* مهمترین اشتباهات جریان اصولگرایی در انتخابات ریاست جمهوری چه بود؟
** نباید این نکته را فراموش کنیم که دیر اقدام کردن و تأخیر در تصمیم گیری پاشنه آشیل اصولگرایان در این انتخابات شد. دولت روحانی از همان ابتدا به فکر انتخابات 96 بود و در جریان هستم که چطور از ظرفیتهای متنوع بهرهبرداری میکرد تا آمادگی لازم برای انتخابات را داشته باشد هر چند که یک سری چیزها را هم از دست دادند ولی توانستند خودشان را جمع کنند ولی اصولگرایان به جای اینکه از سال 92 به فکر باشند که میخواهند بر روی چه کسی متمرکز شوند و چه کسی را میخواهند کاندید کنند به کارهای حاشیهای پرداختند و این اشتباه بود چرا که معرفی آن فرد مقدماتی دارد و باید در عرصه سیاسی عرضاندام کند و نباید به یکدفعه از پشت پرده بیرون بیاید.
آقای رییسی یک ماه قبل از شروع تبلیغات انتخاباتی تصمیم به فعالیت گرفته است و این کافی نبود. اگر اصولگرایان زودتر اقدام کرده بودند که مهمترین موضوع همین اقدام به موقع است نتیجه بهتری را حتماً شاهد بودیم.
نکته مهم دیگر هم بر میگردد به استفاده از ظرفیتهای کشور. یکی از ظرفیتهای مهم بحث ظرفیتهای علمی است که دولت روحانی خیلی خوب از این ظرفیتهای علمی یعنی جامعه شناسان، اساتید ارتباطات سیاسی و... استفاده کرد. من شاهد هستم که از سال گذشته مسوولانشان چگونه به تکاپو افتاده بودند که چه کاری کنند و عملاً در عملیات جنگ طلبانهای که برای رقیبشان به راه انداختهاند میتوان ردپای این اساتید را دید ولی طرف مقابل خیلی کم از این مسأله بهره گرفتند.
خیلی از اساتید بودند که علاقهمند بودند کار کنند حتی در حد اینکه سخنرانی کنند ولی از همینها هم استفاده نکردند خیلی ضعیف بودند. در کل اصولگرایان کارشان به این شکل است که خیلی از ظرفیتهای علمی بهرهبرداری نمیکنند خیلی اعتقادی هم ندارند که جامعه شناسی، ارتباطات و گروههای علوم سیاسی هم علم است و میتواند کمک کند و فقط بخش فنی و مهندسی و حقوق نیست و همه چیز هم فقط فقه نیست و این ضعف آشکار به طور کلی در بدنه اصولگرایی وجود دارد. نه تنها در ارتباط با انتخابات بلکه هر موقعی که سرکار بودند هم اعتقاد چندانی نداشتند که از این دانشها بهرهبرداری کنند و بتوانند کار خود را پیش ببرند اما متأسفانه از آن طرف دولت آقای روحانی خیلی خوب استفاده کرد و توانست از طریق دوگانههای خاصی که کاملاً معلوم بود کار اساتید است درواقع یک سرپوش روی عملکرد چهارساله او بگذارد و با بازیچه قرار دادن مسائل فرهنگی و آزادیهای سیاسی طرفدارانش را بسیج کند و از تمام کسانی که میتوانستند در واقع حامیاش باشند استفاده کند.
به طور کلی یک لطمه بزرگی که به اصولگرایان وارد شد از جانب آقای احمدینژاد بود. احمدینژاد به دلیل یکه تازیهایش و نادیده گرفتن خرد جمعی، ضربه مهلکی به اصولگرایان وارد کرد و متأسفانه در واقع اصولگرایان آمدند و از آقای احمدی نژاد به دلیل فتنه 88 خیلی حمایت کردند ولی احمدینژاد قدر این حمایت را ندانست و پشتپا زد و در واقع با عملکرد تک محورانه خود ضربه سنگینی را به اصولگرایان وارد ساخت.
* آیا به نظر شما اصولگرایی به پایان خود رسیده است؟
** شما توجه داشته باشید که الان 16 میلیون رأی بهرغم وجود این ضعفها و مشکلات وجود دارد و این را نباید نادیده گرفت در سال 88 آقای مهندس موسوی با آن همه دوقطبی که شکل گرفته بود و آن همه لشکرکشی؛ کلاً 5/13 میلیون رأی آورد. الان آقای رییسی با اینکه در بین دو دوره ریاست جمهوری است رکورد او را زده است و این به نظر من یک ذخیره خیلی قوی است برای اصولگرایان که اگر عبرت بگیرند و درست بفهمند که مسألهشان چیست و روی ضعفهایشان کار کنند و مجدداً خود را بازسازی کنند میتوانند مؤثر باشند. نمیتوان روی هوا برای انتخابات سال 1400 بیاییم بگوییم همه جمع شوند و یک حرکتی کنیم. باید از الان یک تشکیلات منسجمی شکل گیرد به سمت انتخابات سال 1400 برویم و آن را مهندسی کنیم وگرنه از دستمان خواهد رفت.
* اصولگرایان در بدنه و آرمانهایشان چه بازنگری باید داشته باشند؟
** باید یک تجدید نظری شود و باید شعارها و اساسنامه خود را عوض کنند. اینجور نباشد که یک عمر مبهم باشد و هرکسی از ظن خودش فکر کند که اصولگراست و از آن طرف هم باید سازماندهی کند . مهم این است که نیروها سازماندهی داشته باشد. ما خیلی ظرفیتهای سیاسی قوی در کشور داریم و وقتی میتوانیم از این ظرفیتها استفاده کنیم که سازماندهی وجود داشته باشد و در هر صورت تشکیلاتی وجود داشته باشد که اینها را هماهنگ کند. بعضی از افراد هستند که خیلی هم فعالاند ولی بصیرت سیاسی به این است که بتوانند و بدانند در هر برههای چه حرکتی ضرورت دارد که باید این فضا باز شود که افراد مختلف بیایند حرف بزنند. انتقاد پذیری باید وجود داشته باشد و اعضای حزب از طریق جلساتی که برگزار میکنند انتقاد میکنند.
متأسفانه افرادی که کارنامه منفی دارند نه تنها وارد جمنا میشوند بلکه در صدر آن مینشینند در صورتی که عملکرد فوقالعاده بدی داشتهاند و همه اصولگرایان باید تاوان عملکرد بد آن عده را بدهند. باید یک جریان صحیحی برای گردش افراد وجود داشته باشد و اینطور نباشد که یک افرادی زمانی که یک کارهای بودهاند تا ابد در همان موقعیت بمانند. حتماً باید یک تحرکی باشد مثلاً آقای مهدی محمدی باید برود جای آن فردی که آنجا را مثل ارث پدری خودش میداند و این مستلزم این است که این پذیرش در اصولگرایی وجود داشته باشد افراد براساس شایستگیهایشان و براساس چیزهایی که کسب کردهاند نه بر اساس چیزهایی که به آنان نسبت دادهاند در صدر کار باشند. به عبارتی در جمع اصولگرایان باید شایسته سالاری به معنای واقعی خودش حاکم باشد و این زمانی است که ما ظرفیت پذیرش افراد مختلف با اندیشههای مختلف را داشته باشیم.
* الگوی رقیب برای بازسازی خودش چقدر قابل استفاده در جریان اصولگرایی است؟
** اصولگرایان تابع اصول هستند و نمیتوانند از هر وسیلهای برای به قدرت رسیدن استفاده کنند به قول معروف اسلام دست و پای اصولگرایان را بسته است این حرف که ما برای خدا کار میکنیم و هرچه شد اهمیتی ندارد حرف غلطی است و از آن طرف هم ما به هر وسیلهای متوسل نمیتوانیم بشویم.
متأسفانه برای اصلاحطلبان هدف تغییر کرده است یک زمانی دشمن آقای هاشمی میشوند یک زمانی هم در پشت آقای هاشمی پناه میگیرند یک زمانی مقابل روحانی هستند و حالا روحانی ابزارشان است. یک زمانی قبل از انقلاب تصویر مارکسیستی از اسلام درست کردند و همان الگوها را بعد از انقلاب دنبال کردند بعد تحت تأثیر لیبرالیسم و فمینیسم قرار گرفتند و امروز هم تحت تأثیر سکشوالیسم قرار گرفتهاند و این نشان میدهد که در واقع تابع هیچ اصولی نیستند. دائماً تغییر میکنند و به هر وسیلهای متشبث میشوند. این نشان دهنده این است که فقط اسم اصلاحطلب دارند ولی اصولگرایی فقط اسم نیست که یک مرام است.
یعنی ما به یک اصولی قائل هستیم به اصطلاح بر پایه مبانی حرکت میکنیم هر کاری را نمیکنیم همین عملکرد آقای رییسی درمناظرات همین بود. البته ایشان یک زمانهایی هم شعارهای پوپولیستی داشت ولی حرفشان این بود که من هر حرفی را نباید اینجا بزنم و باید اخلاق را رعایت کنم اما طرف مقابل اخلاق را زیر پا میگذاشت و هر حرفی را میزد این یعنی اصولگرایی آنها اسمشان اصلاحات است و حتی شده عقاید اصلاحات را زیر پا گذاشته و هر کاری را انجام میدهند. حتی خود آقای روحانی ضد اصلاحات است ولی چون اصلاحطلبان تنها به دنبال قدرت هستند مجبورند از روحانی حمایت کنند.
* اصولگرایی در ارتباط با مردم چه بازنگری باید در خود صورت دهد؟
** یک ضعف عمده اصولگرایی همین ارتباط با مردم و از آن بالاتر اعتقاد به مردم است. حضرت امام؟ره؟ از بین تمام این علما بهرهگیری زیادی داشتند مردم را در برابر حضرت امام مقایسه کنید با سایر علمای دیگر. مردم جایگاه بسیار وسیعی دارند همین را در اندیشههای مقام معظم رهبری هم میبینید. مردم خیلی جایگاه دارند در این انتخابات همه هدف مقام معظم رهبری حضور مردم است نه یک رأی گیری خاص و این فوق العاده ارزشمند است، این باید در اصولگرایان به نظر من سرمشق قرار بگیرد. مردم مهم هستند همین مردمی که به آقای روحانی رأی دادند در واقع رأی به آقای روحانی نبود رأی منفی به اصولگرایی بود. این مشکل اصولگرایان است که مردم را رها کردهاند. باید فرهنگ مردم و هنر مردم، اوقات فراغت مردم، آموزش و رفاه مردم و همه اینها باید دغدغه اصولگرایان باشد باید به همهاش فکر کنند. به قول یک عزیزی که میگفتند اصولگرایی اگر میخواهد پیروز شود باید در همه جوانب پیروز باشد.
باید پر بینندهترین فیلم در برنامههایش باشد مردم را ول کردهاند تا ماهواره نگاه کنند توقع پیروزی هم دارند معلوم است که از درون ماهواره که اصولگرایی در نمیآید. باید در عرصههای فرهنگی در دانشگاهها اصولگرایی پیشتاز باشد؛ در عرصه هنر باید پیشتاز باشد و... اینها همه چیزهایی است که ما باید به آن توجه داشته باشیم.
http://sobhe-no.ir/newspaper/246-1/4/9208
ش.د9600604