(روزنامه اعتماد – 1394/10/03 – شماره 3423 – صفحه 10)
* هماينك روابط تهران و جنبش حماس به چه شكلي است؟
** من در اين مصاحبه درصدد آن نيستم تا آنچه را كه قبلتر گفته شده و اتفاق افتاده است مجددا بازگو كنم اما آنچه به روابط ميان ايران و جنبش مقاومت اسلامي حماس مربوط ميشود، بايد بگويم انشاءالله مسير و حركت به سمت بهتر شدن است. اخيرا ملاقاتهايي در يكي از كشورهاي عربي ميان مسوولان جنبش مقاومت و برادران ايراني صورت گرفت. توافق شد تا مسير جديدي در مناسبات ميان ايران و حماس را طي كنيم و اين روابط را به سمت جلو پيش ببريم. بايد اين را بگويم انشاءالله ما در آينده نزديك، شاهد تقويت و تحكيم اين روابط خواهيم بود. بايد بار ديگر تاكيد كنم كه روابط با جمهوري اسلامي ايران از نظر حماس، راهبردي است و تنها قطبنما و هدف آن هم رهايي قدس و فلسطين است.
* در صحبتهايتان اشاره كرديد كه اخيرا ديداري ميان مسوولان ايران و حماس در يكي از كشورهاي عربي صورت گرفته است. از جزييات اين ديدار و سطح آن بگوييد؟
** ما هميشه با عزيزاني كه مسوول اين پرونده هستند ملاقاتهايي داشتهايم. اين افراد در ميان تصميمسازان و تصميمگيرندگان جمهوري اسلامي ايران معروف هستند و همانطور كه بيان شد اين ديدار در يكي از كشورهاي عربي صورت گرفت.
* اين ديدار پس از چند مدت و پس از چه وقفهاي صورت گرفت؟
** ارتباطات ميان ما و ايران همواره وجود داشته و هيچگاه دچار وقفه نشده است. همانطور كه بيان كردم در ديدار اخير توافق شد راه جديدي را پيش ببريم و در راستاي تحكيم هر چه بيشتر اين روابط گام برداريم. در چند سالي كه به عنوان نماينده حماس در تهران حضور داشتهام، هيچگاه ارتباطات قطع نشده و همواره ميان مسوولان ايران و حماس ارتباط وجود داشته است، اگرچه اين روابط دچار فراز و نشيب و نوساناتي بوده اما قطع و دچار وقفه نشده است.
* يكي از مسائلي كه بر روابط ميان ايران و حماس سايه انداخته، مساله سوريه بوده است به گونهاي كه شما نيز به فراز و نشيب روابط ميان طرفين اشاره كرديد. سوريه براي ايران از اهميت بسيار زيادي برخوردار است و اين كشور نيز در محور مقاومت، نقش كليدي ايفا كرده ولي حماس ديدگاه متفاوتي نسبت به اين بحران ابراز كرد. آيا حماس هماكنون مواضع خود را در رابطه با بحران سوريه تغيير داده و اصلاح كرده است؟
** آنچه شما گفتيد، حاوي چندين مساله است. نخست آنكه سوريه فقط براي ايران اهميت ندارد بلكه براي حماس، فلسطين و تمامي كشورهاي عربي و اسلامي نيز از اهميت بسياري برخوردار است. موضع ما در رابطه با سوريه اعلام شده و مشخص است و ميتوانيد براي اطلاعيافتن از جزييات بيشتر به بيانيههاي رسمي جنبش رجوع بكنيد. هر روزي كه ميگذرد، ما فلسطينيها نسبت به اهميت ثبات و پايداري در منطقه و به خصوص در سوريه بيشتر پي ميبريم و اميدوار هستيم و از خداوند هم مسالت ميكنيم تا سوريه را به ساحل امن و ثبات رهنمون سازد.
اما در خصوص مساله دوم كه به روابط جنبش مقاومت اسلامي و جمهوري اسلامي ايران بازميگردد بايد بگويم اين است كه قرار شده ديدگاه و توجهمان فقط متوجه فلسطين باشد. ما به تصميم كشورهاي مستقل در مورد هر موضوعي احترام ميگذاريم چون اساسا قايل به دخالت در امور داخلي كشورها نيستيم اما در روابطمان با جمهوري اسلامي ايران توافق كردهايم كه پايه و اساس، ركن و محوريت روابطمان فقط موضوع فلسطين باشد.
همانطور كه بيان شد راههاي تقويت و پشتيباني از انتفاضه، اوضاع در كرانه باختري و قدس، حمايت از مقاومت و جنايتهايي كه رژيم صهيونيستي در حال مرتكب شدن است، در ديدار ميان مسوولان جنبش اسلامي مقاومت و ايران مورد بررسي قرار گرفت و همينطور مسووليت جهان اسلام و كشورهاي اسلامي و از جمله ايران اسلامي عزيز در رابطه با اين مسائل مورد مرور و بررسي قرار گرفت و به تبادل نظر و بحث در اين باره پرداخت.
* شما بيان كرديد كه در مناسبات جديد ايران و حماس، روابط ميان طرفين فقط روي آرمان فلسطين متمركز شده است ولي نميتوان اين را هم منكر شد كه در سالهاي گذشته، بحران سوريه بر بحران فلسطين و محور مقاومت سايه انداخته است. دولت بشار اسد هم در رابطه با محور مقاومت خدمات بيبديلي را انجام داده است. آيا با اين شرايط سوريه و عدم مشخص بودن وضعيت بشار اسد در آينده ميتوان همچنان از محور مقاومت سخن گفت؟
** من انتظاري را دارم و خواستار آن هستم تا اين مساله را براي خوانندگانتان بيشتر شرح بدهيد و آن، اين است كه ركن اساسي محور مقاومت، فلسطين است و نه چيز ديگري. بنابراين هرجا فلسطين باشد، يعني مقاومت نيز آنجا است. به عبارت ديگر، ستون اصلي محور مقاومت، فلسطين است و اگر فلسطيني نباشد، مقاومتي هم نخواهد بود. ركن اساسي ديگر مقاومت نيز مردم فلسطين هستند كه در داخل فلسطين و سرزمينهاي اشغالي، درگير مبارزه و مقابله با رژيم صهيونيستي هستند. آنها جانفشاني ميكنند، خانههايشان ويران ميشود، شهدايي را تقديم ميكنند، جوانان، مردان و زنانشان به زندان رهسپار ميشوند، تحت تعقيب قرار ميگيرند، به خارج تبعيد ميشوند.
اينها نشان ميدهد كه ملت فلسطين به وظايف خود درباره آرمان فلسطين و مقاومت عمل كرده است و هر آنچه در امكان و اختيار داشته باشد، از سنگ تا گلوله و حتي اگر موشكي هم به دست بياورد، از آن استفاده خواهد كرد تا به پيروزي دست يابد. مساله ديگر اينكه، هماكنون وظيفه امت اسلامي و آزادگان جهان و كشورهاي عربي و همه همه، آن است كه چه كاري ميتوانند در جهت نصرت و ياري ملت فلسطيني كه درگير و رودرروي استكبار جهاني است، انجام دهد. بايد يادآور شوم كه ملت فلسطين درگير يك جنگ بينالمللي است كه در آن سوي مقابلش، استكبار جهاني و رژيم صهيونيستي است.
بايد اين سوال مطرح شود كه چه ميشود و چه امكاناتي را ميتوان در اختيار اين ملت مبارز و مجاهد قرار داد تا بتواند در اين جنگ بينالمللي پيروز شود. مساله مهم آن است كه ما بايد از هرگونه مساله اختلافبرانگيز دوري داشته باشيم؛ چه ميان كشورها و چه ميان گروهها. در رابطه با ديدگاه حماس در خصوص سوريه نيز بايد بگويم كه ديدگاه حماس نسبت به تحولات سوريه بسيار شفاف و روشن است. ما در خصوص تحولات سوريه با هرگونه دخالت خارجي مخالف هستيم و اميدواريم حل اين مساله به دست مردم سوريه و از راههاي مسالمتآميز صورت بگيرد. به عبارت ديگر، نظر ما در خصوص سوريه در سه محور خلاصه ميشود: مخالفت با دخالت خارجي و بيگانگان، راهحل سوري سوري باشد و اينكه از راههاي مسالمتآميز باشد.
* شما بيان كرديد براي پيروزي مقاومت بايد از مسائل اختلافي دوري كرد. در حالي كه در سالهاي گذشته محور مقاومت با قدرت در حال مبارزه با توطئههاي رژيم صهيونيستي بود، به ناگاه با آغاز بحران در سوريه روبهرو شديم. چرا حماس در آن مقطع، آن موضعگيري را انجام داد؟ آيا حماس همچنان ديدگاه سابق را در رابطه با بشار اسد دارد؟
** راهحلي كه حماس در رابطه با بحران سوريه مطرح ميكند، مبتني بر همان سه نكتهاي است كه بيان كردم. من قصد دخالت در امور داخلي سوريه را ندارم. آنچه براي ما حايز اهميت است، اين است كه امت اسلامي از وحدت و ثبات و امنيت برخوردار باشد. من در اين مصاحبه نميخواهم نامي از كشوري خاص ببرم زيرا براي ما اين اهميت وجود دارد تا همه كشورهاي اسلامي، عربي و منطقه از امنيت، ثبات و پايداري برخوردار باشند. آنچه اهميت دارد آن است كه ما بايد تلاش كنيم تا در اين كشورها ثبات، امنيت و پايداري برقرار شود.
ما وارد جزييات و امور داخلي كشورها نميشويم و مردم آن كشور بهتر ميدانند كه اين مسائل را چگونه عملي سازند و بهتر از ما تصميمگيري ميكنند. چرا تاكيد ما براي امنيت، ثبات و پايداري است؟ زيرا معتقديم اگر اين كشورها از اين مولفهها برخوردار نباشند، چگونه ميتوان متصور بود كه آنها بتوانند در خصوص مساله فلسطين به ما كمك كنند. كشورهاي جهان اسلام چگونه ميتوانند به مساله فلسطين بپردازند در حالي كه خودشان گرفتار هستند و از ثبات و امنيت و پايداري برخوردار نيستند.
* در صحبتهاي ابتداييتان بيان كرديد كه ديدار اخير مسوولان ايراني و حماس توافق شد تا طرفين به سمت بهبود روابط حركت كنند و به فراز و نشيبها در روابط تهران و حماس اشاره كرديد. در ديدار فوق، چه چارهانديشياي صورت گرفت تا اختلافات گذشته تكرار نشود؟
** ما همانند يك خانواده واحد هستيم. ممكن است در اين خانواده توافقاتي صورت بگيرد، اختلافنظرهايي هم به وجود بيايد و اين امري طبيعي است. از طرفي، ما انسان هستيم، بنابراين آرا و ديدگاههاي مختلفي ميتوانيم در موضوعات مختلف داشته باشيم. با اين حال، آنچه حايز اهميت است، اين است كه از موجوديت و هويت اين خانواده محافظت شود. در رابطه با مساله فلسطين، هيچ گونه اختلافي با برادرانمان در جمهوري اسلامي ايران نداريم و آنچه با آن عزيزان مطرح كرديم و به تبادل نظر و بررسي پرداختيم، اين بود كه چگونه هر دو و در كنار هم پيش برويم و در عين حال، بتوانيم از اين هويت مشترك كه مقاومت است، محافظت داشته باشيم.
بنابراين هدف مقاومت، حفظ فلسطين است يعني اگر فلسطيني نباشد، مقاومتي هم وجود ندارد. از سويي، در رابطه با رودررويي با رژيم صهيونيستي و مقابله با توسعهطلبيهاي آنها به گفتوگو پرداختيم و اينكه چگونه از ملت فلسطين حمايت كنيم. بنابراين حمايت از ملت فلسطين يعني حراست و صيانت از امنيت ملي جهان اسلام در قبال تهديدات رژيم صهيونيستي كه مرز نميشناسد. مطمئنا اگر دشمن آسوده بماند در پي روشهاي مختلفي براي مقابله با جهان اسلام خواهد بود. جنگ نرم را به راه خواهد انداخت و تا پاي مرزهاي كشورهاي عربي و اسلامي خواهد آمد.
* با وجود سفر مسوولان عاليرتبه حماس به تركيه و عربستان و... در دو سال گذشته، آنها سفري به ايران نداشتهاند. دليل اين عدم سفر چيست؟ آيا در آيندهاي نزديك شاهد سفر يكي از مقامات عاليرتبه جنبش مقاومت اسلامي به تهران خواهيم بود؟
** شايد مسالهاي كه شما آن را مطرح كرديد، دقيق نباشد. در چهار سال گذشته يعني از سال ٢٠١١ تا به امروز، اگر ميانگيني از ديدارها ميان مسوولان ايران و حماس بگيريم، تقريبا هر دو ماه يكبار، ديداري ميان مسوولان حماس و برادران جمهوري اسلامي ايران صورت گرفته كه البته اين ديدارها در سطوح مختلف بوده است. اسماعيل هنيه، ابوموسي مرزوق، عماد الاعلمي، اسامه حمدان، محمد نصر و... از جمله اشخاص معتبري هستند كه در اين مدت با مسوولان ايران ديدار داشتهاند.
* منظور من سفر به تهران و آن هم در بازه زماني دو سال گذشته است.
** همواره اين ديدار صورت گرفته است. برخي از اين ديدارها در ايران و برخي از آنها در خارج از ايران بوده است. همچنين اين ديدارها در سطوح مختلف بودهاند. بايد بگويم هر گاه احساس نياز شده است، اين ديدارها صورت گرفته است. اينكه اين ديدارها منحصر به اين بازه زماني شود، بايد بگويم كه آن ديدارها در سطوح مختلف ميان برادران جنبش حماس و مسوولان جمهوري اسلامي ايران صورت گرفته است.
* گفته ميشود در سالهاي اخير هر چند ديدارهايي در سطوح عالي ميان مسوولان ايران و حماس صورت گرفته است اما هماكنون تهران پذيراي مسوولان حماس نيست. آيا اين گزاره صحت دارد؟
** مساله نخست اين است كه علاقهمندي از سوي مسوولان حماس براي سفر به تهران وجود دارد كما اينكه در دو سال گذشته اين ديدارها و اين سفرها هم در سطوح مختلف صورت گرفته است. من گفتم هيچگاه اين مناسبات دچار وقفه نشده است. با آنكه نوساناتي داشته اما قطع نشده است. ما چنين احساسي را از سوي مسوولان ايراني نداريم. موردي هم مبني بر اينكه آنها پيشنهاد سفر به تهران را رد يا قبول نكرده باشند، صورت نگرفته است اما شرايط منطقي حاكم شده بود تا به هر حال برخي از اين ديدارها به تعويق بيفتد يا تاريخش تغيير پيدا كند. اين مساله به پيشنهاد دو طرف و بنا به شرايط منطقه بوده است ولي اميدوار هستيم در آينده نه چندان دور يك ديدار بسيار خوبي در راستاي خدمت به آرمان فلسطين در تهران صورت بگيرد.
* آيا موردي هم نبوده است كه مسوولان حماس قصد سفر به تهران يا ديدار با مسوولان ايران را داشته باشند ولي آن خواست رد شده باشد؟ در صورت تاييد، آيا حماس از كساني چون سيدحسن نصرالله ياري خواسته است؟
** بايد بار ديگر تاكيد كنم ما هيچ گونه مخالفت و ممانعتي از جانب رهبري ايران مشاهده نكردهايم. اگر چنين باشد چگونه است كه آقاي لاريجاني در دوحه با آقاي خالد مشعل ديدار ميكند؟ چگونه است كه در يك سال گذشته آقاي امير عبداللهيان، معاون وزير امور خارجه دو بار با آقاي خالد مشعل ديدار ميكند؟ ممكن است روابط طرفين دچار نوسان شده باشد ولي اين مساله در يك خانواده هم پيش ميآيد و طبيعي است. هيچ وقت اين روابط دچار انقطاع نشده است. نقش جنبش حزبالله و شخص سيدحسن نصرالله همواره مثبت بوده است. هر زمان احساس شد تا در رابطه با مقاومت مطلبي مطرح شود يا حتي در خصوص مسائل دوجانبه، حزبالله و سيدحسن نصرالله ديدي مثبت داشتهاند و استقبال كردهاند ولي نيازي به وساطت هم نيست.
* هماكنون وضعيت كمكها و حمايتهاي ايران به حماس چگونه است؟
** اين به سود منافع طرفين نيست كه اين مسائل در رسانهها مطرح شود. همانطور كه بيان شد هيچگاه انقطاعي در روابط ميان ايران و حماس صورت نگرفته است. هر گاه ديداري با رهبران جمهوري اسلامي ايران داشتهايم، ما همان روحيه مثبت و سازنده در قبال مساله فلسطين را مشاهده كرديم. با اين حال، حمايتها حالت سينوسي و بالا - پايين داشته است ولي اين مختص به ايران نيست و ممكن است براي هر كشور ديگري نيز صورت بگيرد.
اين مساله نيز به دليل شرايط موجود است و حماس اين مسائل را درك ميكند اما در عين حال، مساله اساسي اين است كه حمايت از ملت فلسطين بايد در رويارويي با دشمن اصلي كه همه روي آن اتفاق نظر داريم، صورت بگيرد. رژيم صهيونيستي، دشمن امت اسلامي است، پس اين يك وظيفه براي امت اسلامي و كشورهاي عربي است كه از اين ملت آزاده، مبارز و مجاهد كه در خط مقدم مبارزه و مقابله است، حمايت و پشتيباني كنند.
* دليل برخي موضعگيريهاي افراد بلندپايه حماس نسبت به تهران مانند موضعگيري علي بركه، نماينده حماس در لبنان چيست؟ او مدعي شده بود كه كمكهاي ايران به دليل موضع حماس در رابطه با سوريه كاهش يافته است.
** اين مسوول گفته است كه ميزان كمكها كاهش يافته است و من نيز گفتم ما اين مساله را به دليل شرايط كشورها درك ميكنيم زيرا ممكن است در شرايط خاص، ميزان كمكها كاهش يا افزايش يابد. متاسفانه تفاوتهايي كه وجود دارد، برخيها از آن درك درستي ندارند و برخيها ميخواهند از آب گلآلود ماهي بگيرند كه اين كار به ويژه از سوي رسانههاي زرد صورت ميگيرد كه البته منظورم رسانههاي ايراني نيست. آنها تلاش ميكنند در اين شرايط، چاشني مساله را افزايش دهند و سوءاستفاده بكنند. البته بايد بگويم آقاي بركه آخر همين ماه، انشاء الله ميهمان جمهوري اسلامي خواهد بود و شما ميتوانيد اين سوال را مستقيما از خود ايشان بكنيد.
* آيا احتمال انتقال دفتر سياسي حماس از دوحه به تهران وجود دارد؟
** نه، اين مساله در شرايط كنوني مطرح نيست. اينكه دفتر سياسي حماس در دوحه قطر قرار دارد هم بار سياسي ندارد.
* روابط كنوني حماس و حزبالله لبنان چگونه است؟
** روابط ما با يكديگر بسيار بسيار خوب است. چندي پيش ديدارهايي ميان مسوولان حماس و حزبالله صورت گرفته است. به دليل فاجعهاي كه در پي انفجار تروريستي در جنوب بيروت رخ داد، هياتي از حماس ديداري با مسوولان حزبالله داشت و به مسوولان حماس اين ضايعه را تسليت گفتند.
* مسائل سوريه بر روابط ميان حماس و حزبالله لبنان تاثيرگذار نبوده است؟
** اساس روابط حماس و حزبالله، مساله فلسطين است. البته در خصوص مسائل ديگر هم بحث ميشود.
* روابط حماس و روسيه به چه شكلي است؟
** روابط ما با دولت روسيه به رياست آقاي پوتين، يك روابط منطقي است. با توجه به اينكه روسيه يكي از كشورهايي است كه در تصميمسازي در سطح بينالمللي در رابطه با فلسطين مشاركت دارد، ما تلاش داريم تا نظرات جنبش مقاومت اسلامي را به سمع و نظر مسوولان روسي برسانيم تا آنها با توجه به جايگاهي كه دارند، عليه رژيم صهيونيستي فشار وارد كنند و از سويي، در پي احقاق حقوق حقه ملت فلسطين باشند. تمركز ما نيز اين است كه در آن مسير حركت كنيم. ارتباطات ما با آنها برقرار است و حدود يك ماه، يك ماه و نيم پيش بود كه آقاي سرگئي لاوروف در دوحه ديداري با آقاي خالد مشعل رييس دفتر سياسي حماس داشت و در پي آن، دعوتي از رهبران جنبش براي سفر به روسيه صورت گرفت.
* روسها در ماههاي گذشته حضوري نظامي در سوريه داشتهاند. نظر حماس درباره حضور نظامي روسيه در سوريه چيست؟
** همانطور كه بيان شد، ما قصد ورود به اين قضايا را نداريم و تمركز خود را متوجه فلسطين كردهايم بنابراين نميتوانم در اين باره نظري داشته باشم.
* روابط كنوني حماس با كشورهاي عربي چگونه است؟
** اين يك امر طبيعي است كه در پي گسترش روابط با كشورهاي عربي و اسلامي باشيم. بايد در نظر داشته باشيم كه اين كشورها در نزديكي فلسطين هستند و بايد يادآور شوم كه پشتوانه اصلي فلسطين، كشورهاي اسلامي اند. از سويي، ما در بسياري از كشورهاي عربي نمايندگي داريم و بنابراين طبيعي است كه ما درصدد بهبود و گسترش روابط با آنها باشيم و اين مساله، بيترديد به سود مساله فلسطين است.
* در ماههاي گذشته شاهد سفر مسوولان حماس به رياض بودهايم. با توجه به آنكه رياض در حمله رژيم صهيونيستي به غزه و لبنان در سالهاي گذشته، مواضع نامناسب و منفعلانه را در پي گرفت، چرا حماس به دنبال گسترش روابط با آنهاست؟
** مساله نخست آنكه موضع دولتي و مردمي دولت عربستان سعودي، بسان ديگر كشورهاي اسلامي است و آنها به طور كل حامي مساله فلسطين هستند. در جهان عرب و جهان اسلام، آرا و ديدگاههاي مختلفي وجود دارد؛ چه در رابطه با مقاومت و چه در رابطه با سازش. آنچه براي حماس مهم است، اين است كه مناسباتمان بايد متعادل و طبيعي باشد. عربستان زماني ناظر و مشرف توافقي است كه در مكه صورت گرفت. بنابراين از نظر حماس، شديدا علاقهمند هستيم كه روابطمان با جهان عرب و جهان اسلام هميشه متعادل و طبيعي باشد. قطبنماي اين روابط هم بايد آزادي فلسطين باشد.
* فكر نميكنيد توسعه روابط حماس با عربستان، موجب تحتالشعاع قرار گرفتن روابط حماس با ايران شود؟
** ما چنين احساسي نداريم و بعد از ديداري كه صورت گرفت، من با برادرانمان در وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي ديدارهايي داشتم. ما چنين احساسهايي را نزد برادرانمان نيافتيم. مساله عادي است، آنها ميدانند كه اين نوع روابط بايد باشد. بايد توجه داشت كه اساس اين روابط مبتني بر حمايت از آرمان فلسطين است و نه عليه كشوري ديگر. از سوي ديگر، ما ميخواهيم مسووليت اين كشورها را به آنها در قبال اين مساله بسيار مهم يادآوري كنيم.
* آيا مسوولان سعودي قولي به حماس براي كمك و حمايت از شما دادهاند؟
** با توجه به آنكه حماس، يك بازيگر مهم و اساسي در تحولات فلسطين است، طبيعي است كه آنها از حضور حماس استقبال كنند و به همين خاطر از مسوولان حماس استقبال كردند. آن ديدار در سطح ديپلماتيك خود يك حمايت محسوب ميشود ولي اينكه چه كمكها و چه حمايتهايي از حماس ميتوانند داشته باشند، ما با توجه به شرايطشان آن مساله را درك ميكنيم. ما قدردان كساني كه ما را دعا ميكنند تا كساني به ما موشك ميدهند، هستيم و از هر دو تشكر ميكنيم. با توجه به اينكه ملت فلسطين نيازمند پشتيباني همه امت اسلامي هستند، ما هر كجا رفتهايم، اين مساله را يادآوري كردهايم. حمايتهايي كه از سوي عربستان يا از سوي كشورهاي اسلامي نسبت به مردم فلسطين شده است، متناسب با امكانات آنها نيست و در مقابل امكاناتشان، بسيار اندك است با توجه به آنكه نيازهاي ما در عرصه مقاومت آنچنان نيست.
