(روزنامه آرمان ـ 1394/08/16 ـ شماره 2896 ـ صفحه 6)
** من بنا به دعوت دانشجويان مسلمان پيرو خط امام به اينجا آمدم تا وقتي گروگانها آزاد ميشوند، با آنها باشم كه مطمئن بشوند كه در راه قضيهاي اتفاق نميافتد. از اين جهت من با ايشان آمدم.
* اين دعوت را يكبار ديگر دانشجويان از شما كرده بودند. چرا نخستين دعوت را فقط از شما كردند؟
** اين را بايد از خودشان بپرسيد كه چرا من را دعوت كردند. لابد به جهت آشنايي كه با هم داريم، بوده است.
* يعني يك رابطه قبلي وجود داشته؟
** رابطه قبلي به اينكه اين برادرها را من ميشناختم، اما اينكه من از اين قضيه قبلا مطلع بودم كه ميخواهند به سفارت بروند، هرگز مطلع نبودم.
* چه اتفاقي ميافتد اگر آمريكا شاه را به ايران پس ندهد؟
** اگر آمريكا به ما شاه را پس ندهد، بنا به دستور امام ما اينها را نگه ميداريم و محاكمه ميكنيم و رابطه به همين صورت باقي ميماند. فعلا هيچ تغييري پيدا نميكند و فشار افكارعمومي و بهطور كلي برگشت افكارعمومي آمريكا موجب ميشود كه آمريكا نتواند اين كار را بكند.
* اگر آمريكا شاه را پس ندهد فكر ميكنيد كه روابطي كه الان داريم به چه صورت در ميآيد؟
** رابطه ايران و آمريكا بستگي دارد به اينكه ببينيم تا چه حدودي اين رابطه به نفع ملت ماست. امام در اعلاميهاي كه براي عدم قبول آن دو نفر نماينده كارتر دادند، نوشته بودند به اينكه رابطه بين ايران و آمريكا تنها موقعي ميتواند برقرار باشد كه شاه را به ما برگردانند. در غير اين صورت هرگز ما رابطهاي برقرار نخواهيم كرد و از طرفي ما با آنها تنها در بعضي از مواردي كه به نفع ملت ايران باشد، مذاكره ميكنيم.
* آمريكا تا حالا تقريبا همه اسلحههايش را به كار برده است و فكر نميكنم اسلحه ديگري براي به كار بردن داشته باشد. تنها اسلحهاي كه ممكن است وجود داشته باشد اين است كه روابطش را با ما قطع بكند، قبل از اينكه ما قطع كنيم. وقتي روابطش را با ما قطع كرد، چه اتفاقي ميافتد؟ آيا خودبهخود شاه را به شما پس نخواهد داد و ما با گروگانها چه ميكنيم؟
** در آن موقع به فرمان امام، همانطور كه فرمودند، گروگانها را در اينجا محاكمه ميكنيم و آنچه كه محاكم ما قضاوت بكنند، طبق همان عمل ميكنيم. اگر آمريكا به ما شاه را پس ندهد، بنا به دستور امام ما اينها را نگه ميداريم و محاكمه ميكنيم و رابطه به همين صورت باقي ميماند. فعلا هيچ تغييري پيدا نميكند و فشار افكارعمومي و بهطور كلي برگشت افكارعمومي آمريكا موجب ميشود كه آمريكا نتواند اين كار را بكند.
* آيا به هر صورت شما معتقد هستيد كه كليه قراردادهاي ايران و آمريكا بايد قطع شود؟
** بهطور كلي بعضي از قراردادها كه به نفع ما باشد، مانعي ندارد كه آن قراردادها باشد اما قراردادهايي كه به ضرر ما هست، حتما بايد قطع شوند و قطع ميشوند.
* فكر ميكنيد كه اين وضعيت ما با آمريكا و اينكه آنها تبليغاتشان را بهشدت عليه ما راه انداختهاند و تمام وسائل تبليغشان را فقط به اين جهت به اين سمت سوق دادهاند به يكسري تبليغات باطل گرچه تبليغات باطل دوامي نميتواند داشته باشد، فكر نميكنيد كه افكار عمومي آمريكا يواشيواش شروع به برگشت ميكند و فكر نميكنيد كه اين وضع ما چقدر ادامه پيدا ميكند. يعني ما چقدر اين گروگانها را نگه ميداريم؟
** نگهداري گروگانها همانطوري كه برادران پيرو خط امام گفتند بستگي دارد به خواست ملت ما كه آن خواست را هم امام اعلام كردند و اين اظهارنظر من نميتواند هيچگونه مثمرثمر باشد.
