(روزنامه جوان ـ 1394/10/29 ـ شماره 4728 ـ صفحه 5)
با يك نگاه كوتاه ميتوان دريافت كه اگرچه امريكا چيدمان جديدي به پازل ديپلماتيك خود با ايران داده است، اما اين به معناي تغيير جهت و فروكش كردن سياستهاي خصمانه آن نسبت به اسلام و ايران نيست. براي تصميمسازان امريكايي روشهاي تغلبي – چه از نوع نظامي يا مبارزه نرم- و نيز «مداخله و تغيير از درون» هنوز هم كارايي دارد و از قدرت «بازدارندگي» خود در كنار ساير اهرمهاي فشار بهره ميبرند.
سرمايهگذاري و بهرهگيري از نتايج و مطالعات «مردمشناسي اسلامي - ايراني» و «شيعهشناسي» به صورت گسترده در سطوح دانشگاهي و اجرايي امريكا و اقدامات متعدد فرهنگي- سياسي و رسانهاي، دال بر اين مدعاست كه غرب از مواضع «اسلامهراسي» و «ايرانستيزي» خود پاپس نكشيده است! آيا اقدامات بيپرده در بهراهاندازي و تقويت جريانهاي تروريستي، به عنوان ملتهبكننده جو منطقه و نيز ترغيب دولتها به سركوب و تضعيف شيعيان در اقصي نقاط جهان – از جمله نيجريه و آذربايجان كه متأثر از آرمانهاي انقلاب اسلامي ايران بودهاند – نمايان نميسازد كه امريكا و همپيمانانش از مواضع سرسختانه خود عدول نكردهاند؟
همچنين فشار براي تغيير قدرت در سوريه و سپس مشخص نمودن «تاريخ انقضا» براي دولت قانوني آن، كنترل و مداخله در جريانهاي سياسي و انتخاباتي افغانستان و پاكستان، مانعتراشي در راه پيروزي دولتهاي عراق و سوريه در ادوار گذشته و نيز حمايت از مواضع تنشزاي عربستان در مقابل كشورهاي همسايه مانند ايران، بحرين و... نشانههاي بارزي بر «عدمتغيير رفتار امريكا» نسبت به كشورههاي منطقه و ايران نيست.
از جديدترين حركت ديپلماتيك سياه امريكا ميتوان به تشديد فعاليت عليه ايران در منطقه با بهرهگيري از «مهرههاي جايگزين» اشاره كرد. اگرچه واكنش صريح ملت ايران - به ويژه بعد از جريانات فتنه- غرب را در يك دوره كوتاه زماني در لاك دفاعي فرو برد، اما طولي نكشيد كه با تشكيل دو اپوزيسيون نامرئي و وفادار به اهداف غرب با عنوانهاي تمثيلي و نانوشته «خطشكنهاي داخلي» و «پيشمرگان عربي» وارد ميدان مقابله با ايران به عنوان كانون اشاعه اسلام، آرمانهاي انقلابي و شيعهپروري در سطح جهان شد.
خطشكنها – كه ريشهشان به اتاقهاي فكر غرب ميرسد – موظفند با شكست برخي خطوط و مرزها در داخل، بزرگنمايي انتقادات و همچنين تغيير جريانهاي دروني، تصميمات سياسي- اجتماعي داخل را متأثر از افكار خود سازند. جالب اينكه همين گروههاي تنشآفرين در اغلب موارد براي مرحله بعد يعني «اداره مستقل امور» مناسب تشخيص داده نميشوند! از سوي ديگر در خارج از مرزهاي ايران نيز با بهرهگيري از همپيمانان خود در منطقه مانند عربستان، به صورت نيابتي و جايگزين، قدرت ايران را مهار كرده و به اضمحلال بكشاند و با سوءاستفاده از روابط ديپلماتيك و شبهديپلماتيك با سران اين كشورها – كه بعضاً اهداف مشتركي در مقابله با ايران دارند – و به كمك روشهاي بازدارنده مانع از آن شود كه قدرت و اقتدار منطقهاي و فرامنطقهاي ايران سد راه منافع سودجويانه امريكايي شود. تقويت اين دو جبهه فشار در كنار ساير راهبردها براي عقب نگه داشتن، پس زدن و همسو ساختن ايران با غرب به خوبي نشان ميدهد نظريات نوپايي چون «تلطيف و عقبنشيني امريكا از مواضع خصمانه» نسبت به مسائل هستهاي، پيشرفت و استقلال اقتصادي، ارتباطي و قدرت ايران، بر هيچ پايه و اساسي جز «اميد و شايد» استوار نيست!
بدون شك يكي از كاراترين ابزار تقابلي نظام سلطه براي پشتيباني و پيشبرد سياستهاي خود رسانههاي جهتدار هستند كه با انجام «عمليات القايي»، «زمينهسازي و جوسازي» شرايط را براي نيل به اين اهداف فراهم ميآورند، براي مثال به دنبال حمايت امريكا از قطع ارتباط رياض با تهران، با پخش مستمر صحنههاي به آتش كشيده شدن كنسولگري عربستان در مشهد و تهران، قصد «مظلومنمايي آلسعود» و تحريف افكار عمومي در كشورهاي مسلمان را دارد كه مهار و كشتار شيعيان و رهبران آنها را به دنبال خواهد داشت تا نوك پيكان «اقدامات وحشيانه و ظالمانه» از جمله اعدام روحاني مبارز «شيخ نمر باقرالنمر» يا «تيرباران گروههاي معترض داخلي به اقدامات دولت» از برادر سعودياش– كه اين روزها فاصله زيادي از اسلام ناب محمدي گرفته – برداشته شود و با شعارهايي چون «حقوق بشر» «مبارزه با تروريسم» و امثال آن قصد تهيه تنپوشي براي خود و مخفي ماندن زير لواي آن را دارد، غافل از آنكه اين لباس حكم همان لباس جديد پادشاه را در داستان زيباي هانس كريستين دارد كه با نخهاي نامرئي «توهم و دروغ» تنيده است.
نظرياتي از قبيل مصالحه، مسامحه و مدارا كه اصلاح روابط با امريكا و همپيمانانش را دنبال ميكردند، ضربههايي بر منافع ملي وارد ساختهاند كه تنها نكته مثبت آن آشكار شدن زواياي پنهان رفتار امريكا نسبت به همين مواضعي است كه خود به انديشههاي «شبهروشنفكري» داخلي تزريق كرده است. اصرار بر ستيز، دشمني و حمايت از فشار و تحريم روابط ديپلماتيك با ايران در مقابل سياستهاي خارجي دولت ايران كه تفاهم، همكاري و نرمخويي در مجامع جهاني را دنبال ميكرد، همچون حبابهايي روي آب ظاهر گشت كه جديدترين حباب آن «مهره نيابتي سعودي» است. اين در حالي است كه حتي بسياري از شبكهها و گروههاي اجتماعي داخلي امريكا با انتقاد از سياستهاي دولت خود و رفتارهاي آلسعود، مقصر و متضرر اصلي اين قطع ارتباط را دولت عربستان ميدانند!
پرواضح است كه طرف غربي – برخلاف آراي برخي نظريهپردازان داخلي – نه تنها كنش ديپلماتيكش در مقابل ايران و نظام اسلامي به مرحله «پذيرش» نرسيده بلكه توسط اتاقهاي فكر غرب هر روز در حال ازدياد و تكثير دشمني و كينهتوزي است، ليكن بايد دانست كه دشمن دشمني خود را ميكند و نبايد خصومتهايي از اين دست كه تنها نشانه ضعف طرف مقابل است، ملت و به ويژه نخبگان را از تلاش در مسير راستين خود نااميد و منحرف سازد.
با هوشياري و هوشمندي، حركت بر محور وحدت و منافع ملي و آرمانهاي انقلاب اسلامي، حفظ مواضع خيرخواهانه نسبت به دوستان ديني و پشتيباني از آنان در خط اعتدال، عدماعتماد به دشمن و حفظ اعتماد به خود ميتوان گامهايي با صلابت در راستاي اعتلاي نظام جمهوري اسلامي ايران در جهان برداشت، به گونهاي كه براي دشمنان راهي جز «عقبگرد» و «پذيرش بدون قيد و شرط» مواضع بر حق نظام جمهوري اسلامي باقي نماند.
http://javanonline.ir/fa/news/766337
ش.د9405387