** ما هنوز به صورت قطعی نمی توانیم بگوییم ائتلافی صورت نمی گیرد ، اگر چه احتمال ائتلاف ضعیف است ولی همچنان من تصور می کنم که در لیست اصلاح طلبان تهران، ممکن است چهره هایی مثل علی مطهری و احمدتوکلی را داشته باشیم تا چنین هماهنگی بین جریانات را شکل بدهند. متقابلا بعید نمی دانم که در لیست اصولگرایان میانه رو ، نام اصلاح طلبان هم باشد. حرف من این است که احتمال همکاری اصلاح طلبان با اصولگرایان معتدل خیلی بیشتر از همکاری اصولگرایان معتدل با جریان تندرو اصولگراست .
* آقای عارف گفته است که با هویت اصلاح طلبی وارد انتخابات می شویم . با توجه به مشکلی هم که اصلاح طلبان در بحث صلاحیت ها دارند گزینه های جانشین ردصلاحیت شدگان احتمالی هم ،اصلاح طلب خواهند بود،سوال اینجاست ، اگر جایگزین هایی برای افراد اصلی اصلاح طلب در نظر گرفته شده ، این افراد چقدر می توانند گزینه های مناسب برای جانشینی باشند؟
** آنچه مسلم است کسر قابل توجهی از چهره های اصلی اصلاح طلبان در حوزه تهران وشهرستان هاست که به دلیل رد صلاحیت ها از رقابت باز خواهند ماند،بنابراین اصلاح طلبان در حوزه های مختلف این برنامه ریزی را کردند که مثلا ما در تهران آقای "الف" را کاندیدا خواهیم کرد، اما مطمئنیم که او را رد صلاحیت می کنند و سپس خانم "ب" را جایگزین می کنیم ولی ممکن است او هم صلاحیتش احراز نشود پس یک گزینه«ج» را هم خواهیم داشت.هر چند گزینه "ج" چهره اصلاح طلب شناخته شده ای نباشد ولی به عنوان اصلاح طلب او را معرفی می کنیم. پس لیست اصلاح طلبان بستگی به عمق تایید یا رد صلاحیت ها دارد .
* ولی در هر شرایطی لیست آنها هویت اصلاح طلبی را خواهد داشت؟
** بله! فرد سومی هم که صلاحیتش تایید می شود ، ازاصلاح طلبان است هر چند شناخته شده نباشد ولی اصلاح طلبان کسی را رو خواهند کرد که مورد تایید اصلاحات ، هاشمی رفسنجانی ، شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان و دکتر عارف قرار بگیرد و سپس به مردم او را معرفی می کنند . با این اوصاف اگرچه فرد"ج" به اندازه فرد"الف" نمی تواند رای بیاورد ولی شانس پیروزی بر اصولگرایان را دارد.
* اخیرا اصلاح طلبان میزهای انتخاباتی خود را تشکیل داده اند ، این میزهای انتخاباتی از دید شما چه ویژگی هایی دارد و چقدر یاریگر آنها در مبارزات سیاسی است؟
** تشکیل این میزهای انتخاباتی بسیار مهم است و به نظر من کاردرست هم این بود تا این میزها تشکیل شود . چون همین میزها هستند که در واقع تصمیم گیرنده اصلی در استان های مختلف اند این میزها ائتلافی هستند از نیروها و احزاب اصلاح طلب به همراه چهره هایی که وابستگی حزبی ندارند، اما اصلاح طلبان روی آنها اجماع دارند، بنابراین در حقیقت این میزها بازوهای اجرایی در انتخابات به شمار می آیند.
* از دیدگاه شما چرا صادق خرازی پا به وزارت کشور گذاشت اما نامنویسی نکرد؟
** آقای صادق خرازی بنا هم نبود که ثبت نام کند ایشان همانطور که همه ما می دانیم متاسفانه دچار کسالت جدی هستند و نظر پزشکان این است که فعالیتشان خیلی زیاد نباشد او در حقیقت نوعی نقش پدرخواندگی را برای اعضای حزب خودش دارد و مصلحت نبود از لحاظ پزشکی ثبت نام کند و این به معنای حمایت از شخص خاصی نیست،چون قبلا گفته می شد که ممکن است صادق خرازی برای قم کاندیدا شود، عده ای مطرح می کردند که برای حمایت از لاریجانی بهتر است اصلاح طلبان کاندیدایی معرفی نکنند. اما عدم حضور خرازی ارتباطی با این جریانات ندارد . ایشان از همان اول هم به دلیلی که گفتم نام نویسی نکرد.
