(روزنامه بهار – 1394/09/14 – شماره 62 – صفحه 4)
* حالوهوای این روزهای حزب اتحاد ملت چیست و چه فعالیتهایی برای انتخابات میکند؟ این حزب چگونه برای انتخابات خود را آماده میکند؟ آیا تاکنون به فهرستی برای هفتم اسفند رسیده است؟
** فهرست که هنوز مشخص نیست. اتحاد هم مثل بقیه احزاب سعی میکند که با اقتدار بیشتر موقعیت خودش را در جامعه تثبیت کند و چهرههای شاخصی درون خودش داشته باشد که خوشبختانه دارد. کسانی که دراین حزب فعالیت میکنند، اکثرا افرادی شناختهشده هستند و از خودشان قابلیتهای بالایی در عرصههای سیاسی و اجرایی دارند و برهمیناساس میتوانند برای جامعه امروزی بهعنوان یک پشتوانه حرکت کنند. باور همه ما هم بر این است که اگر جامعه بخواهد به توسعه و نقطه مطلوب برسد لاجرم باید یک کار تشکیلاتی را تمرین و تجربه کند تا با کمک هم بتوانند راه توسعه را پیش ببرند. حزب درحال حاضر فعالیت خودش را شروع کرده تا انشاءالله در موقعیت مناسب خودش بتواند این فعالیت را بیشتر و جایگاه خودش را مشخص کند و پیش ببرد.
* اینکه گفته میشود امکان دارد اصلاحطلبان با اصولگرایان معتدلتر که اگر بخواهیم وارد مصداقها شویم به افرادی چون آقای مطهری و لاریجانی میرسیم ائتلاف کنند، درست است؟ آیا حزب اتحاد ملت چنین نگاهی را دنبال میکند؟
** در بحث انتخابات قرار نیست که انفرادی حرکت کنیم. هیچ اصلاحطلبی بهدنبال این نیست که در انتخابات بهصورت تکرو بخواهد کاری را انجام دهد. با توجه به شکلگیری شورای سیاستگذاری و عضویت حزب اتحاد ملت در آن مجموعه طبعا هرگونه فعالیت انتخاباتی از مجرای این شورا بروز و ظهور پیدا میکند.
لذا ما دراین بحث هم تابع سیاستهایی هستیم که در آینده دراین شورای سیاستگذاری ترسیم و تبیین میشود. بهطور خاص ما وارد این فضا نشدیم که بگوییم ما نکته خاص یافرد خاص مدنظرمان است. بحث میکنیم، به مذاکره میپردازیم، گفتمانی را که به آن اعتقاد داریم ترویج میدهیم، ولی اینکه بخواهیم عملیاتی وارد آن شویم که فهرست جدا بدهیم یا کاری غیراز آنچه در شورای سیاستگذاری است انجام دهیم، قاعدتا این کار را نخواهیم کرد. البته در پایان چنانچه از اعضای حزب در فهرست نهایی وجود داشته باشند تبلیغات وسیعی برای آنها انجام خواهیم داد.
* اتفاقاتی که در چند وقت اخیر رخ داده، مثل موضعگیری شورای نگهبان یا ادبیاتی که هر دوره در آستانه انتخابات شکل میگیرد مثل برچسبزدنهای جناحی و سیاسی یا برهمخوردن جلسات، یک نگرانی را دوباره ایجاد کرده است. دراینباره اصلاحطلبان چه راهحلی را در نظر دارند؟ آیا میتوان ازطریق تعامل با نهادهای قدرت و مذاکره با ایشان مسیر را تغییر داد؟
** در این باره چند نکته داریم که امکان دارد این نکتهها درست یا غلط باشند. در نکته اول افرادی که بهعنوان شورای نگهبان انجام وظیفه میکنند باید تابع قانون باشند و از قانون تبعیت کنند و اشخاصی متدین باشند، بنابراین نباید به کسی انگی بزنند یا برداشتی از زندگی اشخاص داشته باشند که با واقعیت و ماهیت و هویت آنفرد تطابق ندارد. نکته دیگر این است که انتخابات متعلق به کل افراد جامعه است و حق هر ایرانی و هر شهروندی است که رأی خود را به صندوق اندازد و در انتخابات حق شرکتکردن با انتخاب نماینده مورد نظر خودش داشته باشد وگرنه این حق از او سلب میشود. همانطور که بارها روی آن بحث شده بهویژه در انتخابات 92 که موضوع امانتداری بر سر صندوقها مطرح بوده و تاکید بر این بود که رأی حقالناس است و باید مورد توجه قرار گیرد، این نکته باید برای همه ادوار انتخابات مدنظر باشد.
اینطور نیست که فقط در سال92 بهعنوان یک اصل بپذیریم. مهمتر اینکه حق هرکسی وقتی ادا میشود که نماینده خودش و نماینده طیفش و نماینده اندیشهاش در آنجا امکان انتخابش وجود داشته باشد. بااینحال ما تمام این نکتهها را مقابل خودمان داریم. ولی بهقول معروف همیشه این اصل وجود دارد که فرض محال، محال نیست و یک زمانی دیدیم که این فرض محال شد و ما نتوانستیم آن مفروضات خودمان را عملیاتی شده ببینیم یا شوراینگهبان بهگونهای عمل کند که حقوق جامعه بهدرستی ادا نشود و غیره؛ دراین صورت ما چه تکلیفی میتوانیم داشته باشیم؟ اصل ما بر این استوار است که باید پای صندوق رأی برویم. اصل دوم ما این است که کسانی را انتخاب کنیم که میزان رأیآوری آنان بالاست؛ با این خصیصه که این افراد نزدیک به تفکرات ما هستند یا حداقل دقیقا مثل خودمان میاندیشند؛ یعنی اصلاحطلبانی که یا سابقه اصلاحطلبی دارند یا درحالحاضر بهعنوان اصلاحطلب در جامعه شناخته میشوند. چون بعضی از افراد ممکن است قبلا سابقه اصلاحطلبی نداشته باشند ولی با جریانهای سیاسی که در جامعه رخ داد، امروز احساس میکنند اصلاحطلبی بیش از هر گزینه دیگری میتواند در جامعه کارآمد باشد، بنابراین بهعنوان اصلاحطلب مطرح هستند.
امکان دارد برخی از اشخاص چنین افرادی را بهعنوان اصلاحطلب قبول نکنند، اما ما بهقول معروف میزان حال اشخاص را ملاک قرار میدهیم. میگوییم درحالحاضر اینفرد خودش را منتسب به اصلاحات میداند، تفکرات او نزدیک به ماست اگرچه ممکن است در مقاطعی از تاریخ هم بههرحال آن نزدیکی یا قرابت لازم را با اصلاحطلبان خیلی نداشته است ولی بهمعنای آن نیست که در جناح مقابل بوده باشد. قطعا ما با کسی که در جناح مقابل است بهعنوان یک گزینه که قابلیت انتخاب را داشته باشد نگاه نمیکنیم. ما نگاه و تاکید بر گزینهای داریم که یا از گذشته ایام اصلاحطلب بوده یا اگر اصلاحطلب نبوده امروز به نام اصلاحطلبی شناخته میشود. حالا چنین افرادی میتوانند چهرههای مختلفی در جامعه باشد که شما نیز از یکیدو نفر از آنان (علی مطهری و علی لاریجانی) را اسم آوردید.
البته بستگی دارد به اینکه ایشان در مقطع انتخابات چقدر بتوانند این قرابت را با اصلاحطلبان حفظ کنند. اما مهمتر از همه اینها و با همه این احوال، باز ملاک عمل و اولویت ما با کسانی است که هم سابقه اصلاحطلبی و هم لاحقه اصلاحطلبی دارند؛ افرادی که کارآمد، توانمند و قابل اعتماد بوده و رایآوری بالا داشته و در جامعه مقبولیت بالا داشته باشند. این افراد تبعا انتخاب اول ما خواهند بود اگرچه افراد دیگری هم ممکن است در جامعه با عناوین دیگری شناختهشده باشند ولی چون جزو مجموعه اصلاحطلبان قرار ندارند، بهعنوان گزینه اول برای ما مدنظر نخواهند بود.
* جدای از این موضوع، با توجه بهاتفاقاتی که در چند وقت اخیر رخداده است اینچنین بهنظر میرسد که مسیر انتخابات دچار تحولاتی ناخوشایند شود. برهمخوردن میتینگهای انتخاباتی این پیام را مخابره میکند که جریانهای تندرو نمیخواهند مسیر انتخابات بهصورت عادی طی شود. متاسفانه برخورد قاطعی نیز با این جریانهای تندرو صورت نمیگیرد تا جایی و زمانی چنین رفتارهایی متوقف شود. فکر میکنید این اتفاقات چه تاثیری بر سرنوشت انتخابات داشته باشد؟ آیا این تندرویها در آستانه انتخابات تشدید شود؟
** فکر میکنم که از شدت این اقدامات کم میشود. چون تندروها کمکم احساس خواهند کرد چنین رفتارها و اقداماتی «آب در هاون کوبیدن است» و به نتیجهای نخواهند رسید. این رفتارها ناشی از عصبانیت تندروهاست و چون میبینند جایگاهی بین مردم ندارند میخواهند از این طریق و اعمال زور و فشار جایگاهی برای خودشان در جامعه باز کنند. فکر میکنم در آینده شرایط بهتری تجربه خواهیم کرد. البته دولت و حاکمیت اگر میخواهد انتخابات سالم را برگزار کند که ادعای آن را دارد یکی از مهمترین ملزومات آن، ایجاد فضای آزاد و باز برای طرح موضوع و طرح بحثها و ارائه نظرات همه گروهها ازجمله اصلاحطلبان است. بنابراین اگر اصلاحطلبان نتوانند حرفهای خودشان را طرح کنند یا در جامعه بزنند بهمعنای مخدوشکردن انتخابات است؛ به جز این ما (اصلاحطلبان) کجا میخواهیم حرفهایمان را عنوان کنیم که مردم بتوانند براساس آن رأی بدهند؟ لذا این مسئله یکی از پارامترهای مهم شرکت در انتخابات است.
پس دولت یا حاکمیت نمیتواند ادعا کند فضایی باز را برای شرکت در انتخابات ایجاد کردم ولی اجازه داده نشود اصلاحطلبان حرفهایشان را با مردم مطرح کنند. در هر صورت شرایط فعلا شرایط سختی است، اما من ازاینروندی که پیش آمده است، احساس میکنم تندرویها کاهش پیدا میکنند. برعکس کسانی که فکر میکنند این تندرویها افزایش پیدا میکند. تندروها متوجه خواهند شد راه بهجایی نخواهند برد و مردم توجهی به آنان ندارند و مایل هستند که حرف طرف مقابل آنان را بشنوند، بههمین دلیل است که فکر میکنم شرایط بهتر خواهد شد.
* شما خیلی تاکید بر این موضوع دارید که اصلاحطلبان از شورای سیاستگذاری تبعیت خواهند کرد و بنا نیست حرکت تکروانه در انتخابات هفتم اسفند صورت بگیرد. اما درحالحاضر اتفاقاتی درحال شکلگرفتن است و جریانسازیهایی میشود تا برخی از حالا درباره رئیس دوره بعدی مجلس صحبت کنند. یا همین رقابتی که برخی درباره انتخاب آقای نجفی یا عارف یا همینطور حمایت از آقای لاریجانی برای ریاست مجلس به آن دامن میزنند؟ آیا طرح چنین موضوعاتی درحالیکه هنوز آرایش مجلس بعدی مشخص نشده درست است؟ آیا شورای سیاستگذاری دراین باره وارد مصادیق شده است؟
** طرح چنین موضوعاتی فقط در حد گمانهزنی افراد از جانب خودشان است. ما سنگبنایی گذاشتیم. این سنگ بنا برای همه ما طبق عهد و پیمانی که بستیم، محفوظ است. آن سنگبنا این است که رهبری اصلاحات بهعهده آقای خاتمی است. آقای خاتمی شورایی بهعنوان شورای سیاستگذاری انتخاب کرده است. همه اصلاحطلبان ملزم هستند از این شورای سیاستگذاری پیروی کنند البته نه بهمعنای مجبور بلکه بهمعنای آنکه وقتی در جریانی قرار گرفتند لاجرم باید از یک سیاست واحد تبیعت کنند تا پیروز شوند. اگر اصلاحطلبان دوست دارند در انتخابات پیروز شوند که طبعا هرکسی دوست دارد بهاین پیروزی دست پیدا کند باید از این شورای سیاستگذاری تبعیت و پیروی کنند.
بنابراین طرح این موضوعات مثل اینکه چهکسی رئیس است و چهکسی در آینده مجلس نقش دارد وغیره، همانطور که به آن اشاره شد، در حد گمانهزنی است و من فکر میکنم بحث را به انحراف میکشاند. ما برای آنکه بتوانیم به مجلس راه پیدا کنیم و نیروهای خوبی را که هستند وارد مجلس کنیم، به یک همدلی احتیاج داریم که باید بین ما ایجاد شود و طرح این موضوعات انحراف از مسیر است. لاجرم باید فعلا بر ورود به مجلس تمرکز داشته باشیم، در آن مقطع قطعا مینشینیم و بحث میکنیم که چهکسی میتواند ریاست مجلس را برعهده بگیرد و شایسته کدام منصب است.
* حالا که بحث انتخابات نقل هر محفلی شده است، این سوال مطرح میشود که ما از مجلس دهم چهچیزی میخواهیم؟ دقیقتر آنکه در مجلس نهم چه نکاتی مورد غفلت قرار گرفت که باید در مجلس دهم انجام شود؟
** آنچه ما از نمایندگان انتظار داریم این است که استقلال در تصمیماتشان داشته باشند. البته استقلال نه بهمعنای تکروی که بهمعنای این است که مرعوب فضاهای مختلف نشوند. کسانی باشند که قابلیت و قدرت ایستادگی و ثبات در عقیده و فکر خودشان را داشته باشند. نکته دیگر این است که علاقهمند به نظام باشند ما بارها و بارها این را تاکید کردیم. خطوط کلی نظام برای ما مهم است و کسانی که در قدرت قرار میگیرند باید این اصول را رعایت کنند. نکته دیگر آنکه به آرمانهای فکری خودش پایبند باشد.
آرمانهای فکری شاخصه اصلی عضویت دراین مجموعه است. برای اینکه فردی بیاید از فرصت حضور در فهرست اصلاحطلبان استفاده کند و بعد موضع دیگری بگیرد، این مطلوب ما قطعا نخواهد بود. مهمتر آنکه افراد باید صاحبنظر، کارآمد و متخصص، کارشناس و افراد قابلی باشند که بتوانند گره از کار مجلس باز کنند. علاوه براین نمایندگان دوره بعدی مجلس باید در مجلس هم ارتباطات ساختاری خودشان را حفظ کنند. یعنی اینطور نباشد که به مجلس وارد شدند هرکسی راه خودش را برود. حتما باید انسجامی که امروز مطرح است در آنجا نیز باقی بماند.
* تاثیر حضور افرادی مثل الهه راستگو در شورای شهر میتواند در برهههای حساس مجلس مثل طرح سوال یا استیضاح تعیینکننده باشند.
** می تواند تاثیرگذار باشد، ولی رویکرد مجلس متفاوت است؛ بهاضافه اینکه ما در شرایط فعلی تلاش خودمان را انجام میدهیم تا بتوانیم این کار را بکنیم و مسئله را به ثمر بنشانیم.
* یعنی این نگاه در شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان وجود دارد تا از افراد غیرمتعهد و متزلزل برای انتخابات مجلس دهم استفاده نشود؟
** قاعدتا اولویت باید پایداری و ثباتقدم در مواضع باشد. این خیلی برای ما مهم است کهفرد جریان سیاسی را یک سکوی پرش برای خودش نبیند که بخواهد وارد مجلس شود و بعد بهگونه دیگری عمل کند. درنتیجه فکر میکنیم برای آینده جامعه باید کسانی را معرفی و مطرح کنیم که این ثباتقدم و استواری را در اندیشه داشته باشند. چون اگر اینطور نباشد خطری در آینده مجلس را تهدید میکند. بهقول شما کسانی به شورا راه پیدا کردند و وفادار به مواضع خودشان نبودند بنابراین ممکن است که در آینده جامعه، مردم و مردان فکر کنند که زنان قابل اعتماد نیستند و این یک خطر جدی برای ما خواهد بود. کمااینکه در شورای شهر داشتیم کسی که با نام اصلاحطلبی وارد شورا شد ولی مواضع غیراصلاحطلبی بنا بههر دلیلی اتخاذ کرد که این موضوع در جامعه اعتماد سوزی میکند.
* اگر بخواهیم مجلس نهم را بررسی کنیم، فکر میکنید مهمترین نقاط ضعف مجلس نهم کجا بود؟
** مهمترین ایراد مجلس نهم این بود که استقلال رأی نداشت. یعنی تابع جریانهای بیرون مجلس بود و نه تابع مصالح نظام. تابع یک اندیشه سیاسی بود که منافع خودش را دنبال میکرد و نه منافع نظام را که این مهمترین عیب این مجلس فعلی است. نکته دیگر ناکارآمدی برخی افراد در این مجلس بود. این مجلس افرادی دارد که در برهههای خاصی که جامعه احتیاج داشت به یک شرایطی تا بتواند توسعه را پیش ببرد، سد توسعه و مانع پیشرفت شدند و نتوانستند یک تلاش ارزشمندی انجام بدهند تا امروز با یک جامعهای روبهرو باشیم که زیرساختهای اولیه آن را حتی ندارد. شما وقتی خطایی از کسی شاهد هستید بهعنوان یک نماینده مجلس موظف هستید جلوی آن خطا را بگیرید.
ولی ما میبینیم که خیلی از نمایندگان مجلس کسانی بودند که بهدنبال منافع خودشان بودند، بده و بستانهای خودشان را داشتند و نسبت به تخریب چهرهها و تخریب اشخاص، تخریب سرمایههای نظام، تخریب سرمایههای انسانی از هیچ چیز فروگذار نکردند و بهدنبال آن بودند که منافع مالی، گروهی و فکری خودشان را دنبال کنند.
* مجلس نهم اگرچه یک مجلس تماما اصولگرا بود، همه شاهد بودیم که طی این چهار سال رفتهرفته اختلافاتی دراین مجلس شکل گرفت و جدایی بین این جریان بیشتر و بیشتر شد تا آنجا که این اختلافات آنان را مستقیما دربرابر یکدیگر قرار داد. فکر میکنید دلیل این مسئله چیست؟
** فکر میکنم که عقلای قوم بهاصطلاح در مجلس حاکم نبودند یا میتوانیم بگوییم که کسانی نبودند تا دغدغه نظام را در مجلس داشته باشند. فکر میکنم تعدادی از نمایندگان این مجلس کسانی نبودند که منتسب بههر جناحی هم باشند، برایشان آینده کشور مهم باشد و اینکه چگونه میخواهند به آیندگان پاسخگو باشند و اینکه علاقهمند باشند از دید مردم مسائل را ببینند و از جانب مردم حرف بزنند. تعدادی از نمایندگان مجلس نگاهشان بر نگاه مردم غالب بود درحالیکه با یک ارزیابی صحیح و ساده از جامعه میتوانستند بفهمند مردم چه میخواهند و جامعه چه انتظاری از آنان دارد و این امر خیلی اهمیت دارد اگر مجلس بخواهد به نقطه مطلوب برسد. از همه مهمتر اینکه شرایط جامعه ما شرایطی را ایجاد کرد تا برتریجوییها بیشتر سیاسی شد تا فکری و اندیشهای. یعنی گرایشهای سیاسی اهمیت پیدا کرد.
نتیجه هم آن شد که کسانی به مجلس راه پیدا کردند که کمتر از این فرصت استفاده کرده و بهدنبال آن بودند تا عمدتا گرایشهای سیاسی را بر جریانهای روز حاکم کنند. افرادی که عمدتا تعاملات بینالمللی برای آنان مهم نبود، آشنایی با سیاست بینالملل نداشتند، نقش مجلس بهعنوان یک رکن اثرگذار مورد توجه قرار نمیدادند درحالیکه وقتی امام(ره) میگفتند مجلس در رأس امور است برای اینان مجلس در رأس امور نبود. تمامی این نکات پارامترهایی بود که باعث شد مجلس تضعیف شود، مجلس دیگر جایگاه خودش را نداشته باشد. بهطوریکه خیلی از افراد وقتی میخواهند بروند مجلس در شأن خودشان نمیبینند که نماینده مجلس باشند.
یکی از سختیهایی که ما داریم دراین است که افراد فکر میکنند شأن آنان اجل از آن است که بخواهند به مجلس بروند و فکر میکنند در مجلس جایی برای افراد فرهیخته وجود نداشته و فرهیختگان جایگاه بارزی در مجلس ندارد لذا استادی دانشگاه و حضور در کلینیک تخصصی را به نمایندگی مجلس ترجیح میدهند. درحالیکه قبلتر اینطور نبود و بیشتر افراد سعی میکردند از این فرصت بهعنوان معبری برای سیدن به شرایط بهتر جامعه استفاده کنند.
* نکتهای که شما به آن اشاره کردید بیشتر به آنجا بازمیگردد که نمایندگان مجلس مسئولیتپذیر نیستند. ما در صحن مجلس میبینیم که تعداد قابلتوجهی از نمایندگان حتی در رأیگیریها شرکت نمیکنند. این مسئولیتناپذیری نمایندگان بهاین بازمیگردد که نمایندگان مجلس جایی کار تشکلاتی و سیاسی یاد نگرفتند؛ جایی که در تعریف سیاسی خود منحصر به احزاب میشود و این احزاب هستند که وظیفه تربیت نخبگان سیاسی را برای آینده یک نظام سیاسی دارند. مشکل اصلی ما اینجا مشخص میشود که ما اصلا حزب فعال و پویا در کشور نداریم که بتوانیم ادعا کنیم نمایندگان مجلس باید مسئولیتپذیر باشند. فکر میکنید چرا احزاب در کشور ما فراموش شدهاند؟
** حقیقت آن است که این رویهای که در جامعه به آن دچار شدیم، هرکار سیاسی هزینهبر میشود و برای انجام آن باید هزینه بالایی از سابقه در آینده بپردازید. ممکن است دچار گرفتاریهایی بشوید یا آنکه مجبور باشید وارد بازی سیاسیای بشوید که مطلوب شما نیست. این وضعیتی است که ما بهعنوان یک کشور جهان سومی با آن روبهرو هستیم. حقیقت این است که اگر ما یک سیستم دموکراتیک خوبی در جامعه تجربه کرده بودیم، وضعیت امروز ما اینچنین نبود و حداقل مجلس کنونی ما کارشناسانه کار خودش را پیش میبرد.
حزب هم میتوانست معنا خاص خودش را داشته باشد. ما هنوز دراین چارچوب باقی ماندیم که تحزب در جامعه بهعنوان یک سرفصل تعیینکننده و اثرگذار تعریف نمیشود. هنوز خیلی از افراد نمیدانند عضویت در یک حزب چقدر اهمیت دارد. بنابراین فکر میکنم که مجلس با توجه به شرایط امروز و اتفاقاتی که تاکنون رخ داده، مجلس از حیز انتفاع انداختهاند. بهویژه دراین دوره که نمایندگان مجلس نهایتا با 200 هزار رأی راه پیدا کرده است که ما چنین آماری را در شهرهای حتی بزرگ هم نداشتیم. البته نوسانات و استثناهایی بوده که گفته میشود تعداد آرای نزدیک به 600 هزار تا رأی هم داشتیم ولی در شهری مثل تهران که پنجمیلیون واجد شرایط رأی دارد با 600 هزار رأی هم اگر وارد مجلس بشوی نمیتواند نمایندگی تهران را داشته باشد و حداقل آنکه طیف منتسب به خود نماینده را نمیتوان نمایندگی کرد.
شاید بههمین دلیل بود که مردم در انتخابات 92 فهمیدند که شرکت در انتخابات حق آنان است و باید رأی خودشان را به صندوقهای بیندازند. لذا آمدند و رأی دادند و دیدیم کسی انتخاب شد که در باور کسی نبود. کسی انتخاب شد که انتظارش وجود نداشت. لذا همیشه نشان دادهشده که هرقدر میزان حضور مردم در پای صندوق رأی بیشتر باشد، انتخاب گزینه اصلح بیشتر است که مجلس فعلی از این ویژگی برخوردار نیست.
* جدای از مسائل و حواشی دیگر مجلس نهم، یکی از نقاط ضعفی که درباره این مجلس مشخصا توجهها را به خود جلب میکند، انفعال نمایندگان زن است. فراکسیون زنان مجلس یکی از منفعلترین جریانهای پارلمانی طی ادوار پارلمانی بوده بهطوریکه این فراکسیون حتی در موضوعات منحصر به زنان از سایر فراکسیونها و کمیسیونها کندتر حرکت کرده است. نظر شما در باره این مسئله چیست؟
** همانطور که اشاره کردید فراکسیون زنان در مجلس نهم عمدتا ابزاری دراختیارسرانی که قبول داشتند بود. یعنی دراختیارکسانی بود که ازطریق گروههای سیاسی مانند پایداری همچنانکه خیلی از آنان منتسب به پایداری هستند راهی مجلس شدند. مضاف بر این تعداد زنان نمایندگان در مجلس خیلی کم است، طبعا در چنین شرایطی نمیتوان انتظار داشت که صدایی رسا از این مجموعه دربرابر 290 نفر بلند شود. لذا میخواهم بگویم که ما در مجلس نهم دور حضور زنان را یک خطقرمز کشیدیم چون هم حضور آنان کمرنگ بود و نیز اثرگذاری کمی در مسائل داشتند؛ به این معنا که ممکن است که شما حضور کمی داشته باشید و تعدادتان هم کم باشد، ولی اثرگذار باشید و بتوانید حرف آخر را بزنید، اثری وارد کنید و صدایتان را بلند کنید ولی ما این را هم نداشتیم و ندیدیم.
یعنی نمایندگانی که در مجلس هستند از این ویژگی متاسفانه برخوردار نبودند. البته خیلی از همین افراد فهرستی رأی آوردند مگر تعداد اندکی که شهرهای تکنماینده بودند و خودشان رأی آوردند. جالب است که بدانید نمایندگانی که خودشان رأی آوردند از آنان که فهرستی رأی آوردند اثرگذاری بیشتری بر تصمیمات و فعل و انفعالات مجلس داشتند. این موضوعات جزو خطراتی است که وجود دارد و امیدواریم در آینده تجربه نکنیم.
* اصلاحطلبان و مشخصا حزب اتحاد چقدر در مسئله نمایندگان زن تمرکز کرده است و برنامه دارد؟
** نهفقط حزب اتحاد که همه اصلاحطلبان بهاین وفاق رسیدند که 30درصد از نمایندگان آینده مجلس خانم باشند و این را بهعنوان یک استراتژی برای خودشان تعریف کردند، اما اینکه محقق بشود یا نه نمیدانم و امکان دارد که محقق نشود. ولی بهعنوان نوک قله به آن نگاه کردیم و باید تلاش کنیم 30درصد از نمایندگان مجلس خانم باشند. این مسئله میتواند باعث شود تا تعداد بیشتری خانم وارد مجلس بشوند. کمااینکه خود حزب اتحاد اسلامی از بین 40 نفر عضو شورای مرکزی 10 نفر خانم انتخاب کرده است. یعنی این 30درصد دراین حزب عملیاتی شده است.
حالا یا عضو اصلی یا عضو علی البدل هستند. بههرحال 10 خانم را برای شورای مرکزی انتخاب کرده است و امیدواریم که همه احزاب این رویه را ادامه دهند. مجمع زنان اصلاحطلب، حزب زنان نواندیش و غیره درحال تلاش هستند تا این فرصت را فراهم کنند تا زنان بیشتری دراین دوره وارد مجلس شوند. کمااینکه مجمع زنان اصلاحطلب نشستهایی را با احزاب دیگر داشته و خواهد داشت تا این ادبیات و فرهنگ را تعمیم بدهد. این باوری است که باید ایجاد شود که هنوز حتی در بین آقایان اصلاحطلب شکل نگرفته است.
