(روزنامه اطلاعات – 1394/11/01 – شماره 26357 – صفحه 12)
دلايل شكست سياستهاي چائوشسکو
واقعيت اين است كه چائوشسکو عليرغم همه مصائب و دردهايي که بر ملتش تحميل كرد چندين طرح دراز مدت و اصولي را در کشورش به اجرا گذاشت که برخي صبغه جهاني بخود گرفتهاند و ديکتاتور روماني در 10 سال آخر عمر خود توجه ويژهاي به طرحهاي کلان و به يادماندني معطوف داشت که مهمترين آنها چهار پروژه کلان بودهاند:
1 - خانه خلق (کاخ مرکزي): ساختمان عظيمي که در سال2006 بيش از سه ميليارد يورو ارزشگذاري شد و در کتاب ثبت رکوردها به عنوان دومين ساختمان اداري جهان پس از پنتاگون ثبت شده است. اين ساختمان بيش از4000 فضاي سرپوشيده و700فضاي اداري دارد و چائوشسکو از نزديک بر ساخت آن نظارت داشت و به کارگيري هر گونه مصالح خارجي را در اين ساختمان عظيم ممنوع کرده بود.براي ساخت اين مجموعه صدها ساختمان تخريب و چند کليساي قديمي نيز جابهجا شدند.
2- کانال 70 کيلومتري دانوب در درياي سياه که در عين کوتاه کردن مسير دانوب به درياي سياه نقش مهمي در سيستم آبياري بخشهاي وسيعي از روماني دارد (در اين کانال کشتيها تا 3000 تن بار تردد دارند).براي ساخت اين کانال بيش از 10 ميليارد دلار هزينه شده است.
3 - مترو بخارست که در يک دوره 10 ساله 65 کيلومتر و در پايتخت روماني ساخته شد. اين پروژه نيز بدون هيچ گونه کمک خارجي اجرا شد.
4 - حل مشکل مسکن براي اقشار مختلف از طريق انبوه سازي خانههاي ارزان قيمت بهطوري که از سال 1387 ديگر در روماني بهويژه کلانشهرها از جمله بخارست معضلي به نام مسکن براي نسل جوان وجود نداشت و هر زوج به محض ازدواج سوئيت يا آپارتماني را براي سکونت دريافت ميكردند.
البته چائوشسکو در بخشهاي توسعهاي توجه ويژهاي به صنايع داشت بهطوري كه روماني در بخشهاي لوکوموتيوسازي، توربينسازي، ساخت پالايشگاه، تراکتورسازي، اتومبيل و کاميونسازي، هواپيما و هليکوپترسازي و صنايع دفاع به توفيقاتي چشمگير دست يافت و در اکثر اين زمينهها صادرکننده مهم بهويژه به کشورهاي منطقه خاورميانه از جمله کشورمان بود. واقيت اين است که توسعه صنعتي و معدني روماني براي مردم اين کشور هزينه زيادي داشت بهطوري که در سالهاي آخر عمر چائوشسکو مردم از دسترسي به مواد غذايي، آب گرم، سيستم گرمايشي منازل و خدمات بهداشت و درمان محروم بودند.خيابانها شبها تاريک بودند و زندگي مردم در کار روزمره، تحمل رياضت اقتصادي، صرفه جويي افراطي، پرهيز از مصرف و توليد حداکثري خلاصه شده بود. سفر به خارج، خوردن يک شکلات خارجي، نوشيدن يک فنجان قهوه يا داشتن يک پاکت سيگار خارجي براي بسياري از مردم روماني به يک رويا تبديل شده بود.
بي توجه به پروسترويکا و گلاسنوست
از نيمه دوم سال 1989 زمزمههاي تغيير و تحول در شرق اروپا بهويژه با نقش آفريني راديو آزاد اروپا و بي بي سي تقويت شد و همزمان با زلزله سياسي در اردوگاه کمونيسم در سال 1989، شرايط عمومي براي مردم روماني بسيار سخت شده بود و مبارزان سياسي و تبعيد شدگان در خارج به کمک صداي اروپاي آزاد و راديو بي بي سي سعي در تهييج مردم داشتند. تغييرات عمده در کشورهاي کمونيستي در حال انجام بود و در بخارست همه نگاهها به کنگره چهاردهم حزب کمونيست بود. اين کنگره در روزهاي 20 تا 24 نوامبر 1989 برگزار شد. حضور نمايندگان دهها رسانه خارجي در بخارست حکايت از پيشبيني تغييرات در کنگره حزب داشت ولي برعکس برخي پيشبينيها نه فقط نتيجه کنگره نشان از تغيير نداشت بلکه چائوشسکو موقعيت خود را بيش از پيش تثبيت بخشيد، تثبيتي که حداکثر دوام آن بيش از يک ماه نبود.
چائوشسکو در کنگره چهاردهم تغييرات در کشورهاي همسايه را نتيجه مداخلات آمريکا و شوروي سابق دانسته و اصلاحات را کودتاي نرم قدرتهاي بزرگ عليه سوسياليسم مبتني بر ارزشهاي مارکسيست ـ لنينيست ناميد ولي در اين کنگره پايان باز پرداخت بدهيهاي خارجي و خودکفايي کشور در غلات به ويژه گندم را اعلام كرد و گفت كه در آينده نزديک توجه ويژهاي به بهبود اوضاع معيشتي مردم خواهد شد بهطوري که در قطعنامه نهايي کنگره اولويت پنج ساله 1995ـ1990 رسيدگي به امور داخلي تعيين شد. در اين کنگره مجدداً چائوشسکو با اجماع کامل به عنوان رهبر حزب کمونيست براي يک دوره پنج ساله انتخاب شد.
فرجام تراژيک
کشورهاي غربي بهويژه آمريکا همراه با شوروي سابق از طرفي و مردم روماني همراه با مبارزان سياسي از طرف ديگر پس از نااميدي از تغيير در اين کشور و اصرار چائوشسکو بر حفظ و تداوم قدرت، خود را براي حرکتي اعتراضي آماده کردند. شهر «تيميشوارا» پيشاهنگ تحرکات ضد حکومتي شد.
«لاسلو توکيش» کشيش مجاريالاصل در يک کليسا اعتصاب غذا کرد و زماني که نيروهاي امنيتي در 16 دسامبر 1989 قصد خارج کردن توکيش از کليسا را داشتند صدها معترض به حمايت وي در آمدند و اولين درگيريها شکل گرفت و همان شب نيروهاي نظامي و انتظامي در خيابانهاي تيميشوارا مستقر شدند و ژنرالهاي برجسته سکوريتانه، ارتش و پليس از جمله «واسيله ميلا» وزير دفاع، «تودر پوستل نيکو» وزير کشور و «يوليان ولاد» رئيس سکوريتانه اوضاع را از نزديک تحت نظر گرفتند.
روز 17 دسامبر تيميشوارا نا آرام بود و درگيري پليس با معترضين شدت گرفته بيش از 30 نفر در سانسور شديد خبري کشته و شماري نيز زخمي شدند.همزمان سه ژنرال عالي رتبه ارتش، پليس وسکوريتانه براي نظارت و کنترل اوضاع از نزديک به تيميشوارا رفتند و چائوشسکو ضمن تاکيد بر حفظ آرامش کشور به ويژه تيميشوارا عازم سفر رسمي به تهران شد و در غياب خود، امور کشور را به همسرش النا و «مانا مانسکو» واگذار كرد. روزهاي 19 و 20 دسامبر اوضاع در تيميشوارا بدتر شد و روز 20 دسامبر همزمان با بازگشت چائوشسکو پيروزي انقلاب در آن شهر اعلام شد بيش از يکصد هزار نفر در ميدان اپراي شهر تيميشوارا تجمع كردند و ضمن قرائت قطعنامهاي خواستار كنارهگيري چائوشسکو از قدرت شدند.
سفر رهبر روماني به تهران نقطه عطفي در روابط دو کشور محسوب ميشود. چائوشسکو پس از بازگشت از تهران در يک نطق زنده راديو و تلويزيوني عوامل نا آرامي در تيميشوارا را گروهي اخلالگر خواند و عوامل امپرياليست خوانده و برگزاري تجمعي بزرگ در حمايت از سوسياليست و رهبر محبوب در بخارست را براي روز 21 دسامبر 1989 اعلام كرد. پس از آن نيز اجلاس فوق العاده کميته وزرا برگزار و با افزايش چند درصدي حقوق و اعلام چند کوپن جديد موافقت شد. حادثه مهم در اين روز خودکشي «واسيله ميلا» وزير دفاع روماني با سلاح كمري شخصياش بود. بعدها اعلام شد كه واسيله ميلا به دليل مخالفت با برخورد خشونتآميز با معترضان دست به خودكشي زده است. بامداد 21 دسامبر هزاران نفر در برابر ساختمان مرکزي حزب کمونيست تجمع كردند و سخنراني چائوشسکو آغاز شد. پس از چند دقيقه، از ساختمان هتل «آتنئو پالاس» در مجاورت ميدان چند شيء فلزي به پائين پرتاب و هياهو در جمعيت ايجاد و بلندگو و سيستم صوتي چائوشسکو قطع شد. مردم به سرعت به سمت ساختمان کميته مرکزي حزب کمونيست هجوم بردند و وارد ساختمان شدند و به تخريب پرداختند.
چائوشسکو و همسرش نيز به ناچار با هلي کوپتر از پشت بام ساختمان به طرف اسناگوو (منطقه ييلاقي در 30 کيلومتري بخارست) فرار كردند. پس از فرار چائوشسکو گروهي از مبارزان به رهبري چند چهره کليدي چون «يون ايليسکو»، «پتره رمان» و «ميرچا دينسکو» جبهه نجات ملي را تشکيل دادند و در عصر 22 دسامبر 1989 پس اشغال ساختمان تلويزيون در يک برنامه زنده پيروزي انقلاب مردم روماني را اعلام كردند.
ژنرال «استانکوسکو» معاون اول وزير دفاع زمان چائوشسکو و از چهرههاي مرموز پس از انقلاب روماني بارها پس از تحولات اعلام كرد که تلاش وافري براي مجاب کردن چائوشسکو و همسرش با هدف پناهندگي به يک کشور خارجي احتمالاً چين بکار برد ولي آنان به هيچ وجه اين پيشنهاد را نپذيرفته و به حمايت مردم در روزهاي آينده اميدوار بودند بنابراين تصميم به سفر به استان «سي بي يو» جايي که پسر چائوشسکو دبير اول حزب و استاندار بود گرفتند. در بين راه نيروهاي نظامي، زوج چائوشسکو را دستگير و به يک پادگان نظامي منتقل کردند و در عصر 22دسامبر 1989 در يک دادگاه خيلي سريع محاکمه و اعدام شدند. اين دادگاه توسط شماري نظامي و غير نظامي تشکيل و اتهامات اصلي چائوشسکو را خيانت به کشور، فقر و فلاکت مردم، سرکوب مخالفان، اجير کردن مزدوران خارجي براي سرکوب معترضان و ديکتاتوري مطلق اعلام كردند.
البته چائو شسکو در دادگاه با اعتماد به نفس کاذب بارها اين جملات را تکرار كرد: «شما عوامل خارجي هستيد و اين دادگاه را به رسميت نميشناسم، من همچنان رهبر کشور و فرمانده کل قوا هستم و فقط در برابر مجمع کبير ملي پاسخگو خواهم بود.»
بررسيهاي مختلفي از سوي موسسات رسمي و سازمانهاي پژوهشي در مورد حقايق دسامبر 1989 صورت گرفته است و در گزارش سازمان اطلاعات روماني(SRI) در سال 1992 به کرات به نقش نيروهاي اطلاعات خارجي که در روزهاي 18 تا 20 دسامبر که از مرزهاي شوروي سابق، يوگسلاوي سابق و مجارستان وارد روماني شده بودند اشاره شده است.
