(روزنامه شرق ـ 1395/12/09 ـ شماره 2814 ـ صفحه 1)
فرصت بازنمايي خود
آغاز کارزار انتخاباتي در آمريكا و نهايتا رويکارآمدن دونالد ترامپ و بهوضوح شنيدن اظهارات عجيب و غريب او از تريبونهاي مختلف، بسياري را در ايران ياد هشت سال رياست محمود احمدينژاد بر دولت در ايران انداخت.
پارامترهاي زيادي شبيه به هم بود و تنها نقطه افتراق فاحش بين محمود احمدينژاد و دونالد ترامپ تفاوت طبقاتيشان بود که سلوکشان را متفاوت ميکرد.
حالا همزاد ترامپ از محله نارمک تهران برايش نامه نوشته و به عنوان «فرزند ملت بزرگ، تمدنساز و فرهنگآفرين ايران» او را از عظمت خدمت به مردم آگاه کرده است: «انسان در مسير خدمت به ديگران، به خداوند نزديک ميشود و رستگاري ابدي را براي خود به ارمغان ميآورد». محمود احمدينژاد که بعد از پايان دوره رياستجمهوري به عضويت در مجمع تشخيص مصلحت نظام منصوب شده و به دانشگاه علم و صنعت براي تدريس بازگشته است، اکنون داراي هيچ مقام سياسي خاصي نيست. اما او و يارانش که هميشه ترفندهايي براي بازگشت به عرصه سياسي در سر دارند، هميشه از فرصت اينگونه اقدامات براي عرض اندام داخلي و زندهکردن نام خود استفاده میکنند. بعد از پايان دولتش، مشکلات بزرگي از قبيل فساد اقتصادي و هدررفت بسياري از اموال کشور گزارش شده که تاکنون اعضاي دولتهاي نهم و دهم پاسخ مستدلي به آنها ندادهاند.
توصيههاي احمدينژاد به ترامپ
روز گذشته با انتشار خبر ارسال نامه احمدينژاد به ترامپ فضاي مجازي پر شد از شوخيهاي مجازي کاربران. يکي از عمدهترين اينها توجه به اين موضوع بود که ترامپ گفته گزارشهاي امنيتي طولاني را نميخواند و دستور داده که در يک صفحه خلاصه شود، حالا چطور نامهای به اين مفصلي را خواهد خواند.
نامه محمود احمدينژاد به دو زبان به سفارت سوئيس در تهران (حافظ منافع آمريكا در ايران) تحويل داده شده تا به گيرنده در واشنگتن برسد. البته خودشان هم از فضاي مجازي استفاده کرده و نامه را به حساب توييتري ترامپ ارسال کردهاند.
احمدينژاد در نامهاش از انتخاب ترامپ استقبال کرده و نوشته «از فضاي سياسي و رسانهاي آمريكا چنين استنباط ميشود که نتيجه انتخابات برخلاف روال معمول و خارج از اراده و پيشبيني هيئت حاکمه و جريان اصلي پشت صحنه سياست آمريكا بوده است. مواضع حزب رقيب و برخي از اعضاي حزب شما و اغلب رهبران غربي نيز همين مطلب را القا ميکند. صرفنظر از صحت و سقم آن، انتخابات اخير، بخشي از مطالبات واقعي و انباشته مردم آمريكا را آشکار کرد».
در ادامه نامه و بعد از مقدمه ٩بندي سراسر پند و نصيحت، از او خواسته که نظام انتخاباتي و سياسي آمريكا را اصلاح کند، با احترام به زنان نقش آنان را در مشارکت و رهبري در نظر بگيرد و مانع «دستاندازي» آمريكا به منافع کشورهاي ديگر شود. «جنابعالي به درستي، نظام سياسي و ساختار انتخاباتي آمريكا را فاسد و ضدمردمي توصيف کردهايد. نظام انتخاباتي آمريكا براي دهههاي متوالي، رأي مردم را به اسارت گروهي اندک گرفته است. گروهي که در ظاهر در قالب دو حزب حکومت ميکنند اما در واقع نماينده يک اقليت، يعني سردمداران ثروت و قدرت جهانياند. تغيير نظام انتخاباتي آمريكا و آزادکردن اراده و منافع مردم از اين اسارت تحميلي، کاري بزرگ و اصلاحي اساسي است».
رهنمودهاي اقتصادي
احمدينژاد در بخش ديگري از اين نامه از همان مدل حساب و کتابهايي که جلوي دوربين تلويزيون، آمار اشتغال در دولتش را بيش از ٨٠ درصد محاسبه ميکرد، نوشته «جنابعالي اعلام کردهايد که خزانهداري کل آمريكا طي چند سال حدود ۲۳ هزار ميليارد دلار دارايي کاغذي خلق کرده است. معناي اين سخن آن است که با سوءاستفاده از جهانروايي دلار و بدون کار و تلاش يا ارائه کالا و خدمات، اين رقم از جيب ملتهاي جهان برداشته شده است. متأسفانه اين سرقت بزرگ و مدرن به نام مردم آمريكا ولي در واقع به نفع عدهاي خاص انجام شده است. اين بدان معناست که دولت و هيئت حاکمه آمريكا به همين مقدار به ديگر ملتها بدهکارند. گمان ندارم که مردم آمريكا به اين بزرگترين دستبرد تاريخ راضي باشند. انتظار اين است که ثروت ربودهشده ملتها به آنها بازگردد يا لااقل اين روند غيرانساني و مخرب متوقف گردد. اين يک اصلاح اساسي و ساختاري است».احمدينژاد در هيچکجاي نامه مفصلش تلاش نکرده به اتهاماتي که اين روزها دونالد ترامپ و اعضاي امنيتي و نظامي کابينهاش به جمهوري اسلامي ايران ميزنند پاسخ دهد و اساسا توجهي به آن نکرده است. او تنها در يک جمله نوشته «يادتان باشد تصويري که رسانههاي آمريكايي از ملت ايران ارائه ميکنند، هرگز منعکسکننده واقعيتهاي مردم بزرگ و شريف ايران نبوده و نيست». او همچنين به دستور ترامپ مبني بر منع ورود شهروندان ايراني به آمريكا به اتهام حمايت از تروريسم نيز نپرداخته است. البته رضايتمندي خود را از رويکرد ترامپ نسبت به رسانهها نشان داده است.
نامههاي بيپاسخ
محمود احمدينژاد وقتي بر صندلي رياست دولت در ايران نشست، ارسال نامه به برخي سران کشورهاي جهان را آغاز کرد. نامهنوشتن به سران كشورهاي خارجي از همان ابتداي دولت برايش جذابيت داشت؛ اما هيچکدام از نامههايش پاسخي دريافت نکرد.
او اولين نامه، از اين سري را در ارديبهشت سال ۸۵ به جورج بوش، رئيسجمهور وقت آمريكا نوشت و با ارسال نامه به آنگلا مرکل، ژاک شيراک، رومانو پرودي و پاپ بنديکت شانزدهم اين روند را ادامه داد. او آبان ۸۵ هم اعلام کرد قصد دارد پيامي خطاب به ملت آمريكا بفرستد و ملت آمريكا را مردمي خواند که زير فشار قرار دارند و از حکومت خود ناراضي هستند و گفت ارسال پيام براي آمريكاييان را به درخواست خود آنان انجام ميدهد. وزارت امور خارجه آمريكا در اولين واکنش به نامه محمود احمدينژاد به جورج بوش، آن را «تلاشي ضعيف» براي گفتوگو با مردم آمريكا خواند. نامه «هجدهصفحهاي» او مشابه نامهاش به ترامپ بود، پر از اظهاراتي براي اصلاح امور جهان و البته آمريكا.
آبان ۱۳۸۶ خبر ارسال نامه به نيکلاي سارکوزي، رئيسجمهور وقت فرانسه، از سوي روزنامه لوموند به نقل از سخنگوي اليزه منتشر شد. اين دومين نامه رئيسجمهوري ايران به کاخ اليزه بود، نامه قبلي براي ژاک شيراک ارسال شده بود. براساس آنچه از محتواي نامهها شنيده شد، احمدينژاد ميكوشيد فرانسه را به ارتباط بهتر با ايران متمايل کند.
پس از پيروزي اوباما در انتخابات رياستجمهوري آمريكا، احمدينژاد پيام تبريکي براي او فرستاد. با اينکه اين کار بهدليل قطع رابطه دو کشور اساسا در عرف ديپلماتيک نميگنجيد، او در تمام دوره رياستجمهورياش تلاش ميكرد رابطه با آمريكا را از سر بگيرد و تمايلنشاندادن به مذاکره دوجانبه و اين نامهها جزء تلاشهاي ناکام او بود؛ اما او بعد از پايان رياستجمهوري هم از نامهنوشتن دست برنداشت. ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ در دو صفحه با سربرگ رسمي دفتر رئيسجمهور دوره نهم و دهم، براي باراک اوباما، رئيسجمهور وقت آمريكا، نامه نوشت. او در اين نامه از باراک اوباما خواست حکم توقيف دو ميليارد دلار اموال ايران را که تيرماه امسال از سوي ديوان عالي آمريكا صادر شده است، ابطال کند. اين نامه هم با عنوان «خادم ملت ايران محمود احمدينژاد» امضا شد؛ اما نامههاي خادم ملت ايران هيچ پاسخي دريافت نکرده و معلوم نيست ترامپ پيشبينينشدني به نامه او چه واکنشي نشان دهد، اگر سکوت نکند، به نظر نميرسد واکنش مثبتي نشان دهد.
http://www.sharghdaily.ir/News/116134
ش.د9504190