گروه فرهنگی / نفوذ یعنی حرکتی موریانهوار که پایهها و ستونها از داخل خورده میشوند و تا فرد به خودش بیاید میبیند تمام سقف بر روی سرش آوار شده است. در نفوذ فرهنگی آنقدر دشمن تبلیغات زرق و برقدار و برنامههای متنوع ضداسلامی را زیبا جلوه میدهد تا انسان خودش هم متوجه انحرافات ایجاد شده نشود.
وقتی صحبت از ماهواره میشود تکلیف همه را روشن میکند؛ چه کسانی و چگونه ارزشها را نشانه گرفتهاند و دشمن را در مقابل خود نمیبینیم. میدانیم مردم ما را چقدر راحت درگیر کانالهای سخیف و کلیشهای و بیمحتوای ماهوارهای کردهاند؛ از ماهیت سریالهای ترکیهای آگاه هستیم که با عادیسازی خیانت، غیرت و وفاداری را نشانه گرفتهاند و به دنبال از بین بردن استحکام بنیان خانوادههای گرم ایرانیها هستند. اما چرا رسانه ملی درگیر این تفکرات و بازیهای تبلیغاتی دشمن میشود؟! چرا تفکرات آلوده شبکه جم را با دستمایه سریالی به نام پریا به مخاطب القاء میکند؟!
در قسمتهای ابتدایی سریال میبینیم چقدر کیوان و پریا با هم راحت برخورد میکنند و از ظرافتهای کارگردانی حسین سهیلیزاده خبری نیست؛ چراکه میتوانست به مخاطب نوجوان و جوان ما رعایت کردن حریم محرم و نامحرم را به خوبی آموزش دهد. اما به جوان ما آموخت که چطور در این فضای بهدور از حیاء و غیرت به یک زن مطلقه دل ببندد. این قائل نشدن خطوط قرمز باعث میشود تا پریا زنی که تجربه طلاق در زندگی گذشتهاش را پشت سر گذاشته اکنون آنچنان با کیوان صمیمانه رفتار میکند تا جایی که او را محرم رازهای مگویی میکند که حتی به مادرش نگفته است و به گفته خودش با او درد و دل میکند.
البته این عدم پرداختهای مناسب کارگردان به موضوع ازدواج و ارتباط میان زن و مرد و دختر و پسر فراتر میرودو و اینبار در قسمتهای پایانی میبینیم که پریا در ماههای آخر بارداری به همراه کیوان به خانه همسر سابقش میرود و ما شاهد عشوههای همسرانه آن دو با یکدیگر در مقابل حبیب هستیم و پریا خطاب به همسر سابقش بارها پا را از حریمها و حرمتها خارج میگذارد؛ انگار نه انگار...!
جالب است که نهایتاً پریا در منزل همسر سابقش وضع حمل میکند؛ در حالی که پدرشوهر سابق و کنونی پریار در کنار حبیب و کیوان مسرور و شاد از طلوعی جدید در زندگی هستند. صحنههایی که هنگام دیدن آن انسان احساس شرم میکند.
چرا برنامهسازان و کارگردانان ما فکر میکنند تنها رعایت پوشش ظاهری در رسانه ملی اوج رسالت آنها نسبت به افکار عمومی است؟! در صورتیکه القائات نامطلوب آنها موجبات جریحهدار شدن حیاء و عفت درونی و غیرت انسانی مخاطبان را فراهم میکند. همانند شبکه من و تو که زمانی با معرفی "ارمیا" سعی در القای این تفکر داشت که زن با حجاب میتواند خواننده شود.
هرچند که سریال پریا رسالت واکاوی مشکلات بیماران مبتلا به "اچآیوی" را برعهده داشت اما سر از ناکجاآباد درآورد؛ درد اینجاست که اسلام آمریکایی از تریبون رسانه ملی نشر پیدا کند. چراکه سالهاست صداوسیما مبلغ اسلام آمریکایی و مصرفگرایی غربی است و هیچ امیدی به تغییر مدیران میانی، عوامل نفوذی دشمن در این سازمان نیست. امیدواریم به جای ساخت اینگونه سریالهای خستهکننده و غیرعالمانه، ساخت سریالهای با محتوای سقوط فرشته را افزایش دهیم که به تعبیر آیتالله علمالهدی امام جمعه مشهد که میگوید گاهی آنقدر محصولات هنری محتوای غنی و تأثیرگذاری دارند که چندین منبر ما نمیتوانند این اثرگذاری را داشته باشند.