(روزنامه كيهان ـ 1394/10/05 ـ شماره 21239 ـ صفحه 8)
انواع نفوذ در تاریخ انقلاب اسلامی
گردآوری اطلاعات
در سال ابتدایی انقلاب، نه خودی و نه دشمن، هیچ نقشه دقیقی از واقعیتهای کشور و همچنین افرادی که میرفتند تا پستهای حساس را در اختیار بگیرند در دست نداشتند. انقلاب در ماههای پایانی سرعت بالایی گرفته بود و فضای اداره کشور مملوبود از جوانانی که هیچ نام و نشانی نداشتند اما استعدادهای ویژهای از خود نشان میدادند و هر کدام مسئولیتی را در جایی برعهده میگرفتند. یکی از کارهایی که بنیصدر به انجام آن گمارده شد همین بود که تا جایی که میتواند، به بهانه استفاده از نیروهای جوان انقلابی فهرستی از این افراد تهیه نماید. این کار با همکاری نزدیک منافقین انجام گرفت و بعد که این گروهک وارد فاز نظامی شد، همین اطلاعات به بهترین شکل برای انتخاب اهداف ترور مورد استفاده قرار گرفت.
شناسایی نقاط ضعف
در بحبوحه بهینهسازی مصرف سوخت که مجرم بزرگ امنیتی و مالی، م-ه مسئولیتهای مهمی در خصوص آن داشت، کمکم این نکته برای غرب مسجل گردید که بایستی با شدت بیشتری بدنه مالی و اقتصادی ایران را هدف قرار بدهند. نام برده و برخی از هم پالکیهای وی، جزو کسانی در تاریخ شناخته شدند که عملاً آسیبپذیرترین نقاط اقتصاد و صنعت را به ویژه در زمینههای نفتی شناسایی نموده و هر روز بیش از دیروز پا را فراتر گذارده و غرب را تشویق به اعمال تحریمهای فلجکننده بر روی شرکتهای مشخص و افراد خاص نمودند.
دادن آدرسهای غلط به خودی
از بهترین مصداقهای دادن آدرس غلط میتوان به تلاش خزنده در جهت بیاهمیت جلوه دادن انرژی و صنعت هستهای به ویژه در ابتدای قائله هستهای ایران در چند سال گذشته اشاره نمود. موجی ناگهانی از برخی به اصطلاح تئوریسینهای جبهه اصلاحات شروع شد و برخی کارشناسان و افراد دارای اعتبار نسبی نیز به آن دامن زدند و با هماهنگی ویژه تلاش نمودند که انرژی هستهای را انرژیای تاریخ مصرف گذشته و خطرناک و به درد نخور عنوان کنند. مقام معظم رهبری با ظرافتی ویژه این تلاش را به تلاش کسانی تشبیه نمودند که در دوران قاجار و همزمان با نفوذ امثال ویلیام دارسی به ایران، نفت را مادهای بد بو که باید آن را به انگلیس سپرد و از شرش خلاص شد تلقی کردند. این افراد، دستور داشتند از همه توان خود استفاده کنند تا اصلاً اجازه ندهند که افکار عمومی ایران نسبت به حفظ و حراست از انرژی و صنعت هستهای حساس گردد. ایشان، تلاش کردند که نگذارند قاطبه مردم کشور به این واقعیت پیببرند که تنها دارندگان چرخه سوخت هستهای در جهان، در واقع همان اعضای پنج به علاوه یک هستند.
ایشان تلاش کردند اجازه ندهند که مردم بدانند هنگامی که ذخایر نفت رو به اتمام باشد، این انرژی هستهای خواهد بود که داشتن یا نداشتنش همعرض با وابستگی یا استقلال کشورها خواهد بود. ایشان نمیخواستند مردم بدانند که حتی پیش از پایان ذخایر نفت، هنگامی که منابع طبیعی آب شیرین رو به کاهش بگذارد، استفاده از انرژی هستهای برای شیرین کردن آب، بهترین راه حل خواهد بود و اگر ایران به این تکنولوژی دست پیدا کند، همچنان دست برتر را در چالشهای منطقهای و جهانی خواهد داشت. این موج نحس و خزنده میخواست که هر آگاهی و بیداریای را در این موارد و بسیاری موارد دیگر از سرچشمه منحرف و گمراه کند تا اربابان غربی ایشان با سیل سهمگین مطالبهگری حق مسلم هستهای توسط مردم هوشیار ایران رو به رو نشود و خانههایی را که روی آب ساختهاند، ویران شده نبینند. اما این پروژه نفوذ خوشبختانه با عنایت حق و لطف امام زمان و درایت رهبر فرزانه و غیرت تنی چند از دانشمندان و کارشناسان مومن و میهنپرست خنثی گردید و امروز اگر به کودک سه ساله ایرانی هم بگویید «انرژی هستهای...»، جواب خواهد داد: «حق مسلم ماست»!
وقتکشی در بزنگاههای حساس
وقت کشی و مدیریت منفی زمان، از جمله کارهایی است که معمولاً انجام ظرافتمندانه آن نیازمند برنامهریزیهای دقیق است. البته استفاده از ابزار نفوذ در این مورد نیز بسیار کارا به نظر میرسد. شاید یکی از بهترین مصداقها را برای وقتکشی بتوان در ماههای منجر به قطعنامه 598 و همچنین برجام جستوجو کرد.
وادار کردن به انجام اعمال منفعلانه
گاهی کافی است که انرژی موجود در یک جامعه به انفعال تبدیل شود تا بسیاری از امور طبق نظر دشمنان به پیش برود. برای این کار، نفوذ در سطوح بالایی یک جناح میتواند سودمند واقع گردد. در این مورد میتوان به دو پروژه که به طور همزمان در بین دو حلقه به ظاهر متضاد در کشور به انجام رسید اشاره داشت. این دو حلقه عبارتاند از اصلاحطلبان و حلقه انحرافی تشکیل شده پیرامون رئیس جمهور دولتهای نهم و دهم. هنگامی که انقلاب مخملین بنا به مصلحتهایی از سوی نظام سلطه، با عجله و پیش از موعد به اجرا گذارده شد، دو پروژه نفوذ به طور همزمان کلید خورد که یکی آتش تهیه را بر جبهه سیاسی میریخت و دیگری مشغول عملیات ایضایی گردید. اصلاحطلبهای وابسته، با دمیدن در شیپور ادعای تقلب، غیرت و شهامت ملت ایران را به بازی گرفتند تا جو حاکم بر کشور هر چه متشنجتر و منفعلتر گردد و حلقه انحرافی نیز از یک سو با سوء استفاده از روحیه تحریکپذیر آقای رئیس جمهور سابق و با اندکی تشویق وی به برخوردهای پدرسالارانه، توجه وی و اطرافیان متعهد وی را از اصل امور منحرف ساخته و به منفعلتر شدن اوضاع کمک شایانی کردند. کار به جایی رسید که رئیس جمهوری که با سودای تبدیل شدن به اسطورهای همچون شهید بزرگوار، رجایی بر مسند تکیه زده بود، دست به قهر و خانهنشینی یازده روزه در اعتراض به مخالفت با عزل و نصبهای ناصواب خویش زد و یا در پایان دوره خدمتش، به جای تلاش برای انتقال قدرت به شکلی اصولی، به گرفتن عکس یادگاری با نامزد مورد حمایتش برای انتخابات آینده مشغول شد. ادامه دارد...
http://kayhan.ir/fa/news/63928
ش.د9405130