مسئولان وقت و فعلي قوه قضائيه با اشاره به برخي واقعيات فتنه 88 به ريشهيابي آن پرداختند. محسنياژهاي پرسيد: «هاشمي براساس كدام مبنا براي نخستين بار حرف از تقلب در انتخابات زد؟!». هاشمي شاهرودي نيز گفت: «موسوي و هاشمي را به قوه قضائيه دعوت كردم. موسوي پذيرفت بيانيه تظاهرات را لغو كند و در عوض حرفهايش را در تلويزيون بزند اما نميدانم كدام خناس ذهن او را عوض كرد.» آملي لاريجاني نيز گفت: «كسي كه در دل فتنه نامه بيسلام به رهبري مينويسد از نعمت بصيرت محروم است.»
9دي امسال فرصتي بود تا در برنامهها به يمن بزرگداشت حماسه 9دي سال 88 بسياري از مسئولان و كارشناسان و مطلعان، ريشههاي شهرآشوب سال 88 را مورد واكاوي قرار داده و ابعاد متفاوتي از اين غائله دستساز را براي تنوير افكار عمومي ذكر كنند.
بازشناسي فتنه 88 و شناخت ابعاد چندوجهي آن تا جايي اهميت دارد كه پس از حماسه 9 دي تاكنون رهبر معظم انقلاب بيش از 60 بار به غائله آن سال اشاره كردهاند و از ضرورت تبيين نقش افراد و احزاب داخلي و همچنين غربيها در شكلگيري و استمرار آن سخن به ميان آوردهاند، چرا كه فقدان شناخت صحيح و جامع از شهرآشوب آن سال ميتواند مقدمات لازم را براي شكلگيري فتنههاي گسترده فراهم و حتي كار انقلاب را يكسره تمام كند.
بر همين اساس با بازخواني وقايع تلخ آن مقطع زماني و با اسنادي كه افراد مطلع (اعم از وزير اطلاعات وقت يا رئيس دستگاه قضا و دبير شوراي عالي امنيت آن دوره) به جامعه ارائه ميدهند ميتوان نقش برخي افراد را بسيار موثرتر از احزاب و تشكلهاي سياسي و حتي مراكز جاسوسي و امنيتي نظام سلطه دانست؛ شخصيتهايي كه نطقهاي جناحي آنها قبل و بعد از 22خرداد 88 نه تنها همخواني با منافع و مصالح نظام نداشت بلكه حتي ميتوان آن موضعگيريهاي جهتدار را اساس شكلگيري شائبه و ترديد در برخي از سطوح اجتماع دانست.
برخي چهرههاي برجسته كشور نيز در سالروز حماسه 9 دي انتقادات خود را بر همين اساس مطرح كردند كه چرا افرادي با سابقه طولاني مبارزاتي، خود پيشقراول و محرك شهرآشوب آن سال شده و در دورهاي كه شعلههاي دستساز فتنه در حال فروكش كردن بود همين افراد نقش بادي را ايفا كردند كه هشت ماه آتش اردوكشيهاي خياباني را شعلهور كرد تا تحريمهاي فلجكننده – كه مهمترين آن قطعنامه 1929است- عليه جامعه ايراني وضع و مشكلات معيشتي پس از آن روي دهد.
البته همانطور كه اشاره شد، سخنرانان هفتمين سالروز بزرگداشت حماسه 9 دي تنها نقش برخي افراد را محدود به شكلگيري شائبه و ترديد در جامعه نسبت به حاكميت اسلامي ندانسته و مقدمهسازي براي وضع تحريمهاي بينالمللي را خروجي ديگر رفتارهاي آن ميدانند، تحريمهايي كه موج تبليغاتي را در انتخابات چهار سال بعد شكل داد و بهانهاي شد براي تخطئه روحيه انقلابيگري و استكبارستيزي و تطهير رويهاي به نام سازش با نظام سلطه.
خالقان ديروز تحريم طي سال 90 به اين سو، خود منادي احقاق حقوق مردم ايران شده و نه تنها پذيرش اشتباهات هزينهزاي قبل و بعد از غائله 88 را نپذيرفته و مسئوليتي را براي خود قائل نيستند بلكه همچنان اصرار داشته تا با دادن آدرس غلط به جامعه راه فائق آمدن بر مشكلات اقتصادي و معيشتي را مسير انحرافي نشان دهند؛مسيري كه نتايج آن پس از سهسال مذاكره فشرده با امريكاييها «تشديد تحريمها»، «نقض برجام»و«افزايش تحقير و توهين به جامعه ايراني»بوده و طي ماههاي آينده هزينههاي بينالمللي بيشتري را متوجه جامعه ايراني خواهد كرد.
نخستين فردي كه شبهات انتخاباتي را مطرح كرد
آنچه در مجموع سخنرانيهايي كه به مناسبت 9دي برگزار شد از اهميت بيشتري برخوردار ميباشد، ريشههايي است كه ميتواند در صورت بازشناسي دقيق، نظام و جامعه ايراني را در مقابل تهديدات و فتنههاي آينده واكسينه كرده و سطح آسيب پذيري كشور را تا حد فراواني كاهش دهد، آيتالله آملي لاريجاني، رئيس قوه قضائيه از جمله كساني است كه ريشههاي شهرآشوب 88 را به اين شكل تبيين ميكند: « آيا مسئولي كه بعد از سالها در انقلاب، در وسط ميدان فتنه، نامه بيسلام به رهبري ميفرستد، ماجرا را فهم كرده است يا شما فهم كردهايد كه بيهيچ چشمداشتي، بيهيچ طمعي و غريبانه پا در ميدان گذاشته و بساط فتنه را جمع كرديد؟بعضي در زماني كه بايد كنار و حامي رهبري ميبودند، نامه بيسلام نوشتند! چطور انسان ميتواند باور كند كه اينها نعمت بصيرت را دارا بودند.»
رئيس قوه قضائيه همچنين در ادامه سخنراني خود بصيرت و آگاهي مردم را موهبتي ميداند كه قابل تقليل نيست: «بصيرت مال شماست كه بدون چشمداشت و بدون پست و مقامي براي رضاي خدا و حمايت از ولي بصير زمان پا در ركاب گذاشتيد و خداوند شما را مورد عنايت خاصه قرار داد و خواهد داد كه اين مصداق جهاد است.»
روايتي كوتاه از آن خناس
اما آيتالله هاشمي شاهرودي، رئيس وقت قوه قضائيه نيز نكات جالبي را از پشت پرده مدير اصلي فتنه 88 روايت ميكند و به تلويح اشاره ميكند كه چنانچه اين فرد ميرحسين را مديريت نكرده بود، وي در مسير عقلانيت گام بر ميداشت و رويه خود براي مقابله با نظام را استمرار نميبخشيد. هاشمي شاهرودي درباره ماجراي ديدار خود با نامزد معترض بيان ميكند: «آقاي موسوي و آقاي هاشمي را به قوه قضائيه دعوت كرديم. آقاي موسوي براي تظاهرات اعلاميه داده بود. گفتم آقا! اينكار را نكنيد و از اين كار دست بكشيد. گفتم اگر به نتايج انتخابات اعتراضي داريد، آقا قبول دارند و هيئتي را براي بررسي معين ميكنند. گفت شرط لغو بيانيه اين است كه به من اجازه بدهند در صداوسيما صحبت كنم. گفتم ميشود اين كار را كرد. به دفتر آقا زنگ زدم.»
وي همچنين از ادامه تلاشها براي پايان دادن به غائله اينگونه ميگويد: «آقاي جليلي تازه دبير شوراي امنيت شده بود. به ايشان هم زنگ زدم و گفتم آقاي موسوي چنين شرطي دارد. گفتند ما ترتيب كار را ميدهيم. گفتم بايد به صداوسيما بگوييد كه زمان بگذارند تا ايشان صحبت كند. بعد گفتم آقايان با شرط شما موافقند، شما هم تظاهرات را لغو كنيد. آنجا پيش ما قول داد اين كار را بكند و آنها هم واقعاً حاضر بودند كه به ايشان براي صحبت در تلويزيون وقت بدهند، اما از پيش ما كه رفت، نميدانم كدام خنّاسان ذهنش را عوض كردند و كار خودشان را كردند.»
اولين شائبه
سخنگوي فعلي دستگاه قضايي نيز با هدف بازشناسي ريشههاي اصلي غائله آن سال به رفتار افراد استناد و بيان ميكند: «آقاي هاشمي رفسنجاني اولين كسي بود كه اعلام كرد بايد مراقب بود كه تقلب نشود؛ بر چه اساس و قرينهاي وي اين موضوع را مطرح كرد؟»
وي با بيان اينكه طبق يك قاعده عقلي هر مدعي بايد براي ادعاي خود سند و دليلي متقن ارائه دهد، گفت: ما به افرادي كه بحث تقلب را مطرح ميكردند، اعلام كرديم كه دليل شما براي تقلب چيست؟ آنها دلايل مختلفي را ارائه دادند.
براي نمونه اعلام كردند ما رأي نياورديم؛ پس تقلب صورت گرفته است و ما آنها را خطاب قرار داديم كه اين مورد مطرح شده از جانب شما آيا دليل قانع كنندهاي است؟معاون اول قوه قضائيه افزود: يكي از كانديداهاي ديگر گفت كه من در دوره قبلِ كانديداتوريام، رأي بيشتري آوردم و چون در اين انتخابات كمتر رأي آوردم، پس تقلب صورت گرفته است و اين استدلال فردي بود كه خود را كانديداي انتخابات رياست جمهوري كرده بود.
اژهاي بيان داشت: يك مورد هم از جانب آقاي هاشمي رفسنجاني به نقل از آقاي ري شهري بهعنوان دليلي بر تقلب مطرح شد كه بنده آن را در جلسهاي كه با حضور عدهاي از مسئولان عالي نظام در آن مقطع زماني تشكيل شد، مطرح كردم و به آقاي ري شهري گفتم شما وزير اطلاعات اين كشور بوديد. چطور شد وقتي موضوعي را شنيديد، آن را به آقاي هاشمي منتقل كرديد؟ مطلب را از افراد و نهادهاي ذيربط پيگيري ميكرديد و حتي آن افراد را براي ارائه توضيحات احضار ميكرديد. در آن جلسه آقاي ري شهري گفت كه من چنين چيزي را نگفته ام.
به نظر ميرسد شناخت ريشههاي غائله 88 كه وسعت آن از افزايش تحريمهاي بينالمللي تا تحقير جامعه ايراني را دربر داشته، ميتواند اين تضمين را به همراه داشته باشد كه عناصر وابسته به رهبر يا رهبران اصلي فتنه بهراحتي نتوانند در آوردگاههاي پيشرو با تظاهرسازي به مراكز تصميمساز و تصميمگير نفوذ و هزينههاي سنگينتر از قطعنامه 1929 را به كشور تحميل كنند.
به همين دليل شناخت ابعاد و ريشههاي فتنه 88 و بازشناسي نقش افراد در آن تا جايي اهميت دارد كه رهبر معظم انقلاب اسلامي نيز در 9دي سال 89 ميفرمايند: «هنوز خيلى جا وجود دارد براى تحليل و تبيين و روشن كردن زوايا و ابعاد اين فتنهاى كه دشمن طراحى كرده بود. دشمن محاسبات خيلى دقيقى كرده بود، منتها خب، محاسباتش غلط از آب درآمد؛ ملت ايران را نشناخته بود. دشمن در پشت صحنه، همه چيزها را مشاهده كرده بود. اين كسانى كه شما بهشان ميگوييد سران فتنه، كسانى بودند كه دشمن اينها را هل داد وسط صحنه. البته گناه كردند. نبايستى انسان بازيچه دشمن شود، بايد فوراً قضيه را بفهمد. اگر اول غفلتى كرده است، وسط كار وقتى فهميد، بلافاصله بايستى راه را عوض كند. خب، نكردند. عامل اصلى ديگرانى بودند كه طراحى كرده بودند، به خيال خودشان محاسبه كرده بودند. به گمان آنها بساط جمهورى اسلامى بنا بود جمع شود.»
http://javanonline.ir/fa/news/830145
ش.د9503746