(روزنامه آرمان ـ 1395/11/12 ـ شماره 3246 ـ صفحه 6)
**
اصلاحطلبان تحلیل خاصی از فضای سیاسی کشور دارند، این تحلیل مبتنی برنگاه اصلاحطلبانه
و با تکیه بر تجربیات دو دهه اخیر در جامعه ایران و با توجه به محدودیتهایی است
که امروز شاهد آن هستیم، آنها با این نگاه دست به انتخاب آقای روحانی زدند. بدون
تردید اگر شرایط جامعه ایران یک شرایط کاملا متعادلی میبود و امکان فعالیت
انتخاباتی به صورتی که قانون اساسی تعیین نموده وجود داشت، قاعدتا اصلاحطلبان
درشرایط متفاوت تصمیمات متفاوتی میگرفتند. اما درشرایط فعلی به اعتقاد اکثریت
اصلاحطلبان آقایروحانی توانسته است حتی بیش از آنچه انتظار میرفت در حوزههای
سیاسی اجتماعی موثر باشد. اقدامات آقای روحانی در جهت کاهش تنش در سطح بینالمللی
خصوصا حل پرونده هستهای نکته مثبت و قابل توجهی است که میتواند آثار مثبتی در
آینده داشته باشد. باید توجه داشت عوامفریبیهای جناح تندروی اصولگرا نمیتواند
موفق باشد. اصولگرایان تندرو مدام تبلیغ میکنند که به صرف توافقنامه برجام همه
چیز باید حل شود و اقتصاد کشور به فوریت به رشد و تعالی برسد. آنها با روشهای
تبلیغاتی مختلف سعی درتخریب دولت روحانی دارند. به هر حال در مجموع دولت از نظر
اصلاح جهتگیریها و بهبود روندهای تصمیم گیری واجرایی توانسته نمره قابل قبولی
به دست آورد که البته نیاز به تبیین و تشریح اقدامات دولت برای تودههای مردم وجود
دارد و دولت باید در این جهت گامهای مشخصی را در جهت بهبود اصلاح رسانی خود
بردارد.
دولت آقای روحانی توانست اجماع علیه ایران را با حل مسالمت آمیز پرونده هستهای به انجام برساند، به شیوهای که بیشترین مخالفتها را صهیونیستها و برخی رقبای منطقهای و امروز ترامپ علیه دولت اعمال میکنند و شگفت آنکه برخی از تندروهای داخل امروز هم صدا با ترامپ وصهیونیستها خواهان خارج شدن از برجام هستند. اگر برجام به انجام نمیرسید دولت در دادن حقوق کارکنان خود دچار مشکل میشد. کسانی در داخل حاضر به حذف روحانی حتی به قیمت نابودی منافع ملی ایران هستند. مردم باید هوشیار باشند و فریب تبلیغات تخریبی مخالفان دولت و کاندیداهای بدلی مقابل دولت را نخورند.
* روحانی تا چه اندزه توانسته فضای سیاسی را برای رشد اندیشه اصلاحطلبی بهبود بخشد؟
** به اعتقاد من آقای روحانی تا حد قابل قبولی میدان را برای حضور مطبوعات با دیدگاههای مختلف وبحث در دانشگاهها فراهم کرده است. باید توجه داشت که رئیسجمهور حوزه اختیار مشخصی در قانون اساسی دارد و نمیتوان همه مسائل را از ریاست جمهور مطالبه نمود. برخی مسائل مستقیما بر عهده سایر قواست. سایر قوا با عملکرد خود میتوانند بعضا در برخی از مواقع مانعی برای تحقق دیدگاههای دولت به وجود بیاورند. به هر حال نباید انتظار برخی اقدامات که از چهارچوب اختیارات دولت خارج است را از دولت داشت. به نظر میآید در ماههای آینده بخشهایی از نیروهای اجتماعی با انگیزههای اصولگرایانه اما با تابلوی اصلاحطلبانه به میدان تبلیغاتی وارد شوند و برخی از مطالبات را از آقای روحانی به صورت جدی مطرح نمایند. درحالی که آنها میدانند آقای روحانی نمیتواند پاسخگوی همه دستگاههای دیگر باشد. البته انتظار طبیعی آن است که آقای روحانی مواضع خود را به عنوان رئیس دولت به صورت شفاف مطرح نماید که تاکنون نیز در این جهت رئیسجمهور اقدامات قابل قبولی را از خود نشان داده است.
* حدود صد روز تا انتخابات ریاستجمهوری و پایان دولت اول روحانی زمان باقی است. اصلاحطلبان همواره از این دولت حمایت کرده اند. چه نقدی به عملکرد این دولت وجود دارد؟
** به صورت کاملا مشخص هنگامی که میخواهیم شخص یا جریانی را نقد کنیم، باید به سه موضوع مسئولیتها، اختیارات و وظایف توجه کنیم. باید بررسی کرد که آقای روحانی چه وظایفی داشته که انجام داده یا نداده؟ چه اختیاراتی داشته است و آیا توانسته از اختیارات خود استفاده کند؟ وهمچنین مسئولیتهای مشخص او کدام است؟ به اعتقاد من آقای روحانی با توجه اختیارات خود، تا حد زیادی توانسته به امور بپردازد، اما رئیسجمهور در بخش تجمیع ضعیف عمل نموده است. آقای روحانی به رغم تذکرات مختلف اقدام ملموسی درحوزه اطلاع رسانی نداشته است. دولت آقای روحانی و بسیاری از دولتها درجهان سوم با مسالهای به نام پوپولیسم مواجه هستند. دولت برای حل بلندمدت مشکلات نیازمند برنامهریزی میان بخشهایی از جامعه است. از سوی دیگر الزامات تبلیغاتی، موجب میشود دولت از اقدامات خود دست بردارد. به عنوان نمونه روشن میتوان به تداوم پرداخت یارانهها اشاره کرد. درحالی که سیاست پرداخت یارانه سیاستی کاملا اشتباه بود که توسط دولت احمدی نژاد اجرایی شد. این دولت اگر بخواهد یارانهها را کاملا حذف کند، به اقدامی کاملا درست و کارشناسی متوسل شده اما در این مسیر با مشکل مخالفت بخشهای پایین جامعه از نظر اقتصادی مواجه خواهد شد و در صورت تداوم منابع اجرای پرداخت یارانه با مشکل منافع گوناگون روبهرو خواهد بود. به هر حال کار برای دولت مشکل است، اما در قضاوت در مورد مسئولان مختلف میبایست به صورت معدلی برخورد نمود. تصور من آن است که معدل آقای روحانی، معدلی قابل قبول است.
* برخی بر این عقیده هستند فضای سیاسی فعلی موجب شده اندیشه اعتدالی تا حدود زیادی بر گسترش اندیشه اصلاحطلبی فائق آید. این تحلیل تا چه اندازه تحلیل جامعی است؟
** نکتهای که باید به آن دقت نمود این است که آقای روحانی محصول تصمیمگیریهای اصلاحطلبانه بوده، در حقیقت تفکر اصلاحطلبانهای که رئیس دولت اصلاحات به دنبال آن است، توجه به واقعیتها برای دست یافتن به آرمانهاست یا به تعبیر دیگر باید به دنبال پیاده کردن آرمانها در زمین واقعیتها بود.اصلاحطلبان به دنبال آرمانهای خود بوده و هستند، اما پیگیری و اقدام اصلاحطلبانه نه از موضعی تنزهطلبانه و بر برج عاج نشستن و نه از موضع سازشکاری و کوتاه آمدن، نسبت به مسئولیتهای اجتماعی صورت میگیرد. اساس حرکت اصلاحطلبانه مبتنی برحرکت واقعبینانه است و در این چهارچوب است که آقای روحانی کاندیدای مورد حمایت اصلاحطلبان شد. اگر اصلاحطلبان از آقای روحانی حمایت نمیکردند، آیا صرف حمایت حزبی مانند حزب اعتدال و توسعه یا بخش اندکی که به دنبال حمایت از آقای روحانی در ابتدای دولت وی بودند، امکان موقعیت فعلی روحانی وجود داشت؟ پاسخ کاملا روشن است. اگر حمایت اصلاحطلبان نبود امکان موفقیت روحانی منتفی بود. پس ریاست حمهوری آقای روحانی محصول اتفاق نظر و برنامه اصلاحطلبان است، اما این به معنی آن نیست که اصلاحطلبان تمام برنامههای خود را در آرمانهای روحانی ببینند یا آقای روحانی هدف خود را مبتنی بر خواست اصلاحطلبان بداند. در هر حال بهترین شخصیتی که میتوانست حرکت بر مدار قانون و حرکت بر مدار مدارا را در جامعه ایران دنبال کند آقای روحانی است. اگر امروز نیز اصلاحطلبان از آقای روحانی حمایت میکنند صرفا به دلیل نگاه واقع بینانه و تاریخی نسبت به حوادث جامعه ایران و نگاه آینده نگر نسبت به تحولات پیش روی ایران است.
اصلاحطلبان اعتقاد دارند اگر هر حزب یا هر شخصی خود را مقید به اجرای قانون اساسی بداند، حتی اگر در مواضعی به ضرر اصلاحطلبان تمام گردد، نفی و فایده درازمدت آن در جامعه ایران مثمر ثمر خواهد بود تا موفقیتهای کوتاه مدت خارج از چهارچوبهای قانونی. به اعتقاد من امروز جبههای عمل نمودن و پیشروی مسیری است که همه نیروهای ملی با گرایشهای گوناگون باید به آن توجه کنند. امروز جبهه طرفداران قانون اساسی باید متشکلتر از قبل گردد. اصرار و تاکید بر اجرای تام و بدون تنازل قانون اساسی است که میتواند فصلالخطاب منازعات داخلی و راهنمای مواجهه با مشکلات جامعه ایران باشد. بدیهی است تکیه بر قانون اساسی به معنای بی نقص بودن قانون نیست، اما راهی جز حل منازعات براساس مسیرهای مشخص توافقی وجود ندارد و قانون اساسی بهترین معیار و فصل الخطاب برای حل مشکلات داخلی است.
* آیا اصلاحطلبان قدرت تغییر زمین بازی به نفع خود درانتخابات ریاست جمهوری و مجلس آینده را ندارند؟ آیا تنها در زمین بازی فعلی میتوان بازی کرد؟
** تا این مرحله اصلاحطلبان بودند که زمین بازی را تغییر دادند. این اصلاحطلبان بودند که توانستند در انتخابات مدیریت خوبی داشته باشند. هم در انتخابات مجلس اخیر، هم در انتخابات سال ۹۲، برنامه اصولگرایان و بخشهایی از حاکمیت چیز دیگری بود. حقیقتا اگر احتمال رای آوری روحانی را میدادند شاید صحنه بازی چیز دیگری بود، اما پشتوانه رهبری اصلاحات و نهادهای دیگر موجب بازداشته شدن برنامههای تندروها شد. پس اصلاحطلبان توانستهاند زمین بازی را تغییر دهند و در آینده هم با اجماع حد اکثری راه دشوار اصلاحات را طی خواهند کرد.
* دولت همواره با تریبونی یکطرفه از آمارهای اقتصادی سخن میگوید، رئیسجمهورمدعی است که تورم کاهش یافته و درآستانه رشد اقتصادی هفت درصد هستیم، اما واقعیت در سطوح مختلف جامعه برخلاف آمارهای دولت است. این دوگانگی تا چه اندازه برسرنوشت آرای روحانی در سال ۹۶ تاثیر میگذارد؟
** این به عهده نخبگان و رسانهها و بخش اندیشمند جامعه است تا تغییرات خرد و کلان را در دو سال گذشته به زبان ساده توضیح دهند. این مساله که توسعه سیاسی میتواند حلال بسیاری از مشکلات کشور باشد، بعضا توسط حاملان این تفکر به صورت مطلوب و قابل درک عنوان نشده و این ضعف اساسی در تودهای کردن مفاهیم اساسی اصلاحطلبانه وجود داشته وهمچنان اصلاحطلبان و گاه دولت از این موضوع رنج میبرند. در نتیجه وظیفه نخبگان است که به عنوان گروههای مرجع واسطهای توضیح اقناعکنندهای برای مردم در مورد عملکرد دولت بدهند. همین که جهتگیریهای اقتصادی اصلاح شده است وجلوی رشد سر سام آورد قیمتها گرفته شده و توانسته ایم در فروش نفت و دریافت وجوه درآمدی داشته باشیم، اقدامات مثبتی است که میتواند تاثیرات اقتصادی دولت را به آرامی به لایههای مختلف اجتماعی منتقل کند و به نظر من مردم نیز در ارزیابیهای واقع بینانه متوجه تغییرات مثبت به نسبت دولت آقای احمدی نژاد گردیده اند، اما همانگونه که بارها اعلام شده ضعف دولت در این جهت همچنان مشهود است و باید اقدامات قابل قبولی از سوی دولت صورت گیرد.
* درقدرت قرار گرفتن مجدد روحانی در انتخابات سال آتی چه منفعتی برای اصلاحطلبان و رشد اندیشه اصلاحطلبی به همراه دارد؟
** به لحاظ سیاسی و اجتماعی آینده باز است، اما آنچه درحرکتهای اجتماعی مبتنی بردموکراسی وجود دارد نظارت مستمر بر قدرت با تاکید بر شاخصههای قانونگرایی و جهتگیریهای کلی دولتهاست. اینکه در آینده چه اتفاقاتی رخ خواهد داد را نمیتوانیم پیشگویی کنیم. تنها راهی که در اختیار ما وجود دارد گسترش نظارت بر دولت است. اصلاحطلبان در موقعیتهای مناسب نقدها یا اشکالاتی به دولت آقای روحانی داشتهاند و ارائه نموده اند و در آینده نیز بر همین اساس باید به نقد دولت و اقدامات آن مبادرت ورزند.
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/176983
ش.د9503695