تأثیرگذاری عوامل بیگانه در انتخاباتهای امروز دنیا به یک اصل تبدیل شده است. در همه کشورها شاهد یک عامل هستیم به نام تأثیرگذار بیرونی؛ بنده میتوانم ادعا بکنم که انتخابات 96 یکی از رکوردهای تأثیرگذاری عامل بیرونی است. حداقل چهار روش برای تأثیرگذاری را ما میتوانیم مشاهده کنیم.
در حالی به دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری در ایران نزدیک می شویم که در آن گروهها و جریانات سیاسی بعد از یک دوره ریاست جمهوری آقای روحانی با این شور و جدیت به صحنه آمدهاند و امیدوار به پیروزی در این انتخابات قصد رقابت با رئیس جمهور را دارند. از تعداد بسیار زیاد داوطلبین ریاست جمهوری، ثبت نام حدود سی چهره سیاسی سرشناس، تصویری از شور انخاباتی جریانات سیاسی را به نمایش گذاشت.
برای تحلیل روند ثبت نام این تعداد چهره سرشناس برای رقابت با رئیس جمهور مستقر که به نوعی بی سابقه نیز هست ما را واداشت گفتگویی انجام دهیم با جناب آقای دکتر حسین عبداللهی فر، تحلیلگر مسائل سیاسی و جزئیات این رویداد سیاسی را بررسی کنیم.
بصیرت: به عنوان اولین سؤال، ارزیابی شما در خصوص تعدد ثبت نامها از سوی جناحها و گروههای سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو چیست و جناح های ثبت نام کننده چه اهدافی را دنبال می کنند و اهداف و پیامدهای این رویه را توضیح دهید؟
از نظر حاکمیت، احزاب و جریانات سیاسی سرمایه اجتماعیاند و میتوانند اعتماد مردم به نظام را افزایش دهند. گروههای سیاسی پلی هستند بین مردم و نظام حاکم. هر اندازه که فعال تر باشند و بیشتر حضور داشته باشند میتوانند اعتماد مردم به نظام را افزایش دهند؛ لذا نفس شرکت و حضور آنها یک پدیده مثبت تلقی می شود. اما این که برخی از گروههای سیاسی به صورت مقطعی و صرفاً در آستانه انتخابات فعال شوند، این پدیده نیاز به تحلیل بیشتری دارد و این روش حضور در صحنه، کار را برای انتخابات نیز سختتر میکند. شما فرض کنید با یک جریانی مواجه هستید که فقط در ایام انتخابات خود نمایی کرده و نامزد هم معرفی نموده و یک بازی پنهان را هم دنبال میکند چنین جریانی، برنامه مدون و روشنی برای حضور در انتخابات را ندارد و فقط به دنبال سهم خواهی است. لذا حضور جریانات اینچنینی به جای این که کار تصمیمگیری و انتخاب صحیح را ساده کند، باعث پیچیده شدن روند می شود.
اما در انتخابات پیش رو چیزی که ما مشاهده میکنیم این است که هم احزاب اصولگرا در قالب یک جبهه متحد با عنوان جبهه مردمی نیروهای انقلاب حضور پیدا کردهاند و هم گروههای اصلاح طلب، و هم چهرههای مستقلی را شاهد هستیم که اعلام حضور کرده و در انتخابات آینده ثبت نام کرده اند. تعدد جریانات ثبت نام کننده از این جهت تفاوت چندانی با انتخابات های گذشته ندارد. تفاوتی که وضعیت ثبت نام انتخاباتی ریاست جمهوری این دوره با دورههای قبل دارد، این است که احزاب طی سالهای گذشته سعی کردهاند به یک انسجام درون گروهی دست پیدا کنند و ثمره آن در ثبت نامهای این دوره کاملاً مشهود است.
این اتحاد درون جریانات بیانگر یک انسجام است. اتحاد جناحی از سوی هر تفکری که باشد امر مبارکی است. زیرا عقلانیت ایجاب میکند که اگر جریانی در درون خودش تشتت وجود داشته باشد و حتی نداند که چند تا کاندیدا معرفی کند و نتواند صحنه رقابتهای انتخاباتی را مدیریت بکند، پیام اولیهاش این است که اگر چنین جریانی به قدرت برسد شروع نزاعهای داخلی خواهد بود و مردم هم معمولاً به این نوع جریانی اقبال نشان نمیدهند. تجربه تکثر را هم اصلاح طلبان در سال 88 و هم اصولگرایان در سال 92 داشتهاند که منجر به باخت هر دو جریان در این مقاطع زمانی شد.
در کنار ثبت نامهای منسجم جریان اصولگرایی و جریان اصلاحطلبان و اعتدالیون طرفدار دولت مستقر، ما شاهد ثبت نامهای دیگری نیز بودیم. برخی افراد از لایههای معترضین حزب کارگزاران بودند که از این حزب انشعاب فکری گرفتهاند و در عین حال شفاف صحبت نمیکنند و برنامه و اهدافشان مشخص نیست. از افراد تأیید صلاحیت شده کسانی هستند که به صورت مستقل در رقابتهای انتخاباتی حضور پیدا کردهاند. این که این به اصطلاح مستقلین آرای کدام قشر از جامعه را جلب خواهند کرد نیز تحلیل انتخابات را پیچیدهتر میکند.
لذا اگر بخواهیم در خصوص ثبت نامها و نتایج احراز صلاحیت شدهها، قضاوتی داشته باشیم باید بگوییم انتخابات آینده یک انتخابات پیچیده است با یک نتیجه غیر قابل پیشبینی. لذا هر جریانی که بتواند پیچیدگی خودش را حفظ نموده و تحلیل دقیق از شرایط ارائه کند و متناسب با وضع موجود حرکت کند او با شانس بیشتری مواجه خواهد بود.
بصیرت: با توجه به اینکه کاندیداهای مورد تأیید از سوی شورای محترم نگهبان از جریانات مختلف درون کشور هستند، مردم چگونه میتوانند به تشخیص درست و انتخاب فرد اصلح دست پیدا کنند؟
مردم ما معمولاً به جناح و جریانی اقبال نشان میدهند که در درون آن جریان انسجام و همدلی بیشتری وجود داشته باشد. پارامتر دیگر برای مردم ارتباط جریانات سیاسی با نظام است و سعی میکنند جریانی را انتخاب کنند که مورد تأیید نظام باشد و کمترین چالش را ایجاد کند و الآن هم متناسب با شرایط در این انتخابات به نظر میرسد اقبال مردم به گروهی بیشتر باشد که بتواند به مشکلات، کمبودها و نیازهای بیشتر اجتماع پاسخهای معتبری ارائه دهد. لذا فکر میکنم مردم تکلیفشان مشخص است، ضمن این که جریانات هم سعی خواهند کرد بهره خودشان را در تبلیغات رسانهای و میدانی ببرند. نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که مردم تصویر را میبینند نه واقعیت را. متأسفانه رسانههای وابسته به جریانات میتوانند تصویری غیر از واقعیت ارائه کنند و در این کارزار کسانی حضور دارند که علیرغم این که انقلابی نیستند تلاش کردهاند و تلاش خواهند کرد که خود را انقلابی معرفی کنند و رسانه چنین قدرتی دارد. برای همین این موضوع باید برای مردم تبیین شود تا در انتخابشان دچار اشتباه محاسباتی نشوند.
بصیرت: موضوعات و مشکلات مختلف و متنوعی وجود دارد که امکان طرح آنها از سوی کاندیداهای احراز صلاحیت شده وجود دارد، به نظر جنابعالی موضوعات و مشکلات اصلی جامعه چه مواردی است که نامزدهای ریاست جمهوری برای حل آنها باید برنامه مدون و قابل اجرا ارائه دهند؟
طبق نگرش سنجیهای صورت گرفته از سوی مراکز علمی کشور و فهمی که میتوان از وضعیت جامعه و خواستههای مردم داشت- و فهم این موضوع هم خیلی سخت نیست- این است که وضعیت معیشتی مردم برایشان یک اولویت است. مردم انتظار دارند با درآمدشان یک زندگی حداقلی داشته باشند و وقتی این وضعیت ناموزون میشود، یعنی میزان درآمد ثابت و هزینهها مدام در حال بالا رفتن است؛ این برای خانوادهها دغدغه اصلی میشود. یعنی در اصطلاح خرج و دخل آنها متناسب نیست. چراکه چون صرف نظر از ایدئولوژی، هر کسی باید به نیازهای اولیه خانوادهاش پاسخ مثبت بدهد و وقتی این موازنه به هم بخورد، انتظار اجتماعی از دولت بالا میرود.
افزایش انتظارات و مطالبات واقعی که همچنان از طریق صدا و سیما و سایر رسانهها بازخورد دارد در کنار مدیریت ناکارآمد و عدم پاسخگویی صحیح به مطالبات مردمی و مشاهده وضعیت فساد سازمان یافته از قبیل حقوقها و پاداشهای نجومی، فشار روانی را بر مردم جامعه بیشتر کرده است. در حال حاضر درک این وضعیت سخت نیست که نیاز مردم چیست. یکی از راهکارهایی که به ذهن هر فردی از جامعه میرسد این است که چون من نمیتوانم جلوی تورم را بگیرم پس باید در این شرایط تورمی درآمد خودم را افزایش بدهم. لذا میآید به فکر افزایش درآمد میافتد و این موقعی امکانپذیر خواهد بود که کار و رونق تولید در جامعه وجود داشته باشد و مردم هم از نظر توان سطح خرید در وضعیت بهتری باشند که هیچ کدام از این موارد در وضعیت مناسب قرار ندارند. لذا فهم این که جامعه به چه چیزی نیاز دارد سخت نیست. مشکل اصلی جامعه وضعیت معیشت است که ریشه در سیاستهای اقتصادی دارد.
برنامههایی که از سوی کاندیداها ارائه میَشود باید چند ویژگی داشته باشند. اول اینکه باید با وضع موجود و واقعیات صحنه میدانی مطابقت داشته باشد. دومین ویژگی تشخیص درست مشکل است. اگر مردم ببینند فردی که در معرض کاندیداتوری است مشکل آنان را خوب فهم کرده، همین موضوع به همراهی بخشی از مردم با آن کاندیدا کمک خواهد کرد. این موضوع کی اتفاق خواهد افتاد؟ موقعی که فرد مشکلات موجود را تشریح کند و بتواند به خوبی ریشههای آن مشکل را بازگو کند و علل واقعی مشکل را بیان کند. چرا دچار رکود هستیم؟ چه اتفاقی برای مباحث مالی و سیستم بانکی کشور افتاده است؟ چرا به این وضعیت از بیکاری در کشور رسیدهایم؟ برای پاسخ به این نوع مسائل باید بررسی کارشناسانه از سوی کاندیداها انجام شده باشد و پاسخهای کارشناسی نیز ارائه شود.
اگر این مراحل طی شده باشد، راهکارهایی که از سوی کاندیداها ارائه میشود از سوی شنونده معتبر خواهد بود. چون مثل یک پزشک که بیماری را درست تشخیص داده و به بیمارش میفهماند که ریشههای آن بیماری به چه دلیل بوده است. در آن صورت بیمار کاملاً این را درک میکند و راهکار ارائه شده را میپذیرد.
اگر شما به مخاطب بگویید که این سطح از بیکاری برای این به وجود آمده است که ما برای حل مشکل بیکاری به دنبال جذب سرمایه خارجی رفتیم و طبعاً هیچ سرمایهگذار خارجی بدون چشمداشت سرمایهگذاری نمیکند و قصد دارد کالای خودش را بفروشد، لذا جایی انگشت میگذارد که بتواند رقابت کند. در این وضعیت تولید داخلی آسیب میبیند. اگر مخاطب دید فهم درست از چرایی مشکل در فردی وجود دارد، به راهکارهای ارائه شده از سوی آن فرد نیز خوشبین خواهد شد. فرق بین شعار و عمل در تشخیص و عدم تشخیص ریشههای مشکلات کشور نهفته است.
بصیرت: آیا قرائن و شواهدی وجود دارد که در انتخابات پیش رو دخالت قدرتهای خارجی و تأثیرگذاری بر روند انتخابات دنبال شود؟ چه آسیبهایی از این ناحیه، انتخابات را تهدید میکند؟
متأسفانه تأثیرگذاری عوامل بیگانه در انتخاباتهای امروز دنیا به یک اصل تبدیل شده است. در همه کشورها شاهد یک پدیده هستیم به نام تأثیرگذار بیرونی و به طور ملموس این موضوع دیده میشود. مثلاً مشخص شدن نحوه برخورد با نظام جمهوری اسلامی ایران با استفاده از فرصت انتخابات برای برخی به یک اصل تبدیل شده است. بنده میتوانم ادعا بکنم که انتخابات 96 یکی از رکوردهای تأثیرگذاری عامل بیرونی است. حداقل چهار روش برای تأثیرگذاری را ما میتوانیم مشاهده کنیم.
اول، مدیریت افکار عمومی است. امریکاییها سعی میکنند با امنیتی کردن فضای منطقه و طراحی حمله به سوریه و افغانستان و مشاجرهها با کره شمالی، انتخابات ما را در یک فضای امنیتی مدیریت کنند به طوری که رأی دهنده و گزینشگر ما به این نتیجه برسد که امریکای فعلی ممکن است هر حرکتی را انجام دهد.
دولت امریکا در خصوص دیدگاههای جامعه ما این برداشت را دارد که مردم ایران که امروز مشکلات اقتصادی زیادی دارند و از این که برجام نتوانسته این مشکلات را حل کند، بسیار ناراحت هستند، اینها کسانی هستند که وقتی میخواهند تصمیم بگیرند که در انتخابات به چه کسانی رأی دهند، افراد متعادل، میانهرو و سازشکار را ترجیح میدهند. چراکه می خواهند وضع از این که هست بدتر نشود و کشور به سمت گزینههای نظامی نرود. این صحنهسازی برای جا انداختن احتمال آغاز جنگ از سوی امریکا، درست خلاف واقعیتهای موجود این کشور است. چون امریکا بدلیل شرایط نامساعد اقتصادی و فشار افکار عمومی خود، اصلاً تحمل هزینههای یک جنگ واقعی را ندارد و به سمت گزینههای غیر قابل پیشبینی نخواهد رفت و تنها فهمش از جامعه ایران این است که اگر سازشکاران در ایران ناکام بشوند، آن وقت برخورد با ایران دارای هزینههای بیشتری برای امریکا خواهد بود و کنترلش ممکن نخواهد بود. در آن صورت اقتصاد ایران، مقاومسازی و مدیریتش منسجم خواهد شد ولی این واقعیت را وارونه مدیریت میکنند که چنین وضعیتی در ایران تحقق پیدا نکند.
دومین تأثیری که سعی میکنند بگذارند این است که تا آنجایی که برایشان امکانپذیر است در روند انتخابات اختلال ایجاد کنند. طبق دستور صریحی که رئیس جمهور فعلی امریکا صادر کرده مبنی بر این که انتخابات ریاست جمهوری در ایران باید مشابه فتنه 88 شود، سرویسهای جاسوسی سعی خواهند کرد این دستور را به طرق مختلف عملیاتی کنند. متأسفانه عواملی در داخل بسیار پیچیده این چراغ سبز را روشن کردهاند که مایلند چه قبل از انتخابات و چه حین اعلام نتایج و با طرح بحث تقلب عامل اختلال در داخل باشند. برخی از عوامل داخلی برای روشن نگه داشتن این چراغ، این اعلام آمادگی را کردهاند.
سومین عامل که امریکاییها دنبال میکنند دلسرد کردن مردم ایران است. تحلیل امریکاییها این است که وقتی با برجام و تعامل و مذاکره تأثیری در اقتصاد ایران اتفاق نیفتاده، مردم ایران ناراضیاند و اگر بتوانند این را جا بیندازند که از قِبَل ایجاد تغییر در انتخابات، چیزی عاید مردم ایران نخواهد شد، فکر میکنند این دلسردی و ناامیدی فراگیر خواهد شد. لذا تحلیل امریکاییها این است که با اجرای این ترفند، حضور مردم در انتخابات آینده حضوری حداقلی و با نتیجه کاملاً مشخص خواهد بود. به همین دلیل از طریق رسانههایشان دارند القا میکنند که نتیجه انتخابات از قبل مشخص است و نتایج آن تأثیری هم بر تغییر روند موجود نخواهد گذاشت و نظام ایران به دو مرحلهای بودن ریاستجمهوری در ایران تمکین کرده، پس بیخودی دست و پا نزنید چون از این دست و پا زدنهای بیخودی نتیجهای نخواهید برد.
چهارمین مورد حفظ غربگرایان و خط تعامل در داخل کشور است. امریکاییها تلاش میکنند که این اندیشه در داخل کشور به بن بست نرسد. برای حفظ این موقعیت از یک طرف موشک شلیک میکنند تا با ترس جامعه از بروز جنگ با روی کار آمدن افراد انقلابی، مجدداً غربگراها بر سر کار بیایند، از طرف دیگر سعی میکنند از طریق علائمی ثابت کنند که باز این خط امید آفرین است و اگر اوضاع سختتر هم بشود و بخواهیم به سمت گزینه نظامی برویم باز کسانی که با محاسبه و تعامل رفتار میکنند بهتر خواهند بود از کسانی که بخواهند بیمهابا رفتار کنند. یک کسانی باید در داخل ایران باشند تا این خط غربگرایی ادامه پیدا کند و نباید چراغش خاموش شود. اگر اتفاقی هم افتاد باز این افراد هستند که میتوانند بروند لابی کنند و کسانی را بفرستند و مذاکره کنند تا شرایط سختتر نشود نه کسانی که استکبارستیزند. لذا سعی میکنند رفتار دوگانهای برای حفظ این نوع اندیشه در داخل دنبال کنند. از یک طرف هواپیما میفرستند و گشایشهای جزئی ایجاد میکنند و از طرف دیگر با یک تقسیم کار حساب شده کاملاً گزینههای امنیتی را تشدید می کنند.
با تشکر از دکتر عبداللهیفر بابت وقتی که در اختیار پایگاه اطلاعرسانی بصیرت قرار دادند.
مصاحبه: اکبر کریمی