* دقیقا چه باوری شکل نگرفته است؟
** باور اینکه زنان باید 30درصد از نمایندگان مجلس را بپوشانند.
* الان شما میگویید که این باور حتی در بین آقایان اصلاحطلب نیز ایجاد نشده است. یعنی الان بین اصلاحطلبان اختلافی برای رسیدن به قله 30درصدی نمایندگان زن وجود دارد؟
** برخی دوستان فکر میکنند این 30درصد زیاد است و ما نمیتوانیم و با توجه به سابقهای که در استانها داریم خیلی سخت است که به ایندرصد برسیم. ولی ما مذاکرات خودمان را انجام میدهیم. ضمن اینکه خانمهای اصلاحطلب اتفاقنظر بهاین مسئله دارند که 30درصد از نمایندگان مجلس آتی خانم باشند.
* فضای انتخابات در شرایط کنونی از این منظر نگرانکننده نیست که رأیآوری اصلاحطلبان کم باشد، بلکه نگرانی از فضاسازیهاست؛ اینکه دائما برخی چهرههای منتسب به جریانهای محافظهکار تاکید میکنند مبادا مجلس ششم تکرار شود. چرا باید چنین حرفها و هشدارهایی در آستانه انتخابات دائما مطرح شود که یک جریان سیاسی را نسبت به انتخابات دلزده و سرد کند؟ یا چرا دائما یک جریان سیاسی با خوردن برچسبهای متفاوت باید از میدان به در شود؟ فکر میکنید برای تلطیف این فضا چه راهی باید دنبال شود؟
** مقداری با مذاکره این مسئله قابل رفع خواهد بود و ما باید نزد علما، مراجع و نیروهای اثرگذار برویم و با طرح دیدگاههایمان آنان را متقاعد کنیم. یک مقدارش هم بهنظر من این اقدامات سوءاستفاده کردن از موقعیتهاست که عدهای چنین موضوعاتی را در آستانه انتخابات و در جامعه مطرح میکنند. این افراد باید بدانند داشتن فلان موقعیت و فلان مقام باعث نمیشود به خودشان اجازه بدهند بهنفع کسی یا جریانی کار کنند. مهمتر آنکه وقتی کسی مسئولیتی میپذیرد آن مسئولیت متعلق به کل جامعه است کهفرد عهدهدار شده است.
اما اگر آنفرد بخواهد فقط زیر پرچم عده خاصی سینه بزند، خیانت به مجموعه و نظام و جامعه است. پس اینطور نیست که هرچیزی عدهای اراده کنند حتما محقق شود. همچنانکه این مسئله دراین طرف نیز صدق میکند و ما فکر نمیکنیم هرچه دنبال میکنیم حتما عملیاتی میشود و به نتیجه برسد، ولی تلاش میکنیم و امیدواریم. البته اگر این حضرات توجه به نیاز جامعه داشته باشند و رویکرد مردم نسبت به مسائل را درک کنند و آسیبهایی که در جامعه وجود دارد و بهعنوان یک خطر بیخ گوششان است بفهمند و حساسیت نشان دهند، مقداری از مواضعی که اتخاذ میکنند عدول خواهند کرد.
* فکر میکنید مجلس دهم چه سرانجامی داشته باشد؟
** قطعا مجلس دهم، مجلس پایداری نیست. قطعا مجلس دهم، مجلس صددرصد اصلاحطلب هم نیست. قطعا مجلس دهم، مجلسی که اصولگرایان حرف اول را بزنند هم نیست. بهنظرم مجلس دهم مجلسی ترکیبی با رویکرد اصلاحگرایی خواهد بود و بیشتر دغدغه آن حفظ نظام و ایجاد توسعه در جامعه است. فکر میکنم مجلس دهم یک مجلس مطلوب برای جامعه باشد.
* فکر میکنید سرنوشت زنان دراین مجلس چگونه باشد؟ بیشتر میشوند؟
** قطعا زنان از این تعداد که هستند حداقل سه تا چهار برابر بیشتر از وضعیت فعلی میشوند. ممکن است 30درصد محقق نشود، ولی بهنظر من عدد بسیار بالاتری از این خواهد بود.
* اینکه مدام تکرار میشود که نقش بزرگان در انتخابات خیلی مهم است، درمورد چهرههای اثرگذار ما باید روی آن سرمایهگذاری کنیم؛ عدهای این محوریت را منحصر به آقای خاتمی میدانند، عدهای برای آقای ناطق و همینطور هاشمیرفسنجانی و نیز سید حسن خمینی را مطرح میکنند. شما فکر میکنید در انتخابات هفتم اسفند محوریت کدام افراد میتواند اثرگذار باشد و شرایط را مانند خرداد 92 بهنحو احسن رقم بزند؟
** اینها که نام بردید همگی اثرگذار هستند. یعنی فکر میکنم آنها همه نیروهایی هستند که خیلی میتوانند در ایجاد وفاق در بین جامعه اثرگذار باشند و نقش مهمی در نزدیککردن اعتقادات افراد به یکدیگر داشته باشند. درنهایت آقایان خاتمی، هاشمی، ناطق و سید حسنآقای خمینی میتوانند در شکلدهی یک مجلس مطلوب و مجلسی که ما را به اهداف و آرمانهایمان نزدیک کنند، موثر باشند که هستند و خواهند بود و اینطور نیست که این افراد برای منافع شخصی خودشان بخواهند منافع نظام و ملت را نادیده بگیرند. این افراد خوشبختانه با هم نشستهای مختلفی دارند و مرتبا ایدههایی را با یکدیگر مطرح میکنند که خیلی کمک میکند و اینکه جامعه احساس میکند این افراد بهعنوان پشتوانه میتوانند به کمک آنان در آینده بیایند.
* دولت طی دو سال و چند ماهی که از عمر خود سپری کرد مدام مانعی بهنام مجلس را بر سر راه خود داشت. فکر میکنید آقای روحانی و افراد نزدیک به دولت به اهمیت این انتخابات واقف شدهاند؟
** قطعا آقای روحانی به اهمیت این انتخابات و نقش پررنگ مجلس در ثبات دولت برای دور بعد و آرامش جامعه واقف شدند؛ لذا فکر میکنم که دولت بهاین نقطه رسیده است که اعتدال و توسعه نمیتواند فصل الخطاب باشد و نمیتواند بهتنهایی اثرگذار باشد. اعتدال و توسعه حزبی شناختهشده در جامعه نیست تا بتواند پیشبرنده انتخابات باشد. آنها فقط میتوانند در همین حد زمینهای را برای حضور بیشتر احزاب فراهم کنند. اگر آنان با دیگر احزاب و گروهها همراهی میکردند خیلی میتوانست اثرگذاری بیشتری داشته باشد ولی درحالحاضر اینها وارد عرصه نشدند و سعی کردند تا چراغ خاموش حرکت کنند و برخی مواقع فکر میکنند که میتوانند نمایندگانی را برای خودشان تعریف کنند. اما اینکه چه تعداد از این افراد به مجلس راه پیدا میکنند، بهنظرم، نمایندگانی که بهطور خاص حزب اعتدال و توسعه را نمایندگی کنند از تعداد انگشتان دو دست بیشتر نخواهد شد. قاعدتا این احزاب نمیتوانند کارآمدی لازم را داشته باشند.
* پس دولت باید حساب ویژهای روی اصلاحطلبان در انتخابات هفتم اسفند باز کند.
** دولت باید به اصلاحطلبان تکیه کند؛ یعنی باید به آینده توجه داشته باشد. البته اصلاحطلبها بهاین نتیجه رسیدهاند که مهم نیست که از نیروهایشان در حاکمیت چقدر استفاده میشود. مهم این است که عقلا و کارآمدها انتخاب شوند. اما چون بسیاری از این عقلا از میان اصلاحطلبان هستند این میتواند برایشان کفایت کند، اما متاسفانه ما این ضعف را در قوه مجریه میبینیم که همه کسانی که آنجا حضور دارند، کسانی هستند که نه منتسب به اصلاحطلبان هستند و نه کارآمدی لازم را دارند.
* یعنی شما معتقد به اعمال تغییرات در کابینه هستید؟
** فکر میکنم کابینه باید بهسرعت تغییر کند. دولت حالا که در بحث برجام ثبات پیدا کرد باید بهسمت تغییرات و پاسخگویی به خواست اکثریت مبنی بر حضور نیروهای اصلاحطلب، کارآمد و نیروهایی که دلسوز نظام هستند، حرکت کند.
* البته عاقلانه است که این تغییرات به بعد از مجلس نهم موکول شود؛ چون تغییرات با توجه به ساختار کنونی مجلس میتواند یک ریسک و خطر برای دولت در دو سال باقیمانده و حتی انتخابات بعدی ریاستجمهوری باشد.
** امکان دارد که این فرضیه درست باشد. ما همیشه دلمان را خوش کردیم و از این مقطع به آن مقطع میرویم. اول میگوییم برجام تمام شود بعد دوباره میگوییم مجلس تمام شود بعد و پس از آن نیز معلوم نیست چه خواهیم گفت. امیدواریم چیز دیگری پیش نیاید که آقای روحانی را متقاعد کند و دست به تغییرات نزند. آقای روحانی باید یک تغییر را در ساختار دولتش انجام بدهد.
http://bahardaily.ir/fa/Main/Detail/6809
ش.د9404707