(روزنامه كيهان – 1395/02/27 – شماره 21344 – صفحه 5)
عبور از بحران اقتصادی چالش رسانه ملی
بدون شک تأمین منابع مالی، یکی از پیچیدهترین فرآیندهای مدیریت یک رسانه عریض و طویل همچون صدا و سیما است.
با این حال پشتوانه مالی قوی و اطمینانبخش، یکی از الزامات موفقیت یک رسانه است.
همه رسانهها، به ویژه شبکههای تلویزیونی، برای اجرای پروژهها و دستیابی به اهداف خود، باید قدرت مدیریت مالی بالایی هم داشته باشند.
به طور آشکار، رسانههایی که توان اقتصادی بیشتری دارند، قدرت مانور بیشتری را هم در عرصه اطلاعرسانی خواهند داشت.
معمولا یکی از عوامل ضعف و انحطاط بسیاری از رسانهها، ضعف پشتوانه مالی آنهاست. هر چند که کمبود بودجه، همان طور که یک تهدید است، میتواند تبدیل به فرصتی برای شکوفایی یک رسانه هم بشود، به شرطی که مدیران رسانهها سعی کنند تا تلاش و خلاقیت را جایگزین کمبود پول کنند.
مسئله بودجه، تبدیل به یکی از چالشهای مهم صدا و سیما در سالهای اخیر شده است. به طور معمول، منابع مالی این سازمان از دو راه تأمین میشود؛
اول، بودجه مصوب مجلس است که دولت موظف به پرداخت آن به صدا و سیماست.
دوم هم پیامهای بازرگانی هستند. این درحالی است که از اواخر دولت دهم، روند پرداخت بودجه به صدا و سیما با مشکلاتی همراه شد. آن هم در شرایطی که به خاطر گسترش شبکههای رادیویی و تلویزیونی، هزینه صدا و سیما بالا رفته بود.
با این حال مشکل پرداخت بودجه در دولت یازدهم شدت بیشتری یافت. اتفاقی که دلیلش هر چه بود، عواقب بسیار بدی برای صدا و سیما داشت. ازجمله این عواقب میتوان به پخش حجم گستردهای از برنامههای تبلیغی و فاقد بار فرهنگی (که به آنتن فروشی موسوم شد) و عدم تولید سریالهای فاخر و تاریخی-مذهبی اشاره کرد.
به طور مثال، سریال «موسی کلیمالله(ص)» میتوانست یکی از تأثیرگذارترین و پرمخاطبترین سریالهای رسانه ملی در داخل و خارج از کشور شود، اما به خاطر مشکلات مالی صدا و سیما، زندهیاد فرجالله سلحشور هرگز نتوانست رویای ساخت این سریال را به واقعیت تبدیل کند.
در ادامه این گزارش، ضمن بررسی دلایل و عواقب کاهش بودجه صدا و سیما توسط دولت، راهکارهایی را هم برای مقابله با این شرایط پیشنهاد میکنیم. همراه ما باشید.
گروگانگیری بودجه صدا و سیما توسط دولت!
هفتههای منتهی به سال 94 مدیران صداوسیما به طور رسمی از بیتعهدی دولت در پرداخت بودجه قانونی و مصوب مجلس به صدا و سیما خبر دادند.
محمد سرافراز، رئیس پیشین سازمان صداوسیما با تأکید بر رشد منفی بودجه این رسانه در لایحه سال 95 دولت، اعلام کرد که هر چه بیشتر به مدیران دولت، فرصت حضور در برنامههای رسانه ملی داده میشود، دولت هم در پاسخ، بودجه صدا و سیما را کاهش میدهد!
سرافراز همچنین گفت: اعضای هیئت دولت، گاهی بهگونهای رفتار میکنند که گویی بودجه صداو سیما در گِرو آنهاست!
اما داوود نعمتی انارکی، مدیر کل روابط عمومی صدا و سیما فشار اقتصادی به رسانه ملی را، سیاسی میداند و حتی از کارشکنی در برخی از طرحهای اقتصادی صدا و سیما خبر میدهد.
محسن مقصودی، مجری و تهیهکننده برنامه «ثریا» در گفتوگو با گزارشگر کیهان، در اینباره میگوید: مشکلات اقتصادی صدا و سیما هم ساختاری است و هم سیاسی و باید هر دو موضوع را تحلیل کرد.
وی توضیح میدهد: دو دهه قبل، صدا و سیما رشد بیرویه و غیرنظاممندی در زمینههای نیرو و ساختار یافت. همچنین در پنج، شش سال اخیر، شبکهها و برنامهها هم توسعه زیادی پیدا کردند که این عوامل موجب بالا رفتن هزینههای این سازمان شد. به همین دلیل هم اولین برنامهای که در دستور کار مدیریت جدید رسانه ملی قرار گرفت، تغییر وضعیت ساختاری سازمان صداوسیما بود. جهت نیل به این مقصود، سیاستهای انقباضیبه هدف چابکسازی صداوسیما شروع شد که با موفقیت انجام شد. میتوان گفت اتفاقی که طی یک سال گذشته در صداوسیما در حوزه کوچکسازی صورت گرفت، در مدیریت سازمانهای دولتی بیسابقه بوده است.
مقصودی در ادامه، بخش دیگر مشکلات اقتصادی صدا و سیما را ناشی از «گروکشیهای سیاسی دولت» میداند و میگوید: دولت، بودجه قانونی صدا و سیما را که مصوب مجلس هست و باید پرداخته شود ، به خاطر مسائل سیاسی، گروگان گرفته است. این در حالی است که صداوسیما مهمترین رسانه کشور است و باید از دولت مستقل باشد؛ در جایی که لازم است از دولت حمایت کند و جایی هم که لازم است نقد کند. اما گروکشی بودجه سازمان توسط دولت، مانع از فعالیت آزاد و مستقل رسانه ملی است. رفتار دولت باعث شده که برنامهسازها، دست به عصا حرکت کنند و نتوانند از بسیاری مطالبات مردم، آن طور که شایسته است دفاع کنند. شگفتانگیز است؛ دولتی که مدعی فعالیت آزاد رسانههاست، اینگونه رسانه ملی را تحت فشار قرار میدهد تا از مطالبه حقوق مردم خودداری کند!
وی تصریح میکند: ضمن اینکه سازمان صداوسیما علیرغم همه ضعفها و قوتهایی که دارد اما به هر حال اصلیترین نهادی است که باید در جنگ نرم ایستادگی کند. خود ما منتقد صدا و سیما بودیم و هستیم، اما انصاف حکم میکند، نهادی که در خط مقدم جنگ فرهنگی و رسانهای قرار دارد دغدغه بودجه ابتدایی خودش را نداشته باشد.
مقصودی تأکید میکند: باید نگاه سیاسی در گروکشی بودجه صدا و سیما حل شود. دولت اگر نگران نسل آینده کشور است که حتما هست، باید به صدا و سیما فراتر از مسائل حزبی و سیاسی نگاه کند. چون به هر حال صدا و سیما به طور طبیعی باید در برخی موارد از دولت انتقاد کند. نمیتوان انتظار داشت که صدا و سیما به طور مطلق به مدح دولت بپردازد. اگر دولت چنین حقی را برای رسانه ملی قائل است که حتما قائل است، باید رویکرد خود را تغییر دهد.
تهیهکننده برنامه «ثریا» در پایان اظهار میدارد: اگر رویکرد دولت در پرداخت بودجه قانونی صداوسیما تغییر نکند، شاهد هجوم تبلیغات به آنتن رسانه ملی خواهیم بود. این در حالی است که تبلیغات و به ویژه تبلیغ کالاهای خارجی یک سم مهلک برای صدا و سیماست که گاهی نیز اتفاق میافتد. آن کسانی که صداوسیما را به این سمت هل میدهند باید بیشتر دقت کنند. مسئولان صداوسیما باید مراقب باشند که حتی در تنگنای مالی هم نباید به سمت تبلیغ کالاهای خارجی یا مجموعههایی که فرهنگ سرمایهداری و مصرفزدگی را دامن میزنند بروند؛ این پاشنه آشیل صدا و سیماست.
ضعف پشتوانه مالی صدا و سیما و تاثیر بر فرهنگ عمومی جامعه
با توجه به نقش محوری صدا و سیما در فعل و انفعالات فرهنگی کشور، ضعف پشتوانه مالی این سازمان بر فرهنگ عمومی جامعه تأثیر میگذارد.
جلیل سامان، کارگردان سریالهای «ارمغان تاریکی» و «پروانه» در گفتوگو با گزارشگر کیهان در این باره میگوید: وضعیت مالی رسانه ملی در حال حاضر، متناسب با نیاز فرهنگی جامعه ما تعریف نشده است. وقتی بودجه متناسب صدا و سیما تعریف و پرداخت نشود، خود به خود این سازمان به سمت برنامههای ارزان قیمت و همچنین برنامههای مشارکتی سوق پیدا میکند. به همین دلیل هم گاهی میبینیم یک برنامه که با اهداف فرهنگی تولید شده است، برای تأمین هزینه خود به تبلیغ قابلمه و ماکارونی و ... میپردازد.
وی تصریح میکند: به نظر من باید صلح دولت با تلویزیون برقرار باشد و تحریم اقتصادی تلویزیون برداشته شود. من خودم نسبت به مدیریت صداوسیما انتقاد دارم، اما انصاف حکم میکند که بگویم کاهش بودجه صدا و سیما از سوی دولت، این سازمان را دچار محدودیتهای بسیاری کرده است. حتی فراتر از سازمان صداوسیما، این وضعیت بر فرهنگ کشور نیز تأثیر منفی دارد، حداقل میتوانم به بیکار شدن بخشی از هنرمندان و دستاندرکاران تولید برنامهها اشاره کنم.
افزایش خلاقیت برای جبران کمبود بودجه
اما همان طور که در ابتدای این گزارش اشاره شد، کمبود بودجه در عین حال که یک تهدید برای فعالیت رسانه ملی محسوب میشود، میتواند زمینهای هم برای شکوفایی و افزایش خلاقیت در یک رسانه شود. اما صدا و سیما چگونه میتواند این تهدید را تبدیل به فرصت کند؟
علیاکبر رضایی، کارشناس رسانه و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی در گفتوگو با گزارشگر کیهان، در این باره میگوید: به طور طبیعی، مشکل بودجه باعث میشود که برخی از هنرمندان و برنامهسازان با استعداد و توانا، از صدا و سیما دور شوند. اما این به معنای پایان خلق و خلاقیت در صدا و سیما نیست.
وی تأکید میکند: باید توجه داشت که در تولید فیلم و سریال، اصلیترین عوامل ایجاد جذابیت، اول ایده است، دوم داستان خوب و سوم هم محتوای غنی که همه این عناصر نیز در فیلمنامه شکل میگیرند. اما وقتی فرایند تولید سریالها را بررسی میکنیم، میبینیم که کمترین هزینه در حوزه فیلمنامه صورت میگیرد و عناصری چون فکر و ایده و طراحی، بیاهمیت شده است. این یک آسیب بسیار جدی است. یک سریال اگر داستان و درام خوبی نداشته باشد، حتی با استفاده از بازیگران خوب و صرف هزینههای هنگفت هم نمیتواند مردم را جذب کند.
این کارشناس ادامه میدهد: بنابراین برای جبران کمبود بودجه باید به سمت ایدههای بکر و فیلمنامههای قوی و خلق داستانهای تأثیرگذار رفت. مثل اتفاقی که در سالهای بعد از انقلاب اسلامی در سینمای ما رخ داد. تجربه ما در سینمای بعد از انقلاب این بوده که موفقترین آثار، بدون هزینه زیاد و با اتکا بر انگیزه، ایمان و خلاقیت، خلق شدهاند. در تولید سریالهای صداوسیما نیز باید همین اتفاق بیفتد.
روشهایی برای افزایش درآمد
اما در شرایطی که پرداخت بودجه از سوی دولت به صدا و سیما به کندی انجام میشود، باید راههای دیگری برای تأمین منابع مالی را جست. اما چه راههایی؟
محسن دریا لعل، کارشناس رسانه در گفتوگو با گزارشگر کیهان میگوید: صدا و سیما در این شرایط باید سیاست کاهش هزینهها و افزایش بازدهی و کیفیت برنامهها را در دستور کار خود قرار دهد.
وی، برون سپاری اجرای پروژهها را یکی از این روشها معرفی میکند و تصریح میکند: درحال حاضر بیشتر قراردادهای صدا و سیما برای تولید پروژهها، با کارمندان خود سازمان است. جالب اینکه در این شرایط، این افراد، دوبار حقوق میگیرند. یعنی خیلی از این افراد به عنوان تهیه کننده، کارگردان، تصویربردار، چهرهآرا و ... هم درحال دریافت حقوق ثابت ماهیانه از رسانه ملی هستند و هم در هر پروژهای که وارد میشوند، دستمزد دیگری میگیرند. این درحالی است که کیفیت کاری که ارائه میدهند بسیار پایین است. پیشنهاد این است که سازمان صدا و سیما با کاهش این نیروها، تولید بسیاری از پروژهها را به بخش خصوصی بسپارد. در این حالت، هم هزینهها کاهش مییابد، هم نتیجه منظمتر و دقیق تری به بار میآید و هم نظارت بهتری میتوان انجام داد.
این کارشناس، درآمدزایی مفیدتر از تبلیغات را یک روش دیگر میداند و میگوید: برخی از شرکتهای چای، برنج، روغن و... که تبلیغات آنها دائم از صداوسیما پخش میشود، خودشان تولیدکننده محصولات نیستند، اما تبدیل به برندهایی شدهاند که سایر تولیدکنندهها با نام آنها، محصولات خود را عرضه میکنند. پیشنهاد این است که خود صدا و سیما هم همین کار را انجام دهد. یعنی واحد بازرگانی این سازمان به جای اینکه فقط روی تبلیغات نظارت کند تا تبلیغات سالمی باشند و از قضا بسیاری از تبلیغات هم سالم نیستند، بهتر است ابتکار بازرگانی به خرج دهد و وارد بازار شود و خودش برندهایی را ایجاد کند و به تبلیغ همین برندها بپردازد. درست مثل کاری که خیلی از شبکههای تلویزیونی در سرتاسر دنیا انجام میدهند. از این طریق، صدا و سیما هم به تبلیغ کالای خودش میپردازد و هم نتیجه این تبلیغ هم به طور مستقیم به خود صدا و سیما برمیگردد.
دریا لعل همچنین ارتقای نظارت و سفارش تولید را یک راه دیگر برای غلبه بر مشکلات مالی صدا و سیما میداند و میگوید: در همین شرایط کمبود منابع مالی هم میبینیم که تولید و پخش برنامههای خوب در صداوسیما کم نیست. این نشان میدهد که نظارت و سفارش درست میتواند در همین شرایط بیپولی سازمان هم به خروجیهای مطلوبی منجر شود. در طول شبانه روز، برنامهها و محصولات بیکیفیت زیادی تولید میشود که برای برخی از آنها هم هزینههای زیادی صورت میگیرد. میتوان با تقویت نظارت و بالا بردن کیفیت سفارش تولید برنامهها، هم جلوی هزینه برای برنامههای نامطلوب را گرفت و هم اینکه این هزینهها را به سمت ساخت برنامههای خوب و موثر مدیریت نمود.
http://kayhan.ir/fa/news/75003
ش.د9500347