صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۱ آذر ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۷  ، 
کد خبر : ۲۹۶۷۸۲

یادداشت روزنامه های 1 آذر 1395

به یاد او ...

حسین شریعتمداری در کیهان نوشت:
یادداشت امروز را در فقدان برادر و همکار عزیزمان مرحوم حاج‌حسن شایان‌فر به مروری هر چند کوتاه - و در مواردی خاطره‌گونه - به گوشه‌ای از خصوصیات آن روح بلند اختصاص می‌دهیم و به جد بر این باوریم که «کفاف کی دهد این‌باده‌ها به مستی ما»!
با ایشان در همان سال‌های اول انقلاب آشنا شدم. بعد از آزادی از زندان در جمع دوستان قدیمی ملاقاتش کردم. بعدها وارد سپاه شد، در واحد اطلاعات با شناختی که از او داشتم پیشنهاد کردم به دفتر سیاسی سپاه بیاید و در افشای هویت واقعی برخی از گروه‌ها و جریانات سیاسی ضدانقلاب که آن روزها به شدت فعال بودند همکاری کند. بی‌چون و چرا پذیرفت و با اطلاعات گسترده و عمیقی که از احزاب و گروه‌های ضدانقلاب داشت در بولتن دفتر سیاسی سپاه به روشنگری درباره چهره‌ واقعی آنها پرداخت. این روشنگری‌ها در پیشگیری از فریب بسیاری از جوانان نقش موثر و تعیین‌کننده‌ای داشت. و در این میان برادر عزیزم آقای محمدحسین صفارهرندی نیز نقش برجسته‌ای ایفا کرد. در همان سال‌ها آقای مجید انصاری مسئولیت سرپرستی زندان‌ها را بر عهده گرفت و با توصیه حضرت امام(ره) که بر بحث و گفت‌وگو با فریب‌خوردگان گروهکی اصرار داشتند، از اینجانب که پیش از آن نیز با همین منظور به زندان‌ها می‌رفتم برای انجام این مأموریت دعوت کرد و قرار شد هفته‌ای دو روز در کنار کار دفتر سیاسی سپاه به زندان‌ها برویم. از آقای شایان‌‌فر و چند تن دیگر از دوستان دعوت به همکاری کردم و ایشان که هر جا زمینه‌ای از خدمت به اسلام و انقلاب می‌دید، چون و چرا نمی‌کرد، از این پیشنهاد استقبال کرد. آن دوران که چند سال به طول انجامید، منشاء خیر و برکت فراوانی بود. مرحوم شایان‌فر با روحیه انقلابی و تواضع مثال‌زدنی ساعت‌ها از وقت‌ خود را به گفت‌وگوی صمیمی با فریب‌خوردگان زندانی اختصاص می‌داد و بسیاری از شب‌ها را نیز در زندان به همین منظور می‌گذراند. حاصل آن دوره تحول عجیب و حیات‌ آفرینی بود که در زندان‌ها پدید آمده بود. نگاهی به نشریات ضد انقلاب و گزارش رادیوهای بیگانه در آن دوره نشان می‌دهد که بیشترین ظرفیت خود - و در مواردی تقریبا تمامی ظرفیت خود - را به خنثی کردن نتیجه‌ای که از آن حضور پیدا شده بود اختصاص می‌دادند. گفتنی است که همه نشریات ضد انقلاب که در خارج از کشور چاپ و منتشر می‌شد و نوار صوتی گزارش رادیوهای بیگانه را به زندان می‌آوردیم و در اختیار زندانیان قرار می‌دادیم تا خود درباره آنچه در زندان‌ها می‌گذرد و آنچه آنها درباره تحولات یاد شده می‌گویند و می‌نویسند، قضاوت کنند. چاپ سلسله کتاب‌هایی با عنوان «روزها و سوزها» که حاوی مقالات زندانیان فریب‌خورده درباره چگونگی فریب خود و ماهیت گروهک‌ها بود و نیز صدها مقاله در روزنامه‌ها با همین عنوان و نهایتا بازگشت بسیاری از فریب‌خوردگان به دامان اسلام و انقلاب، بخشی از نتیجه آن حرکت بود که مرحوم شایان‌فر در آن نقش برجسته‌ای داشت. برخی از آن فریب‌خوردگان بازگشته به آغوش انقلاب امروزه از نویسندگان، هنرمندان و افراد مطرح و شناخته شده این عرصه هستند و شماری نیز پس از آزادی به جبهه‌های نبرد رفتند و از آن میان تعدادی به افتخار جانبازی و شهادت نائل آمدند. اشاره به این نکته نیز ضروری است که حرکت آن روزها در اوج شکل‌گیری و ثمربخشی با کارشکنی‌های دفتر آقای منتظری که برخی از عوامل ضد انقلاب در آن نفوذ کرده بودند، روبرو شد.
اوایل دهه 70 بود که قرار شد باتفاق برخی از دوستان از جمله، شهید آوینی، مجید مجیدی، سید مهدی شجاعی، مهدی نصیری، بهزاد بهزادپور، قادری، چینی‌فروشان، خانم ثقفی، سلیمی نمین و... به صورت هفتگی نشستی داشته باشیم و مرحوم شایان‌فر از افرادی بود که نیاز به حضورش در این جمع کاملاً محسوس بود. آن مرحوم در جمع یاد شده منشأ خدمات بسیاری بود که شرح آن به درازا می‌کشد و زمان دیگری می‌طلبد ولی اشاره به این نکته که از حساسیت برادرمان آقای شایان‌فر نسبت به بیت‌المال حکایت می‌کند خالی از لطف نیست. حضرت آقا برای جمع مورد اشاره که عنوان «مجمع هنرمندان و نویسندگان مسلمان» بر آن نهاده بودیم، محلی را اختصاص داده بودند. روزی مرحوم شایان‌فر به اینجانب گفت؛ جمع ما هفته‌ای یک بار تشکیل می‌شود و بعد از پایان جلسه هر کدام بیرون از مجمع به مسئولیت‌های جداگانه خود می‌پردازیم و پرسید «آیا حضرت آقا می‌دانند و به همین اندازه از محلی که در اختیارمان قرار داده‌اند راضی هستند»؟ در فرصتی که همراه دوستان به محضر رهبر معظم انقلاب رسیده بودیم، این پرسش را مطرح کردم و ایشان فرمودند «همین اندازه که با هم می‌نشینید، موضوعیت دارد و هر یک از شما نتیجه‌ای را که از این نشست سرریز می‌شود، در حوزه مسئولیت خویش به کار می‌گیرید» (نقل به مضمون) و شایان‌فر از نگرانی بیرون آمد.
وقتی در دی ماه سال 1372 با حکم رهبر معظم انقلاب به کیهان آمدم، از مرحوم شایان‌فر برای همکاری دعوت کردم و ایشان مسئولیت مشاور فرهنگی و مدیریت دفتر پژوهش‌های مؤسسه را بر عهده گرفت و قرار شد در دو جهت سلبی و ایجابی کار شود. یعنی مقابله با جریاناتی که در پوشش تاریخ‌نگاری و یا به بهانه خاطره‌گویی به تحریف تاریخ و معرفی واژگونه ارزش‌های اسلامی و انقلابی مشغول بودند و از دیگر سو، ارائه مستند برخی از واقعیت‌ها که می‌توانست برای نسل حاضر و نسل‌های بعدی راهگشا باشد. مجموعه 60 جلدی کتاب‌های «نیمه پنهان» حاصل تلاش بی‌وقفه مرحوم شایان‌فر در این عرصه است که برخی از آنها تاکنون بارها تجدید چاپ شده و یکی از معتبرترین منابع مورد مراجعه پژوهشگران است.
فعالیت و تلاش مرحوم شایان‌فر منحصر به عرصه فرهنگی و سیاسی نبود. حمایت از محرومان و مقابله با مفاسد اقتصادی و سوء‌استفاده رانت‌خواران از جمله دغدغه‌های همیشگی ایشان بود.
همین جا اشاره به این نکته ضروری است که بارها شماری از مسئولان و یا افراد کنجکاو پرسیده‌اند که اطلاعات ناب کیهان چگونه به دست می‌آید؟ و آیا کیهان با مراکز اطلاعاتی در ارتباط است؟ پاسخ اینجانب همیشه آن بوده و هست که نیروهای حزب‌الله و پا به رکاب انقلاب همه جا حضور دارند و هر گاه از وقوع یک رخداد و یا اتخاذ یک تصمیم نابجا برای اسلام و انقلاب احساس خطر می‌کنند، اطلاعات خود را در اختیار کیهان می‌گذارند. ما این اطلاعات بدست آمده را ارزیابی می‌کنیم و بعد از اطمینان از صحت آن، به یکی از دو روشی که اشاره خواهم کرد عمل می‌کنیم. برخی از آن اطلاعات را برای مراجع ذیربط و یا مسئولان فلان سازمان یا وزارتخانه می‌فرستیم و در انتظار برخورد آنان می‌نشینیم. از این روی باید گفت که کیهان نه فقط با مراکز اطلاعاتی ارتباطی ندارد بلکه این مراکز، برخی از اطلاعات خود را نیز از کیهان می‌گیرند. اما روش دیگر هنگامی است که رسانه‌ای کردن موضوع را ضروری می‌دانیم... که بماند. مرحوم شایان‌فر، یکی از برادرانی بود که با توجه به اشراف اطلاعاتی فراوان، در تنظیم و  تدوین اطلاعات بدست آمده نقش برجسته‌ای داشت و در این وجیزه به نمونه‌ای از آن اشاره می‌شود. چند سال قبل با خبر شدیم که یکی از عوامل رژیم طاغوت به دنبال بازپس‌گیری اموال مصادره شده‌ای است که در دوران منحوس پهلوی با زد و بند و غارت بدست آورده بود. اطلاعات و اسنادی که بدستمان رسیده بود را در اختیار مرحوم شایان‌فر قرار دادیم و بعد از تدوین آن طی گزارشی در کیهان به ماجرا پرداختیم. اموال مورد نظر صدها میلیارد تومان ارزش داشت- 15 سال قبل- آیت‌الله شاهرودی رئیس وقت قوه قضائیه از اینجانب خواست که برای بررسی موضوع به ملاقات ایشان بروم که همراه آقای شایان‌فر نزد وی رفتیم. آیت‌الله شاهرودی بعد از شرح ماجرا تأکید کردند که این ماجرا نمی‌تواند صحت داشته باشد و توضیح دادند که بازگشت این اموال فقط با امضای من امکان‌پذیر است که چنین اتفاقی رخ نداده است. نامه امضاء شده ایشان را در میان اسناد دیده بودم. به شایان‌فر نگاه کردم، یعنی نامه چه شد؟ و مرحوم شایان‌فر لبخندی زد و نامه را به دستم داد. آقای شاهرودی از وجود امضای خود پای نامه به شدت تعجب کرد... و خوشبختانه با برخورد قاطع ایشان پرواز چند صد میلیارد تومان از کیسه بیت‌المال ناکام ماند... یک هفته قبل از آن روز، پیغام یک رشوه 20 میلیارد تومانی رسیده بود که از پی‌گیری ماجرا دست بردارید! خبر را به دوستان شورای سردبیری دادم، مرحوم شایان‌فر اینگونه موارد را، طعمه‌های درون دام می‌دانست که اگر حساب و کتاب آخرت را به حساب نیاوری، «فرصت»! تلقی می‌شود و سرانجام نیز باید بگذاری بگذری و فقط گناه بزرگ آن را با خود به آن دنیا ببری. و در‌این‌باره گفتنی‌های بسیاری هست که بیرون از محدوده این وجیزه است و به بعد می‌گذاریم، انشاءالله...
از حضرت امیر علیه‌السلام درباره «حیات طیبه» در این آیه شریفه سؤال کردند که «من عمل صالحا من ذکر ا‌و انثی و هو مومن فلنحیینه حیاهًْ طیبه» و حضرت در پاسخ فرمود «هی القناعه» یعنی حیات طیبه همان قناعت است و حاج حسن شایان‌فر ما از جیفه دنیا به حداقل که اوج ساده‌زیستی است قناعت کرد... عاش سعیدا و مات سعیدا... خدایش با اولیاءالله محشور فرماید.

