راز موفقیت جمهوری اسلامی ایران در کنار مقاومتهای مردم و مسئولان، به کمتر گرهخوردن اقتصاد آن با اقتصاد جهانی و در درجه دوم؛ به ارائه الگویی بدیل برای اداره خرد و کلان اقتصاد کشور تحت عنوان «اقتصاد مقاومتی» مربوط میشود. درواقع، علیرغم اینکه کشورهایی مانند شوروی بدلیل نداشتن الگوهای مدیریت اقتصادی کارآمد دچار ضعف شدند، اما جمهوری اسلامی با ارائه مدل اقتصاد مقاومتی به جنگ شرایط تحمیلی مورداشاره رفت.
اقتصاد مقاومتی به عنوان الگوی مدیریت انقلابی و جهادی اقتصاد در شرایط تحریم و فشار دشمن برای از پای درآوردن انقلاب اسلامی، بیش از هر چیز باید راهنمای اقدام و عمل مسئولان و مردم باشد. در اهمیت این الگو توجه به این نکته ضروری است که از فردای جنگ دوم جهانی که آمریکا به عنوان یک ابرقدرت در صحنه تحولات سیاسی – اقتصادی جهان مطرح شد، تا زمان حاضر، کشورهایی که در مقابل آن قرار گرفتند مانند اتحاد جماهیر شوروی سابق، چین، کوبا و... هرکدام با ضعفها و نارساییهایی که در حیطه اقتصاد و توجه به مسائل معیشتی و روزمره مردم داشتند، متحمل شکست در برابر آمریکا و یا استحاله در نظم موردنظر آمریکا شدند. ریشه مشکلات آنها در درجه اول به نداشتن الگو و راهحل بدیل برای اداره اقتصاد کشورشان، در برابر الگوهای لیبرالی که آمریکا مروج آنها است، و در گام بعدی ناتوانی از مدیریت کارآمد اقتصاد مربوط میشود. از این رو، آمریکا با اعمال تحریمهای چندلایه و پیچیده علیه جمهوری اسلامی در سالهای اخیر، درصدد بود تا با پیادهسازی همان نقشهای که در برابر کشورهای مذکور پیاده کرده بود، انقلاب اسلامی را نیز با فشارهای اقتصادی دچار فروپاشی درونی کند. نکته مهم در این میان این است که هیچکدام از کشورهای مذکور به اندازه جمهوری اسلامی در معرض فشارهای اقتصادی آمریکا نبودند، اما با این حال در مقابل فشارهای آمریکا شکست خوردند.
راز موفقیت جمهوری اسلامی ایران در کنار مقاومتهای مردم و مسئولان، به کمتر گرهخوردن اقتصاد آن با اقتصاد جهانی و در درجه دوم؛ به ارائه الگویی بدیل برای اداره خرد و کلان اقتصاد کشور تحت عنوان «اقتصاد مقاومتی» مربوط میشود. درواقع، علیرغم اینکه کشورهایی مانند شوروی بدلیل نداشتن الگوهای مدیریت اقتصادی کارآمد دچار ضعف شدند، اما جمهوری اسلامی با ارائه مدل اقتصاد مقاومتی به جنگ شرایط تحمیلی مورداشاره رفت.
اما این الگو آنگونه که در عرصه نظر و تئوری موفق بوده است، در عرصه عمل و اقدام چندان موردتوجه قرار نگرفته است. به بیان دیگر، اگر قرار است در مقابل فشارهای اقتصادی استکبار به ضربهناپذیری برسیم و خود را در مقابل آنها مصون سازیم، باید اقتصاد مقاومتی در عرصه عمل نیز حتماً پیاده شود. یکی از مهمترین موانع در این ارتباط، این سوءبرداشت از اقتصاد مقاومتی است که آن را بیشتر در سطح خرد میبینند و از توجه به مباحث و موضوعات کلان چندان توجه نمیشود. در حالی که در اقتصاد مقاومتی باید به هردو سطح خرد و کلان به موازات هم توجه شود؛ زیرا چنانچه به این دو در موازات هم توجه نشود، کار به نتیجه مطلوب نمیرسد.
به بیان مشخصتر باید گفت که مدیریت بهینه منابع یکی از مهمترین ارکان تحقق اقتصاد مقاومتی است که چندان موردتوجه قرار نمیگیرد، به گونهای که پس از گذشت حدود سه سال از ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی و احساس ضرورت عاجل عمل به آنها، هنوز شاهد ریختوپاشها و بیتوجهیها در مدیریت و مصرف منابع و درآمدها هستیم. به عنوان مثال، هنوز از حجم همایشها و افتتاحیهها و تشریفاتی که در پارهای از موارد میلیاردها تومان نیز بار مالی و هزینه برای کشور ایجاد میکند و در عوض هیچ گرهی از کار کشور و مردم وانمیکند، کاسته نشده است و این در حالی است که برخی پروژههای عمرانی و زیرساختی کشور به دلیل کمبود منابع و سرمایه، نیمه کاره مانده است و یا اینکه برای حل مشکلاتی چون اشتغال جوانان و... چاره چندانی اندیشیده نشده است.
بنابراین باید گفت که پیادهسازی موفق اقتصاد مقاومتی به نگاه متوازن و متعادل در سطوح خرد و کلان نیاز دارد و اگرچه به مسائل مهمی چون اصلاح الگوی مصرف عمومی، سبک زندگی اسلامی ایران، پرهیز از تجمل و... توجه شود، مهمتر از این، باید به مدیریت بهینه و کارآمد منابع نیز توجه شود. حتی میتوان گفت که دومی، شرط اولی بوده و در صورتی که مردم دلسوزی و اهتمام مراجع حکومتی و مسئولان در مدیریت اقتصاد کشور را ببینند، بیش از پیش میتوانند در مدیریت اقتصاد کشور و مقاومسازی اقتصادی همکاری و نقشآفرینی کنند. امید و انتظار آن است که همانگونه که در زندگی شخصی خود مراقب ریختوپاش نکردن هستیم و سعی میکنیم تا دخلوخرج خود را به طور دقیق تنظیم کنیم، در برخورد با منابع عمومی و بیتالمال نیز اینگونه اهتمامی و بلکه بالاتر از آن نیز داشته باشیم.
ب/ی