تاریخ انتشار : ۰۷ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۶  ، 
کد خبر : ۲۹۹۵۵۱

پیوند بحران‌های اجتماعی با زیرساخت‌های اقتصادی

(روزنامه كيهان – 1395/06/02 – شماره 21423 – صفحه 6)

مقصود از انقلاب بیرون کردن استعمارگران از کشور چه به لحاظ فیزیکی و چه به لحاظ سیستمی است.

واقعیت این است که ما در سال 1357 آمریکا را از ایران بیرون کردیم و کشور به استقلال سیاسی رسید.

اگر چه سیستم‌های اقتصادی و اداری اصلاح نشد اما تا پایان جنگ تحمیلی، وضعیتی بر کشور حاکم بود که مردم و اکثر مسئولان به یک سیستم اسلامی انقلابی تمایل داشتند و خودشان عمل می‌کردند. با پایان جنگ تحمیلی و روی کار آمدن دولت سازندگی، امید می‌رفت که انقلاب در سیستم‌های برجامانده از رژیم سابق که اکثراً آمریکایی بود صورت بگیرد. یکی از این سیستم‌ها، بانک مرکزی و نظام مالی کشور بود اما نه تنها این امر رخ نداد بلکه دولت وقت اصرار بر غلیظ کردن سیستم‌های آمریکایی در کشور داشت.

نتیجه تغلیظ سیستم‌های اقتصادی آمریکایی به ویژه در بخش مالی که سال‌هاست یک بخش مستقل از اقتصاد محسوب می‌شود افزایش افسار گسیخته تورم رسمی و تورم کالاهای اساسی (که معمولا 2 برابر تورم رسمی است) شد تا آنجا که به 49/5 درصد (و 89 درصد در کالاهای اساسی) رسید. در سیستم مالی آمریکایی پرداخت وام‌های مختلف به مردم، امری عادی است چرا که مردم ایالات متحده بدون دریافت این وام‌ها از پس مخارج تحمیلی غول‌های اقتصادی حاکم بر خود برنمی‌آیند.

نتیجه پرداخت وام، افزایش نقدینگی و تورم است اما از آنجا که حکومت آمریکا تورم خود را به دیگر کشورها منتقل می‌کند و با چاپ دلار بی‌پشتوانه ثروت دیگران را به یغما می‌برد، استفاده از این سیستم تنها برای یک استعمارگر مطلوب است نه کشوری که خیال استعمار و استثمار ملت خود و دیگران را هم ندارد چرا که مردم را بدهکار و تحت سلطه آمریکا قرار می‌دهد.

سیستمی که دور باطل نقدینگی - تورم را در دل خود دارد، فشار سنگینی به مردم عادی وارد می‌کند و تنها به نفع کلان سرمایه‌داران است که گاه فقط یک درصد جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند.

این سیستم موجب ایجاد فاصله وحشتناک طبقاتی می‌شود و فسادهایی چون سه هزار میلیارد، فروش کارخانه‌های دولتی به ثمن بخس به مدیران دولتی، حقوق‌های نجومی، ماجراهای بابک زنجانی و شهرام جزایری و از این قبیل را ایجاد می‌کند.

سیستم مالی آمریکایی حتی کلان سرمایه‌داران را هم به جان یکدیگر می‌اندازد، اما آنها برای اینکه به ایالات متحده و منافع خودشان آسیبی نرسد، اختلافات خود را هم در قالب جنگ‌های مختلف به بیرون از آمریکا منتقل و ملت‌های مظلوم غرب آسیا، شمال آفریقا، افغانستان، ویتنام و... را قربانی مطامع خود می‌کنند و اگر نتوانند آن را به بیرون منتقل کنند از طریق پلیس نژادپرست خود به سیاهان و لاتین‌تباران کشور خود انتقال داده، آنها را به خاک و خون می‌کشند. رد پای سیستم مالی آمریکا در انقلاب‌های مخملین و فتنه‌های 78 و 88 ایران، به روشنی آشکار شده است.

امید آمریکا به ایجاد فشار اقتصادی و ترکیب آن با چالش‌های اجتماعی برای ایجاد یک فتنه از راه همین سیستم‌هاست. سیستم‌هایی که مردم را صبح تا شام وادار به بردگی برای کلان سرمایه‌داران می‌کند بدون اینکه خودشان بهره‌ای ببرند.

مروج و مقوم این سیستم در کشور ما، جریان معطوف یا مجذوب غرب است که خودش هم به بردگی برای آمریکا عادت دارد تا آنجا که حاضر است تمام اطلاعات و منابع کشور را در اختیار دشمن قرار دهد تا بتواند بر ملت خود سلطه داشته باشد و از گرده آنها بهره‌کشی کند. سیستم‌های مالی آمریکایی، اصل مالکیت که در لیبرالیسم بسیار مورد تاکید قرار می‌گیرد را کاملا از بین می‌برد چرا که همواره میزان بدهی افراد بیش از درآمد و دارایی‌های آنهاست و معمولا همه مردم به صاحبان بانک‌ها بدهکارند.

صاحبان بانک‌ها هم به یکدیگر یا دیگر موسسات بدهکارند. در نتیجه هیچ کسی در سیستم مالی لیبرالی، مالک دارایی خود نیست و عملا چیزی ندارد. اکنون سؤال اینجاست که این سیستم چه فرقی با سیستم مارکسیستی که دولت ظاهرا مالک همه چیز است دارد؟! در سیستم مارکسیستی یک مالکیت حقوقی مشاع برای همه مردم وجود دارد اما در سیستم لیبرالی همین هم موجود نیست. وقتی این دو سیستم ناکارآمد است باید به سیستم‌های بومی روی بیاوریم.

در سیستم اسلامی با توجه به اینکه کار نیک تا 10 برابر یا حتی بی‌حساب از جانب خداوند پاداش داده می‌شود و اشتباه (سهوی یا عمدی از سر اضطرار) یک برابر محاسبه می‌شود، بدهی معنا ندارد جز به ذات باریتعالی. اما در حال حاضر بانک‌ها با بدهکاران غیرکلان در ایران، همچون کفار حربی رفتار می‌کنند چرا که از سیستمی تاسی می‌کنند که با نپرداختن یک قسط خانه، اثاثیه یک خانواده را به خیابان می‌ریزد. نتیجه حاکم شدن چنین سیستمی، رخت بر بستن اخلاقیاتی چون گذشت، صبر و... است. این سیستم منابع دولتی و مردمی را یکجا می‌بلعد و به سرمایه‌داران می‌دهد تا آنها هم تقدیم آمریکا کنند. نتیجه اینکه کشور برای حفظ منابع ارزی خود، مجبور است قیمت دلار را تا 35 هزار برابر پول رایج خود افزایش دهد.

بانک‌ها از بدهکاران کلان هم به عنوان عوامل فتنه‌های اقتصادی و حتی سیاسی استفاده می‌کنند مانند آنچه در نیمه دوم دهه 80 در مقابل دولت‌های نهم و دهم انجام دادند.

رها شدن از عادات آسان نیست. سیستمی که حدود 70 سال در کشور ما سابقه دارد به حداقل هفت سال زمان نیاز دارد تا از بین برود. راه خلاص شدن از این سیستم ایجاد یک نظام مالی و بانکی اسلامی به موازات سیستم آمریکایی بوده و هست. در 37 سال گذشته، خیلی بیش از هفت سال کار مالی و پولی سالم در کشور ما انجام و تجربه شده اما اجازه همه‌گیر شدن آن داده نمی‌شود.

این بار هم مردم باید خودشان وارد عرصه شوند و به جای بانک‌ها، سیستم‌های مالی و پولی سالم را برای انجام امور این چنینی خود انتخاب کنند و از مسئولان بخواهند که بساط سیستم مالی و بانکی آمریکا را برچینند تا تلاطمات اقتصادی جهانی بر کشور ما تاثیر نگذارد.

http://kayhan.ir/fa/news/83444

ش.د9503952

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات