(روزنامه كيهان – 1394/12/19 – شماره 21301 – صفحه 8)
بهیاد آورید سخنان حسن روحانی رئیس دولت یازدهم را که در 15 مهرماه 1393 در جمع دانشجویان دانشگاه تهران گفت: «میگویند اگر تماس داشته باشیم با خارج و اساتید بروند و بیایند نکند یکی در آنها جاسوس دربیاید؟ دست بردارید از این بهانه جوییها. لااقل این رئیس جمهور در امنیت ملی متخصص است، اگر در چیز دیگری تخصص نداشته باشد.»!
حال اما با گذشت قریب به یکسال و اندی از آن زمان، هفته گذشته بود که محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت، طی سخنانی کنایه آمیز خطاب به «متخصصان امنیت ملی!» اظهار داشت: «یکی از عوامل سازمان CIA که مسئول نفوذ در ایران شده و در آینده اسناد زیادی را از وی افشا خواهیم کرد، خردادماه به تهران آمده و از تمام دانشگاهها بازدید کرده است. ایشان اولین کسی است که در فضای باز شوروی به آنجا رفت و بعد از برجام نیز به ایران آمده است.»!
همزمان با این خبر اما یکی از خبرگزاریهای نزدیک به دولت اعتدال، با ابراز خوشحالی از گسترش آمدوشدهای علمی میان دانشگاههای ایرانی و اروپایی، در خبری تحت عنوان «دانشگاهها از ایزوله علمی خارج شدند» نوشت: «خوب به خاطر داریم که عملکرد دولتهای نهم و دهم در عرصه سیاست خارجی منجر به ایزوله شدنِ بخش علمی و فناوری ما شده بود. اکنون اما برجام به فرجام رسید و حالا ایران در شرایط پسابرجام قرار دارد، برجامی که منجر به شکوفایی «دیپلماسی علمی» شد. اکنون پس از گذشت سالها و تحمل محدودیتها، تمامی دانشگاههای مطرح دنیا چراغ سبزشان را به ایران نشان میدهند و شرایط به گونهای در حال گذار است که بسیاری از دانشگاههای اروپایی، آمریکایی و آسیایی که در گذشته تمایلی به گسترش روابط با دانشگاههای ایران نداشتند، با اشتیاق هر چه تمامتر آماده گسترش مراودات هستند.»!
جالب اینجاست که خبرگزاری مذکور در هیچ کجا از متن مذکور به موضوع جاسوسی و نفوذ علمی مهرههای امنیتی دستگاههای اطلاعاتی غربی که در پوشش استاد به ایران گسیل میشوند، اشاره نکرده است!!
در این میان، موضوع حضور افرادی با «ژست دیپلماتیک» در دانشگاههای کشور، طی یک سال اخیر در حالی است که با نگاهی به اظهارات این افراد در دانشگاهها، این مسئله بیش از پیش روشنتر میشود؛ مواردی از قبل وجود دارد که در جریان سفر هیئتهای علمی آمریکا به ایران و همچنین کنفرانسهای برگزار شده در ایران افرادی حضور داشتهاند که ارتباطات سؤال برانگیزی با سیا داشته اند.
این مسئله آنجایی روشنتر میشود که مهرماه سال جاری اشتاینمایر، وزیر امور خارجه آلمان با حضور در دانشگاه تهران میگوید: «لازم است یک جامعه مدنی و قوی ایجاد کرد و رابطه بین فرهنگ و علم را تقویت کرد تا زمینهای برای اعتماد سیاسی ایجاد کند.»
اما واقعیت ماجرا از چه قرار بود؟! در ژوئن 2015 مؤسسه آموزش بین الملل، یک هیئت نمایندگی متشکل از مقامات ارشد علمی-آموزشی را در سفر به ایران رهبری نمود. اعضای این هیئت آمریکایی عبارت بودند از آلن گودمن رئیس و مدیرعامل اجرایی موسسه آموزش بینالمللی
(IIE (Institute of International Education، آنتونی بایلی، نایب رئیس ابداعات جهانی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، میشائیل بالک مشاور نایب رئیس برنامههای بینالمللی دانشگاه پیتزر، کلاره بانکس دستیار رئیس مرکز مشارکتهای بینالمللی، احمد فیضالدین، مشاور نایب رئیس برنامههای بینالمللی و توسعه آموزشی دانشگاه ایالتی واین، کنت هولاند مدیر مرکز توسعه بینالمللی دانشگاه ایالتی بال، دانیل ابست معاون نایب رئیس مشارکتهای بینالمللی و جوانا رگولسکا نایب رئیس مراکز پیشرفت جهانی و امور بینالمللی دانشگاه راتگرز ایالت نیوجرسی. این گروه از 13 دانشگاه و مرکز پژوهشی ایران بازدید کردند. هدف از این سفر پایه گذاری همکاریهای علمی بین دو کشور بوده است. سرپرستی هیئت فوق را آلن گودمن رئیس و مدیرعامل IIE بر عهده داشت. مقالههای زیادی در ایران پیرامون این سفر به رشته تحریر درآمد. اما در هیاهوی این سفر تاریخی یک چیز در معرفی دکتر گودمن به نمایندگان علمی ایران از قلم افتاد، و آن اینکه آقای گودمن با سازمان سیا در ارتباط است.
