اول؛ جنگ احزاب در ماه شوّال، سال پنجم هجري، پنجاه و پنج ماه پس از هجرت رسول خدا صلي الله عليه و آله رخ داد. مشرکان مکه افزون بر اين که همه دشمنان اسلام را با خود همراه ساخته بودند، از يهوديان مدينه و خيبر هم قول همکاري گرفته بودند. يهوديان با اين که پيشتر با پيامبر پيمان همکاري و دفاع مشترک بسته بودند،در اينجا به خيال اين که همه احزاب دست به دست هم داده اند تا اسلام و مسلمانان را نابود کنند رو به خيانت آورده و پيمان شکني کرده بودند. جالب اينجاست در دوران پيشااسلام همين قبايل مدام در حال جنگ و اختلاف و خونريزي بودند و حال همه اينها براي يک هدف دست به ائتلاف زده بودند.
در اين پيکار پيامبر براي بستن راه نفوذ دشمنان به پيشنهاد سلمان دستور داد دور تا دور مدينه را خندق حفر نمايند به گونهاي دهانه آن به قدري باشد که دشمنان نتوانند حتي با پرش اسب از آن بگذرند، اما در اين بين عدهاي از مسلمين کم کاري کردند و بخشي از خندق را آنگونه که پيامبر دستور داده بود حفاري نکردند و لذا پهناي آن به اندازه ساير جاهاي خندق نبود. لذا سپاه کفر دست به عمليات متهوّرانهاي زد که از ميان آنان پنج پهلوان اسب سوار از همين محل باريک خندق گذشتند.
يکي از اين افراد عمر بن عبدود بود که آوازه شهرت و قدرت او لرزه بر اندام رزمندگان ميانداخت. او با نعره کشيدن و فرياد زدن و رجزخواندن خواهان جنگ تن به تن شد. عمليات رواني عمرو سبب انفعال و ترس بسياري از افراد در سپاه اسلام گرديد. در اين ميان پيامبر سه بار از سپاهيان خود خواست تا کسي به هماوردي با عمرو برود و فقط علي بن ابيطالب هر سه بار به فرمان مقتداي خويش لبيک گفت و آماده نبرد با قهرمان عرب شد. هنگام عزيمت علي به سوي ميدان پيامبر فرمود «بَرَزَ الاْسْلامُ کلُّهُ إلي الشِّرْک کلِّهِ؛ اينک همه اسلام در برابر همه کفر ايستاده است». شکست عمرو توسط علي وقت سپاه اسلام را به شدت بالا برد و روحيه طرف مقابل به همين ميزان کاست. اين نبرد تن به تن در واقع سرنوشت جنگ را رقم زد و سر بيان پيامبر در همين امر بود.
پيامبر که از اين اتفاق مسرور و مشعوف بود مدام تکرار مي کرد «ضَرْبَةُ عَلِي في يوْمِ الْخَنْدَق اَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَينِ؛ همانا که يک ضرب شمشيرعلي در جنگ خندق از عبادت جنّ و انس برتر بود.»
دوم؛ امروز تنها نقطهاي از جهان که سيره علي و عدالت او را فرياد ميزند - هر چند شايد برخي اعتقاد داشته باشند به آن عمل نميشود- نظام مقدس جمهوري اسلامي است و دشمنان بسياري سعي در اطفاي اين فرياد دارند، چرا که مردم دنيا تنها با شنيدن همين فريادها و شعارها منش و روششان نسبت به حکومتهاي جور و مستکبر تغيير ميکند و چه بسا اگر در کنار اين فرياد عمل مناسب و مطابق با آن را هم ببينيد کاملا شيفته آن شوند. لذا امروز از عربستان مرتجع گرفته تا آمريکا و فرانسه ليبرال، همگي در يک صف عليه تنها فرياد علوي جهان تلاش ميکنند و هزينه ميپردازند. به خوبي روشن است «امروز، همهي ايمان در نظام جمهوري اسلامي در مقابل کفر قرار گرفته است». (15/7/94)
امام خامنهاي دوران ما را «محيط حقيقتاً جنگ احزابي» (29/3/1379) عنوان کردهاند و رويارويي دشمنان با انقلاب را به جنگ احزاب تشبيه نمودهاند که برخي رسانهها کارشان اين است با نعره کشيدن و بزرگ کردن مسايلي مانند تحريم و تهديد، دلها را ترسان کنند. (20/7/1391) ايشان در ديدار ماه رمضاني خود با دانشجويان فرمودند: « اگر بخواهيم جبههي امروز دشمن عليه جمهوري اسلامي را در صدر اسلام مشابهسازي بکنيم، ميشود جنگ احزاب. امروز خب مشاهده ميکنيد ديگر؛ همهي دنياپرستان و قدرتطلبان و جنايتکاران و اهل زور و ظلم و طغيان در سرتاسر عالم، در ردههاي مختلف اقتدار، در مقابل جمهوري اسلامي صف کشيدهاند و حمله هم کردهاند و دارند از همهي جوانب حمله هم ميکنند» يا در جايي ديگر فرمودند: «مؤمنين تعجّب نکردند وقتي که بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، امريکا با ايران جنگيد، اسراييل با ايران جنگيد، شوروي آن روز با ايران جنگيد، مرتجعين با ايران جنگيدند، گروههايي که در طول زمان با هم دعوا داشتند، موقّتاً اختلافها را کنار گذاشتند و با ايران جنگيدند و اگر هم اختلافاتشان محفوظ بود، اين هم يک نقطهي مشترک بين همهشان شد!» (28/6/72)
جداي از اين مساله ويژگي جنگ احزاب جديد اين است که همراه با ائتلاف سران کفر و نفاق تمام شيوههاي جنگي نيز در آن به وسيله رسانهها و نهادهاي بين المللي در حال انجام پياده شدن است.
سوم؛ حال در ميان اين جنگ احزاب و نعرههاي مستانه پهلوانان تو خالي سپاه کفر بايد افرادي باشند که تن به تن و رو در رو به جنگ در آيند و با رشادت و شجاعت خود دلهاي ترسان را قوت قلب دهند. با وجود افراد مخلص و دلاور در اين عرصه اما سخنان و عملکرد يک شخص است که قوت قلب امت گشته است و تدابير و کلام نافذ او سرشار از اميد براي دوستان و مملو از هراس در دل دشمنان است. در دنيايي که اينک جنگ افکار و نبرد انديشههاست و ابزار و سلاح جنگياش تفکر و تعقل و درايت است، سلاح آخته رهبر معظم انقلاب در خط مقدم نبرد جنگ نرم، رجزخوانيهاي دشمن مدعي را بياعتبار کرده است. خود ايشان در رمضان امسال فرمودند: «من گفتم من شمشير را کشيدم، مشغوليم، ما از چپ و راست داريم ميزنيم؛ اينجوري نيست؛ منتها نوع شمشيرِ امروز و نوع ميدانِ امروز با نوع ميدانِ آن سالهاي اوّل تفاوت دارد؛ ما در جنگِ نرميم؛ در جنگِ سياسي هستيم، در جنگِ فرهنگي هستيم، در جنگِ امنيتي و نفوذي هستيم؛ فکرها و ارادهها دارند با هم ميجنگند.» به تعبير ايشان جنس شمشير متفاوت شده است و ايشان متناسب با نبرد امروزي در حال ستيز با افکار باطل است.
در دعاي عهد که عاشقان امام زمان هر روز صبح خود را با بيعت با مولايشان آغاز ميکنند؛ عرضه ميدارند که روزي بيايد در دوران ظهور از قبر بلند شوند و «شاهِراً سَيْفي، مُجَرِّداً قَناتي، مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدّاعي فِي الْحاضِرِ وَ الْبادي؛ با شمشير آخته و نيزه برهنه، پاسخگويان به نداى آن خواننده بزرگوار در شهر و باديه».
چهارم؛ به نظر ميرسد امروز در جهاد کبير ميتوان با شمشير زبان و نيزه عقل به مصاف دشمنان رفت و عملا حضرت صاحب الامر را ياري نمود و بيترديد در اين عرصه امام خامنهاي يل ميدان مبارزه است و شايد بتوان گفت ضربات سيدعلي در اين جنگ احزاب ثوابي بالاتر از خيلي منابر و سخنرانيها و درسهايي دارد که اگر چه يقينا آنها هم منشا اثر هستند ولي نفوذ و تاثيرش قابل قياس با وسعت و شدت با اقدامات رهبري معظم نيست.
حال پرسش اين است ياران و سربازان امام خامنهاي در اين نبردگاه کجا قرار دارند و شمشيرشان کجاست؟ تيغ لسان و عقل براني که در جهاد کبير و روشنگري به ياري اسلام بيايد و از رهبري خود قوت و اعتماد به نفس دريافت کند و در دفاع از دين خدا و انقلاب و نظام اسلامي وقت و آبروي خويش را فدا کنند.
از آن زماني که رهبري در دانشگاه امام حسين(ع) به پاسداران انقلاب اسلامي فرمان جهاد کبير را داد بايد انديشه کرد نحوه برخورد ما با اين فرمان چگونه بوده است و چه مقدار براي تجهيز خود تلاش کردهايم. اگر براي جهاد نظامي تلاش براي آموزش نظامي انجام ميشود در جهاد کبير نيز بايد روشهاي استدلال و برهان آوري و نيز تعميق بخشي به شعارهاي انقلاب آموزش داده شود و تعليم اين مهم نيز بايد توسط افراد آگاه و بصير و فرهيخته انجام گيرد. از اين رو شايسته است بخشهايي از حوزه علميه که به تعبير رهبري معظم هدايت سياسي و ديني مردم را به عهده دارند ضمن اينکه خود را در اين باره تقويت مي کنند به فرموده انقلاب اسلامي چهارچوبهاي اصيل اسلام ناب را در اختيار ساير مردم قرار دهند. هم چنين اساتيد و فرهيختگان دانشگاهي که رهبري عزيز آنها را فرماندهان جنگ نرم خطاب کردند بايستي وارد ميدان شده و با مديريت خويش خاکريز جهاد کبير را بسازند و لشگري بزرگ از جوانان حزب اللهي و آگاه را با سلاح مناسب به جهاد بفرستند.