راهپیمایی اربعین نماد صلح و دوستی

احمد شیرزاد در آرمان نوشت:
مسافرت ایرانیان و شیعیان جهان به عتبات عالیات و راهپیمایی اربعین بین نجف و کربلا پدیده خاصی است. البته به‌طور سنتی مردم کربلا وشیعیان استان‌های مختلف عراق چنین راهیپمایی‌هایی را از قبل و در مناسبت‌های مختلف برگزار می‌کردند اما ابعاد آن مراسم در سه سال اخیر متفاوت شده است. به جرات می‌توان گفت در راهپیمایی اربعین برنامه ریزی حکومتی وجود ندارد و این پدیده بیشتر از بین جمع‌های مردمی و هیات‌های مذهبی و علاقه‌مندان به نهضت کربلا رشد و گسترش یافته است. به طوری که دولت ایران و عراق در مقابل این موج راهپیمایی مردمی گاه دچارمشکل شده‌اند و تقاضای گسترده برای سفر به کربلا فوق العاده است. بسیاری از شرکت‌های مسافرتی در چهار پنج روز گذشته تمام برنامه‌های خود را تعطیل کرده‌اند تا مسافران را از مرزهای غربی بازگردانند. هر چند تمام مسئولان تلاش دارند که به بهترین شکل خدمات لازم به زائران داده شود اما حجم سفرهای به اندازه‌ای زیاد است که مقامات کشوری از زائران مکررا درخواست می‌کردند که مسافرت به عتبات عالیات را به سال آینده موکول کنند. چنین مواردی نشان می‌دهد راهپیمایی اربعین یک رخداد حکومتی از سوی دولت ایران یا حتی عراق نیست و شروع کننده این راهپیمایی مسلمانان هستند. البته این راهپیمایی دارای ابعادی به نفع ایران و عراق است و نوعی اتحاد مردم در شرایط منطقه را نشان می‌دهد. نقطه قوت راهپیمایی اربعین در این است که رنگ و لعاب سیاسی ندارد و شعارهای سیاسی در این مراسم داده نمی شود و علیه دولتی سخنی گفته نمی شود. چنین رویکردی به عمق مراسم اربعین افزوده و این راهپیمایی را به موضوع اصیل و قابل دفاعی تبدیل کرده است. نکته برجسته راهپیمایی اربعین این است که ایرانی‌ها مهمان و عراقی‌های میزبان با یکدیگر احساس همدلی و هم پیمانی می‌کنند و این موضوع تبدیل به یک امر فرهنگی بین دولت‌های دو طرف شده است. از نظر اقتصادی هم ارتباط ایران با عراق به نفع ایران است. هم اکنون مهم‌ترین پایگاه صادراتی ایران کشور عراق است. عراقی‌های زیادی هم برای امور مختلف به ایران سفر می‌کنند. این حجم بزرگ از مناسبات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در حال حاضر بین دو کشوری صورت می‌گیرد که در گذشته در یک جنگ خانمان برانداز نسبت به یکدیگر قرار داشتند. سال‌ها از جنگ تحمیلی می‌گذرد اما هشت سال تمام به جای ارتباط سازنده فعلی در منطقه بین ایران و عراق که به قدرت هر دو ملت درمنطقه می‌افزود دو کشور گرفتار جنگ با یکدیگر بودند. باید خدای بزرگ را شکر کرد که آن گذشته تلخ به روزگارشیرین منتهی شده و باید دعا کرد این وضعیت ادامه پیدا کند و این شرایط بین تمامی مسلمانان درمنطقه آشوب‌زده خاورمیانه تداوم یاید. باید بررسی کرد که چه امکاناتی در اختیار ایران و عراق در آن هشت سال وجود داشت که اگر آن‌خودخواهی‌ها و خودپسندی‌ها عامل به آتش کشیدن منطقه نمی‌شد و فضای سازندگی به وجود می‌آید، امروز ملت ایران و عراق درکجا قرار داشتند؟ فراموش نکنیم که آن فضای تخاصم می‌توانست امروز وجود داشته باشد و به جای مهر و محبت بین دو ملت ایران و عراق می‌توانستیم شاهد فضای کینه‌توزی باشیم. اگر به نوحه‌ها و ترنم‌های زمان جنگ درجبهه‌ها بازگشت کنیم آرزوی مسافرت به کربلا و نجف در دل رزمندگان و بسیجی‌های آن دوران موج می‌زد و امروز این آرزو به شیوه دلپسندی از طریق صلح و دوستی و ارتباط بین دو ملت محقق شده است. سوال این است که چرا این اتفاق سی سال پیش رخ نداد. بعد از انقلاب اسلامی که می‌توانست سرآغاز صلح و دوستی درمنطقه باشد شاهد جنگ خانمان سوز هشت ساله‌ای بودیم که جان مردم دوکشور و امکان رشد دو ملت را گرفت. این تجربه خوب بشری را باید الگو قرار دهیم. این طور نیست که این اتفاق فقط مخصوص دو ملت شیعه ایران و عراق باشد. این رخداد می‌تواند بین تمام مسلمانان و همه ملت‌های دیگر هم به وجود آید. سنت‌های مذهبی و فرهنگی که می‌تواند ملت‌ها را دور هم جمع کند عامل گرد‌همایی‌ها و با هم خوش بودن‌هاست، از این تجربه باید درس گرفت. ایران درحال حاضر با برخی از کشورهای منطقه روابط نه‌چندان دوستانه دارد. این ارتباط سرد همانند همان خودپسندی‌ها و خودخواهی‌هایی که زمانی صدام نماد و سمبل آن بود. باید از خداوند خواست خودپسندی‌های برخی از رهبران عرب منطقه جای خود را به استفاده از فرصت‌ها و امکانات منطقه بدهد. ایرانی‌ها در ۲۰۰ سال گذشته شروع کننده جنگ با هیچ کشوری نبودند درحال حاضر هم باید بررسی کنیم عامل این دوستی وحس همجواری چیست و آن را در اتباط با سایر کشورهای منطقه و دنیا بکارگیریم و از آن استفاده کنیم. درکنار همه زیبایی‌هایی که راهپیمایی اربعین دارد نباید جنبه صلح و دوستی دو ملت ایران و عراق را فراموش و باید این جنبه از راهپیمایی را برجسته کرد و درجهت توسعه فرهنگی منطقه وحسن دوستی بین دولت‌ها و ملت‌های مسلمان منطقه از چنین مراسمی استفاده شود.

هم دیر هم اشتباه

شورای نویسندگان در اعتماد نوشت:

شايد اغراق نباشد كه گفته شود، بيكاري يكي از چند مساله مهم و اصلي كشور است و برخي نيز معتقدند نخستين مساله است. بيكاري هم وجهه اقتصادي دارد و هم وجهه اجتماعي و فرهنگي و نيز سياسي كه ريشه بسياري از مشكلات است. دولت نيز به آن اذعان دارد. به همين دليل آقاي روحاني در سفر هفته گذشته خود به استان البرز به‌طور صريح گفت كه: «امروز در شرايط فعلي جامعه به صراحت عرض مي‌كنم كه هيچ نيازي بالاتر از اشتغال جوانان نيست و هيچ خيري بالاتر از زمينه‌سازي براي اشتغال نسل جوان وجود ندارد، به‌خصوص براي آنهايي كه مشكل جسماني دارند.» حل مشكل بيكاري نيازمند درك درست و به موقع و اقدام مناسب براي رفع آن است. ولي در روزهاي گذشته دو اظهارنظر جالب از دو فعال اصولگرا، يكي در قامت نامزد رياست‌جمهوري سال ١٣٩٢ و ديگر در مقام نماينده مجلس ابراز شده است كه نشان مي‌دهد، هنوز درك به موقع و نيز درست از ماجراي بيكاري به دست نيامده است. نامزد محترم رياست‌جمهوري سال ١٣٩٢، اظهار داشتند كه: «اگر امروز بيكاري يك موضوع جدي قلمداد مي‌شود، حصار بيكاري زماني برداشته مي‌شود كه انحصارهاي غلطي كه ويژه‌خواران براي خود شكل داده‌اند شكسته شود.»
در مورد درستي و نادرستي اين گزاره بحث چنداني نمي‌كنيم، ولي مي‌پذيريم كه درست باشد. در اين صورت بايد مقايسه‌اي ميان رشد اشتغال در سه دوره آقاي خاتمي، احمدي‌نژاد و روحاني انجام داد و در هركدام كه اشتغال بيشتري بود آن را نشانه كمتر بودن انحصارات ويژه‌خواران دانست. در دوره اصلاحات به ويژه چهار سال آخر، سالانه به‌طور متوسط حدود ٦٠٠ هزار شغل خالص ايجاد مي‌شد. در هشت ساله دوره احمدي‌نژاد، اين رقم به كمتر از ٢٠ هزار رسيد. در دوره سه ساله اخير دولت فعلي نيز اگرچه هنوز آمار كامل ارايه نشده است، ولي حداقل به حدود ١٥٠ هزار شغل در سال رسيده است. اين ارقام را در كنار درآمدهاي ارزي كلان دولت مورد حمايت گوينده اين سخنان بايد گذاشت كه به هيچ‌وجه قابل مقايسه با دولت اصلاحات و اعتدال نيست. به علاوه دولت مورد حمايت گوينده اين سخنان آمده بود تا بساط ويژه‌خواري را برچيند، پس چطور شد كه يك شاخص مهم فقدان ويژه‌خواري كه اشتغال باشد تا اين حد در دوره رييس‌جمهور محبوب ايشان كم و در حد صفر شد؟ بنابراين واضح است كه بايد نتيجه گرفت در دولت پيش ويژه‌خواري در حد اعلا بوده است.
سخنان نفر بعدي كه نماينده اصولگراي مجلس است از اين حيث جالب‌تر است و نشان مي‌دهد كه درك درستي از مساله اشتغال و بيكاري شكل نگرفته است. وي عنوان داشت كه: «آمار بيكاري در كشور سرسام‌آور است شما مي‌گوييد طي سه سال گذشته دو ميليون و ٥٠٠ هزار شغل ايجاد كرده‌ايد ولي ما از درون دولت مطلع مي‌شويم كه هيچ پروژه جديدي افتتاح نشده و پروژه‌هاي نيمه‌تمام هم به اتمام نرسيده است.» در درجه اول بايد گفت كه به هيچ‌وجه در اين سه سال اين تعداد شغل خالص ايجاد نشده است. معلوم نيست كه ايشان از جانب چه كسي چنين عددي را اعلام كرده است، چون اگر اين رقم به صورت رسمي گفته شده بود، به‌طور قطع با نقد كارشناسان و روزنامه‌هاي اصلاح‌طلب مواجه مي‌شد. ولي مساله اصلي در منطق گوينده است كه گمان مي‌كند توليد شغل مترادف ايجاد پروژه‌هاي دولتي است و چون از راه‌اندازي پروژه‌هاي دولتي خبري ندارد يا نيست پس نتيجه مي‌گيرد كه شغل هم ايجاد نشده است. درخصوص پروژه‌هاي مهم دولتي برداشت ايشان نادرست نيست زيرا دولت پيش هزاران پروژه را تعريف و آغاز كرد ولي هيچ پولي براي تكميل و راه‌اندازي آنها وجود ندارد. ايشان كه نماينده است و از ارقام بودجه اطلاع دارند بهتر از هر كس ديگر مي‌توانند توضيح دهند كه چه تعداد پروژه زخمي شده از آن دولت باقي مانده و چه ارقام اندكي نزد دولت براي تكميل آنها هست، ‌اي كاش به عنوان نماينده اين موضوع را توضيح مي‌داد.