خود گودمن این واقعیت را پنهان نکرد. با نگاهی به بیوگرافی او در وب سایت مؤسسه آموزش بین الملل در مییابیم که گودمن در دولت کارتر به عنوان هماهنگکننده جلسات توجیهی رئیس سازمان سیا کار میکرده است. در مقالهای منتشر شده از نیویورک تایمز در سپتامبر 1996 و با عنوان «به سیا تلفن کنید و انگشتهای خود را به شکل صلیب درآورید»، ضمن بیان نقل قولی از گودمن از او به عنوان مدیر ارشد سابق سیا که بعدها رئیس دانشکده سرویس خارجی دانشگاه جورج تاون شده نام میبرد.
علاوه بر این، فهرست مقالات گودمن از اطلاعات کارشناسی او از حوزه درونی و نهان جامعه اطلاعاتی آمریکا حکایت دارد.
حالا ممکن است کسی بگوید که چرا گودمن با این تجربه کاری در سازمان سیا آنجا را ترک کرده و وارد حوزه آکادمیک شده است. در هرحال واضح است که شخصی که چنین ارتباطات آشکاری با اطلاعات آمریکا داشته و در حال حاضر مرکزی آموزشی متعلق به مؤسسه آموزش بین الملل به کشورهایی مثل ایران و کوبا سفر میکنند. تصور کنید شرایط برعکس شود که دولت آمریکا تحت هیچ شرایطی اجازه ورود آن فرد را به داخل کشورش نمیداد. شاید گودمن دیگر در سازمان سیا فعال نباشد اما یک ضرب المثل در جامعه اطلاعاتی آمریکا میگوید: «یکبار سیا، همیشه سیا»
اعزام یک هیئت علمی در سال 2008 نمونهای دیگر از علاقه شدید اطلاعات آمریکا به مراکز آموزش عالی ایران است. نوامبر همان سال انجمن دانشگاههای آمریکا ترتیب سفر شش تن از رؤسای مراکز دانشگاهی این کشور را به ایران داد.
رئیس وقت انجمن دانشگاههای آمریکا، رابرت بردال، که خودش هیئت آمریکایی را همراهی میکرد در آن زمان گفت که این سفر در پاسخ به دعوت رئیس دانشگاه صنعتی شریف صورت گرفته است. میزبانی هیئت مذکور را دانشگاه شریف به عهده داشت.
رؤسای دانشگاهی حاضر در آن سفر عبارت بودند از: یارد کوهون از دانشگاه کارنگی ملون، دیوید لیبرون از دانشگاه رایس جی. برنارد ماچن از دانشگاه فلوریدا، سی. دی موت جونیور از کالج پارک دانشگاه مریلند، دیوید اسکورتن از دانشگاه کورنل و لری وندرهوف از دانشگاه دیویس کالیفرنیا. مکسی میلیان آنگرهولزر هم که آن موقع مدیرعامل بنیاد ریچارد لونزبری بود، از اعضای هیئت مذکور در سفر به ایران بود. قسمت اعظم هزینههای این سفر را بنیاد ریچارد لونزبری متقبل شده بود.
وبسایت انجمن دانشگاههای آمریکا مینویسد: «از تعدادی از رؤسای دانشگاههای آمریکا درخواست شد تا به همراه این هیئت به ایران سفر کنند. دلیل این دعوت این بوده است که آنها خودشان یا دانشگاه هایشان تجربه تبادلات علمی و دیگر تبادلات را از قبیل با ایران داشتهاند.» با این وجود، آنچه گفته نشده این است که شش نفر از هفت نفر رؤسای دانشگاه سفرکننده به ایران عضو شورای مشورتی آموزش عالی امنیت ملی آمریکا هم بودهاند، آیا تصادفی بوده است؟!
منظور از شورای مشورتی آموزش عالی امنیت ملی(NSHEAB) چیست؟ براساس وبسایت اف.بی.آی، این شورا را در سال 2005 رابرت مولر رئیس اف.بی.آی به عنوان محلی برای بحث و تبادل نظر در مورد مسائل امنیتی بوجود آورد.
هدف آن تقویت روح همکاری و تفاهم بین آموزش عالی و اف.بی.آی و سایر سازمانهای دولت فدرال نظیر بنیاد ملی علم، وزارت بازرگانی و وزارت دفاع بیان شده است. براساس یک اطلاعیه مطبوعاتی از اف.بی.آی در سال 2007 (یک سال پیش از سفر هیئت نمایندگی AAU به ایران)، عضویت رابرت بردال، دیوید لیبرون و دیوید اسکورتون در NSHEAB تأیید شده بود. اعضای پیشین شورای مشورتی را ژارد کوهون، جی. برنارد ماچن و سی. دی موت جونیور تشکیل میدادند. بنابراین، به نظر میآید رؤسایی که در این سفر به ایران آمدند بر مبنای تبادلات علمی یا سایر تبادلات قبلی با ایران انتخاب نشده بودند، بلکه اساس انتخاب آنها بیشتر داشتن ارتباط با اطلاعات آمریکا بوده است.وقتی که هفت نفر از رؤسای دانشگاهی که به ایران سفر کردهاند از اعضای شورای مشترک اف.بی.آی و سازمان سیا هستند، دیگر هدف به اصطلاح علمی آنها از این دیدار به کلی مشکوک و سؤال برانگیز میشود. با این حال حتی سفر یک هیئت مشترک که اف.بی.آی و سیا به ایران برای اهداف علمی هم تضاد در منافع ایجاد میکند.
