازي و سياستبازي در محيطهاي علمي پرداختند و بيان فرمودند: «محيط دانشگاه بايد محيط فهم سياسي، آگاهي و دانش سياسي باشد اما سياسيكاري و حاشيهپردازي به كار اصلي دانشگاهها يعني تلاش و پيشرفت علمي ضربه جدي ميزند... سياستبازي سم محيطهاي علمي است... سمي كه در اين موضوع به دانشگاهها تزريق شد از بينش فكري مبتني بر سياستكاري نشئت ميگرفت و متأسفانه، هم خلاف قانون، هم خلاف تدبير و هم خلاف اخلاق بود.»
نقشپذيري دانشجو براي پيادهسازي اهداف حزبي
سيطره بر حاكميت و بسترسازي براي براندازي نظام نيازمند ابزارهاي مهمي است كه مهمترين بخش آن تحريك و مخالفت نخبگان و قشر تحصيلكرده جامعه با حاكميت است، لذا تجديدنظرطلبان براي آنكه هميشه اين گروه جمعيتي را همراه و همگام خود داشته باشند بايد در دوران دانشجويي به وسيله برنامههاي خاص روحيه مقابله با نظام اسلامي را در افكار آنها نهادينه كنند و پياده كردن چنين هدفي را جز با سياستزده كردن فضاي دانشگاهها امكانپذير نميدانند. تئوري «فتح سنگر به سنگر» و همچنين يافتن «قدرت چانهزني» در مقابل حاكميت – درآوردگاههاي پيش رو – را هم با قشر دانشگاهي ممكن ميدانند، تجربه آنها هم چنين مسئلهاي را نشان ميدهد به گونهاي كه مهمترين گروه براي ايفاي «نقش فشار از پايين به نظام» بخشي از همين گروه سني جامعه است كه امتحان خود را در فتنه18 تير78 پس داده و در فتنه 88 تا ماهها فضاي غبارآلود در محيطهاي علمي و حتي جامعه را حفظ كردند.
اين جماعت معتقدند برخورد نظامي و امنيتي با قشر دانشگاهي براي نظام بسيار سخت و دشوار بوده و هزينههاي بسياري را به دنبال خواهد داشت، پس سرمايهگذاري روي اين گروه ميتواند بسيار سودمند و حاوي دستاوردهاي فراوان باشد. بر پايه آنچه گفته شد جماعت تجديدنظرطلب تنها از دانشگاهها و دانشگاهي به عنوان اهرمي جهت رسيدن به خواستههاي حزبي و جناحي استفاده میکند و مؤلفههايي مانند پيشرفت علمي كشور براي آنها معنا و مفهومي ندارد و نفوذ اين جريان به مراكز آموزشي و علمي خروجياي جز تنش و التهاب در سطح دانشگاهها نخواهد داشت.
http://javanonline.ir/fa/news/758116
ش.د9404760