همه ساله هفته دفاع مقدس فرصتی فراهم میآورد تا رسانهها ضمن پاسداشت یاد و خاطره ایثار و پایمردی مردان و زنانی که بلافاصله بعد از تهاجم ارتش بعث عراق به مقابله با دشمن برخاستند و حرامیان نابکار را از دستیابی به اهدافشان ناکام گذاشتند، به تدوین و تحلیل رخدادهای جنگ هشت ساله بپردازند. همچنین مسئولان و فرماندهانی که در ایام جنگ مسئولیتی برعهده داشتند نیز فرصت مییابند تا با نگاهی جامعتر به تبیین فراز و فرودهای این بخش از تاریخ انقلاب پرداخته و از طریق رسانههای جمعی دیدگاههای خود را منتشر کنند.
امسال اما در سی و ششمین سالگرد جنگ تحمیلی با طرح دیدگاههای تازه از سوی کنشگران هشت سال دفاع مقدس فضای متفاوتی به وجود آمد که میتواند سرفصلی جدید درنگرش تحلیلی به جنگ تحمیلی محسوب شود.شاه بیت این تحول و تفاوت را شاید بتوان در اظهارات سردار محسن رضایی که مسئولیت هفت سال از هشت سال جنگ را با فرماندهی یکی از دو سازمان اصلی متولی جنگ یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برعهده داشت، جست و جو کرد.این اظهارات به دیدگاههای تازه مجال طرح داده و زمینه را برای به بحث گذاشتن سرفصلهای تاریخ جنگ تحمیلی از نگاهی نو فراهم میآورد.
سردار محسن رضایی در اظهارات خود که از شبکه خبر تلویزیون پخش شد تصریح کرد که: «بعد از خرمشهر باید جنگ را متوقف میکردیم و وارد خاک عراق نمیشدیم... اگر دوباره برگردیم بر سر مرز خرمشهر وبصره، حتماً میگویم که باید فرصت داد. چون اگر این کار را میکردیم از بعد سیاسی میتوانستیم اکنون به آن استناد کنیم.»
این اظهارات از هر منظری مطرح شده باشد حائز اهمیت بسیار بوده و قابل تأمل است.فرمانده کل یکی از دو سازمان رزم درگیر در جنگ این حرف را در موقعیتی هیجانی بر زبان نمیآورد و یقیناً برای بیان این جمله بارها آن را مزمزه کرده و با توجه به پیامدهایش آن را اظهار داشته است.
از سوی دیگر آیتالله هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام درآغاز مناسبت هفته دفاع مقدس از طریق پایگاه اطلاعرسانی این مجمع به طرح مسائل نسبتاً تازهای که پاسخگوی سؤالات بسیاری از افراد جامعه است پرداخته و بخوبی پیش زمینهها و ریشههای جنگ تحمیلی را به گونهای مستدل و مستند تشریح میکند. آقای هاشمی رفسنجانی با اشاره به شواهد تاریخی، ریشههای جنگ را تا مقطع فروردین 1358 عقب میبرد و این نظریه را که جنگ تحمیلی در نتیجه اشغال سفارت امریکا توسط دانشجویان عضو انجمنهای اسلامی دانشگاههای کشور بوده را به چالش میگیرد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه: 636 مورد تجاوزات مرزی قبل از شروع جنگ از سوی طرف عراقی به وقوع پیوسته است، به سایر اقدامات جنگ طلبانه رژیم بعث عراق اشاره کرده و میافزاید: «حفر ۵۰ حلقه چاه نفت به طور غیرمجاز در نوار مرزی، حمایت از گروههای خرابکار و اعزام آنان به داخل ایران و انفجار در مراکز جمعیتی و اقتصادی، حمایت از کودتای نوژه، تکرار ادعاهای امارات درباره جزایر سهگانه، حمله هوایی به گمرک بهرامآباد در تاریخ 13/ 1/ 58 و هجوم به خسروآباد در تاریخ14 / 1 / 58 از جمله دلایلی است که اهتمام صدام به مبادرت به جنگ یک طرفه را بخوبی نشان میدهد.»
به گفته آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ اعلام برژینسکی مشاور امنیت امریکا مبنی بر اینکه «هیچ تضاد اصولی با عراق ندارند»، حکم چراغ سبز نشان دادن به صدام در تهاجم سراسری به ایران را داشت.آیتالله هاشمی رفسنجانی با طرح این خبر کمتر گفته شده به پیشنهاد تأمین امنیت مرزهای دو کشور با عنوان طرح سیمرغ از سوی ایران و رد این طرح از سوی عراق اشاره میکند.
همچنین وی در ادامه میافزاید:« حمله هوایی به پاوه در خرداد ۵۸، ملاقات وزیر خارجه ایران با صدام در هاوانا، تأکید صدام بر حمایت از اقلیتهای قومی ایران در ۷فروردین ۵۹، اعلام آمادگی برای جنگ با ایران در تاریخ12 / 1 /59، تأکید بر حاکمیت عراق از تجزیه خوزستان در تاریخ4 /2 /59 ، سیزده حمله هوایی به مراکز نفتی، تحویل یادداشت رسمی عراق به کاردار ایران و مطالبه سرزمینهای مورد ادعا در تاریخ 16/ 6/ 59 ، سخنان صدام در اجتماع وزیران خارجه عرب در خصوص بازپسگیری سرزمینهای عراقی در تاریخ 2/ 6/ 59، نامه عراق به سران هشت سازمان بینالمللی و ادعای ارضی نسبت به ایران در تاریخ 23/ 6/ 59 و سرانجام لغو یک طرفه پیمان الجزایر در تاریخ 26/ 6/ 59از جمله سایر زمینهسازیهای رژیم منحوس بعث عراق برای شروع یک اتفاق شوم تاریخی در جغرافیای استراتژیک خاورمیانه بود که ۸ سال تمام تواناییهای بالقوه و بالفعل دو ملت مسلمان منطقه را صرف خواستههای نامشروع دشمنان اسلام کرد.»
سیدمحمود دعایی سفیر وقت جمهوری اسلامی ایران در عراق نیز با طرح خاطرات خود برای اولین بار مبنی بر اقدامات جنگ طلبانه رژیم بعث عراق، پیشینه آغاز جنگ را آبان سال 57 اعلام کرده و وقوع جنگ را ارادهای از سوی شخص صدام برمی شمرد که تا حدودی اجتنابناپذیر مینمود.به گزارش «ایران» وی در نشستی در مسجد الرحمان تهران به تشریح مصادیق گفتههای خود پرداخته و اسناد تازهای بر روند جنگ تحمیلی میافزاید.به گفته وی؛ «از آبان ٥٧ که ارتش و ساواک منحل شدند، صدام از فرصت استفاده کرد و برای انتقامگیری از شاه، پایگاه تشکیلاتی خود را در بصره راهاندازی کرد و برادر خود را به فرماندهی آن گمارد.
همچنین آنها برعکس کنسولگریهای ایران در عراق، دو کنسولگری در خرمشهر و کرمانشاه داشتند که بسیار فعال بود و با این قرارگاه ارتباط داشت و در سازماندهی و جاسوسی فعال بودند.»
حجت الاسلام والمسلمین دعایی در همین ارتباط میافزاید:«آغاز جنگ در حقیقت از آبان ٥٧ بود؛ یعنی از لحظهای که رژیم شاه ترک برداشت و در حال فروریزی بود. صدام هم منتظر این فرصت بود تا از شاه انتقام بگیرد و از قبل برنامهریزی کرده بود.»
دعایی بر این نکته تأکید دارد: «وقتی انقلاب پیروز شد، رفع تنش میان ایران و عراق یکی از برنامههای جدی امام بود و امام، من را برای سفارت بغداد انتخاب کردند تا حسن نیت خود را به دولت عراق نشان دهند.»
حجتالاسلام دعایی با رد قاطع مطالبی که به نقل ازایشان در فضای مجازی منتشر میشود صراحتاً گفت: «از طریق شبکههای مجازی مطلبی را به ناحق و دروغ شایع میکنند که من پیامی را آوردم که صدام گفته یا من میآیم تهران یا شما بیایید، بعد من از جانب آقای بهشتی این پیام را برای امام فرستادهام و گریه کردم و گفتم من به عراق برنمیگردم، بعد آقای بازرگان آمدند و واسطه شدند و امام با خشکی تمام قبول نکردند! این حرفها دروغ و برای انتقامگیری از امام است که بگویند ایشان مذاکره را نپذیرفته است. تنها موردی که بود این بود که عراق تلاش کرد همسایگان خود را نسبت به ایران بدبین کند، گروههایی را هم در ایران ساخت که رابطه سالم میان ایران و عراق را تهدید کند.
در همین فاصله یک فرستاده از جانب صدام آمد و گفت پیغامی برای امام دارم. صدام از امام خواسته بود تا نمایندهای تامالاختیار برای مذاکره به عراق بفرستند. من این را به امام گفتم و گمان کردم ایشان آقای هاشمی را برای مذاکره انتخاب خواهند کرد. روز بعد که من خدمت امام رفتم، ایشان گفتند که من در عراقیها حسن نیت نمیبینم و شما به آنها بگویید که ما در آینده نزدیک انتخابات مجلس شورای ملی و ریاستجمهوری داریم که ترجیح میدهم نمایندگان منتخب مردم، فردی را برای مذاکره معرفی کنند، شما هم تا آن زمان از خود حسن نیت نشان دهید و فعالیت تبلیغاتی نکنید. من این پیام را به مسئولان عراقی دادم و این تنها موردی است که عراقیها پیغامی برای مذاکره به امام دادند.»
بی تردید طرح مباحث تاریخی در ارتباط با جنگ تحمیلی میتواند به شفافیت هرچه بیشتر بزرگترین رخداد تاریخ معاصر کشورمان بینجامد و قضاوت پیرامون حوادث آن را منطقی و روشن سازد.از اینرو این شروع را به فال نیک میگیریم و امیدواریم با دامن زدن به این گونه مباحث نشاط بیشتری بر فضای تاریخ پژوهی دفاع هشت ساله حاکم شود.
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/6333/16/154191/0
ش.د9502508