اگر جمهوری اسلامی یک هیئت هفت نفره که شش نفرشان از مرتبطین با اطلاعات ایران باشند را به آمریکا بفرستد، نگاه احتمالی آمریکاییها به چنین گروهی فراتر از سوء ظن و بدگمانی میرود. تنها دو نمونه از اینگونه اقدامات بیان میشوند. میتوان یک کتاب در مورد تعداد افراد مشکوکی که وارد ایران شدهاند و در پوشش دیدارهای علمی و یا فرهنگی با مقامات دولتی ایران دیدار داشتهاند به رشته تحریر درآورد. بیشتر این ملاقاتها از حدود بین سالهای 1998 تا 1999 شروع شدند که در آنها هیئتهایی از فرهنگستان ملی علوم آمریکا با نهادهای علمی و آموزشی ایران دیدار میکردند.
در سال 2013، مرکز سیاستگذاری علم، تکنولوژی و امنیت(CSTSP) وابسته به انجمن توسعه علم آمریکا، فرهنگستانهای ملی آمریکا و دانشگاه کالیفرنیای جنوبی همایشی پیرامون موضوع آلودگی هوا در شهرهای بزرگ در ایروین ایالت کالیفرنیا برگزار کردند. بودجه این همایش را مشترکاً طرح رهبری بازدیدکنندگان بینالمللی(IVLP) وابسته به وزارت امور خارجه آمریکا و بنیاد ریچارد لونزبری تأمین کردند. بنیاد لونزبری همان است که هزینه سفر شورای مشترک اف.بی.آی و سیا متشکل از رؤسای دانشگاهها را به ایران متقبل شده بود. تعداد زیادی از اساتید ایرانی به این همایش تحت نظر طرح IVLP دعوت شده بودند. هرچند این یک کنفرانس دو جانبه بود اما در اصل بخشی از یک سفر سه هفتهای به آمریکا بود که در آن دیدارهایی با مقامات آمریکایی داشتند.
در این بین اما دلیل علاقه زیاد سیا به مؤسسات آموزش عالی ایران چیست؟ علتها و انگیزههای واقعی نامشخصند اما گمانه زنیهایی در این مورد وجود دارد. آمریکا در ایران حضور دیپلماتیک ندارد؛ بنابراین به ایجاد ارتباط با شهروندان ایرانی که اطلاع رسانی میکنند و بینش لازم را درباره سیاستها و شرایط کشور در اختیار قرار میدهند، تکیه دارد. یک دلیل احتمالی دیگر این است که در دانشگاهها نفوذ کند و تلاش کند تا دانشجویان و حتی مدیران را به سمت غرب متمایل کند.
برقراری ارتباط با مؤسسات عالی رتبه آموزشی دولتی به نوبه خودش راهی است برای ایجاد زنجیرهای غیرمستقیم برای ارتباطهای دیپلماتیک بین جمهوری اسلامی و ایالات متحده، با این شیوه، اگر کسی در این باره قصد مداقه و بررسی داشته باشد آنها میتوانند ادعا کنند که این تنها یک تعامل فرهنگی بوده است.
ناهنجاری بیشتر آنجاست که احتمال دارد آمریکا با به رهگیری از ارتباطات این چنینی با کارمندان و دانشجویان در جهت نفوذ به مراکز حساس داخلی تلاش کند. بطور مثال دانشجویانی که احتمال دارد در آینده در برنامههای هستهای و موشکی ایران فعالیت کنند را به خدمت بگیرد. ایالات متحده علاقمند است بداند که دانشگاههای ایران چه نوع تحقیقاتی را انجام میدهند.
مَخلص کلام اینکه آنها میتوانند از بین کارکنان و دانشجویانی که گروههای دانشجویی را علیه جمهوری اسلامی رهبری میکنند کسانی را به استخدام خود درآورند.
انگیزهها هرچه باشند، هر وقت در پروژههای سیا دخیل باشد معمولاً یا دنبال دزدی اطلاعاتی است یا به خدمت گیری افراد و یا انجام یک عملیات مخفی. بنابراین به نظر میرسد که وجود یک شورای امنیتی آموزش عالی برای جمهوری اسلامی ضرورت دارد تا در مقابل نفوذ دشمن از خودش دفاع کند. همچنین باید به کارکنان و دانشجویان دانشگاه در مورد خطرات احتمالی از طرف اطلاعات آمریکا آموزشهای لازم داده شود.
http://kayhan.ir/fa/news/70342
ش.د9405884