به نقل از گروه فرهنگی خبرگزاری مهر، نهم بهمن ماه سال ۱۳۶۱، سالروز شهادت یکی از نابغه ها و نخبه های هشت سال دفاع مقدس ملت ایران است: غلامحسین افشردی که بیشتر او را با نام حسن باقری می شناسند.
او متولد اسفند ماه سال ۱۳۳۴ در تهران است.
خانوادهاش اهتمام زیادی در تربیت وی داشتند و از همان ایام کودکی، وی را با مسجد و هیئت آشنا کردند؛ همین حضور معنوی سبب شد که غلامحسین در همان ایام، عضو فعال و موثر هیئت نوباوگان محبان الحُسین (ع) باشد.
او در سال ۱۳۵۴، در حالی دیپلم ریاضی گرفت و در رشته دامپروری دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه قبول شد که از فعالیتها و مبارزات انقلابی هم غافل نبود و با سخنرانی در جمع دانشجویان و همچنین برپایی کلاسهای عقیدتی برای دانشآموزان، فعالیتهای جنبی خود را دنبال می کرد؛ فعالیتهایی که در نهایت به یک سال و نیم اخراج از دانشگاه منجر شد.
و اما همزمان با گسترش مبارزات انقلاب اسلامی و فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگانها، او هم که از اسفند ماه سال ۱۳۵۶، به خدمت اعزام شده بود، آن را رها کرد، به موج خروشان ملت پیوست و پس از مشخص شدن زمان بازگشت حضرت روح الله به میهن، به عضویت کمیته استقبال از حضرت امام درآمد و فعالیتهای زیادی را بر عهده گرفت.
غلامحسین تا خرداد ماه سال ۱۳۵۸، در کمیته انقلاب اسلامی و برخی نهادهای دیگر فعالیت داشت و با انتشار روزنامه جمهوری اسلامی، همکاری فعال خود را با این روزنامه آغاز کرد تا به عنوان یک فعال رسانه ای شناخته شود.
او در همان سال، دیپلم ادبی گرفت تا باز هم در امتحان ورودی دانشگاه شرکت کند و این بار موفق به قبولی در رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران با رتبه ۱۰۴ شود.
غلامحسین در این ایام هم در دانشگاه، نقش فعال و موثری در مقابله با توطئه های گروهکها و ضد انقلاب داشت و سرانجام در اوایل سال ۱۳۵۹ به عضویت سپاه درآمد و در واحد عملیات به خدمت مشغول شد و در حقیقت در همین واحد بود که نام حسن باقری برای او برگزیده شد.
و اما تهاجم دشمن به مرزهای وطن، بخش دیگری از استعدادها و تواناییهای او را بروز داد. او در همان روزهای نخست جنگ، به خیل ایثارگران پیوست و با دانشهایی که به دست آورده بود، به تاسیس و راه اندازی واحد اطلاعات و عملیات و همچنین آموزشهای کوتاه مدت کاربردی اطلاعاتی به نیروهای علاقه مند و داوطلبان پرداخت.
اینگونه بود که واحدهای اطلاعات عملیات، پس از گذشت حدود سه ماه از آغاز جنگ تحمیلی، در تمامی محورهای جنوب مستقر شد تا نسبت به شناسایی و تعیین وضعیت دشمن و ارسال گزارشهای لازم اقدام کند.
همچنین از دیگر اقدامات بسیار موثر او در این دوره؛ باید به تاسیس بایگانی اسناد جنگ، ترجمه اسناد و بخش شنود بیسیم های دشمن اشاره کرد.
حسن باقری به دلیل لیاقت، شجاعت و شهامتی که داشت؛ تنها سه ماه پس از آغاز جنگ، به عنوان یکی از معاونان ستاد عملیات جنوب انتخاب شد و در شکست محاصره سوسنگرد، فرماندهی عملیات امام مهدی (عج) و فتح ارتفاعات الله اکبر و دهلاویه نقش مهمی ایفا کرد.
او پس از مدتی، فرماندهی محور دارخوین را متقبل شد و در عملیات ثامن الائمه (ع) که برای شکست حصر آبادان تدارک دیده شد، حضوری مهم و موثر داشت.
و اما وقتی نوبت به عملیات طریق القدس رسید و برای اولین بار، قرارگاه مشترکی بین سپاه و ارتش تشکیل شد، حسن باقری هم به عنوان معاونت فرماندهی کل سپاه در قرارگاه فرماندهی عملیات مشترک حضور یافت و در شناسایی محورها و تحلیل و پیش بینی حرکتهای دشمن و پیگیری مسائل رزمی ایفای نقش کرد.
کار شبانه روزی او در آن ایام سبب شد تا به دلیل خستگی زیاد، تصادفی برای او حادث و پای وی به بیمارستان کشیده شود.
فرماندهی قرارگاه نصر در عملیاتهای فتح المبین، بیت المقدس و رمضان، جلوه دیگری از ایثارگریها و رشادتهای این سردار لشکر اسلام است.
او در قرارگاه مرکزی کربلا نیز در کنار فرماندهی کل عملیات یعنی سردار محسن رضایی، به عنوان مشاور عملیات و مسئول اطلاعات، انجام وظیفه کرد.
تداوم ایده پردازیهای موفق و جسورانه او سبب شد تا از طرف فرماندهی کل سپاه، به سمت فرماندهی قرارگاه کربلا و همچنین جانشین فرماندهی کل در قرارگاههای جنوب منصوب شود.
و اما در شرایطی که طرح ریزی عملیات از منطقه جنوب به جبهه غرب منتقل شده بود، او عملیات محرم را طرح ریزی کرد تا برگ زرین دیگری در کارنامه لشکر اسلام ورق بخورد.
تقدیر بر این بود که او باز هم در ساختار سازمانی سپاه، به مسئولیت دیگری گمارده شود که همانا جانشینی فرماندهی یگان زمینی سپاه بود.
او بدون تردید، یکی از نوابغ و نخبه های دفاع مقدس است که سرداران و فرماندهان زیادی به توانمندیهایش اذعان داشته و دارند.
خلاقیت، هوشمندی، قاطعیت، قدرت تصمیمگیری و همچنین ایمان او به توان رزمندگان اسلام، تنها بخشی از ویژگیهای ارزشمند این سردار ارزشمند لشکر اسلام است که وی را به عنوان فرمانده ای لایق و موفق معرفی کرده است.
او به کادرسازی و تربیت نیرو بسیار اهمیت می داد و همانگونه که گفته شد، در تربیت کادرهای واحد اطلاعات و عملیات بسیار پرتلاش بود و در این زمینه آموزشهای نظری و عملی را توام ارائه می داد؛ آموزشهایی که به تربیت بیش از صد نیروی اطلاعات عملیات منجر شد که هر یک بعدها، منشأ خدمات و آثار فراوانی برای موفقیتها و پیروزیهای لشکر اسلام شدند.
او با وجود فرمانده بودن، کاملا متواضع و فروتن نشان می داد و هرگز تحت تاثیر القاب و عناوین مسئولیتی قرار نمیگرفت. رفتار مهربانانه او با همه به گونهای بود که علاقه متقابل نسبت به وی را در آنان ایجاد میکرد. همچنین آنچنان تواضع داشت که تا مدتها، همسرش هم نمی دانست که او در جبهه، فرمانده است و در پاسخ به این سوال که در جبهه چه میکند، میگفت:
من سقّای بچه های بسیجی ام.
او درباره نیروهای بسیجی میگفت:
این بسیجی ها، امانتی الهی هستند که باید قدرشان را بدانیم و تمام سعی خود را در حفظ آنها به کار بریم.
این بسیجی است که جنگ را اداره میکند و تا زمانی که نیروی ایمان در آنها وجود دارد، جنگ به پیروزی می انجامد.
شهریور ماه سال ۱۳۶۱، همزمان با ایام حج تمتع بود که او در پاسخ به پیشنهاد یکی از دوستانش جهت عزیمت به سفر حج گفت:
هنوز که کار جنگ تمام نشده و دشمن بعثی در خاک ماست، بروم به خدا چه بگویم؟ وقتی می روم که حرفی برای گفتن داشته باشم.
و چند ماه بعد، حرف نهایی خود را زد.
نهمین روز از بهمن ماه سال ۱۳۶۱، او برای شناسایی و همچنین آماده سازی عملیات والفجر مقدماتی، در منطقه فکه و در سنگر دیده بانی مورد، هدف گلوله خمپاره دشمن قرار گرفت و همراه برخی همسنگرانش به دیدار معبود شتافت .
و اما آخرین کلامی که در این دنیا، پس از ذکر شهادتین، از این شهید بزرگوار شنیده شد؛ نام مبارک سرور و سالار شهیدان، امام حسین (ع) بود.
فرمانده غلامحسین افشردی در هنگام شهادت، ۲۷ سال بیشتر نداشت؛ رحمت الله علیه.