(روزنامه رسالت ـ1395/11/02 ـ شماره 8855 ـ صفحه 1)
انقلاب اسلامي سرمايه مؤمنين ايران و جهان براي رسيدن به قلههاي فلاح و رستگاري در دنيا و آخرت است. همه هدف امام (ره) از پديداري انقلاب اسلامي، حاكميت دين در ابعاد اجتماعي، سياسي، اقتصادي، فرهنگي ونظامي بود. دين با قرائت پيامبر اعظم (ص) و ائمه معصومين (ع) مرزبندي مشخصي با ديگر نحلههاي فكري و ايدئولوژيك در عصر ما دارد. آن را بايد شناخت و كارآمدي آن را در پديداري و مانايي انقلاب اسلامي ديد. انقلاب ،كشور را از منجلاب بدبختي و تبهكاري و وابستگي به بيگانگان نجات داد و هر روز چشمهاي از چشمههاي نور و معرفت الهي در حيات طيبه به ما نشان مي دهد.
شكل گيري جبهه مردمي نيروهاي انقلاب گامي به سوي تجهيز انقلاب به تواناييهايي است كه بالقوه در نظام الهي وجود دارد و بهرهبرداري از آن براي حل مشكلات موجود و مسائل پيش روست.
شكل گيري چنين جبههاي به لحاظ سازماني و گفتماني ملزوماتي دارد كه بايد حتما در مسير تكاملي آن ديده شود. هدف از چنين جبههاي وحدت سازماني نيست. چون هر فرد و گروه و حزب در وادي اصولگرايي در حكم يك پيشران به سوي اهداف انقلاب و يك ظرفيت براي كمك به بسط يد رهبري است. اين ظرفيتها بايد حفظ شود، اما حفظ آنها نبايد به اقتدار و همگرايي وحدت اصولگرايان آسيب برساند. لذا نياز به يك مدل هندسي داريم كه هيچ حزب، گروه و فرد حقيقي تاثيرگذار در خيمه اصولگرايي از دايره جبهه مردمي نيروهاي انقلاب اسلامي بيرون نماند.
همچنين در ترسيم مدل رياضي اين جبهه اين دقت بايد صورت گيرد كه هيچ عددي از اعداد و اضلاع و اكناف و اطراف اصولگرايي از سرجمع اتحاد و همگرايي اين جريان وسيع در كشور كم نشود . شايد اين يك روياي دست نايافتني باشد، اما عقلانيت سياسي حكم مي كند كه اين راه، يك راه اجتنابناپذير است و گريزي از آن نيست.
حتي جبهه مردمي نيروهاي انقلاب بايد طمع كنند سربازگيري از حريف را هم در دستور كار خود قرار دهند چرا كه گفتمان اصولگرايي به گونهاي است كه مي تواند تمامي علاقهمندان به انقلاب و نظام را در بر گيرد و در جبهه رقيب كم نيستند افراد واحزاب و گروههايي كه دل در گرو انقلاب دارند.
اولين سد راه در اين طي طريق، خودمان هستيم. ما بايد از خودمان برخيزيم و با جهاد اكبر و جهاد كبير از اين معركه، پيروز بيرون بياييم.
امروز همه به اين درك سياسي رسيدهاند كه اختلاف بين نيروهاي مؤمن به انقلاب به صلاح كشور نيست. كشور به اتحاد نيروهاي انقلاب و پاي كار و با انگيزه نياز دارد. هر حركتي كه در حوزه سياسي شكل بگيرد بايد درست در برابر حركت دشمن باشد نه دوست. اين حركت لزوما بايد در مسير واحد باشد.
امروز ما در آغاز راه هستيم و بايد به اين سوال پاسخ دهيم كه كجا ايستادهايم؟
دشمن كجاست؟ كافي است عزم كنيم درست در نقطه مقابل دشمن حركت كنيم. امروز نيروهاي انقلاب چند تكليف بر زمين مانده دارند:
1- نوسازي، انسجام و توسعه تشكيلات و ظرفيت سازي در بين نيروهاي ارزشي.
2- برندسازي و تلاش در جهت حفظ و ارتقاء سرمايه ا جتماعي خود در طيف وسيع نيروهاي انقلاب اسلامي.
3- بهرهگيري از شيوههاي نوين ارتباطات به ويژه حضور نيرومند در فضاي مجازي.
4- بصيرت افزايي و پرهيز از هرگونه برخورد كاهنده و درك درست از توطئه هاي آمريكا با تكيه درست بر گردش صحيح و سريع اطلاعات بين نيروهاي انقلاب اسلامي.
5- طراحي پيامنو، تامين و توليد محتوا براي رسانههاي مكتوب و ديجيتالي.
با اعلام موجوديت جبهه مردمي نيروهاي انقلاب، افراد حقيقي و حقوقي زيادي با اسم و مشخصات شفاف به اين جبهه پيوستند. اين پيوستگي در يك حركت ملموس گفتماني بايد خود را نشان دهد و هر يك از اشخاص حقيقي و حقوقي بايد مسئوليت پيشبرد اهداف جبهه را "اعمالي" نه "اعلامي" بپذيرند. اين پذيرش بايد در عمل آثار وجودي خود را نشان دهد.
ظهور جوانان و نوجوانان در اين جبهه تعيين كننده است. مهندسي ارتباط آنان با جبهه مردمي نيروهاي انقلاب يك تكليف روشن است كه اگر زمين بماند جبهه راه به جايي نمي برد. نگاه جوانان در مساجد، هيئتهاي مذهبي، مراكز فرهنگي و سازمانهاي مردم نهاد، حوزههاي علميه، مدارس و دانشگاهها و ... به جبهه اين است كه بايد به اين سوال درست پاسخ دهيم كه ارتباط با جوانان چگونه و با چه مكانيزمي شكل مي گيرد. آيا طراحي پيامهاي جبهه و توليد محتوا در فضاي حقيقي و مجازي آن قدر جاذبه دارد كه اين ارتباط شكل بگيرد؟
اكنون وقت بيداري و كار است هركس در اندازه توان خود بايد مسئوليت پيشبرد جبهه را به عهده گيرد. اين اصل را نبايد فراموش كنيم كه حضور هيچ كس در جبهه جا را براي ديگر كسان تنگ نمي كند و هركس جايگاه خود را دارد. جبهه مردمي نيروهاي انقلاب يك پديده نوظهور در تعميق گفتمان انقلاب اسلامي است. بايد به آن خوشامد گفت و در تقويت آن كوشيد.
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=249702
ش.د9503573