هادی محمدی/ وقتی یک رخداد و اجلاس بینالمللی در وقت و مکان مناسبی شکل میگیرد، کارکردهای ویژهای مییابد و پیامدهای خود را در عرصههای گوناگون بر جا میگذارد.
در حالی که یک استراتژی ثابت غربی ـ صهیونیستی با همکاری حکومتهای نقابدار، از ابتدا برای عادی جلوه دادن یک تراژدی تاریخی و به ثمر نشاندن یک «رژیمسازی جعلی» از اوایل قرن بیستم در جریان بوده و همة امکانات بینالمللی و غربی برای حفظ و گسترش آن به کار رفته تا ملتی اصیل را نابود و آواره کرده و از هرگونه مقاومت و اعتراضی ممانعت به عمل آورد و وحشیانهترین ظلمهای تاریخ را به اجرا بگذارد تا بر ویرانههای هویت فلسطینی و در سرزمینی مقدس، یک هویت و موجودیت جعلی را جایگزین کند، ایستادگی، پایداری و انتفاضه مردمی معنایی خاص دارد.
این استراتژی ناجوانمردانه، برای تغییر یک حقیقت و جایگزین کردن یک موجود جعلی و بیگانه، در یک سیر تاریخی و تکاملی، به تدابیری دست زده تا ضمن تضمین قدرتمند ماندن رژیم صهیونیستی، از هرگونه توانمند شدن مردم فلسطین در قیامها و اعتراضات خود یا همگرایی در جهان اسلام علیه صهیونیسم و پروژة استعماری ـ غربی آنها ممانعت به عمل آید و حتی وارونه کردن بسیاری از حقایق در معرفی جانی و قاتل به شکل قربانی و قربانی به جای جانی و قاتل عمل کرده و مقاومت و تروریسم را جابهجا معرفی کرده و به تصویر کشیده است. بانیان و طراحان اشغال فلسطین اینگونه فکر میکردند که با غصب سرزمین و کشتار و جنایتهای نامحدود و آواره کردن مردم فلسطین و حمایت همیشگی از صهیونیستهای وارداتی، مقاومت و شعله اعتراض در فلسطین را خاموش میکنند و نیازمند برملا شدن ماهیت کشورهای نقابدار نخواهند بود. تولد نوع جدیدی از مقاومت که با انقلاب اسلامی پیوند ماهیتی دارد، معادلات و برنامهریزیها را در سه دهه گذشته برهم زده و نه تنها اقتدار و برتری هجومی آنها را به چالش کشیده، که موجودیت و ادامة حیات این رژیم را با سؤال جدی مواجه کرده است. شرایط منطقهای و جهانی به جایی رسیده که از یکسو حامیان و بانیان این رژیم اشغالگر و خونریز از اینکه با کاشتن خنجر خود در قلب کشورهای اسلامی، سنگری قدرتمند و پیشرونده بسازند، با پدیدهای هزینهساز و سربار روبهرو هستند و امکان حمایت همیشگی گذشته را ندارند و از سوی دیگر با پایداری جانانه مردم مظلوم فلسطین و قیامهای پیاپی در داخل فلسطین و قدرتیابی روزافزون موج مقاومت در منطقه مواجه شدهاند. در استراتژی پیشگفته حامیان صهیونیسم در یک مرحلة اساسی، از همگرایی و وحدت کشورهای عربی و اسلامی جلوگیری کردهاند، ولی اکنون مجبور شدهاند تا مدعیان حمایتگری از فلسطین در منطقه، نقاب نفاق را کنار زده و به جای مردم فلسطین، از رژیم صهیونیستی همهگونه حمایت و با او همپیمانی کنند تا نهال مقاومت فلسطینی و منطقهای، ریشهدار نشود و موازنة قدرت منطقهای مزاحمتی برای صهیونیستها و منافع استعماری غربی تولید نکند. لذا پردة جدید از این استراتژی، به نمایش تولید جنگهای داخلی، مذهبی، تروریستی تکیه کرده که همگی برای منحرف کردن و فرسایش توان مقاومت و کشورهای اسلامی و مردم منطقه است تا به دشمن اصلی و اشغالگر فکر نکنند و حتی آن را دوست و همپیمان بدانند. روح این پرده از استراتژی استعماری غربی ـ صهیونیستی این است که جای دوست و دشمن را تغییر دهند و رژیم صهیونیستی را دوست و همپیمان کشورهای اسلامی و عربی معرفی کرده و با عبور از اجساد و ویرانههای هویت فلسطینی و چشمپوشی از دهها سال جنایت صهیونیستها، ایران را دشمن اصلی نشان دهند. قصد دارند در این سناریو، مقاومت را تروریسم و تروریسم تکفیری و تروریسم صهیونیستی را مقاومت در افکار عمومی نشان میدهند. اساساً این منازعات و بحرانسازیهای مصنوعی برای به فراموشی سپردن تراژدی فلسطین است تا رژیم صهیونیستی بدون کمترین مشکلی به تکمیل جنایات و اشغال کامل فلسطین پرداخته و بلکه از حمایت حکومتهای نقابدار و غربی بهرهمند باشد و به جای آن یک دشمن فرضی جدید بنشانند. شاید بتوان گفت این آخرین پرده از استراتژی غربی است تا شانس خود را برای حفظ رژیم جعلی و نامشروع صهیونیستی بیازمانید؛ چرا که حتی کیسینجر در مقام دلسوزترین سیاستمدار غربی نسبت به صهیونیستها، از ادامة حیات و باقی ماندن این رژیم در یک دهه آینده نگران است و چالشهای فراوانی را برای آن متصور است.
امروز فقط دستگاه امپراتوری رسانهای غربی و صهیونیستی برای جعل و تزویر حقایق فعال نیست؛ بلکه تمام توان مالی، دیپلماتیک، رسانهای و مذهبی حامیان نقابدار صهیونیسم در برخی کشورهای عربی و اسلامی نیز فعال است. از سال 2000 میلادی و هنگامی که انتفاضه دوم مردم فلسطین در جریان بود و رژیم صهیونیستی شهرک جنین در شمال کرانه باختری را به خاک و به خون میکشید تا مبارزان جهاد اسلامی را شکار کند، کشورهای عربی و نقابدار، هرگونه تظاهرات مردمی در کشورهایشان را در حمایت از انتفاضه ممنوع و سرکوب کردند، یا از سال 1993 و پس از توافق ننگین اوسلو، مدیریت و مهار محاصرة اقتصادی و مالی و تسلیحاتی فلسطینیها به دست این کشورهای نقابدار در غزه و تمامی فلسطین به اجرا درآمد تا امکان اجرایی شدن کامل پروژه صهیونیسم در فلسطین امکانپذیر شود و برای سازش و تسلیم شدن در طرحهای سیاسی آماده شوند.
امروز کارت فلسطین و حمایت منافقانه از آن فقط ابزاری برای خدمت به صهیونیسم و نقشآفرینی در استراتژیهای گوناگون غربی است و با هدف مدیریت و انحرافسازی در ارادة مردم فلسطین و مهار مقاومت فلسطینی است، همانگونه که حکومت خودگردان، به پلیس امنیتی رژیم صهیونیستی برای دستگیری مقاومین و جلوگیری از عملیاتهای آنها انجام وظیفه میکند.
در چنین شرایط حساس زمانی و منطقهای، که ترامپ برای پایان دادن به سراب دو دولت در توافق اوسلو در کنار نتانیاهو قرار گرفته و بیش از یک سال با قیام و انتفاضه سوم الاقصی دست به گریبان است که فقط خسارتهای مالی آن را بیش از پیامد خسارتهای مالی ناشی از بحران اقتصادی غرب برای رژیم صهیونیستی ارزیابی کردهاند و تلفات انسانی آن برای صهیونیستها، بیشتر از تلفات و خسارتهای جنگهای گذشته با فلسطینیهاست، ششمین کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین در روزهای سوم و چهارم اسفند در تهران برگزار شد.
مجموعه متغیرهای منطقهای و بینالمللی موجب شد تا ششمین کنفرانس حمایت از انتفاضه در تهران با استقبال و گستردگی و حضور وسیع رسانههای اسلامی، گروههای گوناگون فلسطینی و جهادی، گروههای مقاومت منطقهای، نخبگان و شخصیتهای اسلامی و بینالمللی و NGOهای حامی فلسطین در تراز وسعت و اهمیت اولین کنفرانس حمایت از انتفاضه در تهران که در سال 70 برگزار شد، منعقد شود. با اینکه امپراتوریهای رسانهای و سیاسی غربی و صهیونیستی و عربی برای مخدوش کردن و اخلال در این کنفرانس همة توان خود را به کار گرفتند و صهیونیستها از خروج افراد جنبش فتح از داخل فلسطین ممانعت به عمل آوردند و بلندگوهای سعودی، کنفرانس تهران را برای سوءاستفاده از فلسطین معرفی کردند و با سیاهنمایی در تضعیف آن کوشیدند، ولی حضور 700 نفر از 80 کشور و پوشش 200 رسانه داخلی و خارجی و محتوای جذاب و مقبول برای شرکتکنندگان و به ویژه حضور و سخنرانی رهبر معظم انقلاب در افتتاحیه آن که به عنوان منشور جهانی و اسلامی، چارچوب رویکردهای این کنفرانس را ترسیم کردند، از مهار پیامد و آثار آن ناتوان ماندند. البته سخنرانی دکتر روحانی در مراسم اختتامیه که در تراز یک سخنرانی حماسی بود و به توصیههای فضای مجازی منتهی گردید، قابل توجه بود. شاید بتوان در بین کارکردها و نتایج این کنفرانس که عناوین مختلفی را در بر میگیرد، به چند عنوان راهبردی و اصلی پرداخت که عمدتاً پایه و اساس آن را سخنان رهبری معظم انقلاب تشکیل میداد:
الفـ اگرچه مظلومیت و رنج فلسطین و اشغال آن، مراحل پرفراز و نشینی را پشت سر گذاشته تا رژیمی جعلی و نامشروع را «صفحه ناپاک تاریخ» در فلسطین نشان دهد، ولی مظلومیت بینظیر مردم فلسطین که در تاریخ نمیتوان تکرار آن را دید، با پایداری این مردم که خداوند بر آنها منت گذاشته تا از سرزمین مقدس فلسطین و قدس شریف دفاع کنند و جز تکیه بر خدا و توان خویش و روشن نگهداشتن شعله مقاومت و مبارزه راهی در پیش ندارند، به پایان دادن و تغییر این صفحه تاریک تاریخ منتهی خواهد شد.
بـ ملت فلسطین که به تنهایی بار سنگین مقابله با صهیونیستها و حامیان قلدر آنها را به دوش کشیده، به تمام مدعیان فرصت داده تا خود را به محک تجربه بسپرند. آنها که با ادعای واقعبینی و ضرورت پذیرش حداقلی حقوق فلسطینی وارد طرحهای سازش شدند، ولی به تنها نتیجة روشن آن که نادرستی این اندیشه است، رسیدند. اندیشه سازش و مذاکره با استکبار و صهیونیسم که همواره انقلاب اسلامی، امام(ره) و رهبری آن را مردود و بینتیجه دانستند، در کولهبار تجربه تلخ مردم فلسطین ثبت شده و امروز با گذشت 24 سال از توافق سازش اوسلو، دستهای خالی و بلکه در خدمت امنیت رژیم صهیونیستی بودن را برای «طرفداران اندیشه واقعبینی» بر جای گذاشته است.
جـ موجودیت و هویت رژیم صهیونیستی در گرو نابودی و ویرانی موجودیت و هویت فلسطینی است. حمایت و پاسداری از هویت فلسطینی یک امر واجب و جهاد مقدس ارزیابی میشود که با مقاومت به سرانجام میرسد و تنها الگوی موفق و پیروز برای مردم فلسطین است. در مقابل روند سازش، الگوی قهرمانانه مقاومت مستمر و انتفاضه قرار دارد که دستاوردهای گوناگون را به ثبت رسانده است. جز اینکه اگر مقاومت نبود، چه پیامد و شرایطی بر فلسطین حاکم میشد، این الگوی پیروزمند، توانسته، پروژه صهیونیسم در منطقه را متوقف و معکوس کرده و رؤیای نیل تا فرات را به عقبنشینی از برخی مناطق اشغالی در جنوب لبنان و غزه و سینا مبدل کند، همچنین شکست در چهار جنگ با حزبالله و در غزه را از سال 2006 تجربه کرده و به یک قدرت بازدارنده در لبنان و یک قلعه مستحکم و شکستناپذیر در غزه دست یافته است.
دـ تهدید رژیم صهیونیستی در جایگاه دشمن اصلی مردم فلسطین و جهان اسلام و مسئله فلسطین به مثابه اصلیترین موضوع جهان اسلام، با وجود همه تلاشها برای به انحراف کشاندن افکار عمومی در منطقه و جهان، تبدیل رژیم صهیونیستی به دوست و همپیمان و شریک و جایگزین کردن یک دشمنی فرضی دیگر، بحرانسازیهای منطقهای از طریق جنگهای تروریستی ـ تکفیری، تحریک حساسیتهای مذهبی، قومی و نژادی و صفبندیهای منطقهای با نامهای مذهبی و یا رقابتهای ژئوپلیتیکی و... مورد تأکید است.
هـ ـ وحدت و همگرایی در مسئله فلسطین امری حیاتی و ممکن است که علیرغم تمام اختلافات سیاسی و دیدگاهها و سلیقههای گوناگون باید در محور فلسطین و قدس شریف، این اولویت در جهان اسلامی برجسته باقی بماند. این وحدت و همگرایی در بین گروههای فلسطینی نیز امری حیاتی است و با وجودی که تفاوت دیدگاه و سلیقه امری طبیعی و قابل درک است، باید با مدیریت این تفاوت دیدگاهها، به همافزایی از این تفاوتها پرداخت و آن را در خدمت غنای هرچه بیشتر مبارزه مردم فلسطین قرار داد و حاصل این تفاوتها، فشار به دشمن صهیونیستی باشد.
وـ یک مسئله بسیار مهم در کنفرانس ششم حمایت از انتفاضه، تأکید رهبر معظم انقلاب بر ضرورت کمک به مردم فلسطین و مقاومت آنان در قبال رژیم اشغالگر است که وظیفه همگانی است و نباید در مقابل آن انتظار ویژهای داشت و تنها شرط آن، به کارگیری کمکها در مسیر تقویت بنیه مردم فلسطین و ساختارهای مقاومت است. این نکته را باید باطلالسحر راهبردهای تبلیغاتی و روانی غرب، صهیونیسم و حکومتهای نقابدار منطقهای دانست که برای تخریب پرچمداری ایران از راهبرد دفاع از فلسطین ابراز میدارند و از سوی دیگر سوءاستفاده و بدهبستانهای سرّی آنها با رژیم صهیونیستی را برملا میکند.
زـ نکته بسیار مهم دیگر در این اجلاس، تأکید بر این موضوع است که مقاومت مردم فلسطین نباید از مسیر اصلی خود در مبارزه با صهیونیسم و اشغالگری منحرف شده و وارد اختلافات بین کشورها یا درون کشورها یا بحرانسازیهای مصنوعی از سوی حامیان آشکار و نقابدار رژیم صهیونیستی شود. اصالت حقوق مردم فلسطین به حدی است که هر جریانی از این مسیر خارج یا وارد روندهای سازش شود، از گردونه وجاهت و مشروعیت خارج میشود. مردم فلسطین و این سرزمین مقدس، از آنچنان ظرفیتی برخوردارند که این پرچم افتاده را به دست جریان جدیدی که بازتولید میکند، خواهد داد؛ لذا معیار جمهوری اسلامی ایران در حمایت از گروههای مقاومت نیز، به میزان و عمق پایداری و پایبندی در مقاومت مرتبط است و مردم فلسطین با درک درست از اوضاع، مانع هرگونه انحراف از تلاش برای کسب حقوق خود و پاسخگویی و واکنش مناسب در قبال افت و خیزهای احتمالی در جریان مبارزه خواهند بود.
حـ خلاصه پیام این اجلاس که در یک نقطه عطف تاریخی، سیاسی و منطقهای و جهانی، دستور کارهای اجرایی خود را از طریق یک کمیته پارلمانی از کشورهای اسلامی و دنبال کردن بیانیه 24 مادهای دنبال خواهد کرد، این است که، رژیم صهیونیستی دشمن اصلی جهان اسلام است، فلسطین محور اصلی و مسئله اصلی جهان اسلام است و قابل معامله و سازش نیست، تنها راه تضمین شده، تجربه شده و پیروز برای فلسطین، انتفاضه و مقاومت است که به آزادی تمام فلسطین منتهی خواهد شد، وحدت کشورهای اسلامی در محور فلسطین و وحدت و همدلی گروههای فلسطینی در محور و برنامه مقاومت به سرانجام میرسد، کمک و حمایت از فلسطین بر همه کشورها و گروههای آزادیخواه واجب است و انحراف هر جریان و کشور، به دور شدن آنها از مقاومت و حمایت از مردم فلسطین منجر خواهد شد و بحرانهای مصنوعی منطقهای، بحران انحراف در رویکردهای جهان اسلام و در خدمت بقای صهیونیسم و پروژههای استعماری است.