(روزنامه آرمان – 1395/05/20 – شماره 3107 – صفحه 6)
* فکر می کنید استراتژی اصلاحطلبان در انتخابات سال ۹۴ موفق بوده است؟ و آیا اصلاحطلبان از همین استراتژی برای انتخابات سال ۹۶ استفاده خواهند کرد؟
** ما به عنوان اصلاحطلبان، اگر به سال ۹۴ و زمان تنظیم ساختار و لیست برگردیم، قطعا همان رویکردی که انجام شد را دنبال خواهیم کرد. شاید تغییراتی در جزئیات ایجاد می کردیم اما رویکرد ائتلاف با هواداران دولت و اصولگرایان معتدل برای پیشگیری از ورود و قدرتگیری نیروهای دلواپس به کانون های مهم تصمیمگیری کشور، ثابت خواهد ماند. ضمن اینکه اصلاحطلبان با توجه به شرایط خطیر کشور و شرایط منطقهای و بینالمللی ایران، آرمان ها و مطالبات حداکثری خود را زمین گذاشتند. چون در این ساختار و شرایط، امکان تحقق آنها را منتفی میدانستند.
اصلاحطلبان در انتخابات همواره با مانع بزرگی به نام «صلاحیت» روبهرو بودهاند و اینبار هم که چهره های سرشناسی که ورود آنها به مجلس میتوانست بسیار تاثیر گذارتر و پشتوانهای قدرتمندتر برای دولت باشد، تایید صلاحیت نشدند. این رویکرد ائتلافی در سال های ۹۲ و ۹۴ پاسخ مثبتی داشت و بسنده کردن به مطالبات حداقلی در شرایط حساس تاریخی، رویکردی بود که اصلاحطلبان به آن قناعت کردند. در سال ۹۶ هم اصلاحطلبان همین استراتژی را دنبال خواهند کرد. البته ترجیح اصلاحطلبان آن است که به خواسته ها و مطالبات ملی و حداکثری خود توجه بیشتری کنند. طبیعتا در سال ۹۴، اصلاحطلبان منافع حزبی و جناحی را بسیار کاهش دادند و بر منافع ملی متمرکز شدند. چرا که هر سه جریان اصلاحطلبان، اصولگرایان معتدل و حامیان دولت، فصل مشترکی داشتند و آن عدم ورود جریان دلواپس به پارلمان کشور بود که در این موضوع، پیروزی بزرگی نصیب ملت شد.
* اشاره کردید که اصلاحطلبان از مطالبات حداکثری خود کوتاه آمدند. فکر نمی کنید نقش اصلاحطلبان در سیاست ایران از آلترناتیو سیاسی به پیمانکار انتخاباتی تنزل پیدا کرده که در زمان انتخابات وارد می شوند و مردم را تشویق به حضور می کنند و در نهایت هم بزرگان اصلاحطلبان می گویند: «از هویت خود عبور کردیم»؟!
** باید به چند نکته اشاره کنم. روح و ماهیت اصلاحطلبی این است که منافع ملی در ذات این جبهه بر منافع حزبی ارجحیت دارد. گرچه بدیهی است که هر جریان سیاسی که ادعا نکند تلاش او معطوف به کسب کانون های قدرت است، سخن واهی گفته است! نکته بعدی آن است که تا به حال هیچ یک از بزرگان اصلاحطلب که نماد اصلاحات یا منشا گفتمان سازی در درون جبهه اصلاحات هستند، چنین حرفی را نزده است که در انتخابات سال ۹۴ «از هویت خود عبور کردیم!»، ممکن است برخی از افراد منتسب به احزاب اصلاحطلب یا بعضی از جریانات اصلاحطلب چنین حرفی زده باشند!
* یعنی شما آقای عارف را به عنوان نماد اصلاحات و منشا گفتمانسازی قبول ندارید؟!
** خیر، آقای عارف چهره شاخص اصلاحطلب است اما تصمیمی که برای ائتلاف گرفته شد، بسیار سازنده بود و همان تصمیم بود که پارلمان را از خطری اساسی دور کرد. استراتژی اصلاحطلبان در شرایط دشوار رقابت در انتخابات سال ۹۴ که در قاموس سیاسی آنها تحریم انتخابات هیچ جایگاهی نداشت، آن بود که با همان شرایط نابرابر، هنرنمایی می کردند! دیدیم که نتیجه هم داد! درست است که امروز مجلس از نظر کمی اصولگراست اما پیروزی اصلاحطلبان در پایتخت، آن هم با وجود همه چهره های ناشناختهای که در لیست ائتلاف امید بودند، در برابر لیست کاملا شناخته شدهای که مسلم می دانستند که تمامی افرادشان وارد مجلس خواهد شد، پیروزی بسیار بزرگی برای اصلاحطلبان بود. اما نکته اصلی همان رویکرد کلی است که به تعبیر آقای علی لاریجانی، مجلس از دست اقلیتی تندرو که بیرون از مجلس کانون های بسیار قدرتمندی در عرصه اقتصادی در اختیار داشتند، خارج شد و امروز شما وفاقی را در مجلس می بینید که در تصمیم گیری های ملی، تقریبا همراهی و همسویی وجود دارد.
بزرگ ترین شاخصه اصلاحطلبی آن است که اصلاحطلبان در بزنگاه های تاریخی وارد صحنه شوند. مثل سال ۹۲ که جبهه اصلاحات عضو جامعه روحانیت مبارز را به کاندیدای اصلی خود ترجیح داد. چرا که چنین ارزیابی میکرد که رای آوری آن نامزد بیشتر است. جمع بندی اصلاحطلبان این بود که نباید اشتباه سال ۸۴ را تکرار کنند! آن هم اشتباهی که در پی آن، هشت سال دولتی روی کار آمد که کشور را ۸۰ سال به عقب برگرداند! این مصلحت اندیشی مدبرانه، موجب شد که حمایت از روحانی جایگزین حمایت از عارف گردد. البته اگر آقای روحانی در بسیاری از زمینه ها و شعارها، گفتمان اصلاحطلبی را تعقیب نمیکرد، یقینا اصلاحطلبان تن به چنین کاری نمیدادند. آنجا بود که می توانستیم مدعی شویم هویت اصلاحطلبان مخدوش می شد! یعنی اگر جبهه اصلاحات از نامزدی که گفتمان اصلاحطلبی و رگه های پر رنگی از اصلاحات در شعارهای انتخاباتی اش نمی داشت، حمایت می کردند، هویتشان مخدوش می شد! بنابراین من معتقد نیستم که اصلاحات از هویت خود عدول کرده است.
امروز بزرگترین دغدغه اصلاحطلبان آن است که هویت گفتمانی و سازمانی خود را در کشور حفظ کنند. اما گفتید که اصلاحطلبان نقش «پیمانکار انتخاباتی» را پیدا کرده اند! فرض کنیم که چنین است! اگر این پیمانکار چنان چیره دست باشد که بازی طراحان قدرتمند انتخابات را که قصد دارند مانع ورود اصلاحطلبان در عرصه های قدرت شوند را به هم بزند، حتما باید از این پیمانکار حداکثر استفاده را کرد. شخصا افتخار اصلاحطلبان را آن می دانم که نشان دادند به رغم همه تلاش هایی که علیه آنان شکل میگیرد، میتوانند دست در دست هم و با مصلحت سنجی، بازیهای از پیش طراحی شده را به هم بزنند. حتی اگر پیمانکار انتخابات لقب بگیرند! اجازه دهید صریح بگویم، نه من، نه شما و نه هیچ کس دیگری فکر نمی کرد که آقای حدادعادل در تهران رای نیاورد! اگرچه اصولگرایان سعی کردند که این موضوع را توجیه کنند اما هیچ کس در درون کشور فکر نمی کرد که سرلیست اصولگرایان در پایتخت رای نیاورد و در مقابل، تمام افراد لیست اصلاحطلبان پیروز شوند. اصولگرایان منصف هم همواره اعتراف می کنند که در زمانهای حساس انتخابات، اصلاحطلبان بسیار چیره دست و ماهر هستند و می توانند موج مشارکت سیاسی را ایجاد کنند.