* گروه زیادی از زنان اصلاح طلب در انتخابات ثبت نام کردند،یکی ازاهدافی که آنان در این انتخابات به دنبالش هستندکسب سهمیه 30درصدی برای زنان در انتخابات مجلس دهم بوده است تا چه میزان این موضوع به تحقق خواهد پیوست؟
** متاسفانه یکی از اسفناک ترین کارنامه های اصولگرایان در خصوص دفاع از حقوق زنان بود باید بگویم زنانی که در مجلس هفتم ، هشتم و نهم مجلس حضور داشتند به غیر از یکی ، دو استثنا ، نه تنها تلاش آنچنانی در جهت احقاق حقوق زنان نکردند ، بلکه موضع گیری برخی از آنها در حقیقت سختگیرانه تر از بسیاری مردان بود. بنابراین لازم است اصلاح طلبان و جریانات میانه رو،خانم هایی را به مجلس بفرستند تا بتوانند این صدماتی که زنان اصولگرا به وضعیت اجتماعی و سیاسی بانوان وارد کردند را جبران کنند. باید زنان اصلاح طلب وارد شوند و ظلم زنان اصولگرا بر جامعه خانمها را پوشش دهند.
* آیا آن سهمیه 30 درصدی هم شکل می گیرد ؟
** آن سهمیه در حقیقت یک نظر در میان اصلاح طلبان است و اصلاح طلبان در مجالس و محافلی که داشتند سعی کردند تا آنجایی که می توانند تعداد زنان را برای مجلس بیشتر بکنند و ایده آل آنها عدد یک سوم بوده است.
* ولی این رقم یک آرمان است تا واقعیت؟
** فهرست اصلاح طلبان اعم از اینکه چقدر از آنها خانم باشد یا چقدر از آنها با اصولگرایان میانه و معتدل ائتلاف کنند ،همه بسته به رد صلاحیت ها دارد.مثلا ممکن است در یک حوزه انتخابیه ، نفر اول اصلاح طلبان یک آقا و جایگزین آنها یک خانم باشد، اگر آن آقا رد صلاحیت شود و آن خانم جایگزین او شود تعداد آمار بانوان منتخب آن استان هم بالا می رود. بر عکس این موضوع هم صادق است،اگر گزینه اصلی یک خانم باشد و رد صلاحیت شود و یک آقا جانشین او باشد طبیعتا سهمیه خانم ها در آن استان پایین می آید بنابراین چینش های نهایی اصلاح طلبان بستگی به بحث تایید صلاحیت ها دارد.
* انتقادی که برخی اصولگرایان مطرح می کنند این است که چرا عده ای از اصلاح طلبان با علم به اینکه می دانند رد صلاحیت می شوند کاندیدای مجلس دهم شده اند، آیا اصلاح طلبان با این کار ، صرفا به دنبال بالا بردن هزینه ها هستند؟
** اگر یک فرد اصلاح طلب که می داند رد صلاحیت خواهد شد بیاید و ثبت نام کند به نظر من کار درستی را انجام می دهد، شورای نگهبان هم اگر می داند که در رد صلاحیت ها روال قانونی را پیش می برد نباید نگران ثبت نام این افراد باشد . قانون، شورای نگهبان را موظف کرده است که در چارچوب عمل کند. در این بین باید دید که برای چند درصد رد صلاحیت شدگان ادله کافی آمده است . معمولا صحبت ها، خیلی کلی است مثلا اینکه میزان وفاداری فلان فرد به جمهوری اسلامی مورد تایید قرار نگرفت . اما آنچه اهمیت دارد ، نوع ملاک تشخیص این موضوع است، بنابراین من معتقدم که این دسته از اصلاح طلبان کار بسیار درستی را انجام می دهند یعنی کسانی که می دانند رد صلاحیت خواهند شد باید بیایند و در انتخابات ثبت نام و با این کار ازخود دفاع کنند.
* آقای زیبا کلام! تعدادی از رسانه های اصولگرایی ،سعی در القای این موضوع دارند که بگویند هویت اصلاح طلبی تغییر کرده است.
** اجازه دهید اولا اصلاح طلبی را تعریف کنیم. تعریف اصلاح طلبی حاکمیت قانون و عملکرد حکومت در چارچوب آن است و در کنار آن تلاش در جهت پیشبرد جامعه به سمت وسوی دموکراسی و افزایش آن در کشور می شود ، بنابراین اهداف اصلاح طلبی کاملا مشخص است.
ولی من خیلی دوست دارم از اصولگرایان بپرسم که اهداف کلان سیاسی شما به جز مشتی کلی گویی چیست ؟اصولگرایان می گویند هدف ما کرامت انسانی است اما معلوم نیست مقصود اصلی و سیاسی آنها چه می تواند باشد.
یکی دیگر از اهداف اصولگرایان در این چند سال این است که باید مرزها مشخص باشد.
پس نتیجه می گیریم اصولگرایان هیچ خواسته مشخصی ندارند و خواسته هایشان صرفا سلبی و نفی موارد مختلف است مثل اینکه با غرب نباید رابطه داشته باشیم مذاکره و مصالحه نباید صورت گیرد، با اصلاح طلبان همکاری نکنیم و...
اصولگرایان به جز انکار ،چیز دیگری ندارند. اگر شما از یک اصولگرای تندرو بپرسید که باید چه در کشور ایجاد کنیم به جز شعار چیز دیگری برایتان نمی گوید .همه هنر جریان تندرو در نفی و سلب و از بین بردن است . در حالیکه اصلاح طلبان اهداف تاسیسی و ایجابی دارند.
با این تعاریف چگونه کسانی که خواسته مشخص سیاسی ندارند به اصلاح طلبانی که سال هاست اهدافشان تعیین شده، راجع به هویت صحبت می کنند و مدعی این هستند که هویت اصلاح طلبی به پایان رسیده یا مرده؟
* حال که دکتر عارف در مجلس کاندیدا شده است نقش او را در مجلس آینده چگونه پیش بینی می کنید؟
** به احتمال خیلی زیاد در برابر آقای لاریجانی برای ریاست مجلس رقابت خواهند داشت و نتیجه رقابتشان هم به ترکیب مجلس آینده بستگی دارد . اما در هر صورت آقای عارف قطعا از اعضای هیئت رئیسه مجلس خواهند بود. با هر عنوان یا سمتی.
* برخی احزاب هستند که با عنوان اعتدال در میان اصلاح طلبان و اصولگرایان مانده اند. گاهی به این سمت و گاهی به سمت دیگر گرایش پیدا می کنند، این موضوع را چگونه ارزیابی می کنید؟
** ببینید یکسری از احزاب اینچنینی مثل اصولگرایان رفتار می کنند، یعنی به جز یکسری از مفاهیم کلی ، مطلب دیگری ندارند که به شما عرضه کنند. اعتدال یک نظریه یا فلسفه سیاسی نیست . اگر چه بعد از پیروزی روحانی ، کسانی مثل آقای نوبخت و... سعی کردند اعتدال و میانه روی را به عنوان یک تفکر سیاسی یا چارچوب فکری مطرح کنند ولی واقعیت این است که اعتدال و میانه روی یک روش است نه اندیشه و فلسفه سیاسی . در حالیکه دموکراسی خواهی جریان اصلاح طلب یک فلسفه سیاسی است که غایت آن حاکمیت قانون است. جریانات سیاسی که فلسفه سیاسی از خودشان ندارند و صرفا می خواهند مقداری پراگماتیزم و عملگرا باشند خیلی نمی توانند به موفقیت برسند، اعتدال و میانه روی به صورت صرف، بیشتر نصیحت است تا جهت دهی سیاسی .
* آقای زیبا کلام! شما خودتان در این فرصت باقی مانده کاندیدا خواهید شد؟
** من در سال 78 در انتخابات مجلس ششم یعنی زمانی که بسیاری از اصلاح طلبان تایید صلاحیت شدند ثبت نام کردم که اتفاقا صلاحیت من در آن زمان رد شد. بعدا که توضیح خواستم شورای نگهبان گفت شما عدم التزام به ولایت فقیه دارید. من هم در درباره این موضوع بحث نکردم و آن را پذیرفتم . یکی از حقوقدان های شورای نگهبان در آن سال استناد به کتاب سنت و مدرنیته من کرده بود و گفت هر کسی این کتاب را بخواند این عدم التزام را می فهمد .من هم اعتراض نکردم. الان هم اگر کاندیدا شوم می دانم که صلاحیتم تایید نمی شود . در کل حرف منم همانی است که در نامه ای به آیت الله آملی لاریجانی نوشتم.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=22310
ش.د9404966