کمتر از 1 ماه پس از این مصاحبه بود که مهدی به آرزویش رسید و پس از 5 ماه از شهادتش پیکر مطهرش به میهن بازگشت و در روز یکشنبه ۳۰ خرداد امسال در قرارگاه سازندگی و سپس با حضور باشکوه مردم شهیدپرور خیرآباد ورامین تشییع شد و در گلزار شهدای این شهر آرام گرفت. نکات مهم این گپوگفت خودمانی به شرح زیر است.
* تصمیم گرفتهای برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه بروی، چرا؟ انگیزه شما از رفتن چیست؟
من برای دفاع از آلالله، دفاع از حرم حضرت زینب(س) که خدای نکرده به دست تکفیریهای نامرد نیفتاد میروم؛ بعد هم پاسخ به ندای مظلوم، همانطور که ائمه(ع) گفتند؛ هر جای عالم ندای مظلومی بلند شد، وظیفه ما مسلمانان این است که حتماًً به دادشون برسیم. الآن همان احساس وظیفه را میکنیم و ندای مظلوم را میشنوم. انشاءالله که بتوانیم موفق بشویم، برویم و همه آنها را از سرزمینهای مسلمانان بیرون کنیم و بتوانیم قدم مثبتی برداریم و یاری باشیم برای آقا .
* جناب حیدری در حالی که امروز کشور ما درگیر جنگ نیست و میتوانی در کشور با آرامش و امنیت زندگی کنی، چرا تصمیم گرفتی به سوریه بروی؟
اگر قرار باشد رفتنی باشیم، برای رفتن باید هدف داشته باشیم، هدف از این رفتن هم این است که بتوانیم به مردم مظلوم کمک کنیم، درست است جنگ کیلومترها آن طرفتر از مرزهای ماست، ولی امنیتی که ما داریم مدیون و مرهون همین بچههایی است که آنجا دارند تلاش میکنند. چه بسا اگه این بچهها نبودند و این دفاع صورت نمیگرفت، الآن داخل همین خونههای خودمان تو همین تهران امکان داشت همین اتفاقها بیفتد.
* نظرتان درباره دوستان و همکارانی که در این مدت با آنها کار کردید چیست؟
الحمدلله همه خوب، عالی بودند، انصافاًً جوّ اینجا خیلی خوب بود. اما من میگویم باز هم نیروی زمینی یه چیز دیگه است.
* شهادت آرزوی همه ماست، ولی اگر شهید شدی هوای دوستان و بنده حقیر را داری؟انشاءالله اگر خدا قابل بداند، اگر اعمالمان بگذارد، سعی میکنم. دوستان به من لطف داشتند، ولی خودمون بیشتر محتاجیم.
* اما حرف آخر یا توصیه پایانی شما؟هر چی بود شهدا گفتند، چیزی برای ما نمونده که ما بگیم، فقط خدا کنه شرمنده شهدا نشیم.
انتهای پیام/