تاریخ انتشار : ۰۴ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۳:۴۹  ، 
کد خبر : ۲۹۳۸۲۶
سلامت اجتماعی را تعریف نکرده‌ایم

زیگزاگ میان سنت و مدرنیته

اشاره: زیگزاگ و قیقاج رفتن ما بین سنت و مدرنیته عینهو ماجرای سبیل است؛ زمانی تراشیدنش آرزو بود و حالا گذاشتنش مد شده. زمانی محدوده تردد با زیرشلواری چاردیواری خانه بود، حالا شلوار پارچه‌ای و کتان را توی خانه می‌پوشند و زیر شلوار را بیرون! با هر کارشناسی هم که حرف می‌زنی اول از جامعه درحال‌گذار می‌گوید و بعد تعارض دنیای سنت و مدرن و بریدن از این و تبدیل نشدن به آن...
پایگاه بصیرت / حمید حاجی‌پور
(روزنامه ايران - 1395/04/20 - شماره 6256 - صفحه 9)

نمی‌دانم تقصیر مدرنیته است یا پست مدرنیته اما باور کنید گشت زدن در شهر با شلوار گرمکنی که خشتکش تا سر زانوست و بندش هم از دو طرف آویزان، اصلاً قشنگ نیست یا آن شلوار و تی‌شرت‌هایی که توی مترو تا دستت را سمت میله بلند می‌کنی، نافت بیرون می‌افتد و تا خم می‌شوی... ببخشید اما باید کسی باشد که رابطه مدرنیزاسیون و باکلاسی و مارک چیزهایی را که آدم دوست ندارد اسم ببرد، توضیح بدهد یا نه؟

همین چند روز پیش که با اتوبوس از راه آهن به تجریش می‌رفتم 2 نوجوان 15 – 14 ساله همسفرم شدند که روی تی شرت یکی به انگلیسی نوشته بود «بیا باهم برقصیم» و روی آن یکی هم «دوست دارم شوهرم شوی». شلوارشان هم شبیه زیرشلواری‌هایی بود که فاق‌شان در موازات زانوست. از یکی‌شان پرسیدم مشکلی با این ترکیب و نگاه‌های کنجکاو مردم ندارید؟ هر دو خندیدند: «نه، برای چی باید خجالت بکشیم. مد است، نگاه نکنید به خودتان که تیپ جنگ جهانی دوم زده‌اید. آزادی به چی می‌گویند؟ آزادی همین است که هرجور دوست داشتی بپوشی!»

همین حاضرجوابی برایم کافی بود که سؤالات دیگرم را ببلعم. به نظر شما دقیقاً چه اتفاقی افتاده که در کمتر از 20 - 15 سال جامعه سنتی‌ ما به این شکل و شمایل درآمده؟ آیا این نتیجه طبیعی برخوردهای قهری خود ما نیست؟ آیا مثل همان ماجرای سبیل باید این موضوع را هم از دریچه رفت و برگشت تاریخی دید و اینکه چند سال دیگر جوان‌ها دوباره به شلوارهای فاستونی چهارخانه پاچه گشاد و پیراهن‌های یقه دراز رو می‌آورند؟ آیا سرگردانی میان سنت و مدرنیته مثل همه مسائل جامعه‌شناختی ایران، اینجا هم تنها کلید فهم است؟

دکتر مجید صفاری‌نیا، رئیس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران در گفت‌و‌گو با «ایران» می‌گوید: «توسعه و صنعتی‌شدن و شهرنشینی در کشورهای جهان سوم و کشورهای در حال توسعه، محصولی به‌وجود آورده به نام نظریه فردگرایی. این محصول که در تضاد با جامعه‌گرایی است منجر به از بین رفتن چارچوب سنت‌ها و ارزش‌ها می‌شود. برخی از جوانان و نوجوانان‌ ما سنت‌های گذشته را انکار یا فراموش می‌کنند و به دنبال آداب و مناسبات فرهنگی جدیدی می‌روند. یکی از مهم‌ترین دلایل این پدیده را می‌توان تغییر نگاه دانست. وقتی امکانات و روش‌های ارتباطی پیشرفت قابل توجهی پیدا می‌کند، راحت‌طلبی و لذت‌طلبی و رهایی از قید و بند برخی مناسبات سنت و رسوم هم مدنظر قرار می‌گیرد. دیگر نوجوان و جوان امروزی تن به برخی مناسبات گذشته که شاید به‌ نظرشان دست و پا گیر است، نمی‌دهند.

از دیگر دلایل بسیار مهم می‌توان به توسعه مدرنیته، انفجار و انتقال اطلاعات، ضریب نفوذ اینترنت و شبکه‌های مجازی، شبکه‌های اجتماعی و ماهواره اشاره کرد که در بی‌اهمیت جلوه دادن سنت‌ها و ارتباطات گذشته بی‌تأثیر نیست. پخش برخی برنامه‌های ماهواره‌ای غیرفرهنگی و در تعارض با سنت جامعه‌، ارسال محتواهای غیر فنی و حتی عامدانه موجب تغییر نگاه و در نهایت شکاف بین نسلی می‌شود.»

بسیاری از اندیشمندان شکاف نسلی را لازمه پیشرفت هر جامعه‌ای می‌دانند. به این معنا که الزاماً نباید پسران راه پدران را بروند اما منحرف شدن فرزندان از راه پدران به معنای کجروی و پشت کردن به بن‌مایه‌های فرهنگی یا نادیده گرفتن ارزش‌های اجتماعی نیست. آیا ما صرفاً با یک مد گذرا طرفیم؟ دکتر صفاری‌نیا همچنان موضوع را از دریچه فردگرایی و از دست رفتن حیات اجتماعی ارزیابی می‌کند: «فردگرایی امروز به سر سفره‌های ما هم رسیده. به اعتقاد من تحولاتی که جامعه‌مان دچار آن شده در جهان غرب رخ نداده‌است چراکه آنها برای خلق هر تحول و پیشرفتی پیش از آن فرهنگش را خلق می‌کنند ولی در کشورهایی مثل ما تکنولوژی می‌آید و فرهنگش نه. گاهی ورود تکنولوژی به جای کمک به پیشرفت، به جامعه‌مان ضربه می‌زند و ما متأسفانه مهارت‌های لازم را برای مقابله با آن نداریم.»

استانداردهای سلامت اجتماعی

صفاری‌نیا می‌گوید: «به نظرم باید استانداردهای سلامت اجتماعی را در کشور تعریف و نهادینه کنیم. باید شورایی متشکل از سازمان بهزیستی، وزارتخانه‌های آموزش و پرورش، علوم، بهداشت و درمان، رفاه و تأمین اجتماعی و نظام روانشناسی تشکیل بدهیم تا ابعاد اجتماعی سلامت مردم را تجزیه و تحلیل کنند. باید مؤلفه‌های سلامت اجتماعی یعنی بیکاری، بحران‌های اجتماعی، شادی، غم، اعتیاد، بی‌خانمانی، عدالت اجتماعی، فساد دولتی، گرانی و سایر موارد را بسنجیم. چراکه این شکل از تغییر رفتار و پشت کردن به سنت‌ها، به‌نظرم نوعی تعارض و سردرگمی فرهنگی و اجتماعی است. وقتی مردم شادند رفتارشان هم منطقی‌تر می‌شود. زمانی رفتار اجتماعی بهتر می‌شود که تعارض هم کمتر شود. باید به دنبال سلامت اجتماعی مردم باشیم. باید مهارت‌های زندگی را به آنها بیاموزیم. باید مردم را تشویق به نوع‌دوستی کنیم. رفتارهای افراد جامعه را تحلیل کنیم و بعد برایشان نسخه بپیچیم.»

زمانی سفره‌ غذا آیین و احترامی داشت. همه سر سفره جمع می‌شدند و ساعتی را باهم می‌گذراندند و از اتفاقات و اخبار روزانه برای یکدیگر تعریف می‌کردند. سفره نقش اجتماع محوری داشت و در تقابل با فردگرایی بود. ولی حالا شاید دیگر از آن سفره‌های 6 نفره ، 8 نفره و 12 نفره خبری نباشد. اگر غذا می‌خواهید روی اجاق گاز است، بکشید و بخورید. دیگر نه برنامه و وقت و زمان اعضای خانواده باهم جور است،نه سلیقه غذایی و نه علایق مشترکی که بشود درباره آنها سر سفره حرف زد. نسخه غربی‌اش هم میز ناهار خوری است که آن هم کم کم در حال ور افتادن است. با به‌راه افتادن دلیوری دیگر نیازی به غذا پختن و دورهم نشستن نیست. هر کسی می‌تواند غذای دلخواهش را توی ماکروفر داغ کند و همان‌جا سر پا پشت اوپن آشپزخانه بخورد.

آزمودن راه رفته خطاست

دکتر علی انتظاری، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه علامه طباطبایی در گفت‌و‌گو با «ایران» درباره فراموش شدن سنت‌ها در جامعه ایرانی می‌گوید: «مدرنیته در تقابل با سنت است، ما جامعه‌ای نیستیم که بتوانیم مدرن شویم. این اتفاق به‌دلیل بسیاری از جهات در جامعه ایرانی قابل تحقق نیست. الگوی نوسازی با این توهم که با الگوبرداری از جامعه غرب می‌توانیم به سوی مدرنیته برویم الگوی شکست‌خورده‌ای است. به‌ نظرم نباید اشتباه دوران تجدد را دوباره امتحان کنیم. چراکه برخی از عقاید و اصول تجددگرایی با عقاید بومی و دینی مردم‌ ما تعارض دارد. البته باید بگویم که هر تغییری منفی نیست ولی باید منطبق با فرهنگ میزبان هم باشد. در همه جای جهان تغییر، رخ می‌دهد ولی به شرطی که به فرهنگ آن جامعه ضربه‌ای نزند.

متأسفانه در کشور ما متولیان فرهنگ، سازمان‌های تحقیقاتی، رسانه‌ها و مطبوعات در انتقال یا حفظ فرهنگ، آنچنان که باید موفق نبوده‌اند و در مقابل جنگ نرمی که ماهواره‌ها و شبکه‌های اجتماعی و مجازی به راه‌انداخته‌اند نتوانسته‌اند تا به اینجای کار پیروز بیرون بیایند. باید با صراحت گفت که نتوانستیم فرهنگ ایرانی را حفظ کنیم.»

زیاد هم تند نرویم، اگرچه کلی‌نگری از خصوصیات تحلیل است اما واقعیت این است که هنوز هم خیلی از جوان‌ها به سنت‌ها پایبندند. پایشان را جلوی بزرگتر دراز نمی‌کنند، با زیرشلواری به خیابان‌گردی نمی‌روند، تکه نانی که روی زمین افتاده را برمی‌دارند تا مبادا قوت مردم زیر پا مانده باشد، مثل خواننده‌های هوی متال امریکا آرایش نمی‌کنند و... دکتر انتظاری در این رابطه اعتقاد دارد: «ما در جامعه‌مان گروه جوان نداریم بلکه گروه‌های جوان داریم. یعنی همه گروه‌ها به دنبال مدرنیته نمی‌روند. دسته‌ای شیفته غرب هستند و دسته دیگری سنت‌. برخی هم ترکیبی از هر دو. در حال حاضر در کشورهای دیگر هم سنت در تقابل با مدرنیته است. به عنوان مثال همجنسگرایی در غرب به‌طور قانونی در حال فعالیت است ولی مخالفان بسیاری دارد و سنت‌گرایان مخالفان جدی فعالیت چنین نهادی هستند. به‌ نظرم این تقابل در هر جامعه‌ای طبیعی است ولی شبکه‌های ماهواره‌ای و فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی بی‌تأثیر در تغیر نگاه جوانان و نوجوان‌ ما نیستند.»

یک لحظه چشم‌ها را ببندید و نه به سال‌های خیلی دور، برگردید به همین 20- 15 سال قبل؛ اگر آن موقع می‌شنیدید روزی خیلی از مردها برای شب خواستگاری‌شان زیر ابرو برمی‌دارند و سایه چشم می‌زنند، پیش خودتان چه فکری می‌کردید؟ حالا چشم‌ها را ببندید و به 10 سال بعد فکر کنید.

http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/6256/9/140034/0

ش.د9501220

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات