(روزنامه جمهوري اسلامي - 1395/05/17 - شماره 10657 - صفحه 6)
افشای اسرار پشت پرده مربوط به ربودن هزاران کودک یمنی توسط صهیونیستها و فروش آنها به خانوادههای یهودی به بحران سیاسی- تبلیغاتی تازهای برای رژیم صهیونیستی مبدل شده است.
با وجود آنکه صهیونیستها برای چندین دهه هرگونه مطلبی در این خصوص را تکذیب میکردند و آن را به عنوان جوسازی علیه یهودیان تلقی میکردند، اکنون «تساهی هنگبی» به وضوح اعتراف کرده است اسرائیل هزاران کودک یمنی را در دهه 1950 میلادی ربوده و به فلسطین اشغالی منتقل کرده است.
این موضوع برای چندین دهه تعمداً به فراموشی سپرده شد لکن با اوجگیری فشار افکار عمومی علیه اقدامات نژادپرستانه صهیونیستها، رژیم صهیونیستی سعی نمود با تشکیل یک کمیته تحقیق در این مقوله، مسئله را مدیریت کند و در مسیر دلخواه خود هدایت نماید. دقیقاً به همین دلیل بود که دولت وقت اسرائیل در دهه 1990 به تشکیل یک کمیته تحقیق و بررسی این مسئله پرداخت که از این طریق بتواند فشار افکار عمومی در این مقوله را مهار نماید.
اگرچه در دهه 1990 یک کمیته تحقیقات رسمی در این زمینه تشکیل شد، لکن عملاً ماموریت داشت که براین مسئله سرپوش بگذارد و حتی اسناد و مدارک و شواهد متقن را هم نابود سازد. لذا این کمیته تحقیق در پایان کار ادعا کرد گویا هیچگونه سند و مدرک و شواهدی پیدا نکرده که نشان دهد قاچاق انسان توسط اسرائیل صحت دارد!
اما با بیان مطلب دیگری در همان گزارش، به نحوی صحت اصل موضوع ثابت شد. چرا که در گزارش کمیته تحقیقات رسمی به وضوح تصریح شده که «بیشتر کودکان به دلیل بیماری، جان خود را از دست دادهاند و به خاک سپرده شدهاند». طبعاً سئوال مطرح اینست که اگر اصل موضوع صحت ندارد و هیچ کودک یمنی توسط اسرائیل ربوده نشده، پس موضوع مرگ کودکان و دفن آنها چیست و با این مسئله، چه ربطی ممکن است داشته باشد؟ موضوع مهمتر اینکه چرا اکثر کودکان مورد بحث مردهاند؛ جان خود را بر اثر بیماری از دست دادهاند؟ به علاوه این چه نوع بیماری مهلکی بوده که جان هزاران کودک و تماماً یمنی را به طور یکجا و فراگیر، گرفته است؟
بدین ترتیب اصل گزارش و مهمتر از آن، صداقت عوامل بررسی و تحقیق به کلی به زیر سئوال رفت و این تناقض آشکار، همچنان مسئلهساز بوده هست. موضوع مهمتر آنکه عملکرد رژیم صهیونیستی همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد.
این مسئله اکنون پس از سالها یکبار دیگر مسئلهساز شده و مورد بررسی و کنکاش نهادهای حقوق بشری قرار گرفته است. البته رژیم صهیونیستی براساس یک شیوه متداول همیشگی، عموماً نسبت به فشار افکار عمومی و مسائل ناشی از افشای جنایاتش بیاعتنا و بیتفاوت است. ولی شدت و دامنه این حساسیتها به حدی شده که دولت اسرائیل یکبار دیگر نسبت به تشکیل یک گروه تحقیق در این زمینه تحت فشار قرار گرفته است. بررسی این مسئله این بار به یک کمیته تحقیق به ریاست «تساهی هنگبی» محول گردیده است. «تساهی هنگبی» مامور بررسی و بازنگری در این پرونده در دولت «بنیامین نتانیاهو» وظیفه دارد که مسئله را مجدداً ارزیابی و نتیجه گیری کند. ولی با توجه به برخی اظهارات وی نیز میتوان از هم اکنون پیشبینی کرد که وی و هیئت بررسی تحت نظر وی نیز با هدف و ماموریت سرپوش گذاشتن مجدد برحقایق و رفع ابهاماتی که گزارش قبلی را «باورناپذیر» کرده، وارد عمل شدهاند.
وی از هماکنون میگوید: «چه بسا ما این مسئله و ابعاد آن و جزئیات مسئله را هرگز متوجه نشویم و نتوانیم اظهارنظر کنیم که آیا ربودن کودکان به صورت سازمانیافته و تحت نظر یک نهاد و سازمان صورت گرفته و بسیاری مسائل دیگر که همچنان مبهم است.»
البته «هنگبی» در خصوص اصل موضوع ربوده شدن هزاران کودک یمنی به قطعیت رسیده ولی گویا او هم دقیقاً ماموریت دارد که ردپای «آژانس یهود» و سازمانهای تحت امر آنرا از میان ببرد و در واقع بازهم با افکار عمومی بازی کند و آنها را فریب دهد.
احتمال میرود که پرونده ربودن هزاران کودک یمنی توسط اسرائیل هم به سرنوشت «اسرار فلاشهها» یعنی یهودیان آفریقائی تبار که در طول دوره خشکسالیهای آفریقا و قحطی در اتیوپی توسط «آژانس یهود» به اسرائیل آورده شدند و همچنین دهها پرونده مشابه در خصوص طرحهای سازمان یافته برای دستکاریهای ژنتیک برای ایجاد تغییرات نژادی در قوم یهود دچار شود. اما آنچه به صورت جسته و گریخته نزد افکار عمومی فاش گردیده نشان میدهد که «آژانس یهود» و سازمانهای تحت امرش در این قبیل پروندهها و جنایات سازمان یافته، نقش اصلی و کلیدی را بازی کردهاند.
از جمله در خصوص «یهودیان اشکنازی» و یهودیان شرقی، آزمایشات ژنتیکی مفصل صورت گرفت که بعداً فاش گردید «یهودیان غربی» برای فراهم کردن زمینههای تسلط و سیطره مطلق بر فلسطین اشغالی سعی دارند تا در نسل یهودیان اشکنازی دستکاری ژنتیکی نمایند تا آنکه زاد و ولد آنها مختل و محدود شود.
مفقودی «پناهجویان شرقی» در اروپا
یک موضوع روز در همین مقوله، مفقود شدن هزاران کودک از نسل مهاجرین و پناهجویان شرقی در اروپا به ویژه در آلمان و اتریش است که بعضاً گزارشات ناقصی در خصوص رمز و راز مفقود شدن مشکوک آنها در اروپا در رسانهها منتشر میشود و فقط با طرح موضوع و با عنوان کردن چند سئوال بدون پاسخ،از کنار مسئله میگذرند. بدین ترتیب این سئوال قابل طرح است که آیا تلاش سازمان یافتهای برای ربودن هزاران تن از کودکان مهاجر شرقی احتمالاً به ویژه از سوریه، لیبی و برخی دیگر از کشورهای آفریقائی شکل گرفته است که این بار هم هزاران کودک شرقی احتمالا توسط آژانس یهود و سایر تشکلهای وابسته به بهانه سرپرستی، آموزش و نگهداری از آنها ربوده شده و به مکانهای نامعلومی منتقل شوند؟
علاوه بر این در سالهای اخیر موضوع نقش کنیسهها و خاخامهای یهودی آمریکا در «قاچاق انسان» با هدف سوءاستفادههای پزشکی و جنسی رسانهای شد. ولی با اعمال فشارهای صورت گرفته، موضوع سریعاً به فراموشی سپرده شد. در آن ماجرا در مورد نقش برخی از کنیسههای یهودی در آمریکا و از جمله در نیویورک و برخی عناصر مرتبط «آژانس یهود» از جمله خاخامهای یهودی افشاگری شد که آنها به قاچاق انسان در مقیاس وسیعی دست زدهاند تا آنکه قربانیان قاچاق انسان، برای استفاده از اعضای قابل انتقال بدنشان در موقع مناسبی در معرض عمل جراحی قرار گیرند و سپس باقیمانده جسد آنها سربه نیست شود. تصریح بر این جمله در متن گزارش کمیته تحقیقات رسمی رژیم صهیونیستی که «بیشتر کودکان ربوده شده به دلیل بیماری جان خود را از دست داده، به خاک سپرده شدهاند»، نیز میتواند به سرنوشت مشابهی اشاره داشته باشد که عیناً برای «قربانیان قاچاق انسان» توسط صهیونیستها نیز تکرار شده است.
شک و ابهام در این زمینه از آنجا سرچشمه میگیرد که معمولاً کودکان و نوجوانان جزو طیف مقاوم در برابر بیماریها تلقی میشوند و اینکه در نخستین سالهای تولد به خاطر بیماری، جان خود را از دست بدهند، احتمال نادری محسوب میشود. بعلاوه تصریح بر اینکه «بیشتر کودکان جان خود را در براثر بیماری از دست دادهاند، اشاره به سرنوشت مشترکی دارد که جان کودکان یمنی را در مقیاس وسیعی در معرض مخاطره قرار داده است. بدین ترتیب احتمال اینکه از کودکان یمنی هم سوءاستفاده پزشکی شده و آنها تماماً در معرض آزمایشات خاصی قرار گرفتهاند و در نهایت به دلخواه آزمایشگران و در پایان تحقیقات تعمداً جان خود را از دست داده باشند، زیاد است.
مهار اطلاعات منتشره
یک موضوع مهم در این مقوله اینست که حتی درز اطلاعات مربوط به جنایات سازمان یافته صهیونیستها نیز بلافاصله مهار میشود.
از جمله در ماجرای افشای نقش خاخامها و کنیسههای یهودی در آمریکا برای قاچاق انسان هم بلافاصله پس از درج اولین خبرها در رسانهها، ناگهان به کلی از صحنه تبلیغات رسانهای آمریکا و جهان حذف و به فراموشی سپرده شده است. بدین ترتیب با وجود آنکه «افبیآی» پلیس فدرال آمریکا با موارد قاچاق انسان توسط خاخامهای یهودی و در پوشش فعالیت کنیسههای یهودیان نیویورک و سایر شهرهای آمریکا ظاهراً برخورد کرد، ولی این مسئله همچنان مکتوم ماند و علیرغم آنکه قاچاق انسان با هردلیل و انگیزهای که صورت گیرد و توجیه شود، از مصادیق «جرایم کیفری» محسوب میشود و حتی اگر شاکی خصوصی هم نداشته باشد، لازم است دادستان به عنوان «مدعیالعموم» خواستار پیگیری محاکمه و مجازات خلافکاران باشد، ولی پرونده اتهامی خاخامهای یهودی و نقش کنیسههای یهودیان آمریکا همچنان مسکوت ماند و هرگز پیگیری نشد.
براین موارد بایستی نقش صهیونیستها در انجام آزمایشات خطرناک در چارچوب «جنگ بیولوژیک» بر روی فلسطینیها و یهودیان شرقی را نیز افزود. بدین ترتیب در واقع فلسطینیها به ویژه اسرای محبوس در زندانهای فلسطین اشغالی و همچنان یهودیان شرقی را بایستی قربانیان جنایات آزمایشگاهی اسرائیل نامید که همچون موش آزمایشگاهی در معرض آزمایش تولیدات بیولوژیکی و ژنتیکی و بررسیهای کلینیکی با هدف تامین اهداف «جنگهای بیولوژیک و شیمیایی» قرار میگیرند.
اگر چه «هنگبی» در مصاحبه با شبکه دوم تلویزیون رژیم صهیونیستی میگوید یکونیم میلیون سند و مدرک دراختیار دارد و تا آبان ماه آینده جمعبندی گزارش خود را به دولت صهیونیستی ارائه میکند، ولی گاهاً بعید به نظر میرسد که سرنخ اصلی این جنایات سازمانیافته علیه یمنیها و دیگران به وضوح مورد تصریح قرار بگیرد و از این فرصت برای توجیه قانونی با هدف سرپوش گذاشتن بر بخشهای عمدهای از حقایق سوءاستفاده خواهد شد.
http://jomhourieslami.net/?newsid=101230
ش.د9502118