(روزنامه جوان - 1394/07/23 - شماره 4652 - صفحه 2)
به دو گزاره زير توجه كنيد:
1- «امريكا گرگ نيست... فلذا اينقدر مردم را نترسانيد...»
2- «اكنون ديگر امريكا گرگ نيست و تبديل به ميش شده است.»
اين جملات گزارهاي، سخنان يكي از افراد جبهه مدعي اصلاحات است. آقاي سيروس ناصري، عضو سابق تيم مذاكرهكننده هستهاي در دولت اصلاحات، در برنامه «ثريا»ي سيماي جمهوري اسلامي، با انتقاد از نامگذاري مستندهاي ثريا با عنوان «وعده گرگها» اين جملات را در توصيف امريكا بيان داشت. اين جملات را بايد، اوج تلاش براي بزك كردن امريكا دانست. بزك كردن امريكا در سالهاي اخير در كشور، از سوي كساني انجام ميشود كه ميخواهند راه بازگشت ايالات متحده به ايران را هموار سازند.
دولت ايالات متحده در سال 1358 و به دنبال تسخير لانه جاسوسي به دست دانشجويان مسلمان پيرو خط امام (ره)، رابطه خود با جمهوري اسلامي را قطع كرد. امريكاييها با اين تصور رابطه خود با جمهوري اسلامي را قطع كردند كه قطع رابطه و فشار همهجانبه به ايران، به شكست انقلاب و فروريختن نظام نوپاي برخاسته از آن منتهي خواهد شد. حضرت امام (ره) از اين اقدام دولت كارتر استقبال كرده و خوشحال شده، فرمودند: اين رابطه را براي چه ميخواهيم اين رابطه ظالم و مظلوم است، رابطه گرگ و ميش است.
بسيار روشن است كه قطع رابطه و فاصله افتادن ميان گرگ و ميش، به ضرر گرگ و به نفع ميش است. امريكاييها پس از قريب به سه دهه قطع رابطه با ايران، متوجه اشتباه راهبردي خود در قطع رابطه با جمهوري اسلامي شدند، بر همين اساس دولت اوباما از ابتداي روي كار آمدن تا به امروز، براي برقراري رابطه با ايران تلاش مي كند. دولت اوباما توافق هستهاي را، از اين جهت يك پيروزي و موفقيت براي خود ارزيابي ميكند كه اين توافق ميتواند باب مذاكره با ايران در حوزههاي ديگر را بگشايد و در نهايت به عاديسازي رابطه بين دو كشور بينجامد.
امريكاييها برقراري رابطه با جمهوري اسلامي را، به عنوان مقدمه و پيشنياز براي نفوذ در محيط داخلي ايران ضروري ميدانند. اكنون امريكاييها به برجام و توافق هستهاي، به عنوان بخشي از يك نقشه و سناريوي بزرگ مينگرند، سناريويي كه هدف نهايياش نفوذ در ايران است. به همين دليل است كه مقام معظم رهبري با اعلام ممنوع بودن مذاكره با امريكا، راه نفوذ را بستهاند. متأسفانه افراد و گروههايي، تلاش ميكنند با بزك كردن امريكا، راه عاديسازي رابطه با اين كشور را هموار ساخته، نه تنها اين رابطه را مضر نميدانند، بلكه مفيد هم ميدانند. سخن آقاي ناصري مبني بر اينكه امريكا گرگ نيست، براي اعلام بيخطر بودن آن از يك طرف، و معرفي امريكا به عنوان ميش، براي اعلام مفيدبودن رابطه با آن از طرف ديگر است.
حال بايد به اين سؤال پاسخ داد كه امريكا داراي ماهيت و خلق و خوي درندگي و گرگصفتي است؟ يا اينكه تغيير ماهيت داده و به ميش تبديل شده است؟ براي پاسخ به اين سؤال، بايد اول مراد و منظور از گرگ و ميش را مشخص نمود؛ گرگ به حكم غريزه، درندهخوي و سيري ناپذيرست. گرگ با اين خصوصيت درندگي، بيشترين آسيب را به انسان و سرمايههاي او ميزند. يك گرگ براي از بين بردن يك گله گوسفند با صدها رأس كفايت ميكند. اما ميش، نه تنها هيچ آسيب و ضرري به انسان نميرساند، بلكه تماماً به انسان نفع ميرساند و تمام وجودش براي انسان مفيد است. حال با اين تفاوت ميان گرگ و ميش، آيا امريكا به دنبال نفع رساندن به ملتهاي ديگر است، يا به دنبال سلطه بر ملتها و غارت داراييها و منابع و ذخاير آنها؟
آقاي سيروس ناصري و همفكرانش كه معتقدند امريكا ميش است نه گرگ، براي موارد زير چه پاسخ و توجيهي دارند:
1- امريكاييها براي تحقق كدام اهداف راهبردي به كشورهاي افغانستان و عراق لشكركشي كردند؟ 2- طرحهايي چون «طرح خاورميانه بزرگ» و «طرح خاورميانه جديد»، كه از سوي امريكاييها دنبال ميشود، تأمينكننده منافع چه كسي است؟ 3- نقش امريكاييها در جنگ نيابتي در كشورهاي منطقه راهبردي غرب آسيا چگونه است؟ 4- رابطه دولت ايالات متحده با گروههاي تروريستي چون داعش، القاعده، النصره و سازمان منافقين چگونه است؟ 5- امريكاييها در اعمال تحريمهاي ظالمانه به ملت ايران، چه اهدافي را دنبال ميكنند؟ 6- تهديدهاي پيدرپي ايران از سوي امريكا مبني بر اقدام نظامي، از كدام ويژگي امريكا حكايت ميكند؟ 7- نقش امريكاييها در به شهادت رسيدن دانشمندان هستهاي ايران چيست؟ 8- نقش امريكاييها در اقدامات ضدامنيتي در مناطق جنوبشرق و شمالغرب كشورمان چگونه است؟ 9- نقش امريكاييها در جنايتهاي رژيم صهيونيستي در منطقه و خصوصاً ظلم و جنايتهاي اين رژيم عليه ملت مظلوم فلسطين چيست؟ 10- مشاركت امريكاييها با آلسعود در حمله به يمن و كشتار ملت مظلوم يمن و مشاركت با آلخليفه براي سركوب ملت مظلوم بحرين، كدام اهداف را دنبال ميكند؟ در كنار اين سؤالات، كساني كه معتقدند امريكا گرگ نيست و ميش است، به اين سؤالات نيز پاسخ دهند:
الف - اگر امريكا گرگ نيست، چرا 127 نماينده دومخردادي همفكر با آقاي ناصري در مجلس ششم، طي نامهاي سرگشاده به رهبر معظم انقلاب اسلامي، با صراحت از معظمله درخواست نوشيدن جام زهر نمودند، تا از اين طريق جلوي لشكركشي امريكا به ايران و اشغال كشور گرفته شود؟
ب- اگر امريكا گرگ نيست، چرا گفتمان اصلاحطلبان و همفكران آقاي ناصري اين بود كه اگر توافق هستهاي نشود، جنگ ميشود و امريكا به ايران حمله ميكند؟
ج - اگر امريكا گرگ نيست، چرا آقاي رئيسجمهور، نتيجه توافق هستهاي را، برداشتن سايه شوم جنگ از سر ملت و كشور ميداند؟
د - اگر امريكا گرگ نيست، آقاي اوباما بعد از 23 تير و جمعبندي مذاكرات در وين، با چه هدفي ميگويد اگر بخواهد ميتواند طي يك روز ارتش ايران را نابود كند؟
هـ- اگر امريكا گرگ نيست، چرا آقاي اوباما ميگويد، با توافق هستهاي، رئيسجمهور امريكا در 10 سال آينده، راحتتر ميتواند به ايران حمله كند؟
و - اگر امريكا گرگ نيست، چرا اين گفتمان در دولت امريكا دنبال ميشود كه حمله نظامي احتمالي امريكا به ايران پس از برجام، ميتواند هدفمندتر باشد؟
آري، پاسخ به اين سؤالات، مشخص خواهد كرد كه امريكا گرگ است يا ميش.
اما در پايان، ذكر اين نكته لازم است كه كساني كه امريكا را گرگ معرفي ميكنند، مردم را نميترسانند، مردم را هشيار ميسازند تا از ناحيه اين گرگ آسيب نبينند. مردم بايد از كساني بترسند كه گرگ را ميخواهند ميش معرفي كرده و باعث فريب ميشوند.
http://javanonline.ir/fa/news/746920
ش.د9403001