مصطفی ملکیان ادعا کرده که شاعرانی مثل فردوسی، نظامی، حافظ، سعدی و خیام به قیمت عدول از تعالیم پیامبر(ص) شاعر شدند! محمدرضا ترکی در یادداشتی به نقد نگاه او پرداخته است.
به گزارش گروه فرهنگی بصیرت به نقل از خبرگزاری تسنیم، «شعرای بزرگی که شما دارید، یعنی فردوسی، نظامی، حافظ، سعدی و خیام، اینها به قیمت عدول از آموزههای پیامبر اسلام شاعر شدند...». این جملات در ضمنِ بخشی از پاسخهای منسوب به مصطفی ملکیان در گفتوگو با حجتالله نیکویی (نویسنده، مترجم و دینپژوه) آمده است. آیا واقعاً چنین است و آیا شعروزی بزرگان شعر پارسی حاصل عدول از تعالیم پیامبر اسلام بوده است؟
محمدرضا ترکی، نویسنده، شاعر و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در یادداشتی این نگاه را مورد مناقشه قرار داده و گفته است: «امیدواریم این سخنان و ادّعاها هم مثل بسیاری از مطالب رایج در دنیای مجازی کذب محض باشد،... در غیر این صورت مجبوریم سوگمندانه باور کنیم که در مرحلهای شگفت از انحطاط اندیشه به سر میبریم!». متن کامل یادداشت محمدرضا ترکی که در صفحه شخصی او در فضای مجازی منتشر شده، بدین شرح است:
آیا پیامبر اسلام(ص) شعرستیز بود و آیا فردوسی و نظامی و سعدی و...با شاعری از تعالیم آن حضرت عدول کردهاند؟!
یکی از فلاسفه این روزگار که از قضا از یک خاندان اهل علم برخاسته و علیالقاعده باید با ابتداییات اندیشه اسلامی آشنا باشد، در سخنانی که در فضای مجازی از او نقل شده ادعا کرده است:
«شعرای بزرگی که شما دارید، یعنی فردوسی، نظامی، حافظ، سعدی و خیام، اینها به قیمت عدول از آموزههای پیامبر اسلام شاعر شدند. وگرنه دینی که میگوید "الشّعراء یّتبعهم الغاون"، و "هم فی کلّ واد یهیمون" و "ما علمّناه الشّعر و ماینبغی له"، این هم در قرآن است.
اگر کسی آمد و در شعرورزی استمرار یافت و کارش به اینجا انجامید که فردوسی و نظامی و خیام شد، نباید بگوییم این حاصل تعالیم پیامبر اسلام است. این حاصل عدول از تعالیم پیامبر اسلام است.»
آنچه از این سخنان منسوب به ایشان دانسته میشود این است که
1. پیامبر و قرآن مخالف شعر بودهاند
2. و اگر کسانی مثل فردوسی و نظامی و حافظ و سعدی وارد عرصه شاعری، یا به قول ایشان «شعرورزی» شدهاند، کار آنها عدول از تعالیم پیامبر است.
استدلال ایشان برای اثبات مخالفت اسلام و پیامبر با شعر دو آیه 224 و 225 سوره شعراست که شاعران را مورد پیروی گمراهان شمرده و نیز آیه 69 سوره یاسین است که در آن ساحت پیامبر از شعر مبرّا دانسته شده است.
کسانی که با مسائل ابتدایی در تفسیر قرآن آشنا باشند میدانند که تمامی این آیات در پاسخ کسانی نازل شده که قرآن و سخن پیامبر را از جنس شعر و خود رسول را شاعر میپنداشتند. اینکه در قرآن آمده باشد که قرآن سخنی از جنس گزارههای شعری نیست و خود پیامبر شاعر نبوده چه ربطی دارد به نفی کلّی شعر و باطل شمردن آن؟!
به همین دلیل در ادامه آیات سوره شعرا با ذکر «الّا الذین آمنوا و عملوا الصّالحات و ذکروا اللّه کثیراً...» شاعران با ایمان و اهل صلاح و ذکر و پیرو عدل از حکم قبلی خارج شده و رفتار آنان مورد تأیید قرار گرفته است. خاقانی شروانی به همین دلیل از خداوند خواسته است:
مرا به منزل «الّا الذّین» فرود آور
فروگشای زمن طمطراق «الشّعرا»
(برای آشنایی بیشتر با دیدگاه پیامبر و بزرگان دین و اصحاب در زمینه شعر به عنوان مثال نگاه کنید به جلد دوم الغدیر و تفسیر المیزان ذیل همین آیات.)
بنابراین نه چنانکه این فیلسوف ارجمند پنداشته اسلام و قرآن مخالف مطلق شعرند و نه بزرگانی از قبیل فردوسی و نظامی و سعدی و... با آن همه ابراز ارادتهای عاشقانه به ساحت رسول اکرم(ص) با ورود به عرصه شعر از تعالیم پیامبر قصد کمترین تخطّی و عدولی داشتهاند.
چنانکه گفتیم، هرکس اندک آشنایی با مباحث تفسیری داشته باشد مقصود آیات یادشده و برخی متون دیگر دینی را که در نگاه بدوی شعرستیزانه به نظر میرسند درمییابد و هرگز به شیوه این استاد ارجمند سخن نمیگوید. از شگفتیهای روزگار ما این است که همواره کسانی در مقام روشنفکری مرتجعانهترین تفسیرها را از اسلام به دست میدهند و بعد به نفی تفسیر غلطی که بر آن انگشت نهادهاند میپردازند!
این استاد بزرگوار در ادامه و با همین نگاه سخنان دیگری هم درباره فلسفهستیزی بزرگان دین و...دارند که جدّاً و دست کم از ایشان بسیار بعید است. اگر فلان شیخ مرتجع وهّابی یا یک جوان وبلاگنویس تازهکار چنین حرفهایی را میزد اینقدرها عجیب نبود.
امیدواریم این سخنان و ادّعاها هم مثل بسیاری از مطالب رایج در دنیای مجازی کذب محض باشد و این استاد عزیز چنین سخنان خامی را بر زبان نرانده باشند؛ در غیر این صورت مجبوریم سوگمندانه باور کنیم که در مرحلهای شگفت از انحطاط اندیشه به سر میبریم!