عملکرد دولت در تغییر اخیر کابینه حاکی از آن است که دولت به جای آن که دنبال بهبود وضعیت اقتصادی باشد، در پی تأثیر گذاری بر افکار عمومی برای جلب آراء است. دولت به جای این که بر توان مدیریتی خودش در حوزه اقتصاد و رفع مشکلات مردم متمرکز شود، با این کار سعی دارد چالش با افکار عمومی را برطرف کند.
استعفای همزمان سه عضو کابینه یازدهم و موافقت دولت با این استعفا، شایعات و ابهامات زیادی را پیرامون این موضوع در افکار عمومی ایجاد کرده است. دکتر امیر محبیان، تحلیلگر مسائل سیاسی و مدیر مسئول خبرگزاری آریا در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار گروه سیاسی بصیرت به تشریح علل و عوامل این استعفاها پرداخته است. در ادامه متن کامل مصاحبه با این فعال رسانهای آمده است:
آقای دکتر به نظر جنابعالی دلیل استعفای سه وزیر آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزیر ورزش و جوانان در مقطع فعلی و با توجه به عمر کوتاه باقیمانده از دولت یازدهم چیست؟
بدون در نظر گرفتن حاشیههایی که بعضاً مطرح میشود، دولت با این کار بعضی از وزارتخانههایی را که از منظر افکار عمومی باعث نارضایتی شدهاند و در آغاز انتخابات ممکن بود افکار عمومی این چهرهها را نپذیرد را کنار گذاشت؛ به یک مفهوم، از یک طرف وزارت ارشاد که مورد اعتراض مراجع و طیف مؤمن جامعه قرار گرفته بود، به خاطر مسائلی مثل فساد و امثالهم، از طرف دیگر وزارت آموزش و پرورش که طیف وسیعی از معلمان را از لحاظ گستره دربرمیگیرد و همچنین وزیر ورزش که با مدیریت جامعه ورزشی کشور، مورد انتقاد هواداران آنها قرار گرفته است؛ سه کانون بحرانی دولت یازدهم محسوب می شوند. ما میبینیم که در آستانه برگزاری انتخابات برای دور دوم ریاستجمهوری این وزرا تغییر میکنند و تلاش این است که از منظر دولت، کانونهای بحرانی یا کانونهای تعارض با افکار عمومی کنار گذاشته شده تا جذب افکار عمومی اتفاق بیفتد.
با توجه به برنامههای انتخاباتی دولت که عمدتاً برنامههایی اقتصادی بود و با وجود تداوم روند رکود و به نتیجه نرسیدن برجام و خواسته سیاسیون منتقد و حتی برخی سیاسیون همسو با دولت مبنی بر برکناری و تعویض وزرای اقتصادی، چرا دولت اقدام به تغییر وزرای اقتصادی نکرد؟
اگر وزرای اقتصاد تغییر میکردند یا رویکرد اقتصادی دولت تغییر میکرد، نشان دهنده این بود که دولت تصمیم گرفته وضعیت کارآمدی خودش را بهبود بخشد و مشکلات را به طور مستقیم برطرف کند، اما این تغییراتی که صورت گرفت، عمدتاً در حوزههای جدی مورد اعتراض نبود، یعنی به مسائل اقتصادی مرتبط نبود، این رویکرد بیشتر حاکی از این است که دولت به جای آن که دنبال بهبود وضعیت اقتصادی باشد، در پی جذب آرا و تأثیر گذاشتن بر افکار عمومی برای جلب آراست. دولت به جای این که بر توان مدیریتی خودش در حوزه اقتصاد و رفع مشکلات متمرکز شود، با این کار سعی دارد چالش با افکار عمومی را برطرف کند.
آیا دولت در برطرف کردن نقاط چالشی با افکار عمومی در این سه حوزه و جلب نظرشان موفق خواهد بود؟
باید برنامههای پیشنهادی را دید. باید ببینیم دولت اراده لازم را از خود نشان میدهد تا در این مدت باقیمانده اختلافات بوجود آمده با افکار عمومی را با طرحهای ضربتی برطرف کند یا خیر؟ ولی در مجموع با زمان محدود باقی مانده شک است که بشود طرح قابل اجرایی را عرضه داشت. به نظر میرسد که با تغییر یک سری از اسامی، پوششی روی افکار عمومی که اعتراض داشتند ایجاد می شود، تا دولت چه در حوزه ورزش، چه آموزش و پرورش و چه وزارت ارشا،د به افکار عمومی بگوید ما حرف شما را شنیدیم و اینها را عوض کردیم، ولی اینکه آیا وضعیت به سمت بهبود خواهد رفت یا نه، موضوع دیگری است که هنوز نمی توان در مورد آن قضاوت کرد.
تأثیر دولت بر افکار عمومی توسط دولت نیز بستگی به نوع تبلیغات دولت دارد. در هر صورت تا حدودی ممکن است بتواند روی افکار عمومی اثر بگذارد، ولی به نظر من اثر قاطعی نخواهد داشت.
نگرانی و دغدغه عمده مردم در حال حاضر مسئله اقتصاد است. دولت یازدهم با طرح این مسأله که گره اصلی، گره برجام است و با باز شدن آن همه مشکلات اقتصادی حل میشود، سطح توقع جامعه را از خودش بالا برد. هر چند این سیاست نادرست بود، ولی در عین حال به افکار عمومی این گونه مطرح کرد که شما بعد از باز شدن گره هسته ای شاهد تحول جدّی خواهید بود؛ اما الآن بعد از اجرای برجام هنوز هیچ تحول جدی رخ نداده و رکود شدید باعث شده تا گردش مالی و اقتصادی کشور شدیداً کاهش پیدا بکند، کارخانهها بخوابند و در عین حال افکار عمومی به این نتیجه برسد که عملاً دولت در حرفش صادق نبوده است.
وضعیت بعد از برجام نشان میدهد رابطه تعیین کننده ای بین برجام یا مسئله هستهای با موضوع اقتصادی وجود ندارد؛ چنانچه گره هسته ای باز شد، اما گره مسائل اقتصادی مردم گشوده نشد. به نظر میرسد که دولت می بایست به شکل ضربتی در مدتی که از عمر دولت باقی مانده بود حداقل دو، سه مورد از کارهای مهم مردم که حداقل زود بازده هم است را به صورت جدی اصلاح میکرد و مشکلات مربوط را رفع میکرد. همچنین وزرایی را که در این زمینه کوتاهی کردند را برکنار میکرد. این اقدام میتوانست یک پیام مهمی را به افکار عمومی بدهد و گرنه تغییر وزرایی مثل ورزش و ... – که حتی انتقاداتی به آنها وارد است- تغییر جدی در رویکرد دولت ایجاد نخواهد کرد و گرهی از مسائل اقتصادی مردم باز نخواهد کرد و لذا می توان نتیجه گرفت که چنین اقداماتی فقط رویکرد انتخاباتی دارد.
چرا با وجود وصول دستور استیضاح از وزیر محترم آموزش و پرورش، دولت اجازه نداد وزیر در مجلس حضور یابد و به سؤالات نمایندگان مردم در این زمینه پاسخ دهد. به نظر شما این اقدام دولت در برکناری وزرا اقدامی پیشدستانه نبود؟
موج انتقادات شدید بوده و رئیس جمهور اینگونه تصور میکرد که در آستانه انتخابات حضور وزرا در مجلس میتواند فرصتی طلایی برای رقبا ایجاد کند تا آنها از این محمل بهره بگیرند و ضعفهای دولت را به رخش بکشند.
طبیعتاً بخشی از افکار عمومی گوششان به مجلس است و از بحثهایی که در آنجا صورت میگیرد تأثیر می پذیرند. طبیعتا این اتفاق باعث ریزش تعداد زیادی از آرای روحانی می شد. به همین منظور دولت کوشید با تغییراتی در این سطح، عملاً از یک طرف نگذارد وزرا به مجلس بروند تا رقبا از آن بهره بگیرند و از طرف دیگر برکناریها یا تغییر وزرا را به عنوان امتیاز به افکار عمومی وانمود کند.
از جناب آقای محبیان که وقتشان را در اختیار پایگاه بصیرت قرار دادند، تشکر می کنیم
مصاحبه از: اکبر کریمی