* با اينكه در اسلام انسان براساس رنگ بالاتر و برتر نيست و فقط برتري به تقواست چطور شما سياهپوستها و زنها را انتخاب و آزاد كردهايد؟
** در زماني كه دولت آمريكا ما را
محكوم كرده، در زمانيكه دولتهاي اروپايي به اتفاق ما را محكوم كردند و زمانيكه
متاسفانه اكثر وزراي امور خارجه كشورهاي اسلامي در تونس ما را محكوم كردند و در
زمانيكه تبليغات غرب در بست يا صدي نود، در اختيار صهيونيستها و سرمايهداران
جهانخوار است و توانستند به وسيله اين تبليغات افكار عمومي آمريكا و اروپا و ساير
نقاط را عليه ما برگردانند، در زمانيكه رجال سياسي و ديني و اين كشورهاي اروپايي
و آمريكا يا ساكتند يا چون گذشته هميشه به نفع ابرقدرتها حرف ميزنند يا براي
آزادي گروگانها و با واسطه بين امام و كارتر ميشوند، گروگانهايي كه خيلي از
آنها جاسوس هستند، درست در چنين زماني ما ميبينيم ناقوس بيش از پنجهزار كليسا به
صدا در ميآيد. كليسايي كه كشيشهايشان رنگشان مشكي است. اين سياهپوستان با
اينكه در متن جامعه خود آمريكا هستند اما ميبينيم كه ما را تاييد كردند و تنها
اينان در جهان هستند كه به مناسبت فشارهايي كه از دولت آمريكا ديدهاند و به
مناسبت اينكه آمريكا زير چكمه خودش اينها را له كرده و به مناسبت خطمشي سياسياي
كه داشتند تنها اين عده هستند كه يار مظلومان شدند و در جهان ما را تاييد و دولت
آمريكا را محكوم كردند.
از اين دو جهت يكي از جهت اينكه چرا شاه را نگهداشتند؟ و
يكي از جهت اينكه چرا روش را نسبت به ما بعد از نگهداري شاه بدين صورت كرده، آيا
در چنين زماني ما براي قدرداني از اين كشيشها كه نماينده صدها هزار سياهپوست
هستند نميبايست براي قدرداني از آنها سياهپوستان را آزاد ميكرديم؟آيا ما نميبايست
به جهان اعلام ميكرديم كه سياهپوستان در نظر ما احترام خاصي برخوردارند نه تنها
به خاطر موضع سياسياي كه دارند و اين را بايد بدانند كه آزادي سياهپوستان در
اينجا را نبايد فقط به حساب خود آنهايي كه در سفارت هستند يا در چارچوب سفارت يا
بهطور كلي در جرياني كه در ايران اتفاق افتاده بررسي كرد، بلكه اين به عنوان
پشتيباني از خط مبارزاتي سياهپوستان در جهان است. ما در آمريكا و در ساير نقاط دو
خط بيشتر نداريم. خطي كه ظالمان در پيش ميگيرند و خطي كه آن عدهاي كه در مقابل
ظالمان قد علم كردهاند و موضع گرفتهاند، پيش ميگيرند. ما ميبايست با آزادي سياهپوستان اعلام ميكرديم
كه پشتيبان خط فكري سياهپوستان هستيم.
بهطور كلي تنها اين كشيشهاي سياهپوست بودند كه بايد زنگها را به صدا دربياورند و فهميدند كه بايد زنگها به صدا دربيايد و فهميدند و ميدانند كه براي چه كساني هرگز نبايد زنگها را به صدا درآورد. براي پشتيباني از سياه پوستان چه در آمريكا و چه در آفريقا دست به يك چنين كاري زديم. فكر ميكنم قصه سياهپوستان روشن شد و اما از طرف ديگر همانطور كه گفتم تبليغات وسيع صهيونيستها و سرمايهداران جهانخوار عليه جمهوري اسلامي و عليه خود ما به حدي رسيده كه ما ميبينيم در روزنامههايشان زني را به درخت بستند و شلاقي به دست امام دادند كه زن را شلاق ميزند. آيا چنين است؟ ما براي خنثي كردن اين تبليغات ناچار ميبايد زنها را انتخاب ميكرديم و آنها را آزاد ميكرديم و به دنيا اعلام ميكرديم كه اسلام و مردم ما و مسلمانان طرفدار زن هستند و زنان در اسلام از حقوق ويژهاي برخوردارند. بهطور كلي آزادي زنان هرگز به اين خاطر نيست كه اينها يك جنس ضعيفي هستند يا ما بخواهيم برخوردي عاطفي با آنها بكنيم؛ نه اينجور نیست بلكه الان افكار عمومي دنيا متوجه ما شده، ما براي اينكه دسیسه بزرگ صهيونيستها را خنثي كنيم زنان و سياهپوستان را كه جاسوس نبودند آزاد كرديم.
* امام در دستورشان به دانشجويان دقيق گفتند آنهايي كه جاسوسيشان اثبات نشده، ظاهر قضيه اين است كه اين سفارتخانه نبوده يا دقيقا يك جاسوس خانه بوده، منتهي مشاغل مختلفي براي جاسوسي وجود دارد. كساني كه مستقيما جاسوسي ميكنند و كساني كه خدمت ميكنند براي اينكه جاسوسان بتوانند كارشان را بكنند. آيا مفهوم اين جمله و اينكه اين نوع انتخاب و بررسيهايي كه برادران دانشجويانمان در اين جاسوسخانه ميكنند بر اين اساس است كه آنهايي كه خدمتچي بودهاند و مستقيما در جاسوسخانه دخالت نداشتند، انتخاب بشوند يا فقط براساس اينكه هنوز آنقدر مدارك به دست نياوردهاند كه اثبات بكنند اينها جاسوس هستند؟
** اينجا يك سفارتخانه عادي نبود. اعمال اينها در موقعيكه بچهها وارد سفارتخانه ميشوند و نوع دستگاههايي كه آنجا بوده نشان ميدهد كه اين مركز فعاليت سيا در خاورميانه بوده، بدين معنا كه دستگاههاي بزرگي كه شايد ميليونها تومان قيمتش باشد. كسي آمده بود آنجا ميگفت بعضي از اين دستگاهها شايد تا 300-400 ميليون تومان قيمتش است. چگونه ميتواند اين سفارتخانه داراي يك چنين دستگاههايي باشد؟ قطعا اينجا سفارتخانه نبود و اين لانه جاسوسي است. اما اينكه افرادي كه آزاد ميشوند بنا بر فرمان امام تنها آن عدهاي هستند كه جاسوسي آنها محرز نيست و جاسوس نيستند و الا مداركي كه آنجا به دست آمده مداركي است كه نشان ميدهد بعضي از اينها رسما عضو سيا هستند و در آينده نشان خواهيم داد كه از چه نوع حركاتي اين سفارتخانه در اينجا برخوردار بوده و چه نوع كارهايي را ميكرده است. مدارك به دست آمده نشان ميدهد كه سفارت در خرابكاريهاي كردستان و خوزستان و تعطيلي مدارس و اينكه چه كارهايي بايد بكنند تا مدارس تعطيل بشود و نيز نوع تظاهراتي كه بايد براي دفاع از آيندگان- پيغام امروز- تهران مصور و چند روزنامه ديگر انجام شد، همه اينها نشان ميدهد كه چه افرادي با اينها ارتباط داشتند و اينها براي پياده كردن نقش خودشان چه فعاليتهايي ميكردند. لذا ما يقين داريم كه اينجا تنها يك سفارتخانه نبود. و اينهايي هم كه الان آزاد شدند، جاسوس نيستند و آن افرادي كه تا عصر آزاد ميشوند كه شايد تعدادشان به 10 نفر برسد آنها هم به پروندههايشان رسيدگي ميشود.
http://armandaily.ir/?News_Id=133537