* اجازه دهید کمی از این موضوع فاصله بگیریم و به نهادهای تصمیم گیرنده در جریان اصلاحات بپردازیم. در حال حاضر شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، شورای مشورتی جبهه اصلاحات و شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، سه شورایی هستند که فعال اند! البته ماموریت شورای آخر، انتخابات مجلس دهم بود که به پایان رسید. در حال حاضر شما وجود این شوراها را مصداق موازی کاری نمی دانید؟
** خیر، شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، متشکل از احزاب است و با توجه به اینکه ساختار حزبی و نیروی انسانی دارند، همواره در انتخابات وظایف، جلسات و ساز و کارهای خود را دارند. نکته مهم این است که شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، کاملا با نهادهای بالا دستی جبهه اصلاحات هماهنگ است. نمونه آن را در انتخابات سال ۹۴ دیدیم که شورای هماهنگی جبهه اصلاحات به طور کامل با شورای عالی سیاستگذاری هماهنگ شد. شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان نیز که ریاست آن بر عهده آقای عارف بود و ماموریت مشخصی داشت، ماموریتش با اتمام انتخابات به پایان رسید. اما مرجع نهایی، مرجعی بالا دستی به نام شورای مشورتی اصلاحطلبان است که متشکل از همه احزاب شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و شخصیت های حقیقی است. حتی احزابی که در درون شورای هماهنگی جبهه اصلاحات نیستند، در این شورا حضور دارند. ریاست این شورا نیز بر عهده رئیس دولت اصلاحات است. این شورا بالاترین مرجعی است که تصمیم گیری می کند. امروز هم این شورا به این نتیجه رسیده است که شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، با برخی اصلاحات و تغییر و تحولات در برخی حوزهها، نهایتا مرجع انتخابات سال ۹۶ باشد. این تصمیم را شورای مشورتی اصلاحطلبان اتخاذ کرده است و طبیعتا با تغییراتی، کار خود را برای سال ۹۶ آغاز خواهد کرد. البته برای انتخابات شوراها، کارگروهی اولیه برای برنامه ریزی و طرح سیاست های کلی به ریاست آقای نجفی تشکیل شده است.
* آقای عارف چند روز پیش از حمایت فراکسیون امید از نامزد اصلاحطلبان در انتخابات سال ۹۶ سخن به میان آوردند که به عبور اصلاحطلبان از روحانی تعبیر شد. شما هم چنین برداشتی از صحبت های ایشان داشتید؟
** منظور آقای عارف صریحا این بود که هر نوع جمعبندی که ائتلاف فراگیر اصلاحات در مورد نامزد انتخابات سال ۹۶ اتخاذ کند، فراکسیون امید که ماهیتی سیاسی و پارلمانی دارد، مورد حمایت قرار خواهد گرفت. منظور آقای عارف آن بود که فراکسیون امید هیچ تصمیم مستقلی، خارج از تصمیم کلان جبهه اصلاحات و نهادهای مربوطه نخواهد گرفت. به عقیده من تا به امروز هم هیچ گاه بحث عبور از آقای روحانی شکل نگرفته و شکل نخواهد گرفت. علاوه بر گفتوگوهای رسانه ای، گفتوگوهای مستقیم و صریحی از سوی اصلاحطلبان با اعضای دولت و گفتوگوهای غیرمستقیم با آقای روحانی صورت گرفته است. دو اصل برای اصلاحطلبان مهم است. اول، حفظ هویت خود و دوم، توجه اساسی به مصالح عمومی کشور. اگر اصلاحطلبان در خرداد ۹۶ به میزان قابل توجهی از عملکرد آقای روحانی انتقاد داشته باشند، اما مصلحت کشور را در آن بدانند که کماکان پای آقای روحانی بایستند، شک نکنید که این کار را خواهند کرد.
* این احتمال می رود که در سال پیش رو، دیداری انتخاباتی بین رئیس دولت یازدهم و رئیس دولتین هفتم و هشتم صورت بگیرد؟
** بله، چنین احتمالی وجود دارد. همان طور که در طول سه سال اخیر چنین بوده است. نمی توان این احتمال را رد کرد، اما در نهایت این تصمیم را باید همین دو شخصیت اتخاذ کنند. فکر می کنم که تا انتخابات سال ۹۶ هم، چنین گفتوگوهایی ادامه خواهد داشت.
* فکر می کنید در زمان انتخابات، آقای روحانی تمایلی به دیدار با رئیس دولت اصلاحات داشته باشد؟
** نمی توانم این موضوع را منتفی بدانم اما در مورد رئیس دولت اصلاحات بر این موضوع تاکید می کنم که ایشان جز به مصالح و منافع ملی کشور فکر نمی کند. رقیب هم به این نکته اعتراف کرده که رنگ اخلاق در سیاست و در منش رئیس دولت اصلاحات آن چنان پر رنگ است که شاید بسیاری از دغدغه های سیاستمداران، دغدغه ایشان نباشد. ضمن اینکه به جهت تنویر افکار عمومی باید متذکر شوم که آقای روحانی هم بازدید رئیس دولت اصلاحات را پس داده است.
* فکر می کنید تغییر استانداران و فرماندارن تا چه اندازه می تواند به دستاوردهای دولت تدبیر و امید کمک کند؟
** تغییرات تاثیر زیادی دارد. این انتظار سه سالهای است که این چنین بی تحرک در حوزههای انتخابیه متعلق به سازمان رای آقای دکتر روحانی روی زمین مانده است. با توجه به شناختی که از دولت های گذشته به دست آمده است، متوجه شده ایم که وقتی آقای احمدی نژاد در سال ۸۴ بر مسند ریاست جمهوری نشست، بهطور یکپارچه و گسترده تغییرات فلهای و یکجا را در عرصه مدیریت استانی و شهرستانی به وجود آورد. طبق آمارهای رسمی وزارت کشور، در زمانی ۷۶ درصد و در حال حاضر کمی بالاتر از ۵۰ درصد از مدیران فعلی که در حوزه وزرات کشور مشغول به کار هستند، از زمان دولت سابق بر سر کار بوده و همچنان پا برجا به کار خود ادامه می دهند. خوشبختانه آخرین استاندار منصوب شده در دولت تدبیر و امید که در استان خراسان شمالی است، از نیروهای اصلالح طلب به شمار می رود، اما او با پنج فرماندار روبهرو است که تمامی این فرمانداران متعلق به دولت سابق بوده اند و سیاست های غیر همسو با دولت یازدهم را در دستور کار خود قرار داده اند.
نکته قابل توجه این است که این افراد، با رویکرد کارمند یک وزارتخانه، کار خود را انجام می دهند و تمایلی برای انجام تلاش های بیشتر ندارند. تجربه نشان داده است که در سال پایانی دولت که در مرحله اول اتفاق می افتد، برخی افراد یا نهادها به جهت مسائلی که در این زمان کوتاه باقی مانده، خود را همسو و هماهنگ با سیاست های دولت نشان می دهند. در این خصوص دولت باید با فرمانداران و استاندارانی که با این دید به سیاست های دولت نگاه می کنند، برخورد جدی کند. این بدان معناست که نیمی از استاندارانی که در حال حاضر بر مسند کار حضور دارند، باید تغییر کنند. در این میان، باید به اهمیت جایگاه استانداران و فرمانداران اشاره کرد که این افراد، مجریان انتخابات هستند و در گام اول، به طور طبیعی هیات های اجرایی را شکل میدهند.
طبیعتا هیاتهای اجرایی، پل اول انتخاباتی کشور هستند که میتوانند در انتخابات، خاصه در انتخابات ریاستجمهوری، تاثیر گذار باشند. با توجه به اینکه این انتخابات همانند انتخابات مجلس با تنوع کاندیدا رو به رو نخواهد بود، اما عامل موثری در لحظات حساس بهار ۹۶ خواهد بود. برگ آخر اینکه، این افراد مدیران استانهایی هستند که متناسب با اختیارات و وظایف خود، می توانند هماهنگی لازم را با وزارتخانههای ذیربط انجام داده تا میزان رضایتمندی مردم را در سطح کشور به خوبی شکل دهند. بخش دیگر این سهل انگاری ها را می توان به انفعال فراگیر دولتمردان مرتبط دانست.
* می دانیم که در بحث عزل و نصب های استانی، اعمال نفوذ نمایندگان بسیار تعیین کننده است. آیا این اهرم فشار سبب شده است که دولت تا به امروز در این وضعیت قرار بگیرد؟
** قطعا بی تاثیر نیست. این نکته مهم و تاثیر گذار است. طوری که در دوره اصلاحات هم شاهد این اعمال نفوذها بودیم. گرچه با روی کار آمدن دولت اصلاحات، این دولت مدیران را فلهای تغییر نداد اما تغییرات محسوسی را ایجاد کرد. جا به جایی های عمدهای صورت گرفت. آن هم با این نگاه و استراتژی که مدیران از منطقهای به منطقهای دیگر بروند. در همان زمان هم مجلس پنجم بر سر کار بود و فشارها و رویکردهای امروز شامل حال آن دوره هم شد. طبیعی است که این نکته قابل توجه است. اما در حقیقت، توانمندی و قدرت چانه زنی دولت را در این حوزه نمایش می دهد که در برابر این اهرم ها، تسلیم نشود. خوشبختانه در حال حاضر که سال آخر دولت سپری میشود، مجلسی همسو و هم جهت در کنار دولت قرار گرفته است. طوری که می توان این مجلس را «مجلس خوش خیم» نامگذاری کرد! با این تفسیر که از لحاظ کمی، اکثریت این مجلس را اصولگرایان عاقل و معتدل تشکیل داده اند و جز تعداد اندکی که سابقه چندان خوبی در کارنامه پارلمانی خود ندارند، الباقی آنها نمایندگانی هستند که در برابر اراده دولت مقاومت نخواهند کرد.
* برخی تغییراتی را که در دوره دولتین نهم و دهم اتفاق افتاد به «تغییرات اتوبوسی» تعبیر میکنند! آیا این نوع برخورد را میتوان بهعنوان نقطه ضعف دولت مطرح کرد؟
** برخورد اتوبوسی اتفاق بسیار ناپسندی است. نقطه عطف این برخورد در تاریخ جمهوری اسلامی ایران را میتوان در دولت آقای احمدی نژاد مشاهده کرد. علت این امر هم آن بود که عناصر تازه کاری که برخی از آنها تا سمت وزارت هم رسیده بودند، در پرونده خود حتی تجربه مدیر کلی هم نداشتند. اما از این دست اتفاقات را در دولت های قبل از آقای احمدی نژاد مشاهده نکرده بودیم. در دولت یازدهم هم خبری از تغییرات اتوبوسی نبود. این اتفاق فقط در دولت سابق رخ داد. اما حساسیتی که امروز باید مورد توجه قرار بگیرد، این است که ما دغدغه سازمان رای آقای روحانی را در سطح کشور داشتیم. طوری که برخی از افرادی که در سطح استانداری یا فرمانداری منصوب شدند، شاید سابقه چندانی نداشتند اما بحث توانمندی و ناکارآمدی آنها مطرح است. باید این مهم را در نظر بگیریم که مدیران سیاسی، چه در سطح ملی و چه در سطح منطقهای، در بزنگاه هایی مثل انتخابات، ماهیت درونی خود را بروز می دهند که این امر می تواند مشکلاتی جدی را برای دولت در این عرصه به وجود آورد.
* اما این تغییرات با سخنان آقای روحانی که مدعی است همه سلایق در دولت او حضور دارند منافات ندارد؟
** این حرف ها همیشه وجود داشته است. یقینا آقای روحانی دولت فراگیری تشکیل داده است و ما از او حمایت کرده و در آینده هم این حمایت را خواهیم داشت. اما انتظار این نیست که همچون دولت اصلاحات، تمامی کابینه را بهطور یکپارچه شکل دهد. حتی با علم به اینکه فلان فرد اصولگراست، این انتخابات با پیشبرد برنامههای دولت تدبیر و امید هیچ منافاتی نخواهد داشت. در انتخابات مجلس نیز ما شاهد آن بودیم که در برخی حوزهها، چهره هایی از اصولگرایان وارد لیست اصلاحطلبان و مجلس شدند.
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/159953
ش.د9503179