البته در طول تحولات دسامبر 1989 و درگيريهاي خونين دهه سوم دسامبر 1989 روماني بارها و بارها از تروريستها و عوامل خارجي صحبت شد ولي هرگز اثري عيني از اين افراد مشاهده نشد. ايليسکو كه دو دوره رئيس جمهوري روماني شد و اخيراً نيز به دليل حوادث ژوئن 1990 و حادثه حضور معدنچيان در ميدان دانشگاه بخارست و سرکوب دانشجويان و معترضان به جنايت جنگي متهم شده است، پس از سال 1989 چندين بار در جمع بندي نتيجه کميسيون تحقيق حقايق انقلاب روماني گفت:
«ابهامات و نقاط کوري در مورد تروريستها و غيره وجود دارد و هرگز روشن نخواهد شد» وي به شکل طعنهآميزي اعلام كرد: «اگر روزي حقايق ترور جان اف کندي رئيس جمهوري آمريکا روشن شود، حقايق انقلاب روماني هم روشن ميشود، مهم اين است كه مردم در يک حرکت اعتراضي ديکتاتور را سرنگون و با رسيدن به آزادي، حاکميت دموکراتيک نيز در کشور ايجاد شده است.»
جمع بندي: بهطور کلي مردم روماني از دستاوردهاي انقلاب و تحولات 1989 بهويژه در بخش استقرار دموکراسي و تقويت جامعه مدني رضايت نسبي دارند و اکنون که بيش از ربع قرن از سقوط ديکتاتور روماني و عضويت اين کشور در ساختارهاي اروپايي و آتلانتيک به ويژه اتحاديه اروپا و ناتو سپري ميشود اکثريت مردم ضمن تاييد ضرورت تغيير و ارج گذاري به آزاديهاي حاصله بر اين باورند که پيشرفتها در حوزه اقتصادي و رفاه عمومي بهويژه در مبحث توزيع عادلانه سرمايهها و فرصتها رضايتبخش نيست و انديشمندان و عقلاي اين کشور در وهله اول نگران کاهش بي رويه جمعيت و پس از تحولات اوكراين نيز نگران توسعهطلبي روسيه هستند.
نيکلاي چائوشسکو که به شدت به آرمانهاي سوسياليسم پايبند بود به عنوان يک رهبر، مدير وطنپرست، دلسوز و به تعبير عام ديکتاتور مصلح و سازنده عليرغم همه تلاشهاي خود پس از چهار دهه حاکميت به بنبست رسيد و دچار سرنوشت تلخ و خونين شد که عوامل و دلايل آن به شرح زير قابل ذكر است:
1 - در جهان، سازمانهاي بين دولتي اقتصادي و پولي براي اهداف خاص ايجاد شدهاند. اينها مثل شمشير دو لبه عمل ميكنند. تصميم رهبري روماني به پرداخت مطالبات خارجي که در اوايل 1980 حدود 25 ميليارد دلار بود و در اواخر 1988 به صفر رسيد در حالي است كه اکنون اين کشور بيش از 190 ميليارد دلار بدهي خارجي دارد.
2 - يکي از ضعفهاي مهم ديکتاتورهاي سابق اروپا اعتماد به نفس بيش از حد است و اهتمام چائوشسکو به تلفيق رهبري و مديريت کشور، از نظر علمي يعني کار درست انجام دادن و مديريت به مفهوم درست انجام دادن کار است.
3ـ در جهان معاصر يکي از عوامل موفقيت کشورها توجه و محاسبه دقيق وزن و ظرفيت کشور است و اين در حاليست که تلاش براي انجام کارها و پروژههايي که از ظرفيت روماني در پازل جغرافيايي و سياسي يک کشور مرکز و شرق اروپا فراتر بود در دوره چائوشسکو صورت گرفت.
4ـ تسري اختيارات رهبري و مسئوليت کشورداري به اعضاي خانواده و به تعبيري فاميل سالاري از افتهاي جدي قدرت است و نقش برجسته النا چائو شسکو در امور کشوري و لشکري و دخالت اقربا و نزديکان چائوشسکو در امور حاکميتي و اجرايي کشور لطمه جدي به چائوشسکو وارد كرد. واقعيت اين است که در سالهاي پاياني حاکميت وي النا همسرش و «نيکو» پسرش عليرغم يدک کشيدن مناسب درجه دو کشوري، بيش از حد در امور کشورداري دخالت داشته و ايفاي نقش تعيين کننده و کليدي در امور ميکردند.
5ـ در اکثر کشورهاي جهان همواره دستگاههاي اطلاعاتي نقش مهمي در حفظ قدرت دارند ولي در روماني پررنگ شدن نقش سازمانهاي اطلاعاتي و امنيتي خصوصا سکوريتاته در مهندسي مديريت و اداره کشور و اختيارات تام در برخورد با مردم، موجب ايجاد فضاي پليسي و بي اعتمادي رواني مردم به يکديگر و حاکميت کشور شده بود.
6ـ در نظامهاي غيردموکراتيک متملقان نيز نقش خود را دارند و چاپلوسان در جدايي چائوشسکو از واقعيتهاي زندگي مردم و داشتن ارزيابي صحيح از ميزان وفاداري به حاکميت و سنجش واقعي آستانه تحمل مردم روماني نقش کليدي داشتند.
در اين زمينه ژنرال استانکوسکو در زمان چائوشسکو ميگويد: وقتي چائوشسکو از سفر ايران برگشت در جلسهاي فوقالعاده گفتم برگزاري نشست و تجمع مردمي و کارگري در بخارست چارهساز نيست ولي اکثر حضار در جلسه گفتند مردم خيلي به رهبر محبوب وفادارند و بايد اين اقدام صورت گيرد تا معترضان دست از اخلاگري بردارند در حالي که واقعيت و ارزيابي ميداني اين چنين نبود.
7ـ همواره برخي تحولات و حوادث سياسي شکل و ابعاد منطقهاي به خود ميگيرد که نمونه بارز آن بيداري اسلامي و بهار عربي در منطقه خاورميانه است. بي توجهي چائوشسکو به معادلات منطقهاي و بينالمللي و روندي که در اردوگاه کمونيسم سابق شکل گرفته بود و قدرتهاي بزرگ بهويژه آمريکا، شوروي سابق و کشورهاي قدرتمند اتحاديه اروپا در تقويت اين روند مصمم بودند بيتأثير نبود.
8ـ در روند ثبات و آرامش سياسي و اجتماعي کشورها مولفههاي خاصي وجود دارد و بي توجهي به مخالفان حاکميت و صداهايي که از اواسط سال 1985 بر ابراز مخالفتهاي خود افزوده و به طرق مختلف نسبت به اوضاع دشوار مردم و کشور به رهبران روماني هشدار ميدادند نقش ويژهاي داشت.
9 - در نظامهاي حاکميتي و انسجام جوامع، باورهاي ديني مردم نقش مهمي دارد در حالي كه در روماني بي احترامي به اعتقادات ديني مردم رايج بود بهطوري که در دوره چائوشسکو اکثر کليساها و مساجد بسته شده بود و مردم مراسمهاي ديني و انجام فرائض را مخفيانه انجام ميدادند.
يقيناً برشماري اين عوامل ميتواند همچنان ادامه يابد ولي فعلاً از ظرفيت اين مطلب خارج است. خلاصه اين که باز به سؤال اصلي بر ميگرديم كه چرا زوج چائوشسکو اعدام شدند؟ براي ختم مرقومه بهتر است پاسخ سوال را از زبان پروفسور «ماريا ماريسکو» استاد روانشناسي دانشگاه بخارست که به شيوهاي طعنهآميز نيز بيان شده به اين شرح ارائه كنيم:
«حيات انساني و روانشناسي تربيت مبتني بر سه مؤلفه ژنتيک، محيط و آموزش است که همه انسانها در مراحل مختلف سني ظرفيت خاص خود در تربيت پذيري و ايجاد تغيير در خود را دارند ولي همين انسانها وقتي از سن 50 ميگذرند ديگر به سختي تربيت پذير و اهل تغييرند و تنها دو راه براي آنان وجود دارد يکي معجزه و ديگري مرگ، چون چائوشسکو که از سن 70 نيز گذشته و يک شخصيت لائيک و ضد مذهب و بي ايمان بود و به معجزه اعتقادي نداشت گزينه دوم يعني مرگ را انتخاب کرد!؟
ش.د9405531