ولي مساله اصلي درك و برداشت ايشان از توليد شغل است. قرار نيست توليد شغل فقط با اتكاي به پروژه‌هاي دولتي انجام شود. كار اصلي دولت انجام پروژه‌هاي توليدي و صنعتي نيست بلكه وظيفه اصلي دولت ايجاد زمينه‌هاي مناسب براي حضور مردم در عرصه اقتصاد و توليد شغل از اين طريق است. به‌طور قطع دولت موجود از اين حيث نسبت به دولت پيش چند گام به جلو برداشته است. براي ايجاد شغل لازم نيست كه پروژه‌هاي جديد افتتاح شود، همان كارخانجات و بنگاه‌هاي خوابيده و از مدار اقتصاد خارج شده، راه‌اندازي مجدد شود، كافي است بنابراين ذهنيت اشتباهي كه توليد شغل را برابر با راه‌اندازي طرح‌هاي بزرگ دولتي مي‌داند، يكي از موانع رشد اشتغال نيز هست.

راهیان کربلا از ایلام می گذرند

نصرت الله تاجیک در شرق نوشت:

مناطق و شهرهای مرزی، نقطه اتصال سیاست داخلی و خارجی هستند. مرزها باید فرصت‌های توسعه‌ای تلقی شوند و به‌واقع دروازه صدور خدمات و کالای تولیدی کشور باشند و نه‌نقاط ضعف‌

-آن‌گونه که قبلا بوده است- تا بتوانند بیشترین منافع امنیتی کشور را تأمین کنند. این روزها اخبار شهر مرزی مهران که در طول جنگ تحمیلی بارها بین ایران و عراق دست‌به‌دست شد و این خود نشان از حساسیت این شهر دارد، در رسانه‌ها منعکس شده است. مرز مهران کوتاه‌ترین فاصله را با شهرهای مذهبی عراق نظیر کربلا و نجف دارد و به‌همین‌دلیل و نامساعدبودن وضعيت برخي نقاط مرزی در شمال‌غرب کشور بیشتر علاقه‌مندان به زیارت عتبات‌عالیات از این مرز رفت‌وآمد می‌کنند.                               

عکس‌های منتشرشده از موج زوار نشان‌دهنده جمعیت مردمی موجود در این منطقه بوده و بیانگر استقبال بیشتر مردم تا دوبرابر نسبت به سال گذشته است. در ارادت شیعیان به طور عام و مردم ایران به طور خاص به اباعبدالله‌الحسین(ع)، سرور آزادگان، شک و تردیدی نبوده و نیاز به اثبات نیست، اما اینکه آثار پررنگ‌کردن برگزاری مراسم اربعین و گسیل‌شدن شیعیان از اقصا‌نقاط جهان به‌سوی کربلا چیست و چه تأثیراتی بر اوضاع منطقه و سیاست خارجی ما و همچنین کشورهای عربی دارد، مبحث این یادداشت نیست و به تحلیلی همه‌جانبه نیاز دارد، اما اگر ما به‌دنبال حداکثرسازی آثار مثبت چنین اقدامی هستیم، اجرای چنین راهبردی ملزومات اجرائی و برنامه‌ریزی خاص خود را نیاز دارد تا هم زائران با طیب‌خاطر سفر کنند و هم بتوان از اثرات معنوی این‌گونه سفرها و هزینه‌ها برای توسعه کشور و مخصوصا مناطق محروم استفاده حداکثری کرد. کمترین آن فراهم‌کردن زیرساخت‌های مورد نیاز در استان ایلام و مخصوصا شهر و پایانه مرزی مهران، هم از سوی ایران و هم عراق برای پذیرش این جمعیت و محورقراردادن توسعه استان برای بهره‌برداری از چنین راهبردی است. سه هفته پیش بود که به دعوت مجمع استانداران به این استان سفر کردیم، از طرح‌های در دست اجرای این استان نظیر سد، تعریض جاده، منطقه آزاد و پایانه مرزی مهران بازدید كرده و از نزدیک شاهد تلاش دستگاه‌های اجرائی استانی در زمینه آماده‌سازی جاده‌ها، دوبانده‌کردن قسمت‌هایی از آنها و سایر خدمات موردنیاز زوار بودیم که جای قدردانی داشته و انسان با موجی از  خلوص و ازخودگذشتگی نیروهای اجرائی استان روبه‌رو می‌شد، ولی یقینا این امر کفایت نکرده و نیاز به کمک‌ها و تلاش‌های ملی و برنامه‌ریزی مناسب و تعیین راهبرد توسعه‌ای مدون و به‌خدمت‌گرفتن تمامی اهرم‌ها و لوازم توسعه‌ای دارد تا استان نیز صرفا مسیر عبور زائران نباشد بلکه بتواند از فوايد حضور آنان برای توسعه استان و همچنین گسترش کمی و کیفی ارائه خدمات گردشگری از سوی بخش خصوصی و مردم بهره برده و باعث توسعه پایدار استان شود. مجمع استانداران، مجموعه‌ای مردم‌نهاد و تنها مؤسسه رسمی و ثبت‌شده در سطوح مدیریتی کشور است که توانسته نزدیک به ٣٠٠ استاندار جمهوری اسلامی را با صدها سال تجربه مدیریتی در درون خود سازماندهی کند. در اجلاس سه‌روزه اخیر، استانداران عضو کمیته استانی به‌همراه مشاوران و اعضای هیأت رئیسه این مجمع به عنوان اتاق فکر استان ایلام عمل کرده و علاوه بر دراختیارگذاشتن تجربیات خود نقطه‌نظرات در زمینه روند پیشرفت امور آن استان را نیز به مجموعه دست‌اندرکار استان ارائه کردند. استان ایلام از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون دارای ٢٣ استاندار بوده که معدل آن ١٠ ماه است. این بیانگر سیال‌بودن مدیریت این استان و تغییرات دائم و سریع در سطح مدیریت عالی بوده که طبعا اثرات منفی و عواقب خاص خود را نیز برجای گذاشته است. در بهترین حالت وزارت کشور باید ضمن دقت و همه‌جانبه‌نگری در انتخاب استانداران روشی اتخاذ کند که ناچار نشود دست به تغییرات سریع استانداران بزند. به عبارت دیگر در بهترین حالت مناسب است طول دوران خدمت استانداران حداقل به میزان عمر دولت‌ها باشد. زیرا این امر می‌تواند به حداکثرسازی ثبات، برنامه‌ریزی بهتر براساس دیدگاه راهبردی و اخذ تصمیمات زیربنايی و در یک کلام دوری از روزمرگی کمک کند. خوشبختانه استاندار منصوب‌شده در ابتدای استقرار دولت یازدهم هم بومی بوده و هم در این مدت سه سال توانسته است میزان ثبات و آرامش در استان را به حداکثر برساند که زمینه بسیار مناسبی برای فعالیت‌های عمرانی و زیرساختی و توسعه استان است. از این تعداد فقط هفت نفر از استانداران و پنج نفر نیز از اعضای هیأت‌رئیسه مجمع استانداران در این کمیته استانی شرکت و مباحث مهمی همچون وضعیت استان ایلام در ابتدای انقلاب و سیر اقداماتی که در سه دهه گذشته در استان انجام گرفته است، بررسی تعدادی از مشکلات و نیازمندی‌های استان درحال‌حاضر و اقدامات لازم براي تسریع در توسعه و پیشرفت آن را ارائه كردند. ذکر آمار و ارقام و نیاز‌های استان از حوصله این یادداشت خارج و این وجیزه صرفا برای یادآوری نقش سازنده مردم ایلام در کشور و همراهی آنان با انقلاب به نگارش درآمد، اما گزارشات این‌قبیل جلسات با ذکر جزئیات برای همه مقامات کشوری ارسال می‌شود تا مورد استفاده سازمان‌های ذی‌ربط برای برنامه‌ریزی و عملیات اجرائی قرار گیرد.



نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات