(روزنامه ايران ـ 1396/01/14 ـ شماره 6461 ـ صفحه 21)
پایداری در تقابل با جمنا
روز دهم فروردین ماه، حسینعلی حاجی دلیگانی، یکی از نمایندگان نزدیک به جبهه پایداری در مجلس به سایت انتخاب گفت که «در جلسهای که اعضای جبهه پایداری با آیتالله مصباحیزدی داشتند، ایشان توصیه فرمودند که برای انتخابات ریاست جمهوری به سراغ آقای رئیسی بروید و اگر شرایطی فراهم شد که به صحنه رقابت انتخاباتی ورود پیدا کرد، از وی حمایت کنید.» روزهای بعد هم قاسم روانبخش و نصرالله پژمانفر، دو عضو ارشد این تشکل هر چند اشاره مستقیمی به لزوم حضور ابراهیم رئیسی نداشتند اما به طور مشخص جبهه پایداری را جدا از مجموعه جمنا دانسته و تأکید کردند که در انتخابات راه خود را خواهند رفت. پژمانفر در گفتوگویی با خبرگزاری «خانه ملت» گفت که «فکر نمیکنم جمنا به تنهایی بتواند این کار را بکند. این اسمها، فقط آرایشهای جدید سیاسی است و اصولگرایان از کانال جمنا به تنهایی نمیتوانند به وحدت برسند.» این عضو شورای مرکزی جبهه پایداری درباره وحدت اصولگرایان معتقد است «طبیعتاً برای رسیدن به یک نفر باید وفاقی واقعی بین خودشان نسبت به یک گزینه داشته باشند اما به نظرم، روند رسیدن به این موضوع جای بحث دارد.» خط جدایی پایداری از جمنا آنجا پررنگ میشود که پژمانفر میگوید: «آنها تلاش دارند که بگویند ما میتوانیم محور باشیم و میتوانیم این کار را انجام دهیم اما این یک ادعا بیش نیست و باید اطمینان همه آحاد جلب شود تا اجماع واقعی شکل بگیرد. ما مخالف حرکت جمنا نیستیم ولی نظر من بر این نیست که این ترکیب آنقدر ظرفیت ایجاد کرده باشد که بتواند همه را دور خود جمع کرده باشد.»
او در گفتوگوی خود تأییدی ضمنی بر مقبولیت نامزدی ابراهیم رئیسی در جبهه پایداری داشته و در این رابطه توضیح داده است: «تا زمانی که کسی اعلام حضور نکرده باشد، ما در مورد او اظهار نظر نمیکنیم. البته ایشان مقبولیت بسیار خوبی دارد و مردم ایشان را شخصیتی ولایی و اصولگرا به معنای جامع میدانند و ما هم همین اعتقاد را داریم.» در همین حال قاسم روانبخش در یادداشتی در نشریه پرتو ضمن حمله به مجموعه جمنا، با کنایهای خطاب به این تشکل نوشته است: «وحدت با دوز و کلک و سر همدیگر کلاه گذاشتن نمیسازد.»
خط اصلی اختلاف میان جبهه پایداری با اصولگرایان دیگر اما به شکل مشهود به تفاوت نگاه آنها به تأثیر میزان رأیآوری یک کاندیدا در انتخاب نهایی او به عنوان نامزد واحد برمیگردد. گروههایی مانند جمنا معتقدند که برای نامزد نهایی اصولگرایان تنها «اصلح» بودن کافی نیست و میزان رأیآوری یک فرد هم باید ملاک باشد. چیزی که جبهه پایداری اعتقادی به آن ندارد. با همین استدلال آیتالله مصباح یزدی، ابراهیم رئیسی را برای نامزدی در انتخابات پیشنهاد داده و باز هم با همین دیدگاه پژمانفر به «خانه ملت» گفته است: «پایداری از اصلح عدول نمیکند؛ دیگر اصولگرایان معتقدند چون نمیتوان با این شرایط به نتیجه رسید، باید از اصلح به صالح تنزل پیدا کنیم. تفاوت جریان پایداری با آنها این است که ما میگوییم از اصلح عدول نمیکنیم اما آنها میگویند اگر شرایطش فراهم شد، عدول میکنیم.» در همین حال قاسم روانبخش هم در نشریه پرتو نوشته که «اینکه بعضاً خدمت بعضی بزرگان، علما و برخی از سیاسیون، گفته شود چنین تصمیمی گرفته شده است و شما باید برای وحدت، این تصمیم را بپذیرید و همراهی کنید، وگرنه متهم به وحدتشکنی و شق عصای مسلمین میشوید، امری پسندیده نیست.»
همین استدلال پیشتر در سخنان آقاتهرانی هم مورد تأکید قرار گرفته بود و او گفته بود که از به صحنه آوردن کاندیدای اصلح عقبنشینی نخواهند کرد. در مقابل اما اصولگرایان این موضوع را دقیقاً پاشنه آشیل خود در انتخابات 92 میدانند و معتقدند که وحدت این جریان باید تنها از طریق رسیدن به یک گزینه واحد و رأیآور انجام شود و اگر غیر از این باشد، باز هم شکستی دیگر در انتظار آنها خواهد بود. این اختلاف نه یک تفاوت دیدگاه معمولی، بلکه به وضوح دو تاکتیک سیاسی متفاوت است که در تقابل جدی با هم قرار دارند.
تأکید بر گزینه اصلح، بدون برنامه سیاسی
با همه این اوضاع اما در کلام اعضای جبهه پایداری نشانههایی دیده میشود که روشن میسازد آنها فعلاً به دنبال آن هستند تا مجموعه جمنا را در مسیر انتخابات با تصمیم خود همراه کنند. حسینعلی حاجی دلیگانی در گفتوگوی خود با «انتخاب» گفته است که «اگر اعضای جمنا هم روی انتخاب رئیسی به اجماع برسند، اتفاق میمون و مبارکی در جهت حفظ وحدت بین اصولگرایان رقم خواهد خورد.» این ابراز امیدواری بیشتر شبیه یک شرط برای وحدت جبهه پایداری با دیگر اصولگرایان است که در نامزدی ابراهیم رئیسی خلاصه میشود. اینکه جبهه پایداری چنین قدرتی دارد که دیگر اصولگرایان را با خود در این تصمیم همراه سازد یا در طرف مقابل انگیزه و زمینهای برای عقبنشینی در برابر این تصمیم دیده میشود، بحثی است که اما و اگرهای زیادی دارد. اما مهمتر از این، بخشی از یادداشت قاسم روانبخش است که در آن تأکید میکند: «نیروهای انقلاب بر فرض که به وحدت نرسیدند، نباید در برابر یکدیگر صفآرایی کنند و به تخریب یکدیگر بپردازند. شواهد موجود نشان میدهد که احتمال دو مرحلهای شدن انتخابات چندان دور از واقعیت نیست.
بنابراین برای مرحله دوم به وحدت همه نیروها نیازمندیم. صفآراییها و تخریبها ممکن است به وحدت ضروری در مرحله دوم آسیب بزند.» این به نوعی نشانهای ضمنی از یک کرنش سیاسی در مقابل گروههای دیگر اصولگرا است. با این وجود در همان جبهه پایداری هم افراد دیگری به شکلی متفاوت میاندیشند. از جمله پژمانفر که به «خانه ملت» گفته است: «قطعاً به نتیجه و پیروزی در انتخابات نظر داریم اما غلط میدانیم که همه بحثها را معطوف به نتیجه کنیم و قائل به وحدت تحت هر شرایطی نیستیم.» مجموعه این دست اظهارات نشان میدهد که در داخل خود جبهه پایداری هم حتی برای تعیین نسبت به بقیه اصولگرایان هنوز اتفاق نظر خاصی وجود ندارد. آنها میخواهند نامزد خود را داشته باشند اما نمیدانند باید بقیه اصولگرایان را به دنبال خود بکشانند، با جمنا تسامح بیشتری داشته باشند یا اینکه بی توجه به معادلات جمنا و دیگران برنامه خویش را جلو ببرند؟ این اتفاقی بود که سال 92 هم در مسیر نامزدی قطعی باقری لنکرانی تا سعید جلیلی و بعد از آن شکاف اصولگرایان در جبهه پایداری رخ داد. آنها آن انتخابات را با تأکید بر حضور باقری لنکرانی شروع کردند و هر چند از آن نامزدی نهایتاً به سعید جلیلی رسیدند اما مسیرشان راهی به وحدت با دیگر اصولگرایان نیافت. اکنون هم بیش از آنکه تأکیدشان بر نامزدی ابراهیم رئیسی مهم باشد، باید اصرار جبهه پایداری بر کاندیدای اصلح را در مقابل صالح مقبول مهم دانست که در واقع همیشه اصلیترین رمز شکاف اصولگرایان بوده است.
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/6461/21/178146/0
ش.د9600075