(روزنامه كيهان ـ 1395/03/05 ـ شماره 21351 ـ صفحه 2)
1- آیتالله جنتی در دو دوره قبلی انتخابات ریاست مجلس خبرگان علیرغم اصرار فراوان نمایندگان این مجلس حاضر به نامزدی برای تصدی ریاست نشده بود و نهایتا این مسئولیت را ابتدا مرحوم آیتالله مهدویکنی و سپس آیتالله محمدیزدی برعهده گرفتند و این هر دو بزرگوار نیز از جمله اصرارکنندگان به آیتالله جنتی برای نامزدی ریاست خبرگان بودند.
اما در دوره اخیر اگرچه باز هم حضرت آیتالله جنتی از پذیرش نامزدی ریاست خبرگان سر باز میزد ولی نهایتا در مقابل اصرار فراوان بسیاری از نمایندگان، نامزدی برای ریاست خبرگان را پذیرفت، اما چرا؟! یک خبر موثق حکایت از آن دارد که نمایندگان مجلس خبرگان برای آقای جنتی توضیح داده بودند قصد دارند با انتخاب ایشان، پاسخ قاطع و پشیمانکنندهای به دشمنان بیرونی، مخصوصا انگلیس و آمریکا بدهند که حجم انبوهی از تبلیغات رسانهای خود را به پیشگیری از حضور آیتالله جنتی در مجلس خبرگان اختصاص داده بودند، چه رسد به ریاست ایشان بر این مجلس. خبرها حاکی از آن است که آیتالله جنتی علیرغم میل باطنی و خواست شخصی خود و صرفا برای سامان دادن به حرکتی که از ماهیت انقلابی و ضداستکباری مجلس خبرگان رهبری حکایت میکند، نامزدی برای ریاست مجلس خبرگان را پذیرفتهاند.
2- تقریبا تمامی اعضای مجلس خبرگان رهبری بر ضرورت برخورداری این مجلس از هویت انقلابی و ضداستکباری تأکید داشته و دارند و این ویژگی را بارها در مواضع و عملکرد خویش نشان دادهاند از این روی با جرأت میتوان گفت که انتخاب برخی دیگر از نامزدها، از جمله حضرت آیتالله امینی نمیتوانست از هویت انقلابی و ضداستکباری مجلس خبرگان رهبری بکاهد ولی از آنجا که تبلیغات گسترده دشمنان بیرونی و برخی از جریانات آلوده داخلی روی پیشگیری از حضور آیتالله جنتی در مجلس خبرگان - و صد البته جلوگیری از ریاست ایشان بر این مجلس- متمرکز شده بود، انتخاب ایشان به ریاست مجلس خبرگان برای ضرب شست نشان دادن به دشمنان موضوعیت و اهمیت ویژهای پیدا کرده بود و بایستی به دشمن کینهتوز بیرونی نشان داده میشد که خبرگان رهبری دقیقا به سمت و سویی میروند و کسی را به ریاست مجلس برمیگزینند که از آن نگران و گریزان بوده و هستید و اگر چنین ضرورتی در میان نبود، میان نامزدهای ریاست مجلس خبرگان تفاوت چندانی نبود و حضرت آیتالله جنتی نیز مانند گذشته به نامزدی برای ریاست خبرگان رضایت نمیدادند. توجه به این نکته از این جهت ضروری است که حریف پرحرف بیرونی بعد از شوک شدیدی که از انتخاب آیتالله جنتی به ریاست مجلس خبرگان دریافت کرده است، میکوشد سایر نامزدهای ریاست را غیرانقلابی و مجلس خبرگان رهبری را از این زاویه به دو بخش استکبارستیز و بیتفاوت در مقابل کینهتوزی قدرتهای استکباری معرفی کند! و البته نباید از نظر دور داشت که مواضع برخی از جریانات داخلی در امید بستن دشمن به کار آمدی این ترفند بیتاثیر نبوده و نیست!
3- «دانیل لرنر» یکی از نظریهپردازان بلندآوازه جنگ نرم در کتاب معروف خود «گذار از جامعه سنتی» مینویسد؛ «عملیات روانی باید به گونهای طراحی شود و به اجرا درآید که در نهایت، درک حریف را از رخدادها تغییر دهد و این برداشت را در ذهن طرف مقابل تقویت کند که مقاومت بیفایده است و خواستههای خود را فقط با پذیرش پیشنهادها و راهکارهای ارائه شده از سوی کشوری که آن را دشمن میداند، به دست خواهد آورد».
تبلیغات گسترده و پرحجم داخلی و خارجی علیه آیتالله جنتی، اگرچه سابقهای درازمدت دارد ولی در چند هفته نزدیک به انتخابات خبرگان، این تبلیغات، دامنه وسیع و کم سابقهای پیدا کرد، تا آنجا که بیبیسی - رسانه دولتی انگلیس - به صراحت اعلام کرد انتخاب آقایان جنتی، یزدی و مصباح میتواند به تنشهای موجود میان ایران و غرب دامن بزند و - به زعم خود - از مردم خواسته بود به آنان رأی ندهند. بعد از بیبیسی، صدای فارسیزبان آمریکا - VOA - نیز طی گزارش مفصلی بر ضرورت دست کشیدن ایران از هویت انقلابی و نزدیک شدن به آمریکا تاکید ورزیده و انتخاب آیات محترم جنتی، یزدی و مصباح را مانع این نزدیکی و از سوی دیگر، باعث ادامه حرکتهای انقلابی جمهوری اسلامی ایران در داخل کشور و منطقه ارزیابی کرده و با نشان دادن در «باغ سبز» از مردم خواسته بود، به آنان برای حضور در مجلس خبرگان رهبری رأی ندهند. انتخاب آیتالله جنتی به ریاست خبرگان تودهنی محکمی بود که قدرتهای استکباری از نمایندگان برگزیده ملت برای مجلس خبرگان دریافت کردند.
