تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۸  ، 
کد خبر : ۳۰۱۰۹۴
«وقايع‌ اتفاقيه» از يک سال ديپلماسي ايراني گزارش می‌دهد؛

پیروزهای برجامي با «ديپلماسي لبخند»

پایگاه بصیرت / آرمان سليمي

(روزنامه وقايع اتفاقيه ـ 1395/12/26 ـ شماره 370 ـ صفحه 4)

تخت‌روانچي: اگر برجام نبود، در سال 1395، صادرات نفت ايران به 200 هزار بشکه در روز مي‌رسيد

ســــال 1395 را مي‌تـــوان يکــي از سخت‌ترين سال‌هاي پيش‌روي عرصه ديپلماسي و سياست خارجي کشورمان قلمداد کرد. در اين سال، بعد از توافق برجام و اجرايي‌شدن اين توافق، هم در سطح داخلي و هم در سطح خارج کشور، توجهات معطوف به اين بود که برجام چه تأثير و نتايجي را براي ايران به‌همراه خواهد داشت و ايران بعد اين توافق در عرصه ديپلماسي و سياست خارجي چگونه اعمال سياست خواهد کرد. در اين ميان، دلواپسان داخلي که رقابت‌هاي جناحي و سياسي داخل کشور را به‌عنوان اهرمي براي مخالفت با تمامي دستاوردهاي دولت يازدهم در نظر داشتند، از همان روز آغازين حصول برجام در تير ۱۳۹۴ (۱۴ ژوئيه ۲۰۱۵) سازهاي مخالف خود را در سطحي وسيع کوک کردند و در محافل و رسانه‌هاي خود، اين توافق تاريخي را در سيماي ترکمانچاي معرفي کردند. در مقابل، اعتدال‌گرايان، اصلاح‌طلبان و بخشي بزرگ از جناح راست داخلي، حمايت بي‌دريغ خود را از برجام و سياست‌هاي دولت در عرصه ديپلماسي ابراز کردند. اين فضا از يک‌سو، التهاب سياسي را براي وزارت امور‌خارجه و مقامات سياسي ايران ايجاد کرد و فشارهاي مخالفان مسئوليت وزارت‌ امورخارجه را بيش از هر زمان ديگري، سنگين و از طرفي ديگر نيز اعتماد به‌نفس و توان دولت در حل بحران‌هاي حساس کشور را گوشزد کرد.

در اين شرايط ناهموار، دستگاه ديپلماسي کشورمان با مديريت محمدجواد ظريف، سالي پرمشغله و پرفشار را در عرصه سياست خارجي سپري کردند. از يک‌طرف، آنها در تلاش بودند که در نتيجه گشايش دروازه‌هاي جهاني به‌سمت ايران، دستاوردهاي بزرگي را در عرصه سياست خارجي کسب کنند و از طرف ديگر، ظريف و ديگر مقامات سياست خارجي کشورمان مجبور بودند که در سطوح و عرصه‌هاي مختلف از مسائل منطقه خاورميانه گرفته تا ارتباط با اروپا، آسياي‌شرقي، روسيه و تقابل با آمريکاي بعد از ترامپ، ايفاي نقش کنند. در مجموع، سال 1395 برخلاف اظهارات نابرجاميان و دلواپسان داخلي که با قصد تخريب دولت تدبير و اميد دستاوردها را ناديده مي‌گيرند، سالي پردستاورد و موفقيت بود. براي اثبات اين مدعا ضروري است که به‌صورت دقيق، نگاهي به حوزه‌ها و مسائل مختلف ديپلماسي ايران در سال 1395 داشته باشيم.

برجام و دستاوردهاي آن، کانون توجهات به سياست خارجي ايران

بدون ترديد، تحولات سياست خارجي کشورمان در سال 1395، بيش از هر موضوع ديگري به وقايع و تحولات بعد از اجرايي‌شدن برجام با برداشته‌شدن بخشي از تحريم‌هاي قيدشده در توافق در ۲۶ دي‌ ۹۴ از سوي کشورهاي 1+5 مربوط بود. هر چند، حدود دو ماه از روند بعد از اجرايي‌شدن برجام در سال 94 بوده اما نتايج پيامدهاي آن در سال 1395 به‌طور مشخص قابل‌لمس است. در ارتباط با توافق برجام و دستاوردهاي آن در عرصه ديپلماسي و سياست خارجي کشورمان، «وقايع‌اتفاقيه» مصاحبه‌اي اختصاصي را با مجيد تخت‌روانچي، معاون اروپا و آمريکاي وزارت‌ امورخارجه داشته است که متن کامل آن در سال آينده منتشر خواهد شد. در بخشي از اظهاراتي که اين مقام سياسي کشورمان در مصاحبه با خبرنگاران «وقايع‌اتفاقيه» داشته، به برجام و دستاوردهاي آن در عرصه سياست خارجي پرداخته است.

تخت‌روانچي در گفته‌هاي خود تأکيد مي‌کند: «برجام توافقي است که در نتيجه بيش از دو سال مذاکرات فشرده، سخت، زمانبر و در برخي مواقع همراه با مشاجره ميان 6 کشور، به‌علاوه ايران و نماينده اتحاديه اروپا منعقد شده است. همان‌طور که همه مي‌دانيم، در هر توافق بين‌المللي در هر زمينه‌اي که باشد، اگر توافقي حاصل شود، نتيجه بده‌بستان خواهد بود؛ يعني زماني که هيأت‌ها و کشورها در مباحث مختلف، گرد هم مي‌آيند و مذاکره مي‌کنند، هر يک نظرات متفاوتي دارند اما اينکه مجموعه اين نظرات به يک سند مورد توافق همه تبديل شود، طبيعتا صددرصد (به‌طور کامل) منطبق با تمامي خواسته‌هاي هر يک از طرفين نيست و نخواهد بود. اين معاهده بين‌المللي، نتيجه مذاکراتي است که در انتها همه طرف‌هاي درگير به اين نتيجه رسيدند که اين توافقي است که همه مي‌توانند با آن کنار بيايند و زندگي کنند؛ بنابراين، طرف‌هاي مذاکره رضايت دادند که اين توافق به نتيجه برسد.»

معاون اروپا و آمريکاي وزارت امور‌خارجه کشورمان در بخشي از سخنان خود از ايفاي نقش ايران در قطعنامه «2231» شوراي امنيت به‌عنوان دستاورد سياسي بزرگ ياد مي‌کند. در‌اين‌زمينه، تخت‌روانچي ابراز مي‌کند: «آن‌گونه که اطلاع داريم، قطعنامه «2231» به‌نوعي به‌عنوان ضميمه‌اي بر برجام بوده و در شرايط بعد از برجام، اين قطعنامه در ارتباط با آزمايش‌هاي موشکي بسيار مورد توجه قرار گرفته است اما آنچه در اين موضوع بسيار داراي اهميت بوده، اين است که در کنار برجام، پيرامون اين قطعنامه مهم مذاکرات ايران به‌شکل جدي با اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل انجام شد. اين مسئله بسيار مهم است که ما با اينکه عضو شوراي امنيت نبوديم، رويکردها و نظرات خود را به‌طرف مقابل تحميل کرديم. ما به طرف‌هاي مقابل اين نکته را مطرح کرديم که بايد در روند مفاد قطعنامه شوراي امنيت که در ارتباط با برجام مطرح مي‌شود، نقش داشته باشيم اما آنها در مقطعي به ما گفتند که ايران عضو شوراي امنيت نيست اما پاسخ ما اين بود که چه عضو باشيم و چه نباشيم، اگر مي‌خواهيد برجام پيش برود و مورد تأييد شوراي امنيت قرار گيرد و قطعنامه‌اي را به‌عنوان ضميمه به آن اضافه کنيد، بايد مفاد آن با توافق با تهران باشد. اين موضوع بسيار مهم است که براي اولين‌بار در تاريخ شوراي امنيت، کشوري غير‌عضو با اعضاي این شورا در مورد تک‌تک کلمات متن قطعنامه مذاکره کرده است.» اين موضوع نشان‌دهنده آن است که در سطح ديپلماتيک و سياست خارجي، برجام توان و موقعيت بسيار مناسبي را در اختيار ايران قرار داد. اين مسئله که ايران به‌عنوان اولين کشور غير‌عضو در شوراي امنيت در صدور يک قطعنامه و تنظيم مفاد آن، نقشی مستقيم را داشته بايد به‌عنوان دستاوردي بزرگ قلمداد کرد که قابل چشم‌پوشي نيست.

دستاوردهاي ديپلماسي اقتصادي پسابرجامي تهران در سال 1395

يکي ديگر از ابعاد در سياست خارجي و عرصه ديپلماسي کشورمان در سال 1395 که با توجه به برجام بايد به آن توجه داشت، عرصه ديپلماسي اقتصادي است. در سال 1395، يک تحول چشمگير را در عرصه سياست خارجي کشورمان مي‌توان مشاهده کرد و آن‌هم عبارت بود از ‌گذار محدود از ديپلماسي امنيتي به ديپلماسي اقتصادي. واقعيت آن است که با مديريت محمدجواد ظريف در عرصه سياست خارجي، تحول بزرگي اتفاق افتاد و تهران به اين مسئله توجه زيادي داشت که اگر مي‌خواهيم تهديدات امنيتي از ايران دور شوند و جهان با خواسته‌هاي تهران همراهي کند، ضروري است که عرصه ديپلماسي اقتصادي کشورمان فعال‌تر شود و بيش از هر امري بايد وارد تجارت، بازرگاني و امور اقتصادي با ديگر کشورها شويم. در واقع، سطح گسترده مناسبات اقتصادي و افزايش توانمندي تجاري و بازرگاني ايران، تضميني براي حفظ امنيت و افزايش توان سياسي ايران است. در اين ارتباط، بيش از همه بايد به دستاوردهاي اقتصادي برجام توجه کرد.

دراين‌زمينه، مجيد تخت‌روانچي در مصاحبه اختصاصي خود با «وقايع‌اتفاقيه» گفت: «دستاوردهاي اقتصادي برجام باوجود برخي کاستي‌ها، چشمگير بوده است. اولين دستاورد برجام را مي‌توان در زمينه صدور نفت دانست؛ همان‌گونه که مي‌دانيم، زماني که وارد مذاکرات برجام شديم، با فضايي مواجه بوديم که بر‌اساس آن، برنامه رساندن صادرات ايران از طريق تحريم‌ها به صفر پيگيري مي‌شد. ممکن است اين را مطرح کنند که طرح تحريم ۲۰ درصد از صادرات نفت ايران در هر ۶ ماه يک‌بار به نتيجه نمي‌رسيد اما در عمل شاهد اين مسئله بوديم و نمي‌توانستيم به پول فروش نفت به‌طور مستقيم دسترسي داشته باشيم؛ در نتيجه مجبور بوديم از کشورهایی که به آنها نفت می‌فروختیم، کالا بخريم. در واقع، روند تحريم‌ها به گونه‌اي بود که در مدت دو سال‌ونيم، صادرات نفت ايران به حدود ۲۰۰ هزار بشکه مي‌رسيد. بعد از برجام، ما اکنون به وضعيت قبل از برجام برگشته‌ايم و در سطح جهاني به‌طور مستقیم به پول‌هاي حاضر از فروش دسترسي داريم. اين يک پرسش است که آيا ايران به پول نفت دسترسي دارد يا خير؟ بله، ما به پول نفت دسترسي داريم و از طريق بانک مرکزي، مبالغ ارسال مي‌شود.»

همچنين، تخت‌روانچي در بخشي ديگر از اظهارات خود، در ارتباط با دستاوردهاي اقتصادي برجام براي کشورمان در حوزه غير‌نفتي به «وقايع‌اتفاقيه» گفت: «علاوه بر فروش نفت، در حوزه حمل‌و‌نقل نيز برجام دستاوردهاي مهمي داشته است. حتي اگر خريد و ورود هواپيماهاي ايرباس را کنار بگذاريم، بايد به حوزه کشتيراني توجه داشته باشيم. واقعيت اين است که در دوران تحريم‌ها، يکي از اهداف، تحت فشار قراردادن ايران در زمينه حمل‌و‌نقل و به‌طور خاص، کشتيراني ايران بود و همين موضوع را در آن دوران به شوراي امنيت ارجاع دادند و اين نهاد بود که در‌اين‌زمينه بر ايران اعمال تحريم کرد. بعد از برجام، کشتيراني براي ايران آزاد شده، بيمه کشتي‌ها صادر شده و کشتي‌هاي کشورمان به سواحل مختلف دنيا سفر مي‌کنند. اين مسئله فقط مربوط به سفر ايران به يک کشور يا منطقه ديگر نيست بلکه کشتي‌های ما درحال‌حاضر مي‌توانند از يک منطقه به منطقه ديگر جهان سفر کنند. واقعيت آن است که وضعيت صنعت کشتيراني ما بسيار مناسب است و حتي مي‌توانيم در اين صنعت در جهان وارد رقابت شويم. همچنين در ديگر زمينه‌ها همانند بيمه، پتروشيمي و... برجام، دستاوردهايي را داشته است.»

معاون اروپا و آمريکاي وزارت امورخارجه در ادامه خاطرنشان کرد: «با اين وجود در شرايط کنوني، با يک مشکل اساسي روبه‌رو هستيم و آن‌هم عبارت است از: بحث بانکي؛ در زمينه اين موضوع، بانک‌های بزرگ و نه بانک‌های کوچک و متوسط، هنوز وارد معامله با ايران نشده‌اند. برخي‌ها اين را مطرح مي‌کنند که هنوز درآمدهاي نفتي و صادراتي ايران از طريق صرافي‌ها انجام مي‌گيرد اما اين‌گونه نيست. بله، در دولت قبلي از طريق صرافي‌ها، اين‌کار انجام مي‌شد ولي در شرايط کنوني، ما اين وضعيت را نداريم؛ البته کارهاي خود را از طريق بانک‌هاي کوچک و متوسط انجام مي‌دهيم. هرچند در چند وقت اخير، بانک مرکزي ايران، سفرا و مقامات اقتصادي ايران با بانک‌هاي بزرگ، مذاکرات و ارتباطاتي داشته‌اند اما هنوز اين بانک‌ها نگران‌ هستند. آنها به ما گفته‌اند که به‌دليل تحريم‌هاي اوليه آمريکا که در گذشته آنها جريمه شده‌اند، نگران هستند که تعامل با ايران در نتيجه تحريم‌هاي ثانويه آمريکاست که در نتيجه برجام لغو شده يا در چارچوب تحريم‌هاي اوليه قرار مي‌گيرد.»

خاورميانه؛ بُرد استراتژيک ايران در کانون‌هاي بحران

مهم‌ترين حوزه موردتوجه در سياست خارجي و عرصه ديپلماسي کشورمان در سال 1395، خاورميانه بوده است. سال 95 را مي‌توان سال دستاوردهاي بزرگ يا بُردهاي استراتژيک ايران در کانون‌هاي بحران خاورميانه دانست. در يک سال گذشته، شاهد به‌ثمر نشستن راهبرد کشورمان در چند سال گذشته در مقابله با نيروهاي راديکال و افراط‌گرا در منطقه بوديم. در سال 95، کشور عراق با حمايت‌هاي بي‌دريغ ايران به پيروزي بزرگ بر داعش نزديک شد. در لبنان، ميشل عون با حمايت‌هاي حزب‌الله و ايران به پيروزي رسيد. در يمن، قدرت جنبش انصارالله که مورد حمايت ايران نيز هست، تثبيت شد؛ به‌گونه‌اي که هرگونه سناريويي براي آينده يمن، بدون احتساب نقش مردم اين کشور، قابليت اجرايي‌شدن ندارد. در بزرگ‌ترين بُرد استراتژيک ايران در منطقه، نيروهاي بشار اسد در سوريه موفق شدند که در عرصه ميداني، پيروزي‌هاي بزرگي را کسب کنند. کنترل شهر استراتژيک حلب و تحميل شکست بزرگ بر معارضان حکومت مرکزي، بزرگ‌ترين بُردي بود که تهران در تحولات يک‌سال اخير منطقه کسب کرد اما اين بُردهاي استراتژيک، بدونِ واکنش نبود. مقامات عربستان‌سعودي، ترکيه، اسرائيل و برخي از کشورهاي عربي با بزرگ‌نمايي در تحولات، ايران را به‌عنوان تهديدي براي نظم منطقه‌اي قلمداد کردند. آنها با مطرح‌کردن اين موضوع که تهران در حال فتح پايتخت کشورهاي عرب منطقه است، شيعه‌گري را هم‌چون تهديدي براي امنيت خود خطاب کردند. در همين‌راستا، بعد از روي‌کارآمدن ترامپ در آمريکا، اين کشورها به‌شکل جدي طرح مقابله با ايران را در قالب يک ائتلاف پيگيري کردند که بعدها موسوم به ائتلاف عربي - عبري شد. با تمامي اين تفاسير، سال 1395 را مي‌توان يکي از موفق‌ترين سال‌هاي به‌ثمرنشستن راهبردها و سياست‌هاي خارجي کشورمان در منطقه ارزيابي کرد.

روسيه؛ بهار مناسبات راهبردي ميان تهران و مسکو

هرچند، در سال‌هاي گذشته ميان ايران و روسيه، سطحي گسترده از مناسبات سياسي و همکاري‌هاي اقتصادي وجود داشته است اما در سال 1395، متعاقب توافق برجام، روابط ميان دو کشور در مسيري قرار گرفت که مي‌توان از آن به‌عنوان بهار تهران - مسکو ياد کرد. در يک‌سال گذشته در مهم‌ترين رويداد ميان دو کشور، اجازه محدود و مشروط استفاده از پايگاه‌ هوايي نوژه براي حملات جنگنده‌هاي روس به مواضع دشمنان ايران، روسيه و حکومت مرکزي داده شد. اين اقدام را مي‌توان بسيار مهم و تاريخي قلمداد کرد که نشانگر عمق روابط استراتژيک ميان دو کشور بود؛ علاوه براين در ارتباط با سوريه، فتح بزرگ حلب با همکاري قابل‌توجه ميان ايران و روسيه نشان داد که تا چه اندازه همکاري و هماهنگي ميان دو کشور، برجسته است. همچنين، در مذاکرات آستانه و ايجاد توافق آتش‌بس ميان جناح‌هاي درگير در بحران سوريه در 30 دسامبر 2016، نمايان شد که مناسبات تهران و مسکو در بالاترين سطح خود بوده و مي‌توان در آينده، چشم‌اندازي روشن را براي آن متصور شد. علاوه براين، ديگر بُعدي که نشانگر اتحاد استراتژيک ميان تهران و مسکو در سال 95 بود، در ارتباط با حمايت‌هاي بي‌دريغ مقامات سياسي روس از حفظ برجام بوده است. در مجموع، با نگاه به سطح روابط و زمينه‌هاي همکاري و همگرايي ميان ايران و روسيه در سال 95، مي‌توان اين سال را موفق‌ترين و گرم‌ترين سال روابط ميان دو کشور دانست.

شرق آسيا؛ بررسي يک سال ديپلماسي فعال و پوياي ايران

علاوه بر خاورميانه، روسيه و اروپا، ديپلماسي کشورمان در ارتباط با شرق آسيا در سال 1395 فعال بود و مجموعه‌اي از اقدامات مثبت را انجام داد. واقعيت آن است با وجود نبود ارتباطات گسترده ميان ايران با کشورهاي حوزه آسياي‌شرقي در چند دهه گذشته، در يک‌سال اخير بعد از برجام، زمينه‌هاي مناسبي براي همکاري‌های اقتصادي ميان تهران با کشورهاي اين حوزه فراهم شده است. در اين ميان، مناسبات ميان ايران با چين، کره‌جنوبي و ژاپن مي‌تواند در آينده رشد قابل‌توجهي داشته باشد. به‌طور کلي در سال 1395، سياست خارجي کشورمان در اين منطقه فعال بود. براي نمونه، حجم تبادلات تجاري ايران با چين در يک‌سال گذشته به بالاترين سطح در تاريخ روابط اقتصادي دو کشور رسيد. حجم تبادلات دوجانبه ميان دو کشور در اين سال، بالغ بر 66. 35 ميليون تن رسيد و اين مهم باعث شد تا چين، اولين شريک تجاري کشورمان لقب بگيرد. همچنين، در ارديبهشت سال 95، پارک گئون هي، رئيس‌جمهوري وقت کره‌جنوبي، در رأس بزرگ‌ترين هيأت سياسي و اقتصادي به ايران عزيمت کرد. دو کشور هرروز شاهد توسعه مناسبات در عرصه‌هاي مختلف بوده‌اند. علاوه‌براين دو کشور، ظريف، نقشي قابل‌توجه را براي کشور ژاپن قائل است. در سال 1395 و متعاقب امضاي توافق برجام، رغبت توکيو به خريد نفت ايران بيشتر شد؛ به‌گونه‌اي که ايران با حجم بيش از 33 درصدي صادرات نفت به ژاپن، در جايگاه چهارمين تأمين‌کننده نفت اين کشور قرار گرفت.

پاکستان، عرصه فعال ديپلماسي ايراني با همسايه شرقي

در ميان کشورهاي همسايه ايران در سال 1395، به‌جرأت مي‌توان روابط تهران با اسلام‌آباد را فعال‌ترين عرصه دانست. در سراسر سال 1395، مقامات سياسي، کارشناسان مسائل سياسي، رايزن‌هاي فرهنگي، ديپلمات‌هاي فرهنگي و فرماندهان نظامي پاکستان، در قالب گفته‌ها و اظهارات مختلف بر ضرورت گسترش روابط و ايجاد مناسبات با ايران تأکيد کردند. حتي در مقطعي، اين مسئله بسيار مورد توجه قرار گرفت که اسلام‌آباد ميان ايران و عربستان قصد ميانجيگري دارد که با استقبال مقامات سياسي کشورمان مواجه شد. در سال 1395، حسن روحاني، رئيس‌جمهوري کشورمان، دوبار به پاکستان سفر کرد. سفر نخست او در ايام نوروز 1395 و در قالب سفر رسمي دوجانبه انجام شد و سفر دوم هم روزهاي 10 و 11 اسفند جاري با هدف شرکت در سيزدهمين اجلاس سران سازمان همکاري‌هاي اقتصادي «اکو