روزنامه کیهان **
دریغ از یک عذرخواهی!/ جعفر بلوری
پس از این که ولی الله سیف، رئیس کل بانک مرکزی بعد از دیدار با مقامات آمریکا و-احتمالا- شنیدن پاسخهای نا امید کننده آنها! صادقانه، حرف دل«همه» حتی، برجام زدگان را زد و گفت که نتیجه 3 سال اعتماد به آمریکا شده «تقریبا هیچ»، ««عذر خواهی» کمترین کاری بود که بزککنندگان آمریکا و برجام میتوانستند و میتوانند از مردم بکنند اما نکردند و گویا قصد این کار را هم ندارند. در مقابل با کمال تعجب دیدیم، عده ای از همین ذوق زده ها، بلافاصله به خط شدند و به جای یک عذرخواهی خشک و خالی، مثل سه سال گذشته منتقدینی را که بزرگترین انتقادشان، رفع نشدن تحریمهاست به باد انتقاد گرفتند. عدهای حتی در جایگاه سخنگوی وزارت خارجه آمریکا ظاهر شده و چنان از بدعهدی آمریکا دفاع کردند که احتمالا تعجب کاخ سفید را هم برانگیختهاند. کار به جایی رسید که در گزارش وزارت خارجه درباره برجام، اعلام شد که بزرگترین مانع اجرایی نشدن تعهدات آمریکا، خود ما هستیم نه آمریکا!
یکی از همین زنجیرهایها، پس از این که با آب و تاب به انعکاس چند باره وعدههای عمل نشده و تکراری غرب پرداخت تا در نهایت اظهارات سیف را «ماله کشی» کند، به ماجرای سیف که رسید، با این جمله که «سیف برای مذاکره درباره رفع تحریم های غیر هستهای به آمریکا رفته بود» سعی کرد چنین القا کند که این «تقریبا هیچ» و آن پاسخ دلسرد کنندهای که سیف دریافت کرده، مربوط به تحریمهای غیر هستهای است! و آمریکا بد عهدی نکرده!
چه میدانیم شاید علت این که آمریکاییها مثل ابتدای امر، دیگر وعده نسیه هم نمیدهند، وجود همین زنجیرهایها باشد. حتما آنها با خود می گویند، با وجود چنین سخنگوهای خوبی که به جای منافع ملی خودشان از منافع ملی ما حمایت میکنند، دیگر چه نیازی به ما هست!
«سانسور»، یکی دیگر از اقدامات هماهنگی بود که روزنامههای زنجیرهای در نخستین روز پس از اظهارات سیف، آن را در پیش گرفتند تا اولا مفهوم واقعی شعار همیشگی شان یعنی «دانستن حق مردم است» را به نمایش گذاشته باشند! ثانیا فرصتی بیابند برای اینکه ببینند، چگونه باید با این اظهارنظر صادقانه سیف برخورد کنند! نامه سرگشاده و سفارشی، برجستهسازی اخبار حاشیه ای، سیاه نمایی علیه نظام، تمرکز سیاسی روی مسئله فساد و ... تمام آن چیزی بود که زنجیره ای ها 24 ساعت فرصت داشتند تا برای لاپوشانی و بی اهمیت جلوه دادن اظهارات مهم آقای سیف در بوق و کرنا کنند. بعد از 24 ساعت سانسور اما، تلاشهای ناشیانه برای جمع کردن این مسئله همچنان ادامه دارد.
اما با توجه به خطی که بزککنندگان آمریکا برای از این به بعد ماجرا در پیش گرفتهاند، میتوان حدس زد، اقدام بعدی آنها، حواله کردن وعدههای تحقق نیافته به اجرای برجامهای بعدی آن هم به شکل مراجعه به آمریکاست. در این بین باید برجام را هم برخلاف قبل از انتخابات! کم اهمیت تر جلوه داد و سیاهنماییها را هم رها نکرد. «برجام همین بود»، «از برجام نباید انتظار معجزه داشت» یا « خسارتهایی که دولت قبل به کشور وارد کرد آنقدر زیاد بود که نمیتوان به این راحتی آن را جبران کرد» و... در همین راستا اعلام می شود. برجامهای بعدی نیز از قرار معلوم عبارتند از، توانمندیهای نظامی ما، مسئله حقوق بشر مد نظر آنها و موضوع تروریسم و ....
همانطور که اشاره شد، این خط البته قرار است دو مسئله «تبرئه آمریکا» و «مقصر جلوه دادن خودمان»را هم همزمان به پیش ببرد! به عبارت دیگر قرار است از برجام 1 که به قول حضرت آقا، ادامه روال آن «خسارت محض» است، رد شده و تحقق یافتن وعدههایشان را به برجام های 2 و 3 و 4 و ... مشروط نمایند. بدین ترتیب از این به بعد میبایست منتظر اظهارات ساختارشکنانهتر، سیاهنماییهای بیشتر و به طور کلی حاشیهسازیهای بیشتری باشیم. یعنی زدن چوب حراج به امکانات و سرمایههای کشور.
تکرار یک پروسه «شکست خورده» و «خسارتآفرین» با هدف تقدیم کردن یک به یک مولفههای قدرت به دشمن! آن هم در کنار سیاهنمایی علیه کشور-چنانچه از روی آگاهی باشد- اگر خیانت نیست پس چیست؟!
«ایران از زمان اتمام توافق هستهای با آمریکا و سایر قدرتهای جهانی در جولای سال گذشته هنوز از مزایای اقتصادی مورد انتظارش برخوردار نشده است... ایرانیها ناامید شدهاند، اما تا اندازه زیادی باید خودشان را سرزنش کنند! ... یکی از موانع فعلی این است که اکثر تحریمهای آمریکا به بهانههای حقوق بشر و تروریسم کماکان پابرجا هستند... ایران میدانست که رفع تمامی تحریمهای آمریکا هرگز جزء توافق هستهای نبوده است... بانکهای ایرانی سیاست زده و فاقد شفافیت هستند و اقدامات لازم برای مقابله با پولشویی را انجام نمی دهند!» ( نیویورک تایمز)
هماهنگی موجود بین دو خطی که لیبرالهای وطنی و آمریکایی در مواجهه با مسئله تحریمها در پیش گرفتهاند نیز به طرز عجیبی با هم «مو» نمی زند!! هر دو ایران را مقصر جلوه میدهند، هر دو رفع تحریم ها را به برجامهای بعدی حواله میدهند و هر دو روی مسئله فساد متمرکز میشوند...! دو خط همسو که فقط با منافع ملی و خواستههای بر زمین مانده مردم این مرز و بوم همسویی ندارند.
اما مسئله مهمتر از برجام.
پس از اینکه معلوم شد از برجام آبیگرم نخواهد شد، این جماعت چند روزی است جدیتر از گذشته، در حال القای این دروغ خطرناک هستند که همه مشکلات-هستهای و غیر هستهای- قابل حل است اما، بدون آمریکا خیر! که در پاسخ باید گفت، آمریکا اگر حلّال مشکلات ما بود، به تعهدات واضحی که در برجام داده بود، عمل میکرد. آمریکایی ها صراحتا میگویند برجام همین بود که دیدید و منتظر بهبود شرایط اقتصادی تان نباشید. آنها حتی بدعهدی که کرده اند را نیز پنهان نمیکنند. اعتماد به کشور بدعهدی با مختصات آمریکا، در خوشبینانهترین حالت، ساده لوحی است. فرض بگیریم که توانمندی های موشکی مان را هم دادیم، چه تضمینی هست که همان پروسه خسارت بار هسته ای مجددا تکرار نشود؟ یا مثلا در مسئله حقوق بشر، آمریکاییها-همانطور که بارها هم گفتهاند- خواهند گفت، نبود آزادی همجنسبازان در ایران، نقض حقوق بشر است. بزک کنندگان آمریکا پاسخ دهند، این مسئله را چگونه حل خواهند کرد؟ اعدام قاچاقچیان موادمخدر، قاتلین و جنایتکاران و ... را هم به این لیست اضافه کنید.
واقعیت این است که، مشکل آمریکایی ها نه توان هسته ای ماست و نه حقوق بشر ما. مسئله آنها استقلال جمهوری اسلامی ایران است. آنها کشوری می خواهند در مختصات عربستان یا همین کشورهای ریز عربی حاشیه خلیج فارس. نوکر آنها باش اما حتی یک انتخابات هم نداشته باش، مردم خودت را به وحشیانه ترین شکل سر ببر و حتی-به قول خودشان-در حملات 11 سپتامبر مشارکت داشته باش و 3000 نفر از آمریکایی ها را بکش اما در عوض فقط نوکر ما باش! آمریکایی ها ما را نوکر میخواهند. والسلام
***************************************
روزنامه قدس **
راهبرد امنیتی جدید آمریکا در عراق/حسن هانی زاده
سفرغیرمنتظره اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا به بغداد و گفت و گوی وی با نخست وزیر و وزیر دفاع عراق در چارچوب استراتژی جدید امنیتی و نظامی آمریکا در عراق و منطقه قابل تجزیه و تحلیل است.
این سفر اندکی قبل از نشست وزیر دفاع آمریکا با همتایان خود در شورای همکاری خلیج فارس که قرار است بزودی در ریاض تشکیل شود، صورت گرفت.
آمریکا که پس از توافقنامه امنیتی بغداد- واشنگتن ناچار شد بخش زیادی از نیروهای خود را از عراق خارج کند، اکنون به این نتیجه رسیده که پایگاه خود را در عراق از دست داده است.
هر چند سفر وزیر دفاع آمریکا به عراق بظاهر برای هماهنگی سیاستهای بغداد - واشنگتن در راستای مبارزه با داعش صورت گرفته اما موضوع جدایی احتمالی اقلیم کردستان و ضرورت گسترش پایگاههای نظامی آمریکا در عراق بخشی از مأموریت اشتون کارتر تلقی می شود.
آمریکا که در انتقال داعش از سوریه به عراق نقش اساسی داشته با پایان یافتن مأموریت داعش درصدد است تا به نقش این گروهک تروریستی در شمال عراق پایان دهد.
از سوی دیگر، تلقی واشنگتن این است که خروج نیروهای آمریکا و ناتو از افغانستان به کاهش نفوذ امنیتی و نظامی آمریکا در منطقه منجر خواهد شد و بنابراین عراق می تواند گزینه مناسبی برای حضور نظامی آمریکا در غرب آسیا باشد.
با اینکه آمریکا عملاً در همه کشورهای عرب حوزه خلیج فارس حضور نظامی دارد، اما به دلیل شکنندگی این کشورها، آمریکا نمی تواند حضور نظامی خود را در درازمدت در این کشورها، تضمین کند.
