* در هفتههاي اخير اصولگرايان به شكلهاي مختلف به آقاي روحاني چراغ سبز نشان دادهاند. اين در حالي است كه آقاي روحاني نيز بيتمايل به گرايش به راست نبوده است. به نظر شما چه ميزان احتمال گرايش آقاي روحاني به سمت اصولگرايان و همچنين گرايش اصولگرايان به سمت آقاي روحاني وجود دارد؟
** گرايش آقاي روحاني به سمت اصولگرايان كاملا طبيعي است. آقاي روحاني از نظر تاريخي و سياسي داراي خاستگاه اصولگرايي است و هيچگاه نميتوان مواضع ايشان را در جهت مخالف اصولگرايي تعريف كرد. ماهيت تفكر آقاي روحاني به شكلهاي مختلف با ماهيت تفكر اصولگرايي معتدل همخواني دارد. از سوي ديگر تفكرات ايشان در برخي مسائل در تضاد با تفكرات اصلاحطلبي قرار ميگيرد. به همين دليل به صورت طبيعي آقاي روحاني تمايل به جذب اصولگرايان به سمت خود دارد.
* واكنش اصولگرايان در صورتي كه آقاي روحاني در انتخابات آينده به سمت آنها گرايش پيدا كند، چه خواهد بود؟ آيا اصولگرايان از ايشان استقبال ميكنند؟
** بدون شك هر كنش آقاي روحاني در مقابل اصولگرايان واكنش متناسب خود را در پي خواهد داشت. منطق سياسي در شرايط كنوني حكم ميكند كه اگر آقاي روحاني به سمت راست گرايش پيدا كند، اصولگرايان از ايشان استقبال كنند.
* در صورتي كه آقاي روحاني به سمت راست گرايش پيدا كند، واكنش اصلاحطلبان به عنوان جرياني كه براي روي كار آمدن ايشان هزينه بسياري متحمل شده چه خواهد بود؟
** به نظر من در مقطع كنوني اصلاحطلبان به دليل اينكه فاقد گزينه ديگري به جز آقاي روحاني هستند مجبورند از ايشان حمايت كنند و به همين دليل آقاي روحاني از حمايت اصلاحطلبان اطمينان خاطر دارد. از سوي ديگر برخي از اصلاحطلبان در هفتههاي اخير سخنان سهم خواهانهاي درباره دولت آينده آقاي روحاني مطرح كردهاند. به نظر من اينگونه سخن گفتن نشاندهنده «غرور» و «غفلت» است و نوعي «شانتاژ سياسي» است. اصلاحطلبان در صورت عدم حمايت از آقاي روحاني هيچ گونه آلترناتيوي براي حضور در انتخابات نخواهند داشت. اين در حالي است كه اگر قصد داشته باشند مطالبات خود را از آقاي روحاني در دولت آينده بالاببرند، نميتوانند در انتخابات آينده به توفيق خاصي دست پيدا كنند.
اصولگرايان در انتخابات رياستجمهوري سال۹۲ با تكثر كانديداها مواجه شدند و همين مساله سبب شد در نهايت نتوانند به گزينه واحد دست پيدا كنند. از سوي ديگر اصلاحطلبان تا قبل از برگزاري انتخابات هيچ گونه برنامهريزي براي حمايت از آقاي روحاني نكرده بودند. با اين وجود اصلاحطلبان در نظرسنجيهاي صورت گرفته به اين نتيجه رسيدند كه شانس آقاي عارف كه گزينه اصلي اصلاحطلبان در انتخابات بود براي پيروزي بر رقبا پايين است. به همين دلیل با يك استراتژي دفعي و يك باره كانديداي خود را به سود آقاي روحاني كنار گذاشتند. در نتيجه آقاي روحاني با حمايت همهجانبه اصلاحطلبان به رياستجمهوري دست پيدا كرد.
* اصولگرايان در چه شرايطي در انتخابات رياستجمهوري سال۹۶ از آقاي روحاني حمايت خواهند كرد؟چه پيششرطهايي براي اين حمايت وجود دارد؟
** آقاي روحاني بايد چند مساله مهم را مورد نظر قرار بدهد و برخي بايدها و نبايدها را رعايت كند. نخست اينكه آقاي روحاني بايد از منويات و فرمايشات مقام معظم رهبري به صورت كامل تبعيت كند. شرايط نبايد به گونهاي باشد كه ايشان در شعار با فرمايشات مقام معظم رهبري همراهي كند اما در عمل راه ديگري را در پيش بگيرد. مساله دوم اينكه برخي از مطالبات اصلاحطلبان از آقاي روحاني خارج از چارچوبها و خط قرمزهاي نظام است. نمونه بارز اين مساله درخواست برخي اصلاحطلبان و پافشاري آنها براي «رفع حصر» است. بدون شك مساله رفع حصر خارج از اختيارات رئيسجمهور است و بايد در جايي ديگر براي آن تصميمگيري شود. آقاي روحاني نميتواند هم مطالبات اصلاحطلبان در موضوع «رفع حصر» را پيگيري كند و هم اينكه خط قرمزهاي نظام را رعايت كند. عمل كردن به هر دو اين مسائل در شرايط كنوني ناممكن است. اين مسائل باعث فاصله گرفتن آقاي روحاني از اصولگرايان ميشود. به همين دليل اگر آقاي روحاني علاقه دارند كه يك بالانس سياسي در كشور به وجود بيايد، بايد توازن و تعادل را در بين جريانهاي سياسي رعايت كند.
* جامعه روحانيت مبارز چه برنامهاي براي دعوت از بزرگان و اعضاي باسابقه اين تشكل مانند آيتالله هاشمي و آقاي روحاني دارد؟آيا جامعه روحانيت مبارز براي انتخابات آينده براي اين دو شخصيت برجسته دعوتنامه خواهد فرستاد؟
** آيتالله هاشمي و آقاي روحاني به شكلهاي مختلف علاقه خود را براي حضور در جلسات جامعه روحانيت مبارز اعلام كردهاند. از سوي ديگر نيز جامعه روحانيت مبارز از حضور اعضاي باسابقه و برجسته خود مانند آيتالله هاشمي و آقاي روحاني استقبال ميكند. در شرايط كنوني جامعه روحانيت مبارز به دنبال تغيير زمان جلسات خود است. جلسات جامعه روحانيت مبارز هر دو هفته يك بار و در روزهاي سهشنبه برگزار ميشود. اين در حالي است كه جلسات شوراي عالي انقلاب فرهنگي نيز در روزهاي سهشنبه برگزار ميشود و از نظر زماني با جلسات جامعه روحانيت مبارز تداخل دارد. در هفتههاي اخير از يكي از كانالهاي ارتباطي به ما منتقل شد كه تداخل زماني جلسات شوراي عالي انقلاب فرهنگي و جامعه روحانيت مبارز مانع از حضور آقاي روحاني در جلسات جامعه روحانيت مبارز شده است. به همين دليل ما در حال رايزني و برنامهريزيهاي جديدي هستيم كه زمان جلسات جامعه روحانيت مبارز را تغيير دهيم و به زمان ديگري موكول كنيم.
بدون شك تغيير زمان جلسات جامعه روحانيت مبارز به حضور آقاي روحاني در اين جلسات كمك بسياري خواهد كرد. اين مساله با آيتالله هاشميرفسنجاني نيز مطرح شده و ايشان ابراز علاقهمندي كردند كه در اين جلسات حضور پيدا كنند. ايشان در پاسخ به ما عنوان كردند كه بنده آمادگي دارم ميزبان اعضاي جامعه روحانيت مبارز در دفتر خودم باشم و برخي جلسات را در دفتر بنده برگزار كنيم. در نتيجه آيتالله هاشمي براي حضور در جلسات جامعه روحانيت مبارز اعلام آمادگي كامل كردهاند. در حال حاضر ما در حال رايزني با اعضاي جامعه روحانيت مبارز هستيم كه در يك جلسه خدمت آيتالله هاشمي در دفتر كارشان برسيم. بنده به عنوان سخنگوي جامعه روحانيت مبارز به صورت كامل با برگزاري جلسه جامعه روحانيت مبارز با حضور آيتالله هاشمي موافق هستم. آيتالله هاشمي و آقاي روحاني از استوانههاي جامعه روحانيت مبارز بودهاند و همچنان از شخصيتهاي برجسته اين تشكل به شمار ميروند.
* حضور آيتالله هاشمي و آقاي روحاني در این جلسات در مقطع كنوني كه در آستانه انتخابات رياستجمهوري قرار داریم چه تاثيري بر فضاي سياسي كشور خواهد گذاشت؟
** بدون شك حضور آيتالله هاشمي و آقاي روحاني در جلسات جامعه روحانيت مبارز موقعيت و جايگاه جامعه روحانيت مبارز را در فضاي سياسي كشور ارتقا ميدهد. آيتالله هاشمي از بزرگان نظام و همراه حضرت امام (ره) در مراحل مختلف تاريخ انقلاب بودهاند و به همين دليل از جايگاه تاثيرگذاري در بين جريانها و شخصيتهاي سياسي برخوردار هستند. به همين دليل حضور ايشان ميتواند وزن سياسي جامعه روحانيت مبارز را در بين تشكلها و جريانهاي سياسي بالا ببرد و همچنين تصميمگيري را براي جريانهاي سياسي راحتتر كند. آيتالله هاشمي همواره شخصيتي فراجناحي بودهاند و تلاش كردند در مسير عقلانيت و اعتدال حركت كنند. اصولگرايان نيز هيچگاه جايگاه فراجناحي آيتالله هاشمي را نفي نكرده و همواره به حركت ايشان بر مدار عقلانيت اعتقاد داشتهاند.
در نتيجه اگر آيتالله هاشمي با همين موضع فراجناحي در جامعه روحانيت مبارز حضور پيدا كنند براي ما محل مناقشه نيست و ما از آن استقبال ميكنيم. از انتخابات رياستجمهوري سال۸۴ به بعد نوعي چرخش در مواضع آيتالله هاشمي صورت گرفت كه ايشان را به جريان اصلاحات نزديكتر كرد و قرابت فكري بيشتري بين ايشان و اصلاحطلبان به وجود آمد. بنده فاصله گرفتن ايشان از جامعه روحانيت مبارز از سال۸۴ تاكنون را مثبت ارزيابي نميكنم و معتقدم فضاي سياسي كشور نبايد به سمتي ميرفت كه اين فاصله روز به روز بيشتر شود. به نظر من حضور مجدد آيتالله هاشمي در جلسات جامعه روحانيت مبارز ممكن است باعث تعديل مواضع ايشان نسبت به اصلاحطلبان شود و فاصله ايشان با جامعه روحانيت مبارز كمتر از گذشته شود.
* حضور آيتالله هاشمي در جلسات روحانيت مبارز در مقطع كنوني به منزله به دست گرفتن ابتكار عمل فضاي سياسي در آستانه انتخابات توسط ايشان است. آيا آيتالله هاشمي به خلق حماسهاي ديگر در انتخابات رياستجمهوري سال۹۶ ميانديشد؟
** آيتالله هاشمي در طول تاريخ انقلاب در هر مقام و جايگاهي كه قرار داشتهاند از تاثيرگذاري بالايي برخودار بودهاند و جايگاه آن مقام را ارتقا دادهاند. ايشان هنگامي كه رياست مجلس را به دست گرفتند جايگاه قوه مقننه را در كشور ارتقا دادند. اين وضعيت براي قوه مجريه نيز رخ داد و زماني كه ايشان به رياستجمهوري رسيدند موفق شدند جايگاه رياستجمهوري را در كشور ارتقا بدهند. بدون شك اگر ايشان در مقطع كنوني در جامعه روحانيت مبارز حضور پيدا كنند و در تصميمگيريها شركت كنند جايگاه روحانيت مبارز را در فضاي سياسي كشور ارتقا خواهند داد و در فضاي سياسي كشور تاثيرگذار خواهند بود.
مساله مهم ديگر اينكه نقش آيتالله هاشمي در بين تودههاي مردم با نقش ايشان در بين تشكلي كه از نخبگان تشكيل شده متفاوت است. به همين دليل نميتوان حضور مجدد ايشان در جلسات جامعه روحانيت مبارز را به منزله يك تحول۱۸۰ درجهاي در فضاي سياسي كشور به شمار آورد. اعضاي جامعه روحانيت مبارز افرادي صاحب فكر، ايده و نظر هستند و چه بسا تاثيرگذاري مجموعه روي افراد بيشتر از تاثيرپذيري از بيرون باشد. با اين وجود حضور آيتالله هاشمي در جلسات جامعه روحانيت مبارز انعكاس بسيار بالايي در سطح تودههاي كشور خواهد گذاشت و يك اقدام تاثيرگذار در فضاي سياسي كشور به شمار ميرود.
* شما در يكي از مصاحبههاي اخير خود عنوان كردهايد كه اصولگرايان در حال رايزني با بزرگان و علما براي تعيين استراتژي در انتخابات رياستجمهوري هستند، با اين وجود شايد نياز به مشورت با آيتالله مصباحيزدي وجود نداشته است. دليل اين اظهارات چه بوده است؟
** بنده هيچگاه چنين اظهاراتي را مطرح نكردم و كساني كه با بنده مصاحبه كردهاند به دلخواه خود از ادبياتي كه مورد تاييد بنده نيست استفاده كردهاند. از نظر بنده آيتالله مصباح يزدي يك شخصيت كم نظير و تاثيرگذار در حوزه علميه و در بين فضلا و علما هستند كه از تاثيرگذاري بالايي در فضاي سياسي كشور برخوردارند. از سوي ديگر آيتالله مصباح يزدي در بين تودههاي مردم نيز از تاثيرگذاري زيادي برخودارهستند و بسياري از مردم خود را پيرو عقايد و تفكرات ايشان ميدانند و از علم و آگاهي ايشان استفاده ميكنند. با اين وجود آيتالله مصباحيزدي بيشتر به عنوان يك شخصيت علمي مطرح هستند تا به عنوان يك «ليدر سياسي». شايد اين نكته مورد غفلت برخي از افراد قرار گرفته است. از سوي ديگر آيتالله مصباحيزدي هيچگاه جايگاهي براي خود خارج از چارچوب «جامعه مدرسين» تعريف نكرده و همواره در آن چارچوب فعاليت كردهاند.
به همين دليل اگر كسي قصد داشته باشد تصميمگيري در جريان اصولگرايي را «سه ضلعي» كند با ناكامي مواجه خواهد شد و به نتيجه نخواهد رسيد. جريان اصولگرايي تنها دو ضلع براي تصميمگيري دارد. اين دو ضلع نيز «جامعه روحانيت مبارز» و «جامعه مدرسين» است و هيچ ضلع سوم ديگري وجود ندارد. نكته ديگر اينكه كسي نميتواند اين دو تشكل مهم و تاثيرگذار را به اشخاص تقليل دهد ودر افراد خلاصه كند. به صورت طبيعي در اين دو تشكل، افراد ممتاز و صاحب فكر زيادي وجود دارد. با اين وجود اين افراد به كار تشكيلاتي و خرد جمعي اعتقاد دارند و خود را مقيد به تصميم جمعي ميدانند. در گذشته برخي افراد تلاش كردند دو ضلع اصولگرايي را به سه ضلع افزايش بدهند كه در نهايت نتيجه مطلوبي به دست نياوردند. در شرايط كنوني نيز برخي تلاش ميكنند تصميمگيري براي جريان اصولگرايي را در سطح افكار عمومي سه ضلعي جلوه بدهند و برخي تكاپوها در همين زمينه صورت ميگيرد.
* آيا تناقض در ديدگاههاي جبهه پايداري با جامعه روحانيت مبارز و جامعه مدرسين باعث دو ضلعي بودن تصميمگيري در جريان اصولگرايي است يا اينكه حضور سه ضلع، تصميمگيريها را مشكلتر ميكند؟
** اصولگرايان همواره در راستاي كار تشكيلاتي و خرد جمعي حركت كرده و در آينده نيز در همين مسير حركت خواهند كرد. با اين وجود در جريان اصولگرايي شخصيتهايي وجود دارند كه در قالب تشكلها نميگنجند و شرايط خاصي دارند. به عنوان مثال مرحوم آقاي عسكر اولادي علاوه براينكه در تشكل معنا پيدا ميكرد داراي شخصيت ممتاز و تاثيرگذاري نيز در فضاي سياسي كشور بودند. در شرايط كنوني نيز افرادي مانند آقاي حدادعادل و همچنين آقاي ولايتي داراي چنين جايگاهي هستند. با اين وجود اين افراد پشتوانه تشكيلاتي ندارند و نميتوان آنها را در يك تشكيلات خاص خلاصه كرد.
بدون شك تصميمگيري براي جريان اصولگرايي تنها از طريق دو ضلع جامعه روحانيت مبارز و جامعه مدرسين صورت ميگيرد و هيچ ضلع سومي در اين زمينه وجود ندارد. با اين حال به نظر ميرسد جريان رقيب اصولگرايي تلاش ميكند با ترغيب يك ضلع سوم، يك موقعيت متزلزل را براي تصميمگيري در جريان اصولگرايي به وجود بياورد. در نتيجه مطرح كردن آيتالله مصباحيزدي و هواداران ايشان به عنوان ضلع سوم تنها به دليل مورد مناقشه قرار دادن دو ضلع ديگر صورت ميگيرد و هيچ استفاده سياسي ديگري ندارد.
* نقش جبهه پايداري در تصميمگيري اصولگرايان كجاست؟
** ما تصميم نداريم براساس خواست و اراده ديگران رفتار كنيم. ما بنا داريم براساس تصميمات جمعي و خرد جمعي عقلاي اصولگرايي رفتار كنيم. اينكه ديگران چه تصميمي براي حضور در عرصه سياسي كشور دارند به معناي اين نيست كه ما نيز بايد تسليم مطالبات آنها باشيم. با اين وجود ما در حركت جديد خود از همه طيفهاي اصولگرايي و از جمله جبهه پايداري دعوت كردهايم كه به جمع ما ملحق شوند تا به يك تصميم منطقي و عقلايي در انتخابات آينده دست پيدا كنيم.
* مواضع پايداري به چه صورت ميتواند با مواضع جامعه روحانيت مبارز و جامعه مدرسين در يك جا جمع شود؟ براي اين مساله چه راهكاري انديشيده شده است؟
** ما از جبهه پايداري دعوت كردهايم كه به جمع ما اضافه شوند. اگر بپذيرند بايد تابع خرد جمعي و تصميمات تشكيلاتي باشند و اگر نپذيرفتند ميتوانند راه خود را در پيش بگيرند و هر برنامهاي كه دوست داشته باشند، انجام دهند. در نتيجه هرفرد و گروهي كه ميتواند تابع نظرات جمعي باشد به جمع ما بپيوندد و هر كس كه نميتواند چنين شرايطي را بپذيرد ميتواند راه ديگري را در پيش بگيرد.
* براساس شنیدهها احمدينژاد به اصولگرايان پيام داده كه درصورتي كه اصولگرايان در انتخابات آينده ازوي حمايت كنند وي در لحظات آخر به سود گزينه اصلي اصولگرايان كنار خواهد رفت. به نظر شما آيا اصولگرايان به احمدينژاد در اين زمينه اعتماد خواهند كرد؟
** بنده در پاسخ تنها ميتوانم عنوان كنم كه از آقاي احمدينژاد تشكر ميكنم. به نظر من اينگونه صحبتها «خالي بندي» است.
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/162883
ش.د9502513