* از ديدار با مسوولان ايراني پس از سفر مسوولان حماس به رياض سخن گفتيد. در آن ديدارها چه مسائلي مطرح شد؟
** همانطور كه گفتم آنها اين مساله را طبيعي دانستند. آقاي ولايتي در يكي از گفتوگوهايشان با الجزيره، در پاسخ به سوالي در اين باره، گفتند كه طبيعي است كه حماس براي جلب حمايتهاي دنياي اسلام تلاش كند. روح همكاري ما با مسوولان جمهوري اسلامي ايران به گونهاي است كه ما آنها را در جريان امور ميگذاريم.
* آيا پيامي از سوي مسوولان سعودي براي مقامات ايراني داده شد؟
** خير.
* هم اكنون وضعيت جريان مقاومت در فلسطين به چه شكلي است؟ آيا تحولات كنوني در فلسطين در ماههاي گذشته ميتواند منجر به شكلگيري انتفاضه سوم شود؟
** آنچه مهم است، اين است كه ملت فلسطين حتي براي يك روز مقاومت خود را در برابر رژيم صهيونيستي متوقف نكرده است و اين يك امر عادي و طبيعي است چراكه تا زماني كه اشغالگر وجود دارد و تا زماني كه اسراييل وجود داشته باشد، مقاومت نيز وجود خواهد داشت. مقاومت يعني واكنش در برابر كنشي كه همان اشغالگري است. انتفاضه يكي از ابزارهاي ابداعي و ابتكاري ملت قهرمان فلسطين است. انتفاضه زماني صورت گرفت كه دلاورمردان ما و سربازان غيور ما در غزه در ظرف ٥١ روز در برابر تهاجمات وحشيانه و ددمنشانه رژيم صهيونيستي مقاومت و آنها شهدايي را تقديم كردند.
سرانجام اين مقاومت آن بود كه رژيم صهيونيستي به يك عقد قرار آتشبس تن دادند كه با دخالت و ميانجيگري دولتهاي منطقهاي و فرامنطقهاي متعددي مانند مصر و امريكا بود. ما در اين توافقنامه شرايط و خواستههاي ملت و مقاومت را قرار داديم اما متاسفانه رژيم صهيونيستي اين توافق را محترم نداشت و زير پا گذاشت بنابراين محاصره ادامه پيدا كرد بلكه اجازه بازسازي در غزه را هم ندادند كه خودشان ويران كردند و به يهوديسازي قدس ادامه دادند و به سياستهاي چكشي و امنيتي ارتش رژيم صهيونيستي در برابر مردم ما در كرانه باختري ادامه دادند و حتي در چارچوب سازش با طرف فلسطيني، راستگرايان افراطي حاكم بر رژيم صهيونيستي امتيازي به طرف فلسطيني ندادند. بنابراين انسداد و نبود افق باعث شده است تا جوانان ما دست به كار شوند و خود به خيابانها بيايند تا از قدس و مسجدالاقصي عزيز حمايت كنند و اينگونه از حقوق حقه خودشان دفاع كنند.
آنچه مهم است اين است كه اين انتفاضه روز به روز در حال رشد و فزوني است. مساله اسفبار اين است كه جامعه بينالملل هيچ گونه توجهي به عزيزان غيرنظامي فلسطيني كه توسط نظاميان تا بن دندان مسلح كشته ميشوند، ندارد. اين در حالي است كه اين فلسطينيان غيرنظامي هستند و حركتهايي مدني انجام ميدهند و اين موجب ميشود تا تضميني براي تداوم مقاومت باشد. با وجود جانفشاني و قربانيان بسياري كه در اين مدت تقديم شده است اما با تمام اين اوصاف موفقيتهاي چشمگيري به دست آمده است. نخستين دستاورد اين مقاومت، بازداري رژيم صهيونيستي از تقسيم زماني و مكاني مسجدالاقصي بود. به هر حال آن شهركنشين و سرباز اسراييلي كه در قدس و مسجدالاقصي بدون توجه به هيچ مسالهاي دست به هر كاري ميزنند و هر جنايتي را مرتكب ميشوند، امروزه ديگر آن احساس امنيت سابق را ندارند و اينگونه نيست كه مانند سابق جنايتي را انجام بدهند و مجازاتي هم نشوند.
آنها ميدانند اينك هر كاري بكنند، مجازات خواهند شد. اين مساله نشات گرفته از تزريق مجدد روح مقاومت به كرانه باختري است كه متاسفانه به دليل هماهنگي تشكيلات خودگردان با رژيم صهيونيستي اندكي در گذشته كاهش يافته بود. اگر رژيم صهيونيستي از ما ١٣١ نفر غيرنظامي را به شهادت رسانده است ما نيز ٢٣ نظامي تا بن دندان مسلح را از پا درآوردهايم. از اين مقاومت، داستانهاي اسطورهاي ساخته شده است. اگر بخواهيم به داستان هم تراز اشاره كنم، اكنون فردي مانند رابين هود وجود دارد كه تكتيرانداز است. اين تكتيرانداز با وجود دوربينهاي مداربسته رژيم صهيونيستي، در زاويهاي كور قرار ميگيرد و سرباز مسلح اسراييلي را مورد هدف قرار ميدهد و در نهايت پوكههايش را هم جمع ميكند تا اثري از او باقي نماند.
ما در ميان مقاومت، داراي عملياتهاي چشمگيري هستيم كه اگر شرايط آن فراهم شود، آن عمليات قابل بازگويي خواهند بود مانند كشتن سربازان صهيونيست و به آتش كشاندن برجهاي نگهباني و تلاش براي ربودن سربازان و... به شكرانه پروردگار ميگويم كه اين روحيه در ميان ملت فلسطين بسيار بالا است و اين انتفاضه تا رهايي و آزادسازي فلسطين متوقف نخواهد شد. شايد اين انتفاضه و مقاومت دچار فراز و نشيب شود ولي بايد مطمئن باشيد كه انتفاضه براي رژيم صهيونيستي بسيار اذيتكننده است و انشاءالله منتج به رهايي كل فلسطين خواهد شد.
* نظر حماس نسبت به رايزنيهاي بينالمللي كه براي كنترل اين بحران و با هدايت امريكا صورت گرفت، چيست؟
** متاسفانه نظام بينالمللي حاكم بر جهان از بدو پيدايش مساله فلسطين، جانب انصاف را در قبال ملت ما رعايت نكرده است. تصور كنيد كه چگونه وقيحانه و سرسختانه و معاندانه كساني چون جان كري وزير امور خارجه امريكا بيان ميكند كه اسراييل تا بن دندان مسلح و مجهز به سلاح اتمي حق دارد تا در برابر كسي كه دستانش خالي است و فقط سنگ يا كارد ميوهخوري در دست دارد كه براي خونخواهي از اقوامش آمده، از خود دفاع كند و اين شهروند بي دفاع و غيرنظامي را از پا دربياورد. به دور از احساسات، اين در خود عامل دو پيام است: تداوم پيامهاي منفي از سوي جامعه بينالملل و در راس آنها، امريكا در قبال جانبداري شان از رژيم صهيونيستي در برابر حقوق حقه ملت فلسطين.
حتي اگر شخصي هم مانند باراك اوباما در راس قدرت ايالات متحده امريكا قرار بگيرد و در برابر شخص جنايتكاري چون نتانياهو قرار بگيرد كه هيچ تناسبي با او ندارد و هر دو از يكديگر خوششان نميآيد و نميتوانند همديگر را تحمل كنند، باز او مجبور است كه از اسراييل حمايت كند. او خود را ناگزير ميبيند كه از اسراييل حمايتش را اعلام كند. پيام دوم اين است كه ملت فلسطين راهي جز مقاومت براي گرفتن حقوقمان ندارند. ما در سال ٢٠٠٥ از طريق موازنه وحشت و تلفات سنگيني كه به رژيم صهيونيستي وارد كرديم، اشغالگران را وادار به عقبنشيني كرديم كه اين مساله از طريق مقاومت بود. مذاكرات سازشي كه از سال ١٩٩٣ با رژيم صهيونيستي صورت گرفته است، هيچ ثمره و دستاورد ملموسي براي ملت فلسطين نداشته است.
رژيم صهيونيستي نه تنها به طرف مقابل فلسطيني خود اهميتي نميدهد بلكه متعمدانه او را تحقير ميكند و به او اهانت ميكند اما ما كه در جبهه مقاومت حضور داريم از حضورمان در اين جبهه احساس سربلندي و افتخار ميكنيم. البته اين مساله منتج به يك سناريو خواهد شد و آن انفجار بر صورت رژيم صهيونيستي است. مسووليت اين انفجار كه در پي خيزش فلسطينيها ايجاد شده است، برعهده رژيم صهيونيستي و حاميانش است.
* گفتيد كه در پي آتشبس سال گذشته ميان حماس و رژيم صهيونيستي در تجاوز سال ٢٠١٤، صهيونيستها همچنان به تعهداتشان پايبند نيستند. شما در مقابل اين عدم تعهد چه اقدامي انجام دادهايد تا طرف مقابل به تعهداتش پايبند باشد؟
** معتقد هستيم كه رژيم صهيونيستي از دو راه نابود ميشود. راه نخست اين است كه جامعه ستمگر بينالمللي حقوق ملت ما را به رسميت بشناسد و جنايتهاي رژيم صهيونيستي را محكوم كند و از ملت فلسطين حمايت و از تمام ابزارهاي خود براي نابودي اين رژيم استفاده كند. زمينهها و دادههاي تئوري براي تحقق اين راه فراهم است. ما نمونههاي بسياري داريم. رژيم صهيونيستي از ١٩٦٧ تا به امروز چيزي حدود ١٤٩ قطعنامه سازمان ملل عليه خود را ناديده گرفته و نقض كرده است. ٢٥ قطعنامه شوراي امنيت را هم نقض كرده است.
هر كدام از اين قطعنامهها ميتواند پرونده اسراييل در فصل هفتم منشور سازمان ملل باز كند و همين مساله نيز ميتواند يك ارتش بينالمللي براي نابودي رژيم صهيونيستي فراهم كند اما اگر كسي اين اظهارات را بخواند، با خود ميگويد حتما من شوخي ميكنم چون جامعه بينالمللي هيچ توجهي به حقيقت ندارد و آنچه برايش اهميت دارد، حفظ و پاسداري از رژيم صهيونيستي است چون از ديد آنها حفظ اسراييل، حفظ امانتي از سوي جامعه بينالمللي است.
روش دوم براي نابودي رژيم صهيونيستي چيست؟ پاسخ آن در يك كلام خلاصه ميشود: مقاومت. مقاومت كارايي خود را نشان داده و اين خيالپردازي نيست. اين مقاومت نيازمند اتحاد و همراهي آحاد امت اسلامي است. ملت فلسطين به وظيفه خود از روز اول تا به امروز عمل كرده است و از نوزادترين فرد تا پيرترين فرد تا آخرين قطره خونشان ايستادهاند ولي مسالهاي كه تاكنون براي حمايت از اين ملت تحقق پيدا نكرده است، همان تحرك جهان اسلام است و انشاءالله اين مساله هم امكانپذير است.
* از آغاز رياستجمهوري اوباما، فشارهاي اوباما براي متوقف شدن شهركسازيهاي غيرقانوني اسراييل دوچندان شده است. اگر رژيم صهيونيستي به اين مساله تن دهد و حتي به مرزهاي ١٩٦٧ بازگردد، آيا اين احتمال وجود دارد تا مقاومت نيز پايان يابد يا مقاومت همچنان ادامه مييابد؟
** اين طبيعي است كه اسراييل بايد نابود شود. از ديد ما، فلسطين يعني همه آن و نه فقط بخشي از آن، فلسطين يعني ذرهذره خاك فلسطين، فلسطين يعني همه روستاهايي كه در آن قرار دارد، يعني تمام كوهها، درهها و دشتها است. صحبت از توقف شهرك سازيها، صحبت از يك خيال پردازي است. تلاش براي توقف شهرك سازي فقط در تئوري و حرف خلاصه شده است و در عمل، اقدامي صورت نگرفته است. اينكه شما انتظار معجزه از اسراييل داشته باشيد كه او داوطلبانه شهركسازيهايش را متوقف سازد، يك خيالپردازي است.
اينكه اسراييل دست از اشغالگري بردارد، به خودي خود عملي نيست. آقاي اوباما نيز در دوره اول رياستجمهورياش، تلاشهاي بسياري براي اين مهم انجام داد ولي اين تلاش بي نتيجه بود. اسراييل بايد از بين برداشته شود و اينگونه نيست كه داوطلبانه برود. بايد اسراييل را بركند. اين مساله به دليل ماهيت و خوي تجاوزكارانه آنها است. مردم فلسطين منادي يك زندگي مسالمت آميز هستند كه ميخواهند مانند تمامي ملل در آسايش و آرامش و امنيت زندگي كنند ولي يك ملت با كرامت است. ما نميتوانيم اشغالگري را تحمل كنيم و با هر وسيلهاي كه به دست آوريم هر چند ساده و ابتدايي باشد، براي از بين بردن اشغالگر استفاده خواهيم كرد.
* سال گذشته مقام معظم رهبري از ضرورت تسليح كرانه باختري سخن گفتند. اين مساله تا به امروز در كرانه باختري تحقق يافته است؟
** شكي نيست كه حماس از اين پيشنهاد استقبال ميكند و اين بازگو كننده حق ملت فلسطين است. ما ملتي هستيم كه تحت اشغال درآمده ايم. قوانين آسماني به ما ميگويد مقاومت كنيم. كرانه باختري از نظر قوانين بينالمللي، يك منطقه تحت اشغال است و البته از نظر ما، كل فلسطين تحت اشغال است. بنابراين اين فراخوان، يك فراخوان قانونمند است و حق فلسطينيان است كه از آن برخوردار شوند. اينكه روش تسليح چگونه باشد، به بچههاي مقاومت واگذار ميكنيم و آنها روشش را ميدانند و انشاءالله ما شاهد تحقق پيش بيني مقام معظم رهبري خواهيم بود و تا ٢٥ سال آينده شاهد نابودي اسراييل هستيم. البته شهيد شيخ احمد ياسين بيشتر از اينها خوشبين بودند و گفته بودند تا سال ٢٠٢٧ اسراييل نابود خواهد شد. http://etemadnewspaper.ir/Default.aspx?NPN_Id=327&PageNO=10
ش.د9405188