(روزنامه اطلاعات ـ 1395/08/03 ـ شماره 26567 ـ صفحه 12)
* جناب آقای رئیس اجازه بدهید در آغاز از اوضاع در حلب بپرسم، در هفتههای گذشته تصاویر وحشتناکی از آنچه در حلب میگذرد منتشر شده است، مقصود من ساکنان بخش شرقی شهر هستند، بخشی که در کنترل گروههای مسلح است، ساکنان این بخش شرایط دشواری دارند و بسیار خسته و نگران به نظر می رسند، اوضاع در آنجا واقعا خشونت بار است، در این شرایط چه راهبردی در ورای حمله خشونت بار نیروهای سوری و روسی وجود دارد؟
** در واقع ما حمله را آغاز نکردهایم،بلکه ارتش سوریه در پی آن است تا همه مناطق سوریه از جمله حلب یا بخش شرقی این شهر را از دست تروریستها آزاد کند، با هدف موفقیت در اجرای توافق میان روسیه و آمریکا، آتش بس یک هفته ای را در آنجا به اجرا گذاشتیم اما این کار موفق نبود. وقتی مهلت یک هفته ای به پایان رسید ارتش سوریه تلاشهایش را برای آزادی بخش شرقی حلب از دست تروریستها آغاز کرد اما واقعیت این است که وقتی از اوضاع دشوار این بخش سخن می گوییم باید بدانیم دولت سوریه عامل ایجاد چنین شرایطی نیست بلکه عامل به وجود آورنده آن، تروریستها هستند.
آنان سالهاست در این منطقه حضور دارند اما رسانههای عربی تنها در ماههای اخیر از اوضاع دشوار این منطقه می گویند، این تبلیغات فقط به این دلیل است که اوضاع تروریستها در این منطقه دشوار شده است. اگر بخواهید از این منطقه بدانید باید به این نکته هم توجه کنید که ما از ورود کمکهای پزشکی، غذایی یا کمکهای دیگر به این بخش جلوگیری نمی کنیم، اگر دانستن درباره محاصره این بخش برای شما مهم است بدانید که این منطقه در محاصره نیست، نقش ما به عنوان دولت سوریه محاصره تروریستها با هدف آزادی این بخش از شهر است.
* در نتیجه شما مسئولیت بخش شرقی حلب را با گروههای مسلح می دانید و معتقدید آنها در پشت حمله به کودکان حلب قرار دارند؟
** شما می تواند لنز دوربینتان را به سمت حلب بگیرید، به سمت منطقه دیگری که کنترل آن در دست دولت قرار دارد، مقصود من این است که اگر در پی حقیقت هستید این روند بهتر از آن چیزی است که می گویید. شما می توانید از تعداد غیر نظامیانی آمار بگیرید که در دو ماه گذشته در حلب کشته شده اند. صدها غیر نظامی به دست گروههای مسلح کشته شدهاند. باز هم تکرار می کنم، من مدعی نیستم که قربانیانی نبودهاند اما وقتی میبینیم گروههای مسلح با گلولههای خمپاره غیر نظامیان را هدف قرار می دهند درباره این جنایت هم باید سخن بگوییم.
* اکنون در حلب کارزار سختی وجود دارد. تحرکات بعدی نیروهای سوریه و روسیه برای پس گرفتن بخش شرقی حلب که افراد مسلح بر آن تسلط دارند چیست؟
** ادامه دادن به مبارزه با عناصر مسلح تا خروجشان از حلب. باید چنین کنند زیرا گزینه دیگری ندارند. ما نمی پذیریم که تروریستها بر هر بخشی از سوریه تسلط داشته باشند و این فقط درباره حلب صدق نمی کند. این وظیفه، هدف و گام بعدی ماست.
* بنابراین، این جنگ گسترده که اکنون می بینیم، ادامه خواهد داشت و این چیزی است که شما می گویید؟
**خیر، اگر هر گزینه دیگری وجود داشته باشد، مانند مصالحههایی که در مناطق دیگر صورت گرفت، گزینه بهتری خواهد بود نه جنگ. از این رو، اعلام کردیم و صدها و بلکه هزاران نفر از عناصر مسلح را برای جلوگیری از خونریزی مورد عفو قرار دادیم و این گزینه موفقیت آمیز بود. بنابراین، می گوییم که ما به آنها [عناصر مسلح] چه خواهان مصالحه باشند یا عفو یا خواهان خروج کامل از شهر حلب با سلاح خود باشند و غیرنظامیان را در امنیت بگذارند تضمین می دهیم تا شهروندان به زندگی طبیعی خود بازگردند.
* آمریکا گفتگوهای دوجانبهاش با روسیه را درباره توافق صلح متوقف کرد و روسها می گویند در این باره متاسف هستند. آیا شما هم متاسف هستید؟
**ما در این باره متاسف هستیم. اما از همان ابتدا می دانستیم که این توافق موفق نخواهد شد، زیرا توافق فقط محدود به گفتگو بین دو ابرقدرت نیست و فقط به آنچه امضا میکنند یا درباره آن به توافق میرسند مربوط نیست. بلکه به اراده آنها بستگی دارد. ما از قبل میدانستیم و آمریکاییها را میشناسیم که ارادهای برای دستیابی به هر نوع توافق ندارند،زیرا بخش اساسی از این توافق شامل حمله به جبهه النصره است که در فهرست آمریکا و نیز فهرست سازمان ملل از گروههای تروریستی قرار دارد.
این در حالی است که در کشمکش سوریه، این گروه برگه ای در دست آمریکاست. بدون جبهه النصره آمریکاییها هیچ برگه واقعی، ملموس یا کارآمدی در صحنه سوریه در اختیار ندارد و به همین علت ما از توقف گفتگوها درباره توافق متاسف هستیم. اما می دانستیم که این توافق عملی نخواهد شد.
برای آمریکا بسیار دشوار است آنچه را که مخالفان میانه رو خوانده می شود از بعضی گروههای مسلح تندرو جدا کند. این کار در شرایطی که به طور مستمر به حملات به مخالفان میانه رو ادامه می دهید، بسیار دشوار است.وجود مخالفان میانه رو خیال و توهم بیش نیست. به همین علت، آمریکا نمی تواند چیزی را که وجود ندارد از چیزی که وجود دارد جدا کند. همه آنها (گروههای مسلح) بر یک اساس شکل گرفتند و چهار یا پنج سال پیش، آن را ارتش آزاد سوریه نامگذاری کردند و سپس جبهه النصره شد و بعد هم به داعش تبدیل شد.
بنابراین پایه و اساس همه این گروهها یکی است و به همین علت نمی توانند آنها را از یکدیگر جدا کنند. آنها (آمریکاییها) در واقع چنین چیزی را نمی خواهند. یعنی حتی اگر این مسئله توهم نبود و واقعیت هم داشت آمریکاییها نمی خواستند چنین کاری صورت دهند. اما اکنون نمیتوانند این کار را انجام دهند، زیرا مخالفان میانه رو وجود خارجی ندارد.
* اگر غیرممکن است، چرا از آمریکاییها چنین چیزی را خواستید؟
**زیرا آنها اصرار دارند که مخالفان میانه رو وجود دارند. روسها به آنها گفتند بسیار خوب، اگر مخالفان میانه رو وجود دارند از شما می خواهیم تا میانه روها را از تندروها جدا کنید. در این مورد موفق نخواهند شد، زیرا مخالفان میانه رو وجود خارجی ندارد.
* دیدگاه شما درباره پیامدهای تعلیق گفتگوهای دوجانبه آمریکا با روسیه چیست؟ تاکنون نیروهای سوری و روسی برخوردهای مستقیم با نیروهای آمریکایی نداشته اند. آیا تصور می کنید ریسک بزرگی درباره حملات مستقیم بین شما و متحدانتان از یک سو و نیروهای آمریکایی از سوی دیگر وجود دارد؟
** بسیاری از افراد درباره تشدید تنشها در صورت موفق نشدن اجرای توافقنامه یا اجرا نشدن آن، سخن می گویند،اما واقعیت آن است که این تنش زایی از مدتی پیش آغاز شده است. منظور من آن است که پیش از شکست در اجرای این توافقنامه، آمریکاییها به نیروهای ما در دیرالزور حمله کردند.
همه می دانند که فقط یک گروه در استان دیرالزور سوریه وجود دارد و آن داعش است. داعش پیشروی کرد و جای ارتش سوریه را گرفت و اکنون شهر دیرالزور را به علت حملات آمریکا تهدید میکند. بنابراین تنش زایی در اصل آغاز شده است.
درباره آمریکاییها من صد درصد اطمینان دارم که حمله به ارتش سوریه در دیرالزور را به عمد انجام دادند. زیرا داعش، همه جنگجویان خود را در این منطقه، پیش از حمله آمریکا جمع کرده بود و زمانی که حمله هوایی که یک ساعت طول کشید، آغاز شد، داعش حمله خود را آغاز کرد و این ارتفاعات را به کنترل خود درآورد. چگونه ممکن است داعش از این حمله هوایی پیش از وقوع آن آگاهی پیدا کند؟ بدون شک این مسئله تنها نشانه برای ما درباره حمایت آمریکا از داعش نیست.
مسئله حمله به تدمر هم مطرح است که داعش زیر نظر آمریکاییها آن را اشغال کرد. استخراج نفت از میدانهای نفتی در صحرای سوریه و قاچاق آن به صورت علنی صورت می گرفت. اینها نشانههای قوی هستند که آمریکا از داعش حمایت می کند تا از آن استفاده کند.حمله به ارتش سوریه در دیرالزور، سیطره داعش بر تدمر و استخراج نفت از میدانهای نفتی در صحرای سوریه و قاچاق آن به صورت علنی صورت گیرد. اینها نشانههای قوی هستند که آمریکا از داعش حمایت می کند تا از آن استفاده کند.
* غرب هم اکنون با آنچه در سوریه رخ می دهد مخالف است چنانچه آنان از مخالفان حمایت می کنند و چه بسا مایل نیستند به جنگ مستقیم با ارتش سوریه وارد شوند بنابراین چه کاری ممکن است انجام دهند؟
**پرسش این است آیا شما به عنوان یک شهروند دانمارکی میپذیرید من به عنوان یک بیگانه و خارجی از مخالفان در کشورت با پول حمایت کنم و به آنان بگویم: «بروید و بکشید و با این کار سیاستهایتان را محقق سازید؟» اگر مخالفانی وجود دارند ، بنابراین چه تعریفی از مخالفان وجود دارد؟ آیا شما می پذیرید مخالفانی در کشورتان که اهل یک کشور دیگر باشند حضور داشته باشند یا آنکه می باید مخالفان، دانمارکی باشند که از ملت دانمارک باشند؟ آنها [ غربیها ] نباید هر مخالفی را که از آنها حمایت می کنند به عنوان مخالف مشخص و معرفی کنند. این مداخله در امور داخلی کشورهاست. این با حاکمیت و با قانون بین الملل مغایرت دارد. آنها حق ندارند از هر شخصی در سوریه علیه شخص دیگری حمایت کنند. این به آنها مربوط نمی شود. ما کشور دارای حاکمیت و مستقل هستیم . این حق ماست که برای مشکلات خودمان چاره اندیشی کنیم . آنها در موقعیتی نیستند که از هرکسی چه بر حق یا چه از روی اشتباه حمایت کنند.
* آیا حاضرید سمت ریاست جمهوری را رها کنید؟
**این به ملت سوریه بستگی دارد این تصمیم من نیست. اگر ملت سوریه از من حمایت نمی کرد میباید مستقیماً این سمت را ترک میکردم زیرا بدون حمایت آنان نمیتوانم کاری بکنم و شکست میخوردم. ساده بگویم، علت این است. به ویژه در زمان جنگ میباید کشتی را به ساحل نجات رساند؛ نه آنکه فرار کرد زیرا جنگی در جریان است. مگر آنکه ملت سوریه بخواهند که من بروم. اگر مشکل من بودم یا آنکه من، علت جنگ بودم که ادعا می کنند من میرفتم اما مسئله به من مربوط نمیشود . مرا بهانه قرار دادهاند. مسئله بسیار بزرگتر از این است. به سوریه و به دولت و به استقلال مربوط می شود. به جنگ در سطح منطقه ای و جنگ بین قدرتهای بزرگ مربوط می شود. سوریه بهانه است و رئیس جمهور بهانه اصلی آنهاست.
* بنابراین معتقدید که یکی از علل جنگ نیستید؟
** نه، من علت جنگ نیستم زیرا اگر علت جنگ بودم جنگ میباید سال 2000 میلادی یعنی زمانیکه رئیس جمهوری شدم آغاز می شد و در سال 2011 میلادی آغاز نمی شد زمانی که پولها از قطر سرازیر شد و زمانیکه آمریکا تصمیم گرفت میخواهد دولتها و رؤسایی را که مورد پسندش نیستند سرنگون کند.
* جناب رئیس جمهوری، بارها گفتید به جنگ ادامه خواهید داد تا کشور را به طور کامل پس بگیرید آیا همچنان سر حرفتان هستید و رویکردتان همین است؟
**نه این رویکرد من نیست بلکه مأموریتم بر اساس قانون اساسی است. مأموریت ارتش بر اساس قانون اساسی است و مأموریت نهادهای کشور بر اساس قانون اساسی است. این یک گزینه یا یک نظر شخصی و طرح من نیست. مأموریت من دفاع از غیر نظامیان و مأموریت من جنگ با تروریستها و مأموریتم تسلط بر وجب به وجب خاک کشورم است.
* بنابراین معتقدید که از غیرنظامیان دفاع می کنید؟
**قطعاً.
* جناب رئیس جمهوری آیا به راهکار دیپلماتیک سیاسی باور دارید یا آنکه در اعماق قلبتان میدانید که تنها راهکار نظامی خواهد بود و این چیزی است که عملا می خواهید؟
** نه این و نه آن. زیرا زمانی که شما یک مشکلی دارید، راهکاری دارید که بخشی از حل و فصل با شما نیست. پس خودِ مشکل، ابعاد راهکارها را مشخص می کند. به عنوان مثال من به راهکار سیاسی باور دارم اما تروریسمی وجود دارد. شما نمی توانید هیچ راهکار سیاسی را محقق کنی زیرا هرج و مرجی وجود دارد و زمانیکه هرج و مرجی وجود دارد با هر چیز طبیعی از جمله با روند سیاسی در تناقض است در نتیجه اولا باید با تروریستها بجنگی تا به راهکار سیاسی برسی در واقع تو باید مسیر نظامی و مسیر دیپلماتیک یا سیاسی را دنبال کنی زیرا به یکدیگر مرتبط هستند.
بنابراین مسئله به باور من به چیزی مربوط نمی شود بلکه به مقتضای حل و فصل این منازعه مربوط می شود. این تو نیستی که مشخص می کنی این شرایط هستند که مشخص می کنند.
به عنوان مثال در ارتباط با تروریستها مسئله فقط به حل و فصل نظامی مربوط نمیشود بلکه به کشورهای همسایه و کشورهای غربی که از تروریستها حمایت میکنند مربوط میشود.
اگر آنها دست از حمایت از تروریستها بردارند در آن صورت، جبهه نظامی حل وفصل و به حاشیه رانده خواهد شد و مهم نخواهد بود زیرا آنها ضعیف خواهند شد همین باعث می شود فرصت بیشتری به ابتکارهای سیاسی در این خصوص داده شود.اما اگر آنها حمایتهای خود را از تروریستها افزایش دهند آنچه عملا رخ خواهد داد بر عکس خواهد بود و راهکار یا مسیر سیاسی به حاشیه رانده خواهد شد بنابراین مسئله به آنچه من باور دارم مربوط نمی شود آرزویم این است که ای کاش می توانستیم همه چیز را از طریق سیاسی حل کنیم این آرزوی من است. معتقدم این مناسب است اما موضوع به خواسته من مربوط نمیشود بلکه به واقعیتهای روی زمین بستگی دارد.
بدعهدی آمریکایی
هرچند نقض آتش بس در سوریه توسط آمریکا قابل پیشبینی بود، اما تجاوز نظامی اخیر این کشور به دیرالزو، «بدعهدیهای همیشگی» و «دروغهای نخنمای» دولتمردان آمریکایی را بار دیگر به منصه ظهور رساند.
سلسله رایزنیهای گسترده مقامات روس و آمریکایی درباره سوریه در نهایت منجر به حصول یک توافق مورد رضایت طرفین برای برقراری آتش بس در این کشور شد؛ آتشبسی که بسیاری ناظران بینالمللی و تحلیلگران سیاسی نسبت به ثبات آن ابراز نگرانی کرده بودند.
با این حال همگان بر این مسأله اتفاق نظر داشتند که برقراری آتشبس اولین و آخرین راهکار برون رفت از بحران کنونی سوریه بوده و به همین دلیل، تشکیک در نیتهای طرف مقابل ـ چه روسیه و چه آمریکا ـ مقدمه شکست آتش بس خواهد بود. آتش بس مورد توافق روسیه و آمریکا که از قضا مورد موافقت دولت دمشق نیز قرار گرفت، از چند هفته گذشته به صورت رسمی عملیاتی شد.
در همان روزهای اولیه اجرای توافق آتشبس، تعداد زیادی از گروههای مسلح مستقر در سوریه اقدام به نقض مکرر آن کردند.
این در حالی است که ارتش سوریه تماما به توافق آتش بس پایبند بوده و هیچ اقدامی در راستای نقض آن صورت نداد.در حالی که کمتر از یک هفته از برقراری آتش بس در سوریه گذشته بود، جنگندههای ائتلاف بینالمللی به اصطلاح ضد داعش مواضع ارتش سوریه را در حومه فرودگاه نظامی دیرالزور و کوه الثرده بمباران کردند. در همین ارتباط، روسیه اعلام کرد که حمله چهار فروند جنگنده آمریکایی شامل دو فروند جنگنده اف-۱۶و دو فروند جنگنده ای-۱۰به مواضع ارتش سوریه در دیرالزور به کشته شدن بیش از ۶۰نفر از نیروهای ارتش سوریه و زخمی شدن ۱۰۰نفر دیگر منجر شده است.
فرماندهی کل ارتش و نیروهای مسلح سوریه نیز با بیان اینکه حمله جنگندههای آمریکایی تجاوز آشکار علیه سوریه و ارتش این کشور است، این حمله را گواه روشنی بر حمایت آمریکا و متحدانش از گروه تروریستی داعش و دیگر گروههای تروریستی برشمرد.تجاوز نظامی آشکار ایالات متحده آمریکا به سوریه بار دیگر «بدعهدیهای همیشگی» و «دروغهای نخنمای» دولتمردان این کشور را به منصه ظهور رساند.
هرچند که پیش از انجام این تجاو نظامی نیز بسیاری از تحولات سیاسی حاکی از عدم عزم واشنگتن برای مبارزه جدی با تروریسم در سوریه بود، اما با این حال حادثه ای که اخیرا به وقوع پیوست، بار دیگر غیرقابل اعتماد بودن آمریکاییها را برای افکار عمومی منطقه و جهان به اثبات رساند.با توجه به سابقه ننگین آمریکاییها در وفای به عهد خود در قبال بسیاری از کشورهای جهان، نقض آشکار توافق با روسیه در زمینه برقراری آتش بس در سوریه کاملا قابل پیشبینی بود، اما اینکه این نقض عهد در فاصله کمتر از یک هفته از آغاز آتش بس اتفاق بیفتد، مسأله ای بود که کمتر کسی انتظار آن را می کشید.
به نظر می رسد که ایالات متحده آمریکا از طریق رایزنیهای گسترده با روسیه به منظور برقراری آتش بس در سوریه ۳هدف اصلی را دنبال می کردند؛اول اینکه بر نقش منفی و مخرب خود در سوریه که موجب گسترش تروریسم در این کشور شده، سرپوش نهاده و با انحراف افکار عمومی منطقه و جهان اینگونه القاء کنند که به دنبال راهکار مسالمت آمیز برای حل بحران سوریه هستند.
دوم اینکه با برقراری آتش بس در سوریه، روند پیشرویهای گسترده ارتش این کشور در نبرد با گروههای تروریستی ـ تکفیری را متوقف و یا حداقل کُند سازند؛ پیشرویهایی که خواب را از چشمان واشنگتن و دیگر همپیمانان منطقه ای آن یعنی عربستان سعودی، قطر و ترکیه ربوده بود.
سوم اینکه فرصتی را جهت تقویت گروههای تروریستی ـ تکفیری در سوریه فراهم آورند، بدین معنا که از یک سو روحیه متلاشی شده آنها را تقویت و از سوی دیگر آنها را به انواع سلاحهای جنگی پیشرفته تحت عنوان نخنمای حمایت از گروههای مسلح به اصطلاح معتدل، تجهیز نمایند.
نکته قابل تأملی که پس از حمله وحشیانه آمریکاییها به پایگاه نظامیان سوری به ذهن می رسد، اظهارات اخیر «جان کری» وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا است که گفته بود: «این توافق، آخرین راه برای برون رفت از بحران کنونی سوریه است». بر همین اساس، این سؤال به ذهن متبادر میشود که چگونه واشنگتن توافقی را که آخرین راهکار برای حل بحران سوریه تلقی میکند، نقض و آن را با خونسردی کامل زیر پا میگذارد؟بر اساس آنچه که گفته شد، به نظر میرسد آمریکاییها برای عملیاتی که علیه ارتش سوریه انجام دادند، از پیش برنامه ریزی کرده بودند.
در ابتدا جان کری از توافق حاصل شده به عنوان آخرین راه حل پایان بحران سوریه یاد می کند و سپس با گذشت تنها چند روز از این اظهارات، آمریکاییها نظامیان سوری را هدف قرار می دهند؛ با این هدف که در آینده اینگونه وانمود کنند که دیگر هیچ امیدی به تحقق راهکار سیاسی در سوریه به منظور حل بحران این کشور وجود ندارد و راهکار نظامی تنها راهحل قابل اتکا در این زمینه است.ایالات متحده آمریکا حتی پیش از مبادرت به نقض آشکار توافق آتش بس در سوریه عملا هیچ اقدامی را در راستای موفقیت این توافق انجام نداد.
در واقع آمریکاییها از همان ابتدا به دنبال نبرد با تروریسم در سوریه نبودند؛ مسأله ای که اصلا عجیب به نظر نمی رسد، چراکه در کارنامه این کشور طی هیچ دورهای نبرد جدی با تروریسم به چشم نمیخورد.
سیاستهای ایالات متحده در منطقه و جهان همواره اصلیترین عامل پیدایش و گسترش تروریسم در نقاط مختلف بوده است. سیاستهای ایالات متحده در منطقه و جهان همواره اصلیترین عامل پیدایش و گسترش تروریسم در نقاط مختلف از یک سو و قتل و کشتار ملتها و غارت ثروتها و منابع آنها از سوی دیگر، بوده است.
ش.د9502442