حماسه و جهاد / سیدرسول ذاکر عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان یادداشتی با عنوان "خرمشهر را خدا آزاد کرد"به شرح ذیل نگاشته است که از نظر میگذرد:
فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَیْتَ
إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ وَلِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ
مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
) ﺍﻳﻦ ﺷﻤﺎ
ﻧﺒﻮﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻛﺸﺘﻴﺪ بلکه ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻛﺸﺖ! ﻭ ﺍﻳﻦ ﺗﻮ ﻧﺒﻮﺩﻯ (ﺍﻯ
ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻛﻪ ﺧﺎﻙ ﻭ ﺳﻨﮓ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺁﻧﻬﺎ) ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻰ بلکه ﺧﺪﺍ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ! ﻭ ﺧﺪﺍ ﻣﻰ
ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ وسیله ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺧﻮﺑﻰ ﻛﻨﺪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺷﻨﻮﺍ ﻭ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ.
(17،س انفال)
ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ صلی الله و آله به علی علیه السلام ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﺸﺘﻰ ﺧﺎﻙ ﻭ ﺳﻨﮕﺮﻳﺰه ﺍﺯ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻩ. علی علیه السلام ﭼﻨﻴﻦ ﻛﺮﺩ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺩﻋﺎﻳﻰ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﺩﺷﻤﻦ ﭘﺮﺗﺎﺏ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺍﺛﺮ معجزﺁﺳﺎﻳﻰ ﺩﺍﺷﺖ؛ ﻃﻮﻓﺎﻧﻰ ﺑﻪ ﭘﺎ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﻭﺣﺸﺘﻰ عجیب ﺩﺭ ﺩﻝ ﺩﺷﻤﻦ ﺷﺪ.(ﺗﻔﺎﺳﻴﺮ ﺍﻟﻤﻴﺰﺍﻥ ﻭﻧﻤﻮﻧﻪ)
ﺁﺭﻯ، ﻋﺎﻣﻞ ﻣﻬﻢ ﭘﻴﺮﻭﺯﻯ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ، ﺍﺭﺍﺩﻩ ﻭ ﺍﻣﺪﺍﺩ ﺍﻟﻬﻰ ﺑﻮﺩ، ﻧﻪ ﻧﻴﺮﻭﻯ ﻣﺎﺩّﻯ ﻭ ﻗﻮﺍﻋﺪ ﻭ ﺗﺎﻛﺘﻴﻚ ﻫﺎﻯ ﻧﻈﺎﻣﻰ ﻭ ﮔﺮﻧﻪ ﻟﺸﮕﺮﻯ ﺍﻧﺪﻙ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ ﻳﻚ ﻳﺎ ﺩﻭ ﺍﺳﺐ ﺳﻮﺍﺭ، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺮ ﺳﭙﺎﻫﻰ ﺍﻧﺒﻮﻩ ﻭ کاملا مجهز ﻭ ﺩﺍﺭﺍﻯ ﻳﻜﺼﺪ ﺍﺳﺐ ﺳﻮﺍﺭ، ﭘﻴﺮﻭﺯ ﻣﻰﺷﺪ؟
توازن نیروی نظامی در جنگ تحمیلی 8 ساله هیچگاه به نفع ایران نبود و در عملیات آزاد سازی خرمشهر نیز بخصوص از نظر توان فیزیکی و تجهیزات فاصله زیادی با دشمن داشتیم.
ﺍما از آنجا که ﺍﮔﺮ انسان ﺑﺎ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺻﺤﻴﺢ ﻭ ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮ ﺣﻖّ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﻟﻬﻰ تلاش ﻭ ﻛﻮﺷﺶ ﻛﻨﺪ، ﺍﻣﺪﺍﺩﻫﺎﻯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﻰ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ( و به تعبیر آیه شریفه لیبلی ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻣﻨﻪ بلاء ﺣﺴﻨﺎً) ﻭ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻭ ﻭﺟﻮﺩﻯ ﺧﺪﺍﻳﻰ ﻣﻰﮔﺮﺩﺩ، ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺘﻰ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﻰﻓﺮﻣﺎﻳﺪ:
ﺑﻨﺪه ﺑﺎ نافله ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻯ ﻣﺴﺘﺤﺐ ﺑﻪ ﻣﻘﺎم ﻗﺮﺏ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ، ﮔﻮﺵ ﺍﻭ ﮔﻮﺵ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻤﺎم ﺍﻋﻀﺎ ﻭ ﺟﻮﺍﺭﺡ ﺍﻭ ﺧﺪﺍﻳﻰ ﻣﻰﺷﻮﺩ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ، ﻫﻤﺎﻥ ﻣﻰﺷﻮﺩ. ﺍﻧّﻪ ﻟﻴﺘﻘﺮّﺏ ﺍﻟﻰّ بالنافله ﺣﺘّﻰ ﺍُﺣﺒّﻪ ﻓﺎﺫﺍ ﺍﺣﺒﺒﺘُﻪ ﻛﻨﺖُ ﺳﻤﻌﻪ ﺍﻟّﺬﻯ ﻳﺴﻤﻊ ﺑﻪ ﻭ ﺑﺼﺮﻩ ﺍﻟّﺬﻯ ﻳﺒﺼﺮ ﺑﻪ ﻭ ﻟﺴﺎﻧﻪ ﺍﻟّﺬﻯ ﻳﻨﻄﻖ ﺑﻪ ﻭ ﻳﺪﻩ ﺍﻟّﺬﻯ ﻳﺒﻄﺶ ﺑﻬﺎ ﺍِﻥ ﺩﻋﺎﻧﻰ ﺃﺟﺒﺘُﻪ ﻭ ﺍِﻥ ﺳﺄﻟﻨﻰ ﺃﻋﻄﻴﺘُﻪ... ( ﻛﺎﻓﻰ، ﺝ 2، ﺹ 352)
ﭘﺲ ﺍﮔﺮ ﺣﺮﻛﺘﻰ ﻧﻴﺰ انجام ﻣﻰﺩﻫﺪ، ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺁﻥ ﺣﺮﻛﺖ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﻣﺎ ﺭﻣﻴﺖَ ﺍﺫ ﺭﻣﻴﺖ ﻭ ﻟﻜﻦّ الله ﺭَﻣﻰ ﺍﻣّﺎ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮ ﻏﻴﺮ ﺍﻟﻬﻰ ﻭ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﻨﺪ، ﺩﺭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻭﺟﻮﺩﻯ ﺷﻴﻄﺎﻧﻰ ﭘﻴﺪﺍ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﻋﺎﻳﺸﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﻳﺎﺭﻭﻳﻰ ﺑﺎ ﺳﭙﺎه ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ علی علیه السلام ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺟﻤﻞ، ﺑﻪ ﺗﺄﺳّﻰ ﺍﺯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ صلی الله علیه ﻭﺁﻟﻪ ﻣﺸﺘﻰ ﺧﺎﻙ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﺮﺗﺎﺏ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻋﺎ ﻧﻤﻮﺩ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ علی علیه السلام ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﺍﻳﻦ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﺮﺩ. ﻭ ﻣﺎ ﺭﻣﻴﺖِ ﺍﺫ ﺭﻣﻴﺖِ ﻭ ﻟﻜﻦّ ﺍﻟﺸﻴﻄﺎﻥ ﺭﻣﻰ . ( ﺷﺮﺡ نهج البلاغه ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﺍﻟﺤﺪﻳﺪ، ﺝ 1، ﺹ 257)
لذا دست خدا از آستین رزمندگان اسلام که مخلصانه و فقط به تبعیت از امر
ولی خدا حضرت امام خمینی ره تمام آن سختیها را تحمل کرده بودند بیرون آمد و
خرمشهر آزاد شد.
ذکر خاطره ای آزادسازی خرمشهر در یکی از صحنه های اصلی و نهایی نبرد بدست خدا را آشکار تر مینماید.
با اتمام مرحله اول و دوم عملیات و استقرار نیروها در اطراف شهر، عراقیهای محاصره شده در شهر که تعداد آنها به دهها هزار نفر میرسید تنها راه نجات خود را شکستن حلقه محاصره و خروج از شهر و رفتن به سمت بصره و یا شکست عملیات میدیدند.
از طرفی برخی از رزمندگان ما از آغاز عملیات که بیش از 3 هفته از شروع آن میگذشت بیشترین فشارهای روحی وجسمی را تحمل کرده و این در حالی بود که دشمن در حالت استقرار در شهر و با پشتیبانی قوی فشار کمتری علی القاعده روی او بود.
شب 3 خرداد در پشت خاکریز اطراف شهر اغلب نیروها از شدت خستگی مفرط پس از چند هفته عملیات خوابشان برده بود؛ چون دشمن از این فرصت استفاده و خود را به حدود 20 متری خاکریز رسانده بود و فقط اگر امداد الهی در آن لحظه با بیدار شدن تیر بارچی شامل حال رزمندگان اسلام نشده بود و با تکبیر او و صدای شلیک سکوت شب شکسته نشده بود به جرات میتوان گفت عملیات با شکست روبرو میشد.
و این چنین آخرین امید دشمن برای خروج از حلقه محاصره نقش بر آب شد و صبحگاهان نیروها با ورود به شهر خانه به خانه و سنگر به سنگر به پاکسازی شهر پرداختند و اینچنین خرمشهر را خدا آزاد کرد.
انتهای پیام/