به دلیل بروز اختلاف میان آمریکا و عربستان بر سر موضوع حادثه تروریستی 11 سپتامبر 2001 و احتمال تحریم اقتصادی عربستان توسط کنگره آمریکا، این کشور امید چندانی به تداوم مناسبات خود با برخی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس ندارد.
از سوی دیگر، شرایط سیاسی عراق و بروز اختلاف ها در درون حاکمیت این کشور نگرانی آمریکا را نسبت به دورنمای فضای سیاسی عراق بشدت برانگیخته است.
بنابراین سفر اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا به عراق نه تنها ابعاد امنیتی و نظامی دارد بلکه از ابعاد سیاسی نیز برخوردارست زیرا آمریکا از سقوط احتمالی کابینه حیدر عبادی نگران است. بروز اختلاف میان فراکسیونهای پارلمان عراق، برکناری سلیم الجبوری از ریاست پارلمان و احتمال برکناری حیدر عبادی از پست نخست وزیری و فواد معصوم از پست ریاست جمهوری، خلأ امنیتی و سیاسی زیادی در عراق ایجاد خواهد کرد.
این خلأ سیاسی ممکن است به فروپاشی نظام سیاسی عراق و در نهایت جدایی اقلیم کردستان از پیکره عراق منجر شود که این امر منافع آمریکا در منطقه را دچار چالش جدی خواهد ساخت.
حیدر عبادی، نخست وزیرعراق که وعده انجام اصلاحات ساختاری و مبارزه با رانت خواری و فساد اداری را به ملت عراق داده بود، نتوانست به وعدههای خود عمل کند.
بنابراین گسترش تظاهرات مردمی و بروز اختلاف میان طیفهای سیاسی این کشور و نیز افزایش حوزه نفوذی داعش در شمال و غرب عراق نگرانی آمریکا را نسبت به آینده سیاسی این کشور تشدید کرده است.
سفر وزیر دفاع آمریکا به عراق به طور قطع نمی تواند به کاهش تنشهای موجود در این کشور منجر شود، اما حیدر عبادی امیدوار است تا از کمکهای بیشتر آمریکا برای عبور از بحران سیاسی وامنیتی موجود در عراق برخوردار شود.
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
آل سعود، استمرار خیانت نفتی
بسمالله الرحمن الرحیم
اجلاس «دوحه» به دلیل تاکید عربستان بر لزوم مشارکت ایران در طرح فریز نفتی، شکست خورد و 16 کشور شرکت کننده در اجلاس به خاطر کارشکنیهای عربستان، راه به جائی نبردند.
این نکته بسیار عجیب و قابل تامل است که آل سعود امیدوار است بتواند ایران را از هر جا که ممکن است، خارج کند ولی در اجلاس دوحه ناگهان سعودیها عاشق ایران شدهاند و میگویند «بدون ایران، هرگز!»
آنها که اطلاعات نفتی و روند تحولات پیرامونی را در اختیار دارند، بهتر میتوانند گواهی دهند که حتی این خواسته و اصرار سعودیها هم برای رضای خدا نیست و آنها در این ماجرا هم توطئهای را در سر دارند که با عدم حضور وزیر نفت ایران در دوحه، آن توطئه عقیم شد.
ماجرا به سالهای پیش از تحمیل تحریمها علیه ایران باز میگردد که آمریکا و متحدانش نگران عواقب تحریم بر قیمت نفت و تاثیرات آن بر روند تولید و مصرف انرژی بودند و بیم آن داشتند که با عدم ورود سهمیه نفتی ایران به چرخه مصرف سوختهای فسیلی، قیمت نفت دچار نوسان شود و با سیر صعودی قیمت نفت خام، بحران تازهای به وجود آید. در اینجا بود که آل سعود و برخی از همدستانش درون سازمان اوپک متعهد شدند که نه تنها سهم ایران و لیبی از صادرات نفت را جبران کنند بلکه با ایجاد یک مازاد تولید محسوس و ملموس، فضای جدیدی را در بازار جهانی نفت ایجاد کنند بطوری که حذف سهمیه ایران و لیبی با تغییر محسوسی در قیمتها همراه نشود.
آل سعود و همدستانشان برای یک دوره طولانی چند ساله از این بابت سودهای فراوانی به جیب زدند ولی با شکسته شدن فضا و پایان تحریمهای ظالمانه علیه ایران، هنوز هم اصرار دارند که در به همان پاشنه بچرخد و تحریمهای ضد ایرانی در قالب جدیدی، اینبار حتی به تایید ایران هم برسد!
طرح فریز نفتی خواستار ایجاد محدودیت در عرضه و حفظ سقف تولید در حد دیماه 1394 (ژانویه 2016) است. خواسته منطقی در این مقوله باید کاهش سقف تولید کشورهائی باشد که برای جبران سهم ایران، بر تولید و صادرات نفت خام خود افزوده بودند. ایران در این زمینه تصریح میکند ضمن حمایت از هرگونه تلاش در جهت تثبیت بازار نفت و تشویق به همکاری میان اعضای اوپک و غیراوپک، تولید کنندگان را به مساعی جمعی از قبیل تداوم رایزنی و پشتیبانی خود را از آن اعلام میدارد اما در عین حال تمامی توان و استعدادهای فنی – صنعتی خود را برای دستیابی به سقف تولید و صادرات پیش از اعمال تحریمهای ظالمانه به کار خواهد برد.
در واقع ریاض امیدوار است که قلمرو اوپک نیز همان طرحهای ابلهانه و توطئههای ضد ایرانی را عملیاتی کند و به ایران بقبولاند که نه تنها تلاش برای احیای سقف تولید گذشته و دستیابی به سهمیهاش در اوپک را متوقف سازد بلکه مسئولیت کاهش قیمتها ناشی از افزایش عرضه نفت به بازار جهانی را به گردن ایران بیندازد. درحالی که دستیابی ایران به سهمیه صادرات نفت در حد سالهای گذشته، تحت هیچ شرایطی با افزایش تولید 5 میلیون بشکه در روز عربستان و حفظ سقف تولید غیرمجاز 10 میلیون بشکهای امروز عربستان قابل مقایسه نیست.
این نکته از چند جهت غیرمنطقی است. اول آنکه عربستان به مراتب افزونتر از سهمیهاش تولید و صادر میکند. دوم آنکه با نشانهگیری انگشت اتهام به سوی ایران سعی دارد بر اقدامات غیراصولی خود در جهت اشباع بازار جهانی نفت و در نتیجه کاهش بلکه سقوط قیمت نفت سرپوش بگذارد و ایران را عامل این بیثباتی در بازار جهانی نفت معرفی کند. موضوع سوم، تلاش ریاض برای انحراف افکار عمومی و به فراموشی سپردن شکست عربستان در ماجرای اشباع بازار نفت بر میگردد که ریاض برای مقابله با ایران و روسیه به آن متوسل شد ولی دقیقاً در همان چاهی سقوط کرد که خود برای ایران و روسیه تدارک دیده بود. امروزه عربستان علیرغم تمهیدات اقتصادی برای جبران کسر بودجه، همچنان با کسر بودجه یکصد میلیارد دلاری مواجه است و ادامه این بازی کودکانه برای آل سعود بسیار سخت و سرنوشت ساز شده است.
آل سعود نمیتوانند به این بازی بدفرجام، برای یک دوره طولانیتر ادامه دهند، چرا که اولاً در این بازی شکست خورده و به اهدافشان نرسیدهاند، ثانیاً هزینههای جنگی و سرمایهگذاریهای ریاض در کانونهای بحران با هزینههای نجومی، در مسیری غیرقابل پیشبینی قرار گرفته است. ثالثاً ریاض در اصرار برای این روند خودزنی درون طیف تولید کنندگان اوپک و غیراوپک، تنهاست و از حمایت قابل ذکری برخوردار نیست، به ویژه آنکه طرحهای توسعهای و برنامهریزیهای اوپک و غیراوپک در این زمینه را دچار مشکل کرده که قویاً مورد اعتراض است و تولید کنندگان نفتی را زیر منگنه قرار داده است.
امروزه دیدگاه آل سعود و موضع آنها برای توجیه عملکرد سیاسی کارانهشان هرچه باشد، در اصل ماجرا تغییر محسوسی را باعث نمیگردد و روشن است که عربستان و برخی متحدانش در ساختار اوپک با تخلف از سهمیه مصوب خود، بازار نفت را به زیان تولید کنندگان نفتی درون ساختار اوپک و غیراوپک اشباع کردهاند و شرایطی را به وجود آوردهاند که نقش ذخایر استراتژیک غرب، مانع بازگشت سریع قیمتها، حتی به نزدیکی ارقام سالهای گذشته میسر نشود. آل سعود بهتر از دیگران میدانند که مجرم اصلی این ماجرا هستند و قاعدتاً با مانور سیاسی – تبلیغاتی هم نمیتوانند بر نقش خود سرپوش بگذارند.
***************************************
روزنامه خراسان**
آیا محبت علی(ع) کافی است؟/کورش شجاعی
عشق به علی(ع)، عشق به همه خوبی هاست، عشق به علم و دانایی، حقیقت و خدامحوری، فضیلت و بزرگواری، شجاعت و جوانمردی، حلم و بردباری، عشق به غیرت و مروت، مدارا و مردم داری، آزادگی و فتوت، سخاوت، صداقت، مهربانی و یتیم نوازی، دادگستری و عدالت و از همه مهمتر عشق به علی(ع) عشق به اخلاص و ایمان و عبودیت حق تعالی است.بنابراین اصلاً بیراه نیست که عشق و محبت و ارادت به علی(ع) را از جمله مهمترین و برترین افتخارات و بلکه از جمله عظیم ترین و ناب ترین سرمایه های معنوی انسان بدانیم.
سرمایه و عطیه ای بس گران قدر و گران مقدار که می تواند انسان مشتاق را «پا در راه حق» و «پایدار در صراط مستقیم» و «دست در دست» حق تعالی کند. عشق و محبت به علی(ع) انسان را توان کندن از فرش و پرِ پرواز تا عرش می بخشد چرا که علی(ع) پس از پیامبر خاتم آن اعظم و اشرف پیامبران الهی، عینی ترین آینه جلوه حق و نماد اتمّ حق باوری، خدا محوری و اطاعت محض از خداوند سبحان است.
اما پر واضح است که برای پا در رکاب حق شدن و پایداری و جاودانگی در مسیر نورانی حق باوری و حق یاوری و هم پیمانی همیشگی با حق تا لحظه وداع با دنیای فانی و پیوستن به ابدیت و لقاء خداوندی، تنها عشق و محبت و ارادت به علی(ع) کافی نیست بلکه لازمه عافیت و عاقبت به خیری، عمل صادقانه و بهنگام به لوازم محبت و ارادت یعنی پیروی کردن از مرام و سیره علوی که همان سنت و سیره نبوی است.
پس هر مدعی عشق به علی(ع) برای اثبات این مدعا باید هر چه می تواند در نیت و گفتار و عمل خود را شبیه علی(ع) و مولا و سرور علی(ع) یعنی پیامبر خاتم(ص) و اهل بیت رسول اکرم کند و پا جای پای این بزرگواران که «کُلُّهم نور واحدند» بگذارد، بر این اساس هیچ مدعی عشق و پیروی از علی(ع) نمی تواند و نباید بر خدا و پیامبر عظیم الشأنش در هیچ موردی سبقت بگیرد و نه، باید عقب بماند، همچنان که علی(ع) هیچ گاه بر خدا و رسول برحقش سبقت نگرفت و در اطاعت از او لحظه ای درنگ نکرد و هماره و در هر حال با خلوص تمام به سیدی و سالاری و سروری مرادش نه تنها در گفتار و کردار وفادار بود بلکه این مریدی و اطاعت و ولایت پذیری از رسول خدا را برترین سرمایه معنوی خود برای تثبیت و تعمیق هر چه بیشتر ایمان به حق تعالی می دانست.
مدعیان حب علی و شیعیان علی
مدعیان ارادتمندی به ساحت مولای متقیان، باید همچون رسول اکرم(ص) و علی(ع) نماز را نور چشم خود بدانند و باید برای اقامه نماز در اول وقت و شرکت در نماز جماعت همت ویژه و عزم جزم داشته باشند و به بهترین شکل، نماز این پرچم بس زیبا و خوش خرام اسلام را در اوج و اهتزاز نگاه دارند. عاشقان و محبان علی(ع) هیچ گاه نمی توانند و نباید در کسب و کار و معاملاتشان اهل رباخواری، دروغ گویی، گران فروشی و کم فروشی، احتکار و تقلب باشند.
پیروان امیر مومنان هرگز نمی توانند در گفتارشان اهل دروغ، در رفتارشان اهل ریا و در کردارشان اهل تزویر و فریب مردم و در تعاملاتشان با بالادستی ها اهل تملق و چاپلوسی و با زیردستان اهل ظلم و ستم باشند. محبان و پیروان مولی الموحدین این تجسم عینی عدالت خداوندی نه تنها به کسی ظلم نمی کنند و به ظلم نیز تن نمی دهند بلکه در مقابل ظلم، ظالمان و ستمکاران سکوت نمی کنند و برای یاری رساندن و ستاندن حق مظلومان از ظالمان عالم به وظیفه وجدانی و انسانی و دینی خود عمل می کنند.و مگر می توان ادعای ارادتمندی علی(ع) را داشت و در مقابل گرسنگی و فقر انسان ها دست روی دست گذاشت و به تکلیف دینی و انسانی خود در برابر نیازمندان و خانواده های بی سرپرست و فرزندان یتیم جامعه عمل نکرد خصوصاً آن هنگام که در حدیث شریف می خوانیم که اشک یتیم عرش خدا را می لرزاند.
محبان ودوستداران علی(ع)، آن خداوندگار معرفت و نطق و بیان، باید اهل علم و دانش و فضیلت و بزرگواری باشند و در کسب معرفت و حقیقت سعی بلیغ کنند و اهل دانایی و بصیرت و ژرف اندیش باشند چرا که مولا علی(ع) به فرموده رسول خدا، باب علم نبوی بود پس محب و شیعه او نمی تواند و نباید در جهل و بی خبری به سر برد.ارادتمند و شیعه امیرالمومنین باید به سیره او و مرادش حضرت خاتم، مهربان و مردم دار و اهل مدارا با مردم باشد. مهربانی و گذشتش برای رضای خدا باشد و خشم و غضبش تنها در مقابل دشمنان دین خدا غلیان داشته باشد.مدعی حبّ علی(ع)، مال و اموال مردم را، خزانه دولت و بیت المال مسلمانان را هیچ گاه و در هیچ شرایطی «مال البیت» خود نمی داند، اهل حلال است و به حرام حتی نزدیک هم نمی شود، هیچ گاه، «لقمه حرام» بر سفره خود و خانواده اش نمی آورد.دوستداران مولای عارفان، قیامشان برای خدا است و آن گاه که باید بایستند و فریاد بزنند، چنین می کنند و آن هنگام که می بایست به خاطر مصلحت های کلان و مهم و ماندگاری اصل و اساس، سکوت کنند و دم فرو بندند و حتی از حق قطعی و مسلم خود بگذرند چنین می کنند، همان طور که در شرایط امروز منطقه مواردی از این قبیل را شاهدیم.دوستداران و پیروان امام عدالت، تلاش می کنند به گاه قضاوت به مولای عدالت محور خود اقتدا کنند همان مولای عادلی که عقیل برادرش را، ام کلثوم دخترش را یهودی طرف دعوایش را و همه انسان ها را به چشمی غیر از چشم عدالت نمی نگریست.
مسلمانی مفت خوران، قدرت طلبان و آل سعود
ارادتمندان حضرت مولا آن بنده و عبد صالح حضرت حق تعالی، باید اهل کار و تلاش و تولید باشند چرا که حضرتش هر چند بسیاری از اوقات با چند تکه نان جو خشک و قدری نمک و گاهی شیر، سیر بود اما در زمان حیات پربرکتش ده ها چاه و قنات حفر کرد و چند نخلستان کاشت و به آبادانی رسانید و تمامی آن ها را وقف فرمود و به هیچ بهانه ای دست از آبادانی و تولید ثروت برای جامعه اسلامی برنداشت، بنابراین محب علی(ع) و مدعی مسلمانی و معتقد به اسلام ناب محمدی اساساً نمی تواند مفت خور باشد یا مانند برخی از مفسدان و اختلاس کنندگان داخلی با آبروی ملی کشور بازی کند و خون مردم را بمکد و ثروت های ملی را به تاراج ببرد و به اطمینان مردم ضربه بزند و همچنین مسلمان واقعی نه تنها نمی تواند مانند بسیاری از حکام و شیوخ عرب و خصوصاً شاهزادگان آل سعود و شاه سلمان رفتار کند و ثروت مسلمانان را به جای هزینه کردن در راه گسترش و ترویج اسلام ناب و حل مشکلات عدیده مسلمانان جهان صرف خرید جنگنده وانواع بمب و ریختن آن بر سر مردم مسلمان و مظلوم و بی گناه یمن و سوریه و... کند بلکه اساساً هیچ مسلمان واقعی و هیچ انسان صاحب وجدانی نمی تواند در برابر چنین رفتارهایی سکوت کند.
همچنین هیچ اهل سیاست و مسئولی نمی تواند مدعی ارادتمندی و حب علی(ع) آن امیر عدل گستری باشد که حکومت در پیش چشمش کم ارزش تر از «عطسه بز» بود مگر این که تمام توان و تلاش و همتش را صرف همان کند که آن مولای عدالت محور می کرد پس سیاست بازان و قدرت طلبان ودنیا طلبانی که به اصول حکومت داری امیر مومنان پشت می کنند و برای رسیدن به قدرت و یا ماندن در قدرت به منشور عقیدتی و حکومتی علی(ع) عمل نمی کنند و به هر قیمتی حتی ایجاد اختلاف و دو دستگی بین مردم درصدد رسیدن به تمناها و خواست های نفسانی خود هستند نمیتوانند حتی مدعی حُبّ علی(ع) باشند چه رسد به ادعای مسلمانی و شیعه بودن.خداوند به آبروی امیرالمومنین این یگانه مولود مبارک کعبه به همه ما توفیق حُبّ و ارادتمندی واقعی به علی(ع) و پیروی حتمی از حضرتش برای رسیدن به قرب خداوندی و سعادت ابدی عطا فرماید.
***************************************
روزنامه ایران**
«برجام»؛ از واقعیت تا تخریب/ حجتالاسلام ابوالحسن نواب
برجام اگر چه «معجزه» نیست اما نیازی حیاتی برای ملت و نظام بود. محدودیتهای گستردهای که تا پیش از برجام بر کشور تحمیل شده بود، قابل انکار و فراموش شدنی نیست؛ محدودیتهایی که منحصر به روابط اقتصادی نبود و روابط فرهنگی، سیاسی و علمی ما با دنیای پیرامون و حتی برخی همسایگان را نیز تحتالشعاع خود قرار داده بود. با این حال گویی ترافیک سفرهای هیأتهای دیپلماتیک به تهران در دو سال گذشته و بخصوص بعد از اجرایی شدن توافق هستهای، سبب شده برخی شرایط پیشین و گرفتاریهای حاصل از سیاستهای دوره قبل را از یاد ببرند.
اگر چه به گفته رئیس جمهوری زمان زیادی از اجرایی شدن برجام نگذشته، اما در همین مدت کوتاه هم دستاوردهای آن محسوس است. بیراه نیست مهمترین و ابتداییترین رهاورد این توافق را تغییر نگاه بازیگران جهانی و منطقهای و نیز تلطیف فضای روانی بینالمللی نسبت به ایران دانست. شرایط قبل از آغاز گفتوگوهای هستهای در دولت جدید و تلاشهای قدرتهای جهانی برای انزوای ایران، در پناه همراهی بنگاههای رسانهای و تبلیغاتی، تصویر مغشوشی از نظام جمهوری اسلامی ایران ترسیم کرده بود. اما با آغاز گفتوگوها میان ایران و 1+5 و در نهایت با امضای برجام، این تصویر «ایرانهراسانه» فروپاشید.
برخی منتقدان بر دولت خرده گرفتهاند که تعهدات طرفهای مقابل به طور کامل اجرایی نشده و به طور مثال مدعی شدهاند «سوئیفت» و مبادلات بانکی ما با جهان برقرار نیست و روابط ما با کشورهای دیگر همانند دوران قبل از اعمال تحریمها است. ناگفته پیداست که بازگشت به دوران قبل از اعمال تحریمها، راهی یکشبه نیست هر چند توافق هم امضا شده و برجام در مرحله اجرایی است. این انتظار منطقی نیست که با همان سرعتی که فشارها بر کشور اعمال شد، شرایط به حالت عادی برگردد.
شایسته است منتقدان دولت توجه داشته باشند که دغدغههای رهبر معظم انقلاب نسبت به برجام، نه ناشی از سوءظن به دولت، که ناشی از اطمینان به عهدشکنی امریکاست؛ امری که رئیس جمهوری نیز به آن اذعان دارد. اما باید تأمل کرد که امریکا همه دنیا نیست. در حال حاضر مسیر توسعه روابط ما با بسیاری از کشورهای جهان و در رأس آنها اتحادیه اروپا هموار است. قدرتهای بزرگ دیگری همچون روسیه و چین در مراودات خود با ایران اهتمام بیشتری دارند و برخی همسایگان نیز نگرانیها یا کارشکنیهای سابق را کنار گذاشته یا بینتیجه میدانند.
بسیاری از منتقدان دولت نسبت به پیمان شکنی امریکا نگرانی دارند. در خصومت اینها با دولتمردان امریکا تردیدی نیست اما پرسش این است که چرا اینقدر این کشور را بزرگ جلوه میدهند. به نظر میرسد چنین امریکازدگی نشانه سوء برداشت آنها است.
در بدعهدی امریکا تردیدی نیست، اما نباید با رویکردی غیرمنصفانه، جهان را با امریکا برابر گرفت. بسیاری از منتقدان دولت، کسانی هستند که نمیتوان در دشمنی و خصومت آنان با امریکا تردیدی روا داشت، اما پرسش این است که چرا این دوستان تا این اندازه امریکا را بزرگ میکنند؟ چنین امریکازدگی و نشان دادن این که همه چیز در امریکاست، نشانه سوء برداشت آنهاست.
منتقدانی که دشمنی با امریکا را بزرگنمایی میکنند و مدعی هستند او را زیر پای خود له خواهند کرد، روا نیست که به دلیل مخالفت با دولت، هر روز امریکا را در رسانههای خود بزرگ جلوه دهند.
خلاصه آنکه، این واقعیت را باید پذیرفت که نگاه صفر و صدی به برجام، تأمین کننده منافع ملی نیست و حتی نمیتواند مخاطبان منتقدان را نیز قانع کند. برجام به عنوان یک دستاورد ملی، موفقیتهایی داشته و در حوزههایی چون تحریمهای نفتی، دریایی و بیمهای مشکلات اساسی را رفع کرده است. منتقدان برجام باید در بیان نقدهای خود، به خاطر داشته باشند این دستاورد، با مساعدت و هدایتهای رهبر معظم انقلاب به دست آمده است. از این رو، نقدها اگر توأم با همدلی و دلسوزی و مبتنی بر واقعیات باشد، تأثیرگذارتر خواهد بود.
***************************************
روزنامه جام جم**
اورژانس اجتماعی حمایت دولت را می طلبد / دکتر محسن فرمهینی فراهانی
واقعیت جامعه ما این است که انواع و اقسام آسیب های اجتماعی افزایش یافته و اختلالات روحی و روانی نیز در کشور ما گسترش پیدا کرده است. به همین دلیل، حضور نهادهایی مثل اورژانس اجتماعی، به عنوان یک ضرورت انکارناپذیر مطرح می شود که می تواند تا حدودی در مقابل افزایش بی رویه آسیب های اجتماعیبایستد و با آموزش های پیشگیرانه، از بدتر شدن اوضاع جلوگیری کند.
اما در این حوزه با مشکلات متعددی روبهرو هستیم که نیاز به اصلاح و بازنگری دارد. در وهله اول باید در نظر داشت که تعداد نیروی انسانی اورژانس های اجتماعی به اندازه ای نیست که بتواند پاسخگوی سیل عظیم آسیبهای اجتماعی باشد.
از سوی دیگر، ما نیاز به نیروی آموزش دیده در این اورژانس ها داریم، به گونه ای که برای مقابله با هر آسیب اجتماعی، گروهی از متخصصان همان حوزه حضور داشته باشند. مثلا نباید انتظار داشت نیرویی که در حوزه مقابله با اعتیاد تخصص دارد، بتواند در بحث خشونت های جنسی نیز به مراجعان اورژانس اجتماعی کمک کند. بنابراین ما نیاز به تربیت نیروهای متخصص در حوزه های مختلف داریم، ولی در صورتی که از نیروی متخصص بهره نبریم، مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی نمی تواند نتیجه بگیرد و درنهایت دلسرد می شود.
معرفی بیشتر اورژانس اجتماعی نیز باید در دستور کار قرار گیرد، زیرا هنوز بسیاری از مردم و حتی متخصصان از فعالیت های اورژانس اجتماعی بی خبرند. همچنین ضرورت دارد که دولت از اورژانس اجتماعی و فرآیند مقابله با آسیبهای اجتماعی، حمایت بیشتری به عمل آورد. البته در این مسیر، باید نهادهای مردمی نیز دولت را حمایت کنند تا با همکاری دولت و مردم، شاهد کاهش آسیب های اجتماعی باشیم.
***************************************
روزنامه وطن امروز**
دیپلماسی دلاری سعودی علیه ایران و ادامه مماشات دولت/مهدی مهدویگرگانی
نشست جنجالی سازمان همکاری اسلامی عصر جمعه به وقت استانبول در حالی پایان یافت که عدم تفاهم اعضا موجب شد بیانیه پایانی قرائت نشود. به همت سعودیها
4 بند علیه ایران و حزبالله در بیانیه رسمی سیزدهمین دوره اجلاس سازمان همکاری اسلامی گنجانده شد؛ بندهایی که به گفته دکتر سیدعباس عراقچی، معاون امور حقوقی و بینالملل وزارت امور خارجه با وجود آنکه با مخالفت ایران و گروهی از کشورها همراه شد، رئیس این دوره از اجلاس و همچنین کشورهای همراه با عربستان، این بیانیه را تصویبشده قلمداد کردند.
اگر چه رئیسجمهوری و هیات همراه در اعتراض به مفاد بیانیه در نشست پایانی حاضر نشدند با این وجود انتقادات زیادی نسبت به سیاستهای دولت در قبال مسائل مهم سیاست خارجی بویژه علیه رژیم آلسعود وارد است همچنانکه پیش از این نیز در این زمینه بارها گفته شده و نسبت به آن هشدار داده شده بود. از زمان روی کار آمدن دولت، رژیم آلسعود مجموعهای از سیاستهای خصمانه و غیرمسالمتآمیز را علیه جمهوری اسلامی ایران در پیش گرفته است و از همان روز اول مشخص بود حکومت جدید آلسعود در برابر ایران شمشیر را از رو بسته است. رفتارهای غیراخلاقی پلیس فرودگاه جده علیه 2 نوجوان ایرانی، فاجعه منا و شهادت 500 تن از حجاج ایرانی و عدم پذیرش مسؤولیت فاجعه از سوی مقامات آلسعود، تبانی ریاض و واشنگتن برای پایین آوردن قیمت نفت، انفجار ساختمان سفارت ایران در بیروت و شهادت رایزن فرهنگی ایران، کارشکنی در مسیر مذاکرات هستهای، تطمیع کشورهای منطقه مانند بحرین، سودان، جیبوتی و... برای قطع رابطه با ایران، خرید قطعنامه ضدایرانی در شورای حقوق بشر سازمان ملل و اعدام مرحوم شهید آیتالله شیخ «باقر النمر» روحانی شیعه نمونههای سیاستهای ضدایرانی و مقابلهجویانه حکومت آلسعود علیه ایران طی 3 سال گذشته است.
بسیاری از گروههای سیاسی داخل کشور و منتقدان دولت به موازات این اقدامات خصمانه، از همان ابتدا به دولت و وزارت خارجه توصیه کردند سیاست مماشات و سازش را کنار بگذارد و در مقابل رویکرد خصمانه ریاض سیاست متناسب را در پیش بگیرد. با این وجود دستگاه سیاست خارجی ایران بر رویکرد خود همچنان پافشاری و اصرار کرد و امید داشت رویکرد ریاض تغییر کند. بهرغم هشدارهای منتقدان، وزارت امور خارجه نهتنها هیچ پاسخی به سیاستهای خصمانه عربستان نداد بلکه پالسهایی هم برای تنشزدایی و نزدیکی با ریاض ارسال کرد تا جایی که محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در حاشیه نشست امنیتی مونیخ در بهمنماه 94 گفت مانعی برای همکاری با آلسعود وجود ندارد.
وی، «جبیر» وزیر خارجه بشدت ضدایرانی خاندان سعودی را هم دوست و برادر خود، خواند!
در مقابل سیاست نرمش و سازش دولت ایران، دولت عربستان با هدایت «محمد بنسلمان» و عادل جبیر بر سیاست تخریبی خود افزود و مجددا جبههای وسیع علیه ایران در سطح منطقه و کشورهای اسلامی تشکیل داد. دولت عربستان از حدود 2 ماه پیش با استفاده از قدرت پول و سیاست تطمیع، کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی را ترغیب کرد و موفق شد 4 بند ضدایرانی در بیانیه پایانی نشست سازمان همکاری اسلامی در ترکیه بگنجاند. اگرچه آقای روحانی و هیات همراه به نشانه «اعتراض»، در نشست پایانی(جمعه گذشته) حاضر نشدند اما گزارشها حاکی از این است که بیانیه سازمان همکاری اسلامی از چند هفته قبل آماده و تدوین شده بود و همه کشورها از مفاد آن باخبر بودند. دولت با اصل قرار دادن سیاست تعامل سازنده، مماشات با کشورهای معاند را در پیش گرفته است. به باور بسیاری از کارشناسان اینگونه سیاست پاسخگوی جسارت آنها نیست و به فرموده امام راحل چنانچه ما یک قدم عقبنشینی کنیم دشمن 2 قدم جلو میآید. سیاستهای چند سال گذشته دشمنان ایران بویژه حکومت آلسعود باید به دولت یازدهم اثبات کرده باشد سیاست نرمش و سازش در برابر سیاستهای خصمانه، کارساز نیست. دولت ریاض نشان داده است نمیخواهد برای ایران یک کشور دوست و برادر باشد و انتخاب آنها دشمنی با دولت و ملت ایران است. باید تاکید شود سیاست سازش در برابر آلسعود هیچ کارآییای ندارد و دولت باید با تغییر استراتژی خود از اصل مقابله به مثل(TIT FOR TAT) در برابر حکومت عربستان پیروی کند.
دولت حسن روحانی تلاش کرده با در پیش گرفتن سیاست تنشزدایی و مصالحه در موضوعات مهم سیاست خارجی به اهداف مورد نظر خود از جمله تعامل با همه کشورها برای بهبود وجهه بینالمللی و همچنین بهبود اوضاع اقتصادی ایران دست یابد اما تجربه 3 سال اخیر ثابت کرده است این سیاست در برابر کشورهایی مثل عربستان نهتنها جوابگو نیست بلکه موجب از دست رفتن منافع ملی و زیر سوال رفتن اصل عزت و حکمت به عنوان دو اصل از اصول اساسی سیاست خارجی ایران شده است.
***************************************