4- اشاره به این نکته نیز ضروری است که هر چند آقایان یزدی و مصباح به مجلس خبرگان راه نیافتند و دشمنان بیرونی اصرار داشتند این رخداد را به حساب توصیههای تبلیغاتی خود بنویسند ولی با جرأت میتوان گفت اعتناء به تبلیغات آمریکا و انگلیس تهمت ناروایی است که به اکثریت رأیدهندگان تهرانی زدهاند، و شواهد موجود به وضوح حکایت از آن دارد که رأیآوری لیست کامل 16 و 30 نفره موسوم به لیست امید در تهران حاصل بهرهگیری مجموعه مدعیان اصلاحات و کارگزاران و اعتدالیون از «رانت دروغین دستاوردهای برجام» بوده است. فقط نیمنگاهی به تبلیغات گسترده و پردامنه این طیف درباره «دستاوردهای برجام»! کمترین تردیدی باقی نمیگذارد که این تبلیغات در صورت باور مردم میتوانست آراء بسیاری را به سبد طیفیاد شده سرازیر کند. آفتاب تابان! فتحالفتوح! گشایش اقتصادی! پایان دوران سختی معیشت! رونق کسب و کار! سرازیر شدن سیل سرمایهگذاران خارجی به ایران! برطرف شدن سایه شوم جنگ از سر مردم! نزدیک شدن به تورم تک رقمی، عبور از رکود اقتصادی! پایان دوران بیکاری! بازگشت داراییهای مسدود شده! و...
اکنون خودتان قضاوت کنید آیا باور این وعدهها نمیتوانست آراء جمعفراوانی از تودههای مردم را به سوی لیست انتخاباتی معرفی شده از طرف وعدهدهندگان جلب کند؟! پاسخ این پرسش، به یقین و بیتردید مثبت است و رویکرد بسیاری از مردم به وعدههای طلایی جماعت یاد شده طبیعی بوده است. اما، اکنون که از آن مقطع زمانی عبور کردهایم و پوچ بودن بسیاری از آن وعدهها برای همگان آشکار شده است، آیا باز هم از فهرست انتخاباتی مورد اشاره استقبال خواهند کرد؟ جواب این سؤال نیز به وضوح منفی خواهد بود. امروزه نه فقط همگان از بیدستاورد بودن برجام باخبرند - و یا دستاورد بسیار اندکی برای آن قائلند - بلکه برخی از دولتمردان و حامیان قبلی برجام هم زبان به گلایه گشودهاند و دستاوردهای آن را «تقریبا هیچ» معرفی میکنند.
تردیدی نیست که اگر امروزه فهرست انتخاباتی موسوم به امید در میدان رأی مردم قرار بگیرد، نه فقط از استقبال قبلی برخوردار نخواهد بود، بلکه بعید نیست که بسیاری از نامزدهای معرفی شده در لیست 30 نفره و برخی از نامزدهای لیست 16 نفره رأی لازم برای ورود به مجلسهای شورای اسلامی و خبرگان را نداشته باشند. این نکته درباره لیست امید برای مجلس شورای اسلامی مصداق بیشتری دارد، چرا که بسیاری از نامزدهای معرفی شده در این لیست برای مردم ناشناخته بوده و هنوز هم ناشناخته هستند، بنابراین شناخت نسبت به نامزدهای لیست نمیتواند توضیح قابل قبولی برای رأیآوری آنها باشد، چرا که از یکسو این لیست به عنوان فهرست نامزدهایی که با برجام موافق هستند ارائه شده بود و از سوی دیگر، برجام را حلال همه مشکلات معرفی کرده بودند... و این رشته سر دراز دارد.
5- انتخاب حضرت آیتالله جنتی به ریاست مجلس خبرگان در همان ساعات اولیه پس از انتخاب ضمن ایجاد موج گستردهای از خشنودی در میان مردم، با عصبانیت همراه با نارضایتی شدید از سوی قدرتهای استکباری و برخی از جریانات داخلی روبرو شد. نیویورکتایمز، انتخاب یک روحانی تندرو - بخوانید انقلابی - به ریاست خبرگان را برای غرب ناامیدکننده دانست، بیبیسی، با عصبانیت مدعیان اصلاحات را ملامت کرد که باید علاوه بر انتخابات به فکر بعد از انتخابات هم بودند! دویچه وله، رویترز، آسوشیتدپرس، فرانسپرس و... نیز انتخاب آیتالله جنتی را نشانه ادامه بینش و منش انقلابی جمهوری اسلامی ایران تفسیر کردند و...
و بالاخره، نمایندگان مجلس خبرگان با انتخاب آیتالله جنتی به ریاست این مجلس، نشان دادند که به مصداق آیه شریفه «و من یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقی» عمل کردهاند.
http://kayhan.ir/fa/news/75831
ش.د9500494