(روزنامه آفتاب يزد – 1395/07/06 – شماره 4720 – صفحه 15)
* آقای ناصری هفت حزب، از احزاب اصلاحطلب درباره شورای سیاستگذاری و ادامه روند آن بیانیه دادهاند، مطلبی که نشان میدهد اختلافات بر سر شورای سیاستگذاری و ادامه فعالیتش جدی تر شده است
** این بیانیه نباید چیز مهمی تلقی شود .چون مطالبه تشکیل شورایعالی سیاستگذاری مطالبه همه احزاب اصلاحطلب است و از سال 92 به بعد نیز این مطالبه روز به روز در حال افزایش بود، بعد از انتخابات مجلس 94 نیز بار دیگر این مطالبه ادامه پیدا کرد.
درست مانند سال 92 که هدف این بود تا کار شورای مشورتی اصلاحطلبان تمام شده تلقی شود اما به دلیل خواست مردم و احزاب کار این شورا تداوم داشت. در حال حاضر خواست احزاب تداوم شورایعالی ائتلاف (سیاستگذاری) است. تجربه نیز نشان داده که هر وقت جبهه ای و فراگیر عمل کردیم موفق بودیم و هر وقت مانند سال 84 صرفا رویکرد حزبی داشتیم در انتخابات باختیم.
البته این به آن معنا نیست که دوستانی هم که بیانیه صادر کردند نگرانی شخصی حزبی یا دغدغههای خصلتی دارند، بلکه آنها از تضعیف تحزب نگرانند و برای همین این بیانیه را درباره شورای سیاستگذاری نوشتند.
این را هم بگویم قبلا جزو این هفت حزب، انجمن اسلامی مدرسان و معلمان هم بود ولی آنها در درون خودشان به این جمع بندی رسیدند که باید در انتخابات 96 نیز به شورایعالی سیاستگذاری بپیوندند و این شورا فعالیت خودش را برای سال 96 ادامه دهد. ضمن آنکه در شورایعالی هماهنگی جبهه اصلاحات، اکثریت قریب به اتفاق همین نظر، یعنی تداوم کار شورای سیاستگذاری را دارند. در مورد چند حزبی که در این بیانیه نامشان آمده است هم باید بگویم که این بیانیه، حرف اکثریت اعضای آن احزاب نیست، مثلا دیدیم مشخصا سخنگوی حزب اعتماد ملی - که پای این بیانیه نام آن (حزب ) نوشته شده - اعلام کرد که اکثریت اعضای حزب اعتماد ملی هماهنگ با شورایعالی سیاستگذاری هستند.
* اینکه شما می گویید نباید این بیانیه را جدی تلقی کرد آیا به این معناست که دغدغه کسانی که چنین بیانیه ای را صادر کردند جدی نیست یا شما اساسا این احزاب را جدی نمی گیرید؟
** این بیانیه، بیانیهای است که دغدغههایی نسبت به کمرنگ شدن نقش تحزب در جبهه اصلاحات در خود دارد.
اما همان طور که انجمن اسلامی مدرسان و معلمان که در ابتدا در زمره احزاب موافق این بیانیه بودند به این نتیجه رسیدند که به شورایعالی اصلاحات بپیوندند، اکثریت اعضای سایر احزاب هفتگانه امضاکننده بیانیه اخیر هم موافق با شورا هستند و همین نظر را دارند که هر وقت ما فراگیر عمل کردیم به نتیجه مثبت رسیدیم. این بیانیه نشان میدهد که دغدغه حزبی در جمع اصلاحطلبان وجود دارد اما به طور یقین چون شورایعالی ائتلاف مطالبه حداکثری است ، این دغدغه خیلی نباید یک چالش تلقی شود.
این نکته را توجه کنید که در انتخابات 92 علاوه بر احزاب، شخصیتهای اصلاحطلب حقیقی غیرحزبی نیز این مطالبه را از سران اصلاحات داشتند که روند فراگیری مذکور در انتخابات 92 هر چه بیشتر تداوم داشته باشد تا ما شاهد دستاوردهای مطابق با مصالح و منافع ملی باشیم .
اما دغدغههایی مثل بیانیه اخیر، در سال 94 هم وجود داشت که آن موقع هم این موضوع با گفتگوها حل شد و نتیجه آن تشکیل شورایعالی سیاستگذاری بود.
امروز نیز آن دغدغه قدیمی خیلی محدودتر و کمتر از سوی یکی، دو حزب مدیریت میشود.
بنابراین من از این جهت بیانیه اخیر را مهم نمی دانم چون دغدغه ، دغدغه قابل حلی است. حتما شورایعالی ائتلاف خودش را شکل خواهد داد و هماهنگ با یاران دولت ، انتخابات ریاست جمهوری و شهر و روستا سال 96 را تداوم میدهد. همان طور که بارها نیز اعلام شده، شورای ائتلاف سیاستگذاری، کار اجرایی انجام نمیدهد، بلکه کار سیاستگذاری و برنامه کلان را مطرح میکند و احزاب نیز فعالانه کار خودشان را انجام میدهند. در همین انتخابات اخیر (مجلس) نیز احزاب کار اجرایی خودشان را پیش برده و از ظرفیت اجرایی و بسیار مثبت خود استفاده کردند.
* در بیانیه اخیر هفت حزب اصلاحطلب، به غیر از دیگر احزاب اشاره به این موضوع شده بود که عده ای برای گرفتن پست و سمت و بودن در دولت، حاضرند هویت اصلاحطلبی خود را از دست بدهند.
** به نظر من این یک توهم بیش نیست.همان موقع در سال 92 که اصلاحطلبان اعلام کردند از روحانی حمایت می کنند و براساس استناد به یک نظرسنجی علمی، یک اصلاحطلب را کنار گذاشتند و یک عضو جامعه روحانیت مبارز را (که البته گفتمان اصلاحطلبی دارد و آن گفتمان را نیز حفظ کرده است) انتخاب کردند، به این معناست که اصلاحطلبان هیچ گاه به دنبال سهم خواهی نیستند و نخواهند بود. در انتخابات مجلس هم شاهد این بودیم که علیرغم آنکه نامزدهای شاخص اصلاحطلبی ردصلاحیت شدند، ائتلاف صورت گرفت و احزاب اصلاحطلبی نیز به فکر سهم خواهی نیفتادند. بلکه آنها برای منافع کشور ائتلاف کردند .به هر حال این تجربه تاریخی حتی برای دوستانی که بیانیه اخیر را صادر کردند نیز محرز شده که وقتی در درون یک جبهه و ائتلاف، فراگیر عمل کنیم می توانیم به پیروزی برسیم .
* پیروزی به قیمت نابود شدن هویت اصلاحطلبی؟
** تاکید میکنم به هیچ وجه بنا نیست که شورایعالی سیاستگذاری هویت اصلاحطلبی خودش را از دست بدهد. از طرف دیگر واقعیت این است که احزاب اصلاحطلب و شخصیتهای سیاسی اصلاحطلب، واقع بین تر از یک دهه گذشته شدند و در خیلی جاها مطالبات حداکثری خودشان را کنار گذاشته و به مطالبات حداقلی رسیدهاند. آنچه که در مجلس دهم روی داد، مطالبه حداقلی بود و مانع شکل گیری مجلسی مثل مجلس نهم شد.
مطمئنا افرادی که بیانیه اخیر را نیز صادر کردند به این نتیجه خواهند رسید و به ائتلافی فراگیر میپیوندند. چون این موضوع مطالبه ای مردمی است.
* قبول دارید که اختلافات بین اصلاحطلبان نسبت به گذشته خیلی بیشتر شده که کار به بیانیه دادن رسیده است؟
** اصلا! اختلافات بیشتر نشده است. شما هم به عنوان یک رسانه اصلاحطلب حواستان باشد که به هیچ وجه در دام تبلیغات و فضاسازیهای رسانههای رقیب نیفتید. آنها (رسانههای رقیب) سعی میکنند مسئله را خیلی بزرگ جلوه دهند.
* اما آقای ناصری! یک بیانیه ای با امضای احزاب اصلاحطلب علیه شورایعالی سیاستگذاری امضا شده، این یک واقعیت است؛ حالا چه رسانههای رقیب آن را بزرگنمایی بکنند چه نه .
** واقعیت این است که علیرغم آنکه یکی از امضاکنندگان این بیانیه حزب اعتماد ملی نام گرفته است، ولی حزب اعتماد ملی رسما این بیانیه را تکذیب کرده است.چون قائم مقام حزب در تصمیمی شخصی بیانیه را امضا کرده است. حتی دبیرکل این حزب تاکید بر این دارد که هر تصمیمی که در حزب گرفته می شود باید با رای حداکثری باشد .
من امروز با عضو شورای مرکزی این حزب که نماینده مجلس نیز هست صحبت میکردم، اعلام کرد این بیانیه، نظر اکثریت اعضای حزب اعتماد ملی نیست و اکثریت اعضای شورای مرکزی نظرشان بر پیوستن به شورای سیاستگذاری است. بنابراین، اینکه میگویید اختلافات بیشتر شده، اینگونه نیست.
* حزب اعتماد ملی یکی از آن هفت حزب است، پس شش حزب دیگر چه طور؟ آنها هم با شورای سیاستگذاری مشکلی ندارند؟
** مثلا درباره مجمع نیروهای خط امام (که یکی از امضا کنندگان این بیانیه است) باید بگویم که یکی از اعضای آن با من صحبت کرد و گفت اگر چه ما انتقاداتی به برخی لیستها در انتخابات شهرستانها داریم اما تابع سیاستگذاری شورای ائتلاف (سیاستگذاری) هستیم.
دویا سه مورد از احزاب امضا کننده این بیانیه نیز اساسا احزاب تاثیرگذاری نیستند. یعنی صدای جریان تفرقه و جدایی از شورایعالی سیاستگذاری ائتلاف، صدای قابل شنیدنی نیست، اما دغدغه شان قابل احترام است؛ دغدغهای با این مضمون که نباید تحزب در جامعه اصلاحطلبی کمرنگ یا کوچک شمرده شود.
شورای هماهنگی جبهه اصلاحات بیش از دو دهه است که مشغول فعالیت بوده و به عنوان مرجعی که محور اصلاحات است، امروز هم در قالب جبهه ای بزرگتر تحت عنوان شورایعالی اصلاحات کار خود را انجام می دهد. احزاب عضو شورای هماهنگی اصلاحات کار سنتی خودشان را انجام میدهند. یعنی همانطور که در گذشته جمعبندیها در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات صورت میگرفت و احزاب عملیات اجرایی را در بین ستادها پیش میبردند، امروز هم آقای روحانی اگر ستاد انتخاباتیاش را راه بیندازد با توجه به اینکه نامزد اصلاحطلبان مشخصا آقای روحانی است، این احزاب اصلاحطلب همه به ستادهای روحانی کمک خواهند کرد و به طور ویژه سیاستگذاریهایی برای انتخابات شورای شهر و روستا خواهند داشت. بنابراین برخلاف گفته شما،اختلافات نه تنها گسترده نشده، بلکه اساسا اختلافی هم وجود ندارد. اما بعضا ناکوکیهایی هست که این ناکوکیها در همه انتخابات هم وجود دارد.
* قرار بود شورای هماهنگی و احزاب درباره شورای سیاستگذاری جلسهای داشته باشند؟
** آقای تاجرنیا، ظاهرا نظرشان این است که نظر حداکثری تبدیل به اجماع شود تا زودتر تصمیمگیری درباره شورایعالی ائتلاف شکل بگیرد.
کارگروه (آقای موسوی تبریزی) برای تعیین شخصیتهای حقیقی و حقوقی (حزبی) نیز انجام شده و پیشنهادات به شورای مشورتی خواهد رفت و با تایید رئیس شورای مشورتی، شورای سیاستگذاری کار خودش را انجام می دهد.
* بنابراین زمان مشخص برای اصلاح و تکمیل کار شورای سیاستگذاری مشخص نشده؟
** هنوز نه! چون همچنان تا فضای انتخاباتی که پیش بینی می شود اواخر آذرماه باشد، فاصله هست بنابراین، زمان باقیمانده هم صرف گفتگو با کسانی شده که دغدغههایی همچون آنچه در بیانیه اخیر آمده، دارند تا به اجماع برسیم .
* پیش از این هم بین شورای مشورتی (اشخاص حقیقی) و شورای هماهنگی (احزاب اصلاحطلب) اختلافاتی وجود داشت.
** در سال 92 اساسا اختلافی نبود. در شورای مشورتی، برخی از دبیران کل احزاب شورای هماهنگی جبهه اصلاحات هم حضور داشتند. چون ما با تکثر نامزد رو به رو بودیم شورای مشورتی به این جمع بندی رسید که باید یک نامزد مطرح شود و نتیجه آن نیز، به انتخاب آقای روحانی ختم شد .بعد از پیروزی آقای روحانی هم همه گفتند که ساختار شورا پایان نپذیرد و به کارش ادامه دهد.
یعنی اگرچه در اولین جلسه بعد از انتخابات، قرار بر این بود تا شورای مشورتی به کارش پایان دهد اما موج مطالبات باعث شد تا همه احزاب اصلاحطلب تداوم این روند را برای مجلس دهم نیز بخواهند. بنابراین هیچ وقت اختلافی وجود نداشت.
* حتی برای سال 94 که باعث شد شورای راهبردی تشکیل شود؟ خیلیها اختلافات اصلاحطلبان و احزاب را باعث تشکیل شورایی با این عنوان میدانستند.
** شورای راهبردی از دل شورای مشورتی بیرون آمد و زودتر کارش را برای انتخابات مجلس شروع کرد، در درون شوراهای هماهنگی جبهه اصلاحات نیز کمیته انتخابات شکل گرفت.
ولی برای آنکه انسجام از بین نرود، در شورای راهبردی، روسای دوره ای شورای هماهنگی عضو شورای راهبردی میشدند.
در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، روسای شورا عمر سه ماهه دارند و این روند باعث شد تا برخی از اعضای شورای دورهای هماهنگی جبهه اصلاحات به شورای راهبردی بپیوندند . تا اینکه توسط شورای هماهنگی و شورای راهبردی این پیشنهاد داده شد تا این دو شورا، با ریاست آقای عارف متشکل و منسجم شوند، این موضوع پذیرفته
و ابلاغ شد و نتیجه آن هم شورایعالی سیاستگذاری ائتلاف بود؛ شورایی که مرجع نهایی سیاستگذاری انتخابات مجلس 94 شدو اکنون هم در انتخابات 96 تداوم این شورا در دستور کار است.
* قرار شد چند تن از اعضای فراکسیون امید نیز در شورای سیاستگذاری باشند
** حتما همینطور است. فراکسیون امید جلسه خواهد گذاشت و در قالب مصوبه فراکسیون امید، نمایندگان پیشنهادی خودش را به شورایعالی معرفی خواهد کرد. یعنی شورایعالی نقشی در گزینش آن افراد نخواهد داشت.
* عليرغم تشكيل اين شوراهاي گوناگون اصلاحطلبي، اصلاحطلبان بارها با كساني ائتلاف كردند كه جنس اصلاحطلبي ندارند، آنها (اصلاحطلبان) كه تا ابد نميتوانند اين روند را ادامه دهند و هميشه با كساني ائتلاف كنند كه اصولگراي ميانه هستند. يعني بعد از سال 96 هم همين روال خواهد بود؟
** اين موضوع بسته به شرايط كشور دارد، چه در درون جبهه اصلاحات و چه جبهه اصولگرا، احزاب چندان قدرتمند نيستند احزاب در كشورهايي مثل ايران فقط در بزنگاههاي انتخابات بروز پيدا ميكنند و اگر به ائتلاف نرسند موفق نخواهند شد. تجربه سال 84 براي اصلاحطلبان در سال 92 براي اصولگرايان نيز تكرار شد و اينجا بود كه اصولگرايان هم به فكر اين افتادند كه جبههاي عمل كنند، جامعه ايران به هيچ عنوان جامعه حزبي نيست. كاريزماها هستند كه در تصميمگيريها مطرحاند و بعد از آن تشكلهايي كه فراگيرتر عمل ميكنند به موفقيت ميرسند پس حزب به تنهايي نقش تاثيرگذاري نميتواند داشته باشد. امروز حتي رسانهها كاركرد بالاتري از احزاب در ايران دارند.
هر چند ما هم معتقد به تقويت احزاب هستيم ولي نبايد فرصتها را زا دست بدهيم. فرصتها هم در قالب فراگيري خلاصه ميشود هويت اصلاح طلبي هم با ائتلاف با اصولگرايان ميانه از بين نميرود بلكه با عدم انسجام اصلاحطلبان از بين خواهد رفت.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=50960
ش.د9501963