(روزنامه همدلي ـ 1395/03/26 ـ شماره 344 ـ صفحه 1)
** نه اینطور نیست؛ چون آقای روحانی کاندیدای اصولگرایان نبود. پروژه عبور را هم جریاناتی باید مطرح کنند که از کاندیدایی که پیروز شده حمایت کردند و فکر میکنند برای دوره دیگر باید از کس دیگری حمایت کنند. اصولگرایان از ابتدا کاندیداهای مشخصی داشتند و این دوره هم قطعا کاندیدا خواهند داشت. اصلاحطلبان و اعتدالیون هم که نسبت به آقای روحانی نظر مثبت داشتند، کماکان در حمایت از آقای روحانی در مرحله بعد تاکید میکنند.
* پس این القای اصولگرایان به جامعه که اصلاحطلبان از روحانی عبور میکنند در چیست؟
** آنها میخواهند اختلاف در سوی مقابل خود القا کنند تا دل حامیان آقای روحانی خالی شود. البته جامعه هم از قبل با این شگردها آشنا بوده. لذا من فکر نمیکنم بر روندشان تاثیر داشته باشد. به اعتقاد من امروز جریان اصولگرا از حیث ارتباط با توده مردم دچار مشکل شده و ارتباطی را که اصلاحطلبان با مردم دارند آنها ندارند. آرایی که لیست اصلاحطلبان در مجلس بهویژه در تهران به دست آورد، این مساله را به خوبی نشان میدهد. بنابراین اصلاحطلبان نیازی به این ندارند که برخی در جریان اصولگرایی بخواهند در مقام سخنگوی اصلاحطلبان حاضر شوند.
* به نظر میرسد القا کردن اینکه اصلاحطلبان میخواهند از روحانی عبور کنند با اعتقاد دیگر اصولگرایان که میگویند روحانی تنها رئیسجمهور یکدورهای خواهد بود منافات دارد. این طور نیست؟ آنها میگویند چون آرای روحانی فقط 250هزار رای بیشتر از نصف آرا بوده، رای شکنندهای دارد، اما خود اینکه اصلاحطلبان از روحانی عبور کنند با این ادعا منافات دارد.
** اولا آرای آقای روحانی در انتخابات اکثریت قاطع آرا بود. اکثریت آرا یعنی یک رای بیشتر از نصف آرای ماخوذه. آقای روحانی در مصاف کاندیداهای دیگر مثل جلیلی، قالیباف، ولایتی و محسن رضایی بیشتر بود. ثانیا با ایجاد تشتت بین حامیان ایشان میخواهند بدنه را سست کنند تا برای کاندیدای خود فضا را باز کنند. در واقع با ناامید کردن حامیان اصلاحطلب میخواهند به بدنه خود امید دهند.
* شما به این اشاره کردید که اصولگرایان در ارتباط با بدنه جامعه ناموفق بودهاند. آیا ممکن است آنها برای ریاست جمهوری سراغ آقای احمدینژاد بروند که بدنه هواداران جدیتری نسبت به اصولگرایان دارند؟
** اینکه آنها کاندیدای جدید یا چهره قدیمی وارد صحنه کنند، برای ما نگرانی ندارد. اما اشخاصی مثل آقای احمدینژاد با دادن وعدههای غیرواقعی و عوامفریبانه در دورههایی آرای مردم را به خود جلب کردند. باید این را هم توجه کرد در سال 84 این گونه نبود که جامعه به آقای احمدینژاد گرایش داشته باشد. اگر به مجموع آرای کاندیداها نگاهی بیندازیم، میبینیم آرای جبهه اصلاحطلبان و اعتدالیون یعنی آقایان هاشمی، معین، کروبی و مهرعلیزاده خیلی بیشتر از اصولگرایان بوده است. 75درصد آرای جامعه متعلق به اردوگاه اصلاحطلبان و اعتدالیون بود. اما اختلاف در اردوگاه اصلاحطلبان و معرفی چهار کاندیدا به جای یک کاندیدا مقدمهای برای پیروزی احمدینژاد بود. اگر اصلاحطلبان در آینده هم مانند سال 92 با یک کاندیدا وارد صحنه شوند ما برای شعارهای عوامفریبانه آنها نگرانی نخواهیم داشت. به هرحال حق انتخاب نهایی با جامعه است که تا حدودی توسعه یافته است.
* ما از یک سو با این تحلیل روبهرو هستیم که در انتخابات مجلس برجام توانست ترکیب و آرایش سیاسی مجلس را به نفع اصلاحطلبان رقم بزند. آیا روند یک سال مجلس هم به رایآوری دوباره آقای روحانی کمک خواهد کرد؟
** رایآوری دوباره آقای روحانی به عوامل متعددی بر میگردد که باید به میزان رضایتمندی از عملکرد آقای روحانی نسبت به وعدههایی که در سال 92 داده بودند اشاره کرد. از اینرو دولت عملکرد مثبتی داشته و شاهد کاهش تورم، زمینه برای ایجاد اشتغال و فراهم کردن مقداری فضای باز سیاسی بودهایم. از یک طرف هم رفع فشارهای جامعه بینالملل بودیم. به طور کلی میتوانیم بگوییم دولت آقای روحانی نمره خوبی از سیاستهای بینالمللی از مردم میگیرد. در حوزه اقتصاد داخلی البته دولت آقای روحانی باید تلاشهای بیشتری کند و خود را بیشتر نشان دهد. بخش دیگر هم به مجلس جدید مرتبط میشود تا وعدههایی که اصلاحطلبان در زمان تبلیغات انتخاباتی 94دادند، جامه عمل بپوشانند. اولویتبندیهای نمایندگان در مجلس نسبت به نیازهای مردم هم نقش پراهمیتی دارد. میخواهم تاکید کنم ما بیشتر از اینکه نگران تبلیغ منفی یا حتی آرایش سیاسی رقبایمان باشیم بیشتر باید به وجهه داخلی خودمان و به میزان رضایتمندی مردم بپردازیم، در عین حال هم نباید از مسائلی که میتواند در کارزار انتخاباتی و تبلیغاتی پیش میگیرد، غافل باشیم.
* شما به مسائل اقتصادی هم اشاره کردید که اصولگرایان بسیار بر آن تاکید میکنند. حتی اصولگرایان میانهرویی مثل آقای باهنر معتقدند فقط 30درصد مشکلات اقتصادی ما به تحریمها مربوط میشود و 70درصد دیگر به فضای بینالمللی مرتبط میشود. آیا آنها میتوانند سال 96 با تمسک به شعارهای اقتصادی در برابر آقای روحانی خودی نشان دهند؟
** طبیعی است که دولت نسبت به مسائل اقتصادی و رکود در بازار در معرض آسیب است و به شکلی مسائل اقتصادی و معیشتی مردم و بحثهایی که این روزها درباره حقوقهای مسئولان دولتی مربوط میشود، اینها به نوعی نشان دادن نوعی اشرافیت در بعضی مدیران دولتی است که میتواند پاشنه آشیل جامعه ما باشد. باید توجه داشته باشیم که اکثریت جامعه ما زندگی متوسط و زیرمتوسطی دارند. اکثر حامیان دولت و بهویژه انقلاب اسلامی از طبقات محروم بودهاند. این نکته مهمی است که میتواند پاشنه آشیل هر دولتی شود. با این حال مطرح میشود که دولت آقای احمدینژاد دولت پابرهنگان و پاک دستترین دولت بعد از انقلاب بوده است، اما این دولت اشرافیترین دولت بعد از انقلاب بوده است. اگر به مجموعه حقوقها و دریافتها، اختلاسها و دیگر مسائل مالی نگاهی بیندازید، مشاهده میکنید که قابل مقایسه با هیچ یک از دولتهای بعد از انقلاب نیست. تلاش اصولگرایان این است که دولت احمدینژاد را دولت پابرهنگان و مستضعفان نشان دهند، اما دولت آقای روحانی را دولتی اشرافی منعکس کنند. این یک شگرد تبلیغاتی است که دولت باید نسبت به آن حساس و حواسش جمع باشد. اما در مقابل هم باید توجه داشت که عمل به وعدههای دولت مهم است.
به هرحال ما در این دوره قبل از اینکه بخواهیم نسبت به صحبتهای آقای باهنر پاسخگو باشیم، باید عملکرد خودمان را نگاه کنیم. من فکر میکنم دولت نسبت به این سه سالی که در اختیار داشته تلاش خود را کرده و بسیاری از مسائل ممکن است به تحریم مربوط نباشد، اما میتواند به اختلاسهای کلان یا پولهایی مربوط باشد که از خزانه خارج شده است. این مسائل در دولت آقای احمدینژاد اتفاق افتاده و دولت آقای روحانی به تنهایی نمیتواند آنها را جمع کند. حتی اگر 30درصد مسائل اقتصادی به تحریم مربوط باشد این 30درصد به راحتی قابل حل نیست و اینگونه نیست که به صرف برداشتن تحریمها همه مسائل یک شبه حل شود. از سوی دیگر آقای روحانی زمان کمی در اختیار دارد، چون فضا به تدریج تبلیغاتی میشود و ما باید شبانهروز کار کنیم تا دولت در این فضای تبلیغاتی بتواند عملکرد حساب شده در ویترین خود به مردم ارائه کند.
* اینکه شما میفرمایید دولت احمدینژاد اشرافیترین دولت بعد از انقلاب بوده، در کنار اختلاسها و فسادهای مالی، آیا میتواند به رد صلاحیت آقای احمدینژاد در صورت کاندیداتوری ایشان منجر شود؟
** این موضوع دیگری است که به مجموعه مسائل حاکم بر سال 96مربوط میشود. چه میزان پروندهها جنبه قضایی پیدا کند و چه به محکومیت عدهای منجر شود و حتی ممکن است رد پای کاندیدای اصولگرایان در آنها دیده شود، از اینرو اظهار نظر در این باره زود است. اما اگر بررسی قانونی در رسیدگی به صلاحیتها صورت بگیرد دولتی که این همه لجامگسیختگی در مسائل اقتصادی داشته بهویژه که مسئولان سطح اول دولت به جز شخص رئیس جمهوری در معرض اتهام و تعقیب قضایی و بعضا در زندان به سر میبرند که همه اینها نشان میدهد چنین دولتی، دولت صالحی برای اداره دولت نظام جمهوری اسلامی نبوده و صلاحیت اینکه بتواند سکاندار اداره مردم باشد را ندارد. اما ارزیابی نهایی زود است و باید صبر کرد پروندههای قضایی بیشتر روشن شود.
* آیا این امکان وجود دارد همانطور که آقای مصباحیمقدم گفته است، اصولگرایان از آقای روحانی حمایت کنند؟
** در بخشی از بدنههای اصولگرایی این بحثها مطرح است، آنها با تعصب کمتری این بحثها را دنبال میکنند و به مسائل کلان نظام بیشتر توجه نشان میدهند. باید توجه داشت آقای مصباحیمقدم استاد دانشگاه هستند و بعضا مواضع خوبی هم در مجلس داشتهاند. از اینرو این بحث ایشان میتواند توجه شود، هرچند که فردی مثل آقای شجونی این موضع را موضع شخصی خواندند، اما مهم این است که جایگاه آقای مصباحیمقدم در بین اصولگرایان خیلی بالاتر از آقای شجونی است. این مساله میتواند باعث شود ما هرچقدر جلوتر میرویم به نوعی تفاهم در بعضی مسائل اجتماعی با اصولگرایان دست پیدا کنیم.
http://www.hamdelidaily.ir/?newsid=12975
ش.د9500782