بیست و هفتمین اجلاس سران کشورهای عربی، درحالی در «نواکشوت» پایتخت موریتانی برگزار گردید که پیش از آن مراکش، با صدور بیانیهای از میزبانی اجلاس – براساس برنامهریزی و نوبت میزبانی – عذرخواهی کرده بود. از 22 رهبر عضو اتحادیه، 14 رهبر غایب بودند و فقط 8 تن از روسای کشورهای کم اهمیت عربی حضور داشتند. روسای جمهور عراق، مصر، عمان، اردن و حتی بحرین، امارات و عربستان سعودی و رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی نیز از جمله غایبان این نشست بودند، امیر قطر هم پس از پایان جلسه افتتاحیه، نواکشوت را ترک کرد و به کشور خود بازگشت. این اجلاس پس از دو روز بدون هیچ دستاورد ملموسی با قرائت یک بیانیه (که آنهم با اعتراضاتی همراه بود) به کار خود پایان داد.
آرمان فلسطین، بنیان اتحادیه عرب
اتحادیه عرب، نخستین سازمان بینالمللی است که بین کشورهای عربی - اسلامی در سال 1333 به ابتکار مصر تاسیس شد. طرح پیشنهادی مصر در اولین کنگره عربی توسط اعضای حاضر یعنی مصر، عربستان سعودی، عراق، سوریه، لبنان، یمن و اردن امضاء و تایید شد و به تصویب مقامات داخلی این کشورها رسید. آرمان فلسطین و آزادی این سرزمین از چنگال اشغالگران صهیونیست، ازابتدا بنیان اصلی اتحادیه عرب را تشکیل داده است.
درحال حاضر این اتحادیه تمام کشورهای عربی را در بر میگیرد و حال آنکه مرتباً از آرمان آزادی از سلطه بیگانگان و تحقق وحدت عربی که مهمترین اهداف تشکیل اتحادیه بود، فاصله گرفته است.
دلایل شکستها و ناکامیها
1- اگرچه تحقق وحدت عربی، در صدر اهداف اتحادیه قرار داشت ولی در عمل نتوانست به این وحدت کمک کند، بلکه در برخی موارد مانع وحدت و سبب گسست بیشتر کشورهای عربی نیز شده است. اختلافهای شدید موجود بین رژیمهای حاکم بر اعضای اتحادیه و اهداف و منافع متضاد در امور داخلی و سیاست خارجی، این اتحادیه را به سازمانی ناتوان و ضعیف تبدیل کرده. چنانکه در قبال وقایع سالهای1335 (بحران سوئز)، جنگ 1346 و 1350 اعراب و اسرائیل، نیز چندان راهگشا نبود و کاری از پیش نبرد. همچنین این اتحادیه به دلیل بحرانهای شدیدی که دامنگیر آن بوده با مشکلاتی مواجه شده که شکافهایی را در پی داشته است و پس از انعقاد پیمان کمپ دیوید، گستردهتر شد و مصر را از صف مقدم جبهه کارزار با رژیم اشغالگر قدس جدا کرد و مقر اتحادیه نیز از قاهره به تونس انتقال یافت که البته با مرگ ناصر و بهبود روابط مصر با کشورهای عرب مجدد مقر آن در سال 1369 به قاهره برگشت.
2- وابستگی تدریجی به آمریکا و حتی رژیم صهیونیستی و جدی نبودن در حمایت ازآرمان فلسطین و ضدیت رژیمهای ارتجاعی با خواستههای ملتهای عرب بویژه در سالهای اخیر مردم عراق و لبنان و سوریه و یمن و بحرین، از دیگر عوامل گسست و عدم موفقیت این اتحادیه میباشد. به نحوی که هم دستی آل سعود و اسرائیل به مرحلهای رسیده که هیچ یک از طرفین سعی در پنهان ساختن آن ندارند. سعودیها با بکارگیری حربه گروههای تروریستی در ایجاد کانونهای بحران و آشوب کشاندن منطقه در واقع دایره امنی برای رژیم اشغالگر قدس بوجود آوردهاند و این خدمتی بزرگ به اسرائیل غاصب و خیانتی بزرگتر در حق ملتهای مسلمان و جهان اسلام و نهضت فلسطین میباشد. هر چند امروز دولتهایی مثل عربستان سعودی، عامل اصلی گسست بین کشورهای عربی میباشند ولی در واقع رهبران عرب در هفت دهه گذشته درحالی گردهم میآمدند که اختلاف و حتی دشمنی میان آنان پنهان نشدنی بود. مانند اجلاس سال 1369 در بغداد که در هم زمانی میزبانی صدام از امیر کویت، نقشه اشغال این شیخ نشین را هم میکشید و چند ماه بعد هم آنرا عملی کرد.
رمز ناکارآمدی
3- بیانیهای که پادشاه مغرب منتشر کرد به وضوح به عدم کارآمدی این اتحادیه اشاره شده است وی میگوید: «سران کشورهای عرب دیگر نباید به شناسایی واقعیت تلخ دودستگی و اختلاف در جهان عرب بسنده کنند و ما نمیخواهیم در کشورمان اجلاسی در سطح سران برگزار کنیم که نتواند خدمتی به دفاع از مسئله اول اعراب و مسلمانان یعنی فلسطین و قدس بکند بویژه که شهرکنشینی اسرائیل در اراضی فلسطین اشغالی ادامه دارد و نقض حرمت اماکن مقدس مسلمانان همچنان مستمر است و شمار کشتهها و زندانیان فلسطینی رو به افزایش میباشد».
در همین رابطه رسانههای مستقل منطقه نیز از پیش، اجلاس بیست و هفتم سران عرب را محکوم به شکست میدانستند و جالب است که در این تحلیلها از عدم توجه و اهتمام ملتهای جهان عرب به این گونه اجلاسها، خبر میدادند.
به هرحال آشفتگی و بیسامانی نشست موریتانی به قدری بود که عبد الفتاح السیسی رئیسجمهور مصر و رئیس اجلاس قبلی اصلاً در اجلاس حضور نیافته تا بنابر پروتکل مرسوم، ریاست را به رئیسجمهور موریتانی واگذار نماید.
4- ضدیت با جمهوری اسلامی ایران
سالهاست که با جهتدهی دولتهایی مثل رژیم آلسعود، همواره بحث اصلی و نتیجه نهایی اجلاس سران عرب، صدور بیانیه بر علیه ایران و متهم کردن این کشور به دخالت در امور کشورهای عربی و بحث جزایر سهگانه ایرانی و ادعای مالکیت آن و تروریست خواندن حزبالله، میباشد. اجلاس موریتانی نیز به جای پرداختن به مسائل اصلی جهان عرب بویژه یکهتازی اسرائیل غاصب، و حوادث عراق و سوریه و یمن و بحرین، به درج جملات کینهتوزانه علیه کشورمان پرداخت. اقدامی که با مخالفت جدی عراق و لبنان روبرو گردید. عراقیها حتی تاکید داشتند بجای متهم کردن ایران باید به ترکیه فشار آورد تا نیروهایش را از خاک عراق خارج نماید.
در پایان بیان این نکته خالی از لطف نیست که خبرگزاری "اخبار فوری" موریتانی ادعا کرد: برخی رهبران عرب خلیجفارس که نام آنها ذکر نشد، تلاش داشتند تا مشارکت هیات عربی در سطح بالایی صورت نگیرد و این نشست شکست بخورد، که البته شواهدی مانند عدم شرکت رهبران اصلی این کشورها در اجلاس با این ادعا مطابقت دارد ولی دلیل این اقدام ناشناخته هرچه باشد، باید در یک جمعبندی نهایی گفت: اتحادیه عرب به قدری از اهداف و آمالهای اولیه خود فاصله گرفته است که دیگر هیچ امیدی به کارآیی آن نیست و کاملاً نقشی کلیشهای پیدا کرده وگرنه عدم موضع جدی در برابر دخالتهای غرب در منطقه، سکوت عمدی در برابر تروریسم تکفیری سلفی، وادادن در برابر غرب و توطئههایش، ادامه سیاست کودکانه ایران هراسی و امثال آن، چه معنایی غیر از به پایان راه رسیدن اتحادیه عرب دارد؟
http://jomhourieslami.net/?newsid=101354
ش.د9502121