(روزنامه وقايعاتفاقيه – 1395/12/11 – شماره 358 – صفحه 5)
مصطفي مطهري، دکتري علوم سياسي: از آنجا که علاقه ترکيه به حضور در آفريقا رخداد جديدي نبوده و نيست، اردوغان و دولت او نيز بهدنبال استفاده از ظرفيتهاي موجود در اين قاره، درصدد پيادهسازي اهداف و برنامههاي خود در ابعادی گستردهتر از محيط پيراموني خویش هستند، طوري که بعد از آنکه آنکارا سال 2005 را سال آفريقا اعلام کرد، اين قاره بهسرعت به يکي از ستونهاي سياست خارجي ترکيه تبديل شد.
درواقع، حرکت از نظريه «جهان ترکي» تورگوت اوزال به «عمق استراتژيک» احمد داووداوغلو و ترکيب اين دو باهم، با ويژگيهاي اخواني رسوبيافته در تفکر و منش اردوغان و خلق مفاهيم جديد از نفوذ و قدرتسازي از سوي اردوغان و حاميان او، گوياي اهميت آفريقا در ابعاد و تقسيمبنديهاي سهگانه از کشورهاي موجود (مسلمان با علقههاي تاريخي ارتباط، مسلمان بدون روابط تاريخي، فقير و نيازمند به کمکهاي اقتصادي) در اين قاره سياه براي سياست خارجي ترکيه با زعامت اردوغان است.
معالوصف، اگرچه اردوغان در ابتداي توجهش به آفريقا، اين قاره را بهمثابه يک مسير در راستای رونق اقتصادي ترکيه قلمداد ميکرد و تلاشش را برايناساس استوار کرده بود که ترکيه را به حلقه واصله روابط ميان کشورهاي جنوب و شمال تبديل کند اما در اين روزها، از جمله علل و عواملي که موجب شدتبخشيدن اهميت اين قاره و تلاشهاي بيشتر براي گسترش روابط ترکيه با کشورهاي آفريقايي شده است، در ذيل ابعاد متنوع موجود از سياست خارجي و روابط اين کشور با محيط امنيتي پيرامونياش قابليت تحليل پيدا ميکند. درواقع، احياي هژموني ترکيه در جهان اسلام از يک سو و تلاش براي رقابت و حتي سبقت از ديگر کشورهاي منطقهاي در شمال آفريقا ازسويديگر، ميتواند در چرخش انتقالي اهداف و سياستهاي منطقهاي ترکيه به وسعت جهان اسلام بهسوي آفريقا اهميت پيدا کند، طوري که ميتوان ادعا کرد که تلاش براي نفوذ و گسترش حداکثري در آفريقا، توجه ويژه به اين قاره و برجستهشدن جايگاه آن در سياست خارجي ترکيه، با تضعيفشدن موقعيت اين کشور در منطقه بهدنبال بحرانهاي موجود در مرزهاي همجوارش (سوريه و عراق) همزمان شده است. ازسويديگر نيز عرصه داخلي ترکيه هم با توجه به شرايط بهوجودآمده از بيثباتي و نبود امنيت، در جديت نگاه به آفريقاي اردوغان بيتأثير نبوده است.
ازاينرو، ترکيه با تکيه بر روابط برنامهريزيشده تجاري و اقتصادي در زمينه برقراري رابطه با کشورهاي آفريقايي با بهرهبرداري از اين پروسه ارتباط، در جهت پروژههاي سياسي- نظامي و حتي فرهنگي (اخواني) هژمونيکمحور در اين قاره حرکت کرده است. ماحصل اين رفتار برنامهريزيشده ترکيه در آفريقا احداث پايگاه نظامي ترکيه در سومالي است که بهنوعي لايههاي تفکري و رهيافتي ابعاد «ژئوپليتيک» مهم در رويکردهاي سياسي اردوغان به اين قاره را نشان ميدهد. دراينراستا، نيز استفاده از ارتش براي اولينبار بهعنوان يکي از ستونهاي سياست خارجي ترکيه دراينزمينه در عصر پساکودتا حاکي از پيوند ميان تمام ابعاد قدرت در ترکيه زير پرچم اردوغان بوده که به مرکز ثقل قدرت سخت و نرم ترکيه تبديل شده است اما نکته مهم درباره اهميت آفريقا براي اردوغان در مسائلي چون نفوذ در جغرافيايي سرزميني و جغرافياي فکري اين قاره از يک سو و توجه به قابليت ژئوپلیتيک موجود در اين قاره در راستای قدرتسازي منطقهاي و بينالمللي ترکيه ازسويديگر، است.
درواقع، گفتمانسازي از ارتباط با کشورهاي آفريقا توسط ترکيه با عنايت به ويژگيهاي تاريخي، از جمله ارتباط و اشتراک در موضوع تئولوژيک (دين) بر شکلگيري اهداف و اولويتها ایجاد شده است اما آنچه بر قابليتهاي توانمندسازي ژئوپلیتيک اين قاره در راستای ارتقاي قدرت ترکيه در عرصههاي منطقهاي و بينالمللي کمک شاياني خواهد کرد، توجه ويژه اقتصادي ترکيه به مناطقي از صحرا و آفريقاي مرکزي بوده که زمينهساز افزايش نفوذ سياسي و حتي نظامي ترکيه در اين کشورها و قاره آفريقا شده است.
در واقع، اردوغان براي تعريف وسيعتر از نفوذ منطقهاي و هژموني در جهان اسلام با اولويتبنديهاي استراتژيک از منابع قدرتساز در سياست خارجي ترکيه، آفريقا را در يک فرايند بلندمدت از موضوع قدرتسازي مورد توجه قرار داده است. به عبارتي، اردوغان با نگاهي متفاوت از امنيت در شرايط کنوني، به آفريقا بهمثابه يک منبع استراتژيک براي خلق محيطهاي امن منطقهاي و بينالمللي در آينده توجه دارد. استقرار هژموني مرگ که اردوغان در منطقه در پي آن بود، امروز با شکستهاي مرگباري همراه شده است؛ ازاينرو، براي حصول به جايگاه ويژه خود در منطقه و جهان اسلام و دستيابي به ثبات موقعيتي و احياي دوباره آن بعد از رخدادن اتفاقات منطقهاي مبنيبر دخالت ترکيه در عراق و سوريه از يک سو و حمايت از تروريستها در اين کشورها بهوسیله ترکيه از سوي ديگر، اردوغان اين بار با عزم جزمشده بيمانند در پي بديلسازي براي عبور از اين شرايط تحميلي حاصلشده از راهبردهاي غلط تصميمگيري منطقهاي است؛ بنابراین آفريقا ميتواند براي آنها مسيري مناسب و سرشار از منفعت باشد؛ قارهاي که نسبت به ترکيه خالي از کينههاي تاريخي بوده و در قبال سياستهاي توسعهطلبانه ترکيه در چندساله اخير مصون مانده است.
اين دو عامل، ظرفيت و قابليت استثنايي براي بديلشدن آفريقا به شريک بيمثال ترکيه را شکل داده است. معالوصف، تلاش براي گسترش نفوذ در آفريقا، بهنوعي بهمثابه دروازه ترکيه به دنياي جديدي محسوب ميشود که در برنامهريزيهاي سياسي ترکيه در قالب کنشهاي فرامنطقهاي آنها شکل گرفته است. بههرحال، تلاشهاي آنکارا براي تقويت نفوذ منطقهاي و بينالمللي خود از طريق گسترش روابط تجاري، سياسي، اقتصادي، فرهنگي و حتي نظامي با کشورهاي قاره آفريقا بنا بر ادعاي مقامات اين کشور، بر مبناي سياست و معادله برد- برد از طريق اتحاد برابر، احترام متقابل و سود دوجانبه است. ازاينرو، افزايش نمايندگيهاي ديپلماتيک در اين کشورها بدون توجه به ميزان وسعت جغرافيايي آنها (کوچک يا بزرگ ودن) از سوي ترکيه در راستاي تحکيم روابط و همبستگي است. بااينحال، نبايد فراموش کرد آنچه باعث اهميت روزافزون اين قاره نزد اردوغان و توجه ويژه او به آن در سياست خارجي ترکيه شده است را بايد با توجه به وضعيت بهوجودآمده در عرصه داخلي و خارجي ترکيه مدنظر قرار داد. به عبارتي، تهديدات امنيتي در داخل و عدم دستيابي به مطالبات منطقهاي در وراي مرزهاي ترکيه در سوريه و حتي عراق، بسترها را براي توجه به يک کانون ديگر اما مرتبط با آنچه در خاورميانه رخ ميدهد براي اردوغان ضروري کرده است.
http://vaghayedaily.ir/fa/News/62389
ش.د9504116