تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۱:۳۰  ، 
کد خبر : ۲۹۰۴۴۱
نگاهي به رويكرد فكري امام خميني(ره) و اصلاح‌طلبان در برخورد با آمريكا

آمريكاي امام(ره) و آمريكاي اصلاح‌طلبان

(روزنامه جوان – 1394/11/11 – شماره 4738 – صفحه 5)

ظهور انقلاب اسلامي هنـدسه قدرت شكل‌گرفته در عرصه‌ جهاني را برهم زد و نه‌تنها معادلات داخلي را تغيير داد بلكه مناسبات جهاني را نيز دستخوش تغيير كرد. امام خميني(ره) به‌عنوان بنيانگذار و ايدئولوگ اصلي انقلاب اسلامي با عدم پذيرش تقسيم‌بندي كشورهاي دنيا به جهان اول، دوم و سوم كه بار معنايي خاص و نوع مشخصي از نظام ارتباطي را به همراه داشت، نظام مديريتي جهاني را مورد هجمه قرار دادند و همگان را تشويق به شكستن اين ساختــار استـكبـاري نمـودند.

با تدقيق در زواياي گفتماني حضرت امام‌(ره) كه در انديشه، گفتار، رفتار و... حضرتشان تجلي مي‌يابد، در‌مي‌يابيم يكي از حوزه‌هاي مهم در گفتمان ايشان ارائه مدل جديدي در نظم نوين جهاني است. ايشان برگرفته از آموزه‌هاي ديني تعريفي جديد از نوع دسته‌بندي‌هاي جهاني ارائه نمودند و نوع مواجهه اين دسته‌بندي را مشخص فرمودند. اين دسته‌بندي داراي دو قطب مستضعفين و مستكبرين است كه در صورت بيداري مستضعفين و ايستادگي بر اصول و اعتقادات بر اساس بشارت‌هايي الهي پيروزي با ايشان است.

امام‌(ره) با سر دادن شعار «نه شرقي و نه غربي» و نفي وابستگي قدرت ملي و امت اسلام به هر بنياني جز خداوند متعال نوعي بازتعريف از مناسبات بين‌المللي را ارائه و هندسه‌ قدرت را به‌گونه‌اي ديگر تنظيم نمودند. تعريف جديد بالطبع شامل مؤلفه‌هاي تازه‌اي از قدرت مي‌شد كه يكي از اصلي‌ترين اين مؤلفه‌ها تمركز بر قدرت داخلي و ملي و اتكا به ذات اقدس الله بود كه مصداق آن را در «ما مي‌توانيم» مي‌توان ديد.

در اين دسته‌بندي دوگانه امريكا با نام «شيطان بزرگ»، در رأس نظام استعماري قرار مي‌گيرد و به‌عنوان محور تمام مشكلات معرفي مي‌شود، لذا نوع مواجهه با امريكا به‌عنوان ام‌الفساد غرب و نماد تمام جهان استكبار در انديشه‌ سياسي امام (ره) جايگاه ويژه‌اي دارد. به نظر مي‌رسد ايشان تلاش نموده‌اند به بهانه‌هاي مختلف با تأكيد بر رويارويي با امريكا، به‌عنوان يك راهبرد اصلي، آن را تئوريزه و در ساختار سياسي انقلاب اسلامي نهادينه سازند. بر همين اساس نوع نگرش به امريكا و تنظيم ارتباط با آن بر اساس اين نگرش به يكي از اصول سياست خارجه‌ انقلاب اسلامي تبديل شده است كه تخطي از آن به عبارتي خروج از خط امام (ره) و عدول از انديشه‌ ايشان و انحراف در مسير انقلاب اسلامي است.

در اين بين در سال‌هاي پس از انقلاب جريانات مختلف از پنجره‌ انديشه‌ خود به حدود و ثغور تعامل با امريكا نگريسته‌اند و حتي با در دست گرفتن مصادر قدرت توانسته‌اند تأثيراتي بر روند مواجهه با امريكا بگذارند. هرچند تجربه‌ تاريخي نشان داده، سياست‌ها و راهبردهايي كه با روح غالب انقلاب اسلامي همخواني نداشته باشد، نمي‌تواند دوام و قوام يابد و دير يا زود از محور معادلات سياسي كشور خارج مي‌گردد.

