امروز آن دانشجوی نخبه در کشورهای کمتر توسعه یافته که میباید در جهت رشد و تعالی کشور متبوعش همت گمارد به ابزاری مفت و مجانی برای تداوم بخشیدن به بقای زالووار دشمنان بشریت مبدل شده است. نگاهی به جمعیت فعال و اثرگذار در روند توسعه کشورهای غربی نشانگر آن است که عموم مهندسان، پزشکان و اساتید برجسته کشورهای غربی از اتباع کشورهای آسیایی و آفریقایی هستند. جمعیت جوان و کارآمدی که با دریافت دستمزدهایی نه چندان بالا بیشترین منافع را نصیب شرکتهای فراملیتی میکنند.
واقعیت این است که اگر تا پیش از این کشورهای استعماری از طریق اشغال خاک کشورهای دیگر به غارت ثروتها و اموال عمومی مردم میپرداختند، امروز از طریق جذب و به کارگیری نیروی کار فعال کشورهای خاورمیانه به استعمار خویش تداوم میبخشند.
امروز میبینیم که بسیاری از نخبگان سیاهپوست آمریکا به جای اینکه مدافع منافع سیاهپوستان آمریکا باشند به جاده صاف کن سیاستهای نژادپرستانه و تبعیضآمیز سرمایهداران سفیدپوست آمریکا تبدیل شدهاند. باراک اوباما اگرچه یک سیاه پوست است ولی او بیبرو و برگرد در خدمت نظام سرمایه داریست و اگر هم هر ازگاهی ژست حمایت از اقلیتهای قومی و گروههای حاشیهای جامعه آمریکا را میگیرد این را بیشتر باید یک شوی سیاسی تلقی کرد.
در شرایطی که رسانههای استعماری و استکباری علیالدوام بر طبل ملیگرایی آمریکایی و آنگلوساکسونی میکوبند، بسیاری از روشنفکران غربزده و سیاستمداران فاسد خاورمیانه بر سیاست وابستگی و سرسپردگی به جهان غرب تأکید میکنند و با اتخاذ استراتژی توسعه برونگرا به روند فزاینده بیکاری و تورم در کشورهای متبوعشان دامن میزنند که نتیجه منطقی و بلافصل این سیاستها، فرار نخبگان و تداوم حیات انگلی سیاست ورزان غرب محور هست.
پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در بهمن 1357، آب سردی بر پیکر حامیان وابستگی ایران به بلوک شرق و غرب ریخت و در سایه راهبریهای داهیانه و پیامبرگونه امام خمینی، بسیاری از اساتید و دانشجویان متعهد و متخصص مشغول خدمت به مام وطن شدند.
البته در گرماگرم تلاش انقلابیون در زمینه حمایت از نیروهای داخلی به قصد رشد و توسعه کشور، روشنفکران و سیاستمدارانی هم بودند که با پمپاژ عناصر و دقایق گفتمان غربگرایی در فضای دانشگاهی کشور و به تبع آن ارائه تصویری ایدهآل از دنیای غرب، بسترها و زمینههای لازم برای هجرت نخبگان از کشور را فراهم ساختند.
یکی از مهمترین استراتژیهای ضد انقلاب برای محروم کردن کشور از نیروهای انقلابی متخصص و متعهد، رخنه عناصر نفودی به عنوان استاد و دانشجو در دانشگاههای کشور بود؛ اساتید و دانشجویانی که با القای ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی سعی داشته و دارند جوانان این مرز و بوم را نسبت به آینده کشور ناامید و با ترویج فرهنگ منحط غربی، نسلی بیریشه و آرمان ستیز به بار آورند تا از این رهگذر بتوانند آرام آرام نظام را از وجود نیروهای دلسوز و انقلابی محروم کنند.
یکی از حوادث تلخی که بعد از شروع به کار دولت یازدهم، ضربات جبران ناپذیری بر پیکره جامعه علمی نخبه و متعهد کشور وارد کرد، فعل و انفعالات مربوط به دانشجویان و دانشآموختگان بورسیه بود. رهبر معظم انقلاب در خصوص مشکلات پیش آمده برای بورسیهها، طی سخنرانی مهمی اظهار داشتند که اقدامات صورت گرفته علیه دانشجویان بورسیه جزو غلطترین کارها بود. پیرو بیانات شفاف ایشان، برخی از مسئولان وزارت علوم و اعضای برجسته کمیسیون آموزش مجلس آمادگی خویش را به منظور حل و فصل مشکلات مربوط به بورسیهها اعلام کردند، اما واقعیت این است که با وجود گذشت سه سال از عمر دولت یازدهم شمار قابل توجهی از بورسیهها با اعلام عدم نیازهای فلهای دانشگاههای کشور برای استخدام مواجه شدهاند.
با وجود اراده وزیر محترم علوم مبنی بر حل مشکلات بورسیهها، متأسفانه برخی از گروههای آموزشی و رؤسای دانشگاهها چوب لای چرخ بورسیهها میگذارند و با اقدامات نابجای خویش کشور را از وجود سرمایههای انسانی نخبه و متعهد محروم میکنند. در شرایطی که مسئولان دولتی مدام از ضرورت شایسته سالاری در دانشگاههای کشور سخن به میان میآورند، سکوت در برابر ظلم عظیمی که به حق شماری از بورسیهها رفته و میرود، جای تأسف و تأثر بسیار دارد.
در شرایطی که بسیاری از اساتید مسئلهدار در همین دو سه سال اخیر به راحتی آب خوردن جذب گروههای آموزشی و پژوهشی دانشگاههای کشور شده و میشوند، چطور میتوان از شفافیت و سلامت نظام دانشگاهی کشور دفاع نمود؟!
البته گفتنی است که ممکن است کسانی هم در میان بورسیههای دولت قبل باشند که فاقد صلاحیتهای علمی لازم برای کسب کرسی استادی باشند ولی واقعیت این است که رزومه علمی بسیاری از بورسیهها در سطح قابل قبول و استانداردی است و سر باز زدن از جذب و تکریم این نخبگان متعهد و خوش فکر نوعی گرا دادن و خوش رقصی برای کسانی است که هدفی جز ایزوله و خانه نشین کردن نخبگان انقلابی و متخصص این مرز و بوم ندارند.
بدیهی است که یکی از لوازم اساسی شکوفایی علمی کشور، حمایت تمام قد مسئولان از نخبگان متعهد است، ولی به نظر میرسد که خلاف تأکیدات امام خامنهای مبنی بر اینکه مسئولان از حذف جریانهای مؤمن حذر کنند، همچنان برخی مسئولان خواسته یا ناخواسته بسترهای لازم برای حذف دانشجویان و دانشآموختگان بورسیه از چرخه دانشگاهی کشور را فراهم میکنند.
امروز در سایه سیاستهای حذفی و ایذایی شماری از جریانهای سیاست زده مسلط بر دانشگاههای کشور، آینده شغلی و روحی بسیاری از بورسیهها در معرض خطر و نابودی قرار گرفته است و تأسف بارتر اینکه درست همزمان با قلع و قمع بیسر و صدای بورسیهها، بسیاری از عناصر مسئلهدار و وابسته به جریان فتنه با فراغ بال در دانشگاهها جولان میدهند.
حال که طبق اعلام و ادعای رسمی مقامات دولتی، دیپلماتهای کشور طی مذاکراتی طولانی و پر پیچ و خم اقدام به تعلیق و توقف محدود برخی تحریمهای دولتهای غربی علیه کشور کردهاند که البته خود این ادعا و اعلام نیز محل تردید بسیار است، جا دارد که در داخل کشور نیز، دولتمردان، تحریمهای ظالمانهای را که توسط برخی عناصر و جریانات مسموم و مسئلهدار علیه دانشجویان و دانش آموختگان بیدفاع بورسیه تحمیل نمودهاند، لغو کنند.
واقعیت این است که ادامه سیاست بیاعتنایی و بیمبالاتی مسئولان نسبت به رفع و رجوع مشکلات مربوط به بورسیهها، نتیجهای جز ضربه زدن به پیکره جامعه علمی کشور در برنخواهد داشت.
http://kayhan.ir/fa/news/77568
ش.د9500962