چهارمین نمایشگاه رسانههای دیجیتال انقلاب اسلامی طی هفته اخیر در بوستان گفتگو برگزار شد و چهرههای سرشناس سیاسی، فرهنگی و رسانهای مختلفی از آن بازدید داشتند. یکی از چهرههای رسانهای که روز پنجشنبه از این جشنواره بازدید کرد، جناب آقای محسن مقصودی کارگردان و تهیه کننده مستند ثریاست. این مستند با سیاستگذاری خاص خود و با نگاه نقادانه و موشکافانه ای که دارد توانسته است نظر بینندگان زیادی را به خود جلب کند. خبرنگار پایگاه اطلاعرسانهای سایت بصیرت در حاشیه این جشنواره گفتگوی نسبتاً مفصلی داشته با آقای مقصودی در خصوص نقش و وظایف رسانههای انقلاب که متن آن در ادامه آمده است.
در مقطع فعلی از انقلاب اسلامی ایران، رسانههای انقلابی باید چه ویژگیها و شاخصههایی داشته باشند؟
اگر بخواهیم ویژگیها و شاخصههای یک رسانه انقلابی را شمارش کنیم شاید نزدیک به بیست ویژگی اصلی بتوان برای آن نام برد امّا اگر بخواهیم به صورت اجمالی بیان کنیم، باید بگویم اولین ویژگی رسانه انقلابی این است که رسانه انقلابی رسانه محافظهکار نیست. رسانهای نیست که با تغییر دولتها، رویکردهایش عوض شود و در عین حالی که سیاسی و اعتقادی است، سیاستزده نیست. جناحگرا نیست. رسانه انقلابی در داخل و خارج کشور مغضوب باندهای قدرت و ثروت است و همانقدر که استکبار ستیز است همانقدر هم با باندهای قدرت و ثروت در داخل مخالف است. یعنی همانقدر که استکبار خارجی برایش مهم است به همان میزان استکبار داخلی هم برایش موضوعیت دارد و مهم است. همانقدری که مدافع محرومان در فلسطین و لبنان و یمن و سوریه و حتی امریکای لاتین است که باید هم باشد، همانقدر هم نگران مردم سیستان و اهواز و سایر محرومین کشور است. اصلا مرز برای رسانه انقلابی نباید معنی داشته باشد و این نگاه همه جانبه داخلی و خارجی است که اصول انقلاب را نشان میدهد. یعنی شما نمیتوانید به مسائل داخلی کشور حساس باشی و حرف از عدالت بزنی اما مثلاً در خصوص بیعدالتی و ظلمی که به کودکان فلسطینی میشود بیتفاوت باشی و بالعکس نمیتوانی نسبت به بیعدالتی کشورهای دیگر حساس باشی و نسبت به داخل سکوت بکنی.
رسانه انقلابی، خصوصاً در دهه اخیر، رسانهای تخصصگرا و پژوهش محور است که این برخلاف سیاستزدگی و حزب باد بودن است. یعنی رسانهای که خودش فکر دارد، فعال است و نگاه راهبردی به مسائل کشور دارد.
رسانه انقلابی یک رسانه امید آفرین و در عین حال غیر محافظهکار است. حرف دل مردم را میزند و کاملاً منطبق بر نیازها و مسائل مردم و آرمانهای انقلاب است. تریبون مردم و خصوصاً آن دسته از مردمی است که تریبون ندارند، رسانه انقلابی پناهگاه آنهاست، به خصوص پناهگاه مستضعفین و محرومین که سرمایه اصلی انقلاب هستند.
این موارد از جمله اصولی است که برای رسانه انقلابی در حال حاضر به ذهن بنده میرسد.
از نظر شما که فردی رسانهای هستید، مسائل اساسی کشور که رسانههای انقلابی در حال حاضر از پرداختن به آنها به نوعی غفلت کردهاند و نپرداختن به این موضوعات به دور از ویژگیهای یک رسانه انقلابی و خلاف اصول انقلاب است، چه مواردی است؟
یکی از بحثها همین بحث مهم اقتصاد مقاومتی است که طی چند سال اخیر به این موضوع کاملاً شعاری نگاه شده است. به نظر بنده هر چند به صورت بسیار محدود کارهایی در این حوزه انجام گرفته ولی در مجموع طی سالهای اخیر آرایش رسانهای شکل گرفته در این موضوع، آرایش جنگ اقتصادی نیست. یعنی حس نمیکنیم که یک جنگ اقتصادی دارد رخ میدهد و آرایش اقتصادی ما هم باید متناسب با همان باشد. اگر جنگ نظامی بود ما رسانهایها، همه کلاه خود به سر و با لباس نظامی در مقرهای خط مقدم حضور داشتیم و واحد رسانهای در آنجا راه انداخته بودیم چون جنگ نظامی را میفهمیم اما جنگ اقتصادی را ظاهراً هنوز نفهمیدهایم و اهمیتش را متوجه نشدهایم. همان چیزی که در بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب هم شاهد بودیم که گفتند جنگ اصلی ما جنگ اقتصادی است اگر شما نگاه کنید به فضای رسانهها میبینید که ما هنوز در فضای دعواهای سیاسی هستیم. اگر به اقتصاد هم میپردازیم از ناحیه دعواهای سیاسی میپردازیم و این به نظر من جواب نمیدهد یعنی عینک سیاسی زدن روی مسائل اقتصادی جواب نمیدهد؛ اگرچه عینک اعتقادی را باید داشت. یعنی نگاه وابستگی، نگاه عدم خودباوری را باید به شدت نقد کرد و زد اما بدون عینک سیاسی چپ و راست. یعنی نگاه اعتقادی با نگاه سیاستزده و جناح بازی متفاوت است. اولین و مهمترین مثالی که بنده در خصوص سؤآل شما میتوانم الآن عرض بکنم همین اقتصاد مقاومتی است که بنده فکر میکنم خیلی جای کار دارد، میدان خالی جهاد در این حوزه خیلی زیاد است. در حوزه نظام بانکی ما چکار کردهایم؟ چند مستند خوب، گزارش تحلیلی خوب و که جریان ساز باشد وجود دارد. در حوزه اقتصاد مقاومتی در استانهای کشور و در شبکههای استانی و ظرفیتهای رسانهای استانها، ما رسانهها چقدر کار کردهایم. رهبر انقلاب میگویند کلید حل مسائل کشور در لوزان و ژنو و نیویورک نیست در داخل کشور است. این در داخل کشور است را ما رسانهها چه جوری نشان دادهایم؟ آیا رفتیم بگوییم که مثلاً هرمزگان ما چه ظرفیتی دارد؟ چند تا مستند و برنامه برای این حوزه ساختهایم؟ این که در هرمزگان، بوشهر، گیلان و ... چه ظرفیتهایی وجود دارد؟ هر کدام بر مبنای مزیتهای آن منطقه، مردم همان منطقه، توانمندیهای بومی همان منطقه، منابع همان منطقه. یک استان مزیتش شیلات است، یکی کشاورزی و دامداری است، یکی صنعت است و ... متأسفانه فضای تخصصی به این نحو اصلاً در رسانههای کشور نمیبینیم که رسانههای کشور یک کارنامه و برنامه عملیاتی فعال داشته باشند. باید درست همانند میدان جنگ، فرماندهی داشته باشیم و اول هر سال مطالبه بکنیم مثلا از استاندار که برنامه شما برای امسال چیست و تا آخر سال ماه به ماه مطالبه بکنیم. متأسفانه چنین نگاهی در رسانههای ما وجود ندارد.
علت این که رسانههای کشور موضوعات را به صورت تخصصی رصد نمیکنند و مطالبهگر خواستهها و نیازهای اجتماعی به شکل حساب شده و نتیجهبخش نیستند، چیست؟ آیا رسانههای ما صرفاً تابلوی رسانه انقلابی دارند یا نه مسائل و مشکلات دیگری بر سر این نوع فعالیت وجود دارد؟
البته من برآیند کلی کار را بیان میکنیم و گرنه همین الآن در رسانهها خبرنگاران خوب و سردبیرهای خوبی وجود دارد که کارهای مفیدی هم انجام میدهند، ولی با نگاه به برآیند کلی کار نسبت به آن چیزی که باید باشد، بنده معتقدم واقعاً رسانههای ما نمره قبولی نمیگیرند. حتی بچههای انقلاب هم به نظر بنده آن جوری که باید بیایند و این عرصه را تغییر بدهند هنوز خیلی جای کار دارند. علت اصلی هم این است که خیلی از دغدغههایمان به جای این که دغدغههای مردم و دغدغههای اجتماعی و اقتصادی مردم باشد، دغدغههای ما از جنس دغدغههای صرفاًجناحی و سیاسی شده است. در حالی که آن چیزی که دارد سیاست را رقم میزند اتفاقاً مسائل اجتماعی و اقتصادی مردم است. از سر سیاست نمیشود آنها را تغییر داد. از سر بررسی و پیگیری همان دغدغههاست که سیاست ساخته میشود. به نظر بنده اگر جنس رسانهها طوری باشد که بتوانند مسائل مردم را حس بکنند. مسائل واقعی مردم را واقعاً حس بکنند نه این که به خاطر مسائل سیاسی و انتخاباتی سراغ مسائل و مشکلات مردم بروند. به طور واقعی اگر من رسانه، برای آب و هوای خوزستان دلم سوخت. برای بیکاری آن جوان در سیستان و بلوچستان دلم سوخت و آمدم پای کار آن وقت میشود انتظار داشت که تحولی رخ بدهد اما اگر نه، به خاطر این که فلان دولت سر کار است و من رسانه بخواهم با هدف مخالفت با دولت و یا حمایت از عملکرد بد دولت اقدام کنم و مردم را فریب دهم این نتیجه نمیدهد. مردم ما خیلی فهیمتر و فهمیدهتر از این هستند و متوجه میشوند که ما داریم نمایش بازی میکنیم.
حوزههای اجتماعی موضوعاتی را شامل میشود که به نوعی معضلات و مشکلات جامعه است و هر کدام از آنها متولی و ارگان دولتی خاص در درون نظام دارد و شاید یکی از دلایل اصلی عدم ورود رسانههای انقلابی به این حوزهها و نقد آنها، نگرانی از تخریب و محکوم شدنشان به سیاهنمایی از سوی دولتها و رسانههای وابسته به آنهاست. جنابعالی مرز بین نقد و سیاهنمایی یا تخریب را چگونه تعریف میکنید؟
یک نگاهی در بین مسئولین محافظهکار رسانهای وجود دارد که فکر میکنند راه جلوگیری از سیاهنمایی نشدن مسائل این است که کتمان بکنیم واقعیتها را و فکر میکنند امید آفرینی یعنی این که شما بیایید مسائل و مشکلات مردم را نگویید و دائماً میگویند نقطه مثبتها را بگو، امید آفرینیها را بگو .... این چیزی است که من هر روز اینها را میشنوم و گمان میکنم که با یک نگاه شعاری که فقط شما بروی و فلان نقطه قوتی که شاید خیلی از آنها هم نقطه قوت نیست و به مرور زمان متوجه این قضیه میشویم که فلان طرحی که نقطه قوت میگفتیم اتفاقاً نقطه ضعف بوده ... را محور کار خود قرار بدهی. امید آفرینی توهمی خودش به شدت سیاهنمایی است و به شدت باعث ناامیدی میشود. امید آفرینی از جنس برجام که در آن گفته میشد که اگر برجام اتفاق بیفتد همه مشکلات کشور حل میشود، تحریم برداشته میشود، مشکل آب کشور حل میشود، مشکلات بیکاری و ازدواج مردم حل میشود و ... ما میگفتیم که این راهی که میرویم اشتباه است. این توهمی که ایجاد میکنید باعث افزایش نجومی توقعات میشود که به دنبال خودش یأس و رکود وحشتناکی را خواهد داشت و متأسفانه همان نیز شد. این رکود بیسابقهای که در اقتصاد کشور است اتفاقاً یکی از دلایل اصلی آن برجام است. وقتی شما به مردم این توهم و امید را میدهید که شش ماه دیگر مسائل حل میشود و مدام این شش ماهها تمدید میشود. نشست لوزان برگزار شود مسائل حل میشود، برجام اتفاق بیفتد مسائل حل است، بانک های کوچک آمدند بگذارید بانکهای بزرگ هم دارند میآیند، مشکلات حل میشود، تازه سیب و گلابیهای برجام دارد میرسد و صبر کنید آفتاب دربیاید و ....
خب با این بزرگنمایی واقعیتها فردی هم که قصد کار اقتصادی دارد صبر میکند که کی بازار متلاطم ثبات پیدا خواهد کرد و منتظر است این شش ماههها به سر برسد و قولهای داده شده به نتیجه برسد؛ همین نوع تفکر است که به دنبالش رکود مطلق اقتصادی به بار میآورد که الآن شاهدش هستیم. برجام مصداق امیدآفرینیهای توهمی است. اتفاقاً امید آفرینی آن است که شما مسائل کشور را بگویید، درست همان طوری که رهبر انقلاب بیان کردند که آقا مردم گلهمندند، این را نمیتوانید شما کتمان بکنید. همین که رسانهها مسائل مردم را خودشان بیایند بگویند و دشمن را خلع سلاح بکنند، این خودش اولین امید آفرینی است و مردم امیدوار میشوند که پس یکی این وضعیت را میبیند و امیدی است برای این که مسائل حل بشود و مرحله بعدی این است که عرض کردم واقعیتهای اقتصاد کشور و ظرفیتهای موجود در کشور را نشان بدهید که ببینید فلان مشکلی که مثلا در حوزه کشاورز است که در همه دولتهای گذشته نیز بوده که مثلا یک گلابی از سر زمین خریده میشود هزار تومان ولی در بازار تهران ده هزار تومان فروخته میشود، این مشکل را کی میتواند حل بکند؟ چرا پول تولید هزار تومان ولی سود واسطهگر باید ده برابر آن باشد؟ اگر شما ظرفیتها را در این حوزهها نشان بدهید که بله با یک سیستم شفافیت اطلاعات و یک مکانیزم زنجیره تولید که خیلی کشورهای دنیا از آن استفاده میکنند این مشکلات قابل حل است.
اگر ظرفیتهای صادراتیمان را نشان دهیم که مثلاً در جنوب خرمای بینظیری که ما داریم و میتوان آن را به همه کشورها صادر کرد، شیلات و صیادی ما و ... بنده در این حوزهها مستنداتی تهیه کردهام که متأسفانه هنوز پخش نشده است، اینها را باید نشان دهیم که هم ظرفیت امیدآفرینی است و هم جذابیت چالشی دارد، با بیان این واقعیتهاست که امیدآفرینی اتفاق میافتد و وقتی این مسائل را به مردم میگویید و در کنار آن چند پروژه غرور آفرین را هم به مردم بگویی آن وقت مردم باور میکنند که در کشور اتفاقات بزرگی شکل گرفته مثلاً در صنعت موشکی، نانوتکنولوژی، نیروگاهسازی و... مردم به این رسانه اعتماد میکنند نه رسانهای که همه چیز را به عنوان دستاورد بیان میکند و نقد موضوعات در برنامه کاریش جایگاه تعریف شدهای ندارد.
تشکر میکنیم از آقای مقصودی به خاطر وقتی که در اختیار پایگاه بصیرت قرار دادند. برای ایشان و همکارانشان در هدفی که پیش گرفتهاند، آرزوی موفقیت میکنیم.