از جريانات سياسي كشور كه نگاه خاص به امريكا و تفسير ويژه‌اي از ماهيت ارتباط با آن دارد جريان اصلاحات است؛ جرياني كه برخي اوقات ادعاي وابستگي و دلبستگي به امام خميني (ره) و انديشه‌هاي ايشان و تداوم حركت خود در مسير خط امام (ره) را دارند ولي هرازچندگاهي برخلاف ادعاي طرح‌شده، از اردوگاه ايشان سخناني مبني بر عدم وابستگي به امام اذهان عموم جامعه را مكدر مي‌نمايد، حتي برخي منتسبين به اين جريان رسماً تحريف در انديشه‌هاي امام خميني (ره) در راستاي تحقق منويات خود را طرح و بر آن تصريح مي‌نمايند.

تغيير رويكرد اين جريان نسبت به امام خميني(ره) و حتي شايد ارائه تفسيري از امام خميني (ره) كه منطبق با اهداف ايشان باشد در كنار ادعاي دلبستگي به حضرتشان مي‌طلبد وجوه تمايز را بررسي نمود. من‌جمله از اين وجوه تمايز مربوط به سياست خارجه، به‌ويژه نوع نگاه به امريكاست كه در اين راستا نكاتي مورد اشاره قرار مي‌گيرد:

1 - تقابل با آمريكا تاكتيكي يا راهبردي؟

منشأ اصلي تفاوت در سياست خارجه امام (ره) با اصلاح‌طلبان تفاوت در مباني است. در نگاه امام (ره) امريكا به‌عنوان دشمن عنودي است كه مي‌خواهد مسير الهي نظام الهي را متوقف نمايد و مشكل آن با انقلاب اسلامي مشكل مبنايي است نه تاكتيكي. اين مبارزه مبارزه اعتقادي است. جنگ با نظام سلطه يك جنگ اعتقادي است.

اما در جريان اصلاح‌طلبي تلاش مي‌شود اين موضوع از نوع ايدئولوژيك خود خارج گردد و سطح منازعات در حد اختلاف بر سر منافع سياسي و شايد اقتصادي كاهش يابد. اين نوع نگاه خوشبيني به نظام سلطه را به بار مي‌آورد و شما را برآن مي‌دارد كه از اهداف، آرمان‌ها و ارزش‌هاي اعتقادي خود عدول نماييد. نمونه آن در نامه سال 2003 سيدمحمد خاتمي به دولت وقت امريكا قابل مشاهده است. خاتمي در آن نامه پيشنهاد مي‌نمايد در ازاي خارج نمودن ايران از محور شرارت كه جرج بوش آن را طرح نموده بود، جمهوري اسلامي نيز كليه فعاليت‌هاي هسته‌اي خود را تعطيل و حمايت از گروه‌هاي مقاومت مانند حزب‌الله لبنان، حماس و جهاد اسلامي فلسطين را متوقف نمايد.

حال امام (ره) در پيام تشكيل بسيج دانشجو و طلبه در دوم آذر 1367 مي‌فرمايند: «بايد بسيجيان جهان اسلام در فكر ايجاد حكومت بزرگ اسلامي باشند و اين شدني است، چراكه بسيج تنها منحصر به ايران اسلامي نيست، بايد هسته‌هاي مقاومت را در تمامي جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ايستاد.»

2 - ارتباط با مستكبر آري يا نه؟

در انديشه امام (ره) و مقام معظم رهبري ارتباط با امريكا زماني تحقق مي‌يابد كه امريكا از خوي استكباري خود دست برداشته و ديگر ارتباط از نوع «گرگ‌وميش» نباشد.

در اين نگاه با توجه به خصومت‌هاي آشكار و ضربه‌هاي مداوم امريكا به ايران اين امريكاست كه بايد نخست گام‌هاي اعتمادساز را بردارد چراكه امريكا اولين گام‌هاي منازعه را برداشته است، نمونه‌ بارز آن را در عدم پذيرش نمايندگان كارتر رئيس‌جمهور امريكا در سال 58 مي‌توان برشمرد كه ايشان نه‌تنها خود با اين نمايندگان ملاقات نمي‌كنند بلكه تمام مقامات مسئول كشور را نيز از اين امر منع مي‌فرمايند و زمينه مذاكره در موضوع بعضي از روابطي كه به نفع ملت است را زماني فراهم مي‌دانند كه امريكا شاه مخلوع را به ايران تحويل و دست از جاسوسي بر ضدنهضت اسلامي بردارد، اين در حالي است كه در جريان اصلاح‌طلبي اين ايران است كه به خاطر تعامل با ابرقدرتي مانند امريكا بايد نخست گام‌هاي اعتمادساز را بردارد، لذا بايد به‌صورت داوطلبانه در زمان تصدي اين انديشه بر مصادر اجرايي كشور برنامه‌ هسته‌اي ايران تعليق گردد.

نمونه‌هاي اين نوع تفكر را در نامه‌ مجلس ششم به رهبر معظم انقلاب كه با نام جام زهر مشهور شد مي‌توان مشاهده كرد. امام با يك ديد استغنايي، برخلاف تمام نظرات معتقد است، امريكا به ايران نيازمند است چراكه امريكا به دنبال منافع خود در منطقه است. با همين نگاه، هنگامي كه ايران از سوي امريكا تهديد به قطع ارتباط مي‌شود، حضرت امام (ره) به‌شدت از آن استقبال مي‌كنند.

3 - آمريكا شيطان بزرگ، آري يا نه؟

در منظر امام خميني (ره) به همان اندازه كه امريكا شيطان بزرگ است، مسائل و گرفتاري‌هاي كشور و حتي جهان اسلام به آن بازمي‌گردد. «الان تمام گرفتاري ما از امريكاست. تمام گرفتاري مسلمين از امريكاست. از اين امريكايي است كه صهيونيسم را آن‌طور تقويت كرده است و آن‌طور دارد تقويت مي‌كند و برادرهاي ما را فوج فوج مي‌كشند...»

اما جرياناتي مي‌كوشند تا منازعه با امريكا را و دشمني‌ها و كارشكني‌هاي امريكا عليه ايران را در حد كارشكني‌هاي سياسي تقليل دهند. صاحبان اين نظر تصور مي‌كنند كه با ادبيات‌هايي مانند «تعامل با جهان» و «تنش‌زدايي» مي‌توان رابطه خود با امريكا را به‌صورت مسالمت‌آميز تنظيم كرد چراكه درگيري ايجادشده تنها بر سر مسائل سياسي خرد و مشكلاتي مانند تحريم‌ها و عدم ارتباط و... قلمداد مي‌شود.

حضرت امام (ره) امريكا را دشمن اول مردم ايران مي‌دانند و حتي شاه را نيز مجرم بعد از امريكا مي‌دانند به عبارتي امام خميني (ره) منشأ تمام مصائب ملت را امريكا برمي‌شمارند و اين نشان‌دهنده عمق جنايات امريكا عليه مردم ايران است. اين عمق جنايات و تحميل مصائب قاعدتاً با سياست‌هاي تعاملي تا زماني كه خوي درندگي طرف مقابل وجود دارد به‌سختي قابل حل است.

4 - آمريكا دشمن جهان اسلام، نه ‌تنها دشمن مردم ايران

از يك‌سو، آن‌چنان‌كه قبلاً نيز اشاره شد امام (ره) امريكا را دشمن جهان اسلام مي‌دانند چراكه علاوه بر دخالت‌هاي مستقيم در كشورهاي اسلامي با حمايت‌هاي خود از رژيم غاصب صهيونيستي مسلمانان مظلوم را «فوج فوج مي‌كشد» و از سويي ديگر اعتقاد به مسئوليتي جهاني براي انقلاب اسلامي دارد. «ما اين واقعيت و حقيقت را در سياست خارجي و بين‌الملل اسلامي‌مان بارها اعلام نموده‌ايم كه درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و كم كردن سلطه‌ جهانخواران بوده و هستيم.»

اين زاويه نظر باعث مي‌شود تنها با دید خودمحورانه به زمين بازي نگاه نكنيم و دشمن را تنها در مقابل كشور خود تعريف نكنيم. بالطبع رويكرد تعاملي نيز با آن با در نظر گرفتن ابعاد امت اسلام است نه كشور ايران. چه‌بسا بعدها دخالت‌هاي امريكا در عراق، افغانستان، سوريه و يمن تجربه شد اما اصلاح‌طلبان علاوه بر آنكه شعار «نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران» را ترويج مي‌كردند، معتقد بودند حتي بايد براي نجات ايران با امريكا همكاري كرد و در اتحادهايي كه به رهبري امريكا شكل مي‌گرفت حضور مي‌داشتيم، حتي به همكاري با امريكا براي حضور در كشورهاي اسلامي تأكيد مي‌كردند، حتي برخي توجيهات ديني براي اين نظر خود طرح مي‌كردند. ناصر قوامي نماينده اصلاح‌طلب مجلس ششم درباره گزارش روزنامه همبستگي (19 فروردين 82) در مورد حمله امريكا به عراق اين‌گونه مي‌گويد: «مختار امامت امام سجاد را قبول نداشت! ولي وقتي كه به خونخواهي شهداي كربلا برخاست، امام سجاد او را دعا كرد، زيرا دل اهل‌بيت را شاد كرد. اين جنگ هم مرحمي به قلب جريحه‌دار شده مادران شهداي ايراني است.»

جرج بوش رئيس‌جمهور سابق امريكا كه براي افتتاح «بنياد بوش» به دانشگاه دالاس در ايالت تگزاس رفته بود، اصلاح‌طلبان ايران را خط مقدم امريكا خواند و گفت: «آنها با چالش‌هاي فراواني روبه‌رو هستند و چشم اميدشان به ماست.»

5 - سازش با دشمن، آري يا نه؟

امام (ره) معتقدند از آنجا ‌كه دشمن تنها به نابودي ما بسنده مي‌كند، لذا هرگونه سازش و همراهي براي كاهش دشمني آنان را نادرست مي‌دانند. ايشان با بهره‌گيري از آيه شريفه 120 سوره مباركه بقره كه پيامبر (ص) را نسبت به رضايت يهود و نصارا تنها به تبعيت محض از آيين آنان هشدار مي‌دهد، مي‌فرمايند: «نكته مهمي كه همه ما بايد به آن توجه كنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم، اين است كه دشمنان ما و جهانخواران تا كي و تا كجا ما را تحمل مي‌كنند و تا چه مرزي استقلال و آزادي ما را قبول دارند؟ به‌یقين آنان مرزي جز عدول از همه هويت‌ها و ارزش‌هاي معنوي و الهي‌مان نمي‌شناسند. به گفته قرآن كريم هرگز دست از مقاتله و ستيز با شما برنمي‌دارند، مگر اينكه شما را از دينتان برگردانند، ما چه بخواهيم و چه نخواهيم صهيونيست‌ها و امريكا و شوروي در تعقيبمان خواهند بود تا هويت ديني و شرافت مكتبي‌مان را لكه‌دار نمايند.»

در مكتب قرآني امام خميني (ره) كوتاه آمدن در برابر دشمن زياده‌خواهي آن را به دنبال خواهد داشت، بنابراين بايد مراقب بود كه هرچه شما نرم‌خويانه‌تر با دشمن عنود مواجه شويد، تحريم‌ها و تحقيرهاي جريان مقابل بيشتر خواهد شد. نمونه بارز آن در تعليق داوطلبانه تأسيسات هسته‌اي در دوران اصلاحات اتفاق افتاد كه نه‌تنها دشمن را كنترل نكرد بلكه آن را براي تحقق اهداف خود جري‌تر نمود، حتي شهيد خواندن آبراهام لينكلن نيز كمكي به تغيير سياست‌هاي براندازانه امريكا عليه ايران نكرد.

