(روزنامه مردمسالاري ـ 1395/07/17 ـ شماره 4154 ـ صفحه 7)
پس از خط خوردن نام رئيس دولتهاي نهم و دهم از معادلات انتخابات 96، حالا اصولگرايان سنتي ميدان را براي حمايت پر سود و کم ضرر از حسن روحاني مناسب و مهيا ميبينند؛ هر چند اين موضوع، با توجه به بدنه راي وي در انتخابات خرداد 92 که عمدتا از طيف اصلاحطلب تغذيه ميشد، نمود غيرقابل باوري به خود دارد.
اگر تا ديروز تنها اصلاحطلبان خود را وقف روحاني ميکردند، امروز راستهاي سابقون هم ورد حمايت از رئيس جمهور را روي لبان خود دارند. اما سوال همين جاست، چرا راست نشينان جبهه سياسي ايران با وجود اختلافات ديدگاهي، در انديشه حمايت از رئيس جمهور برآمدهاند؟
قاليباف و چالش املاک نجومي
گزينههايي که امروز از آنها به عنوان
نامزد جريان اصولگرايي در انتخابات 96 ياد ميشود، همگي در عرصه مديريتي، «کم
تجربه» و از «وجاهت اجتماعي» اندکي برخوردارند. تنها کسي که اصولگرايان ميتوانند
نيمچه اميدي به موج سازي سياسي وي داشته باشند، باقر قاليباف شهردار 55 ساله تهران
است. در نگاه اول، شانس باقر قاليباف براي جلب اعتماد و حمايت اصولگرايان، بالا به
نظر ميرسد. شهردار طرقبهاي تهران از سال 84 به اين سو، همواره در مظان حضور در
انتخابات رياست جمهوري بوده است. فرمانده اسبق ناجا هرگاه احساس کرده سر سوزني
براي حضور در پاستور شانس دارد، از نامزدي دريغ نکرده است. قاليباف در سال جاري
نيز پالسهاي انتخاباتي از خود بروز داده؛ نمونه اولش حضور در جشن مجموعه طنز دکتر
سلام که غير مستقيم جملات کنايهآميزي روانه رئيس جمهور کرد. او گفت: «کساني که
کليدشان نميتواند قفلها را باز کند، براي کليدشان، قفل جديد درست نکنند.»
نمونه دوم که بسيار سر و صدا کرد، جدال لفظي وي با روحاني در اجلاس جهاني شوراها و شهرداران بود. آنجايي که شهردار تهران در واکنش به اظهارات رئيس جمهور که گفته بود، «امروز با وجود آنکه در شهرها مخصوصا تهران کارهاي بزرگي انجام شده و پلها، تونلها، بزرگراهها، قطار شهري و بوستانهاي مختلفي احداث شده است، ولي مردم احساسي که در برابر اينهمه کار بايد داشته باشند را ندارند. چون وقتي ميخواهيم يک پل يا تونل درست کنيم، گاهي از تراکم استفاده ميکنيم و گاهي از تغيير کاربري اراضي.» اظهار داشت: «بايد اين عادت را کنار بگذاريم که بعد از نزديک به چهار دهه مسئوليت در سطوح مختلف، به عنوان يک مسئول در نقش اپوزيسيون حرف بزنيم بلکه بايد در نقش پاسخگويي حرف بزنيم و بگوييم چه کردهايم». در کنار همه اينها، نصب گسترده بيلبوردهاي ضد آمريکايي از سوي شهرداري تهران در دوران پسابرجام، نمونهاي از مخالفت قاليباف با سياستهاي تعامل گرايانه تدبير و اميديها با غرب است.
سکاندار شهرداري تهران اما امروز گرفتار موضوع املاک نجوميشده است. مسالهاي که ميشود آن را پاتک هواداران دولت به اصولگرايان بر سر فيشهاي حقوقي قلمداد کرد. قاليباف از بخت بدش طعمه جرياني شد که براي اعاده حيثيت خود و سوق دادن افکار عموميبه موضوعي جز فيشها، واگذاري املاک به برخي تعاونيها از سوي شهرداري تهران را رو کرد. هر چه هست قاليباف دچار بزرگترين چالش دوران سيادت خود بر شهر تهران شده است. چالشي به مراتب بزرگتر از حواشي کوي دانشگاه سال 78 که در مناظرات انتخاباتي 92 تبديل به برگ برنده حسن روحاني شد و دست قاليباف را از کليد پاستور دور نگاه داشت. چالش املاک نجوميبالقوه قادر خواهد بود، هم مسلکان سياسي قاليباف را از وي رويگردان کند؛ يقينا اصولگرايان بابت شخصي که اتهامي با اين ابعاد متوجه خود و سيستم تحت امرش است، ريسک سرمايه گذاري را به جان نخواهند خريد. به نظر ميرسد املاک نجومي، چنان ضربه کاري به وجهه مديريتي قاليباف وارد کرده که شاخصترين رقيب احتمالي روحاني را نه تنها از پاستور که احتمالا از صندلي رياست بهشت نيز به دور خواهد داشت.
از رسم دو دورهاي پاستور تا رگ و ريشه روحاني
پس از سال 60 و جريان عزل بنيصدر، تا به حال پيش نيامده که رياست جمهوري در ايران تکدورهاي باشد. حتي محمد خاتميکه در دوره نخست رياستش بر پاستور، حواشي و دستاندازهاي سياسي بسياري را سر راه خود تجربه کرد، توانست در سال 80، رکورد راي خود در دوم خرداد 76 را بشکند. توصيه براي کنار رفتن احمدينژاد از صحنه انتخابات سال آيند هم نشان از آن دارد که مجموعه حاکميت به رقيب تراشي جدي براي شيخ ديپلمات مايل نيست. همه اينها اصولگرايان را به اين نتيجه رسانده که بايد دست از تقابل با روحاني بردارند و برنامه تشکيلاتي خود را روي انتخابات شوراهاي شهر و روستا به خصوص تهران، معطوف کنند.
با توجه به اين راهبرد، عزتالله ضرغاميرئيس اسبق صدا و سيما و پرويز فتاح رئيس کميته امداد که تاکنون شانس خود را براي فتح کاخ رياست جمهوري نيازمودهاند، هر کدام طي اطلاعيههايي، شايعات پيرامون نامزدي در انتخابات سال آينده را رد کردند.
اصولگرايان سنتي آگاهند که چنانچه در دو راهي تعامل و تقابل، مسير تقابل با روحاني را بپيمايند، زمينه براي کنشگري سياسي فعالتر اصلاحطلبان فراهم و راه براي ورود گزينههاي متبوع جريان چپ به گعده مديران دولتي، هموارتر ميشود؛ بنابراين با کنار هم قراردادن جورچين سياستورزي، قصد دارند تا پازل بازي خود را بر همکاري و مساعدت با رئيس جمهور طراحي کنند. از طرف ديگر، مبرهن است که رگ و ريشه سياسي حسن روحاني به واسطه حضور در شوراي مرکزي جامعه روحانيت مبارز، عليرغم برخي تضادهاي انديشهاي، به جريان اصولگرايي سنتي بازميگردد که همين موضوع، حمايت از رئيس جمهور در انتخابات را براي اين جريان توجيه پذير خواهد ساخت.
و اما پايداري پايداريها...
گزارههاي تحليلي فوق در حالي از سوي نگارنده مطرح ميشود که تنها اهرم و عامل تخريبکننده بازي اصولگرايان سنتي در حمايت از روحاني، لجنهاي هستند که با ارائه تعريف غليظ و گلخانهاي از اصولگرايي، چند سالي هست که با برند «پايداري»ها در سپهر سياسي ايران زيست ميکنند.
دو هفته پيش، صادق محصولي قائم مقام جبهه پايداري در گفتوگويي اظهار داشت: «اگر روحاني را مستقل و يا اصولگرا هم قلمداد کنيد، چنين برداشت مثبتي از عملکرد ايشان در بين اصولگرايان نيست که روحاني را به عنوان نامزد اصولگرايان يا به عبارت بهتر نامزد انقلابيها براي انتخابات آتي معرفي کنند.»
وزير کشور دولت نهم در ادامه ضمن زير سوال بردن تلويحي محوريت جامعه روحانيت مبارز براي انتخابات سال آينده تصريح کرد: «عدهاي ديگر اگر از قبل روي نامزدي به قطعيت رسيده باشند و بخواهند با مکانيزم دلخواه خودشان ولو تحت عنوان ائتلاف و وحدت، آن را به ديگران تحميل کنند مطمئنا نتيجه لازم را نخواهند گرفت.» زدن ساز ناکوک در سمفوني اصولگرايان، در کارنامه سياست ورزي جبهه پايداري، مسبوق به سابقه است. ايشان به تبعيت از نام و مرام خود، همواره در برابر خواست جمعي اصولگرايان پايداري ورزيدهاند. نمونه عينياش هم انتخابات مجلس نهم که مريدان آيتالله مصباح يزدي با وجود اهتزاز بيرق جبهه متحد اصولگرايان از سوي شيخ فقيد کن، زير بار وحدت نرفتند و در نهايت با ارائه ليست مجزا، کرسيهاي اندک اما تاثيرگذاري را در پارلمان از آن خود کردند. نمونه دوم از جزيرهاي عمل کردن جبهه پايداري، انتخابات رياست جمهوري 92 و حمايت آيتالله مصباح يزدي از سعيد جليلي بود.
به نظر ميرسد نئواصولگرايان پايداري مسلک، بار ديگر در انتخابات رياستجمهوري دوازدهم تافته جدا بافته شوند و با حمايت از گزينهاي جز آنچه بقيه اصولگرايان به آن ميرسند، فصل ديگري را در مجموعه فعاليتهاي استقلالطلبانه خود باز کنند. گزينه مد نظر پايداريها براي پاستور – که ميتواند مورد پسند جمعيت ايثارگران و رهپويان نيز قرار بگيرد - هر که باشد، بنا به گفته محصولي، «جديد» است و «اصلح» و در عين حال «رأيآور».
هماهنگي بيشتر سنتيها
هر چند اصولگرايان سنتي نظير «ناطق نوري» و «علي لاريجاني» در انتخابات 92 با فانوس محافظهکاري پشت چراغ چشمک زن اعتدال حرکت کردند، اما اين بار باتوجه به همراهي مددکارانه اين گروه سياسي متنفذ، با مساله برجام که براي اعتدالگرايان هم حکم آب داشت و هم نان، بايد منتظر حرکتي هماهنگتر و با شعاع عملياتي بيشتر از سوي ايشان براي حمايت از رئيس جمهور در ارديبهشت 96 باشيم.
http://mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=257109
ش.د9502168