در همين راستا محمدرضا تاجيك، مشاور رئيس‌جمهور و رئيس مركز بررسي‌هاي استراتژيك معتقد بود: «امريكا تنها ابرقدرت موجود عصر ماست، اعم از قدرت نظامي، اقتصادي، فرهنگي، علمي، تكنولوژيكي، سياسي و... و تا زماني كه كشور ما فاقد اين مؤلفه‌هاي قدرت است و مستقيم يا غيرمستقيم وابسته به امريكا است، مقابله با امريكا جز نوعي انتحار جلوه نخواهد كرد.» [روزنامه آزادي 21 اسفند 1380] اين نوع نگاه مرعوبانه به دشمن طبيعتاً واكنش انفعالي و پايين‌دستانه‌اي را به همراه خواهد داشت كه سازوكار تسليم و سازش را فراهم مي‌نمايد.

6 - نگاه به داخل يا خارج؟

تلاش برخي جريانات براي جايگزين كردن اتكا به قدرت‌هاي بيرون از مرزها به جاي قدرت مردم كشور باعث گرديده كه روابط بين‌المللي براي ايشان تعريف خاصي يابد چراكه تداوم و بقاي خود را به ميزان تعامل با كشورهاي قدرتمند و حمايت آنان از خود گره زده‌اند تا جايي كه دشمن قسم‌خورده مردم به خود جرئت مي‌دهد خود را حامي جرياني در كشور مقابل بخواند.

جرج بوش رئيس‌جمهور سابق امريكا كه براي افتتاح «بنياد بوش» به دانشگاه دالاس در ايالت تگزاس رفته بود، اصلاح‌طلبان ايران را خط مقدم امريكا خواند و گفت: «آنها با چالش‌هاي فراواني روبه‌رو هستند و چشم اميدشان به ماست» يا اينكه تحليلگر شبكه تلويزيوني سي. ان. ان امريكا چند ماه پس از آغاز رياست جمهوري خاتمي گفت: «اكثر تحليلگران اطلاعات دولت امريكا با تحليل ديدگاه‌هاي آقاي خاتمي سال‌ها پيش از رئيس‌جمهور شدن وي به اين نتيجه رسيدند كه وي صادق است. آنها مي‌خواهند با او كار كنند و خواهان برقراري رابطه خوب و مشخص با وي هستند.»

در نشريات جريان اصلاحات همين خط وابستگي دنبال مي‌شود، آنچنان‌كه در نشريه «راه تو» كه تحت مديريت اكبر گنجي بود، مراد فرهادپور اين‌گونه مي‌نگارد: «تا آنجا كه مسئله ادغام در بازار جهاني مطرح است، مشكل اصلي در مرحله نخست ماهيتي ايدئولوژيك دارد و حل آن مستلزم كمي توهم‌زدايي است... جاي خالي فقدان رابطه با امريكا را نه ژاپن و نه اروپا نمي‌تواند پر كند و كسب جايگاه بهتر براي اقتصاد ايران در بازار جهاني مشروط به برقراري رابطه و دادوستد با امريكاست.»

اين در حالي است كه امام خميني (ره) تقويت بنيان‌هاي دروني را مورد تأكيد قرار مي‌دهند. امام(ره) حتي مديريت تحريم‌ها را به روحيه خودساخته مردم به‌واسطه الگو قرار دادن مدل رفتاري در ماه مبارك رمضان گره مي‌زنند و همچنين الگوي رفتاري عاشورا را درمان تهديد حمله نظامي مي‌دانند. ايشان بارها تأكيد مي‌كردند كه از بيرون نبايد ترسيد يا به بيرون دل بست.

منبع: برهان

http://javanonline.ir/fa/news/768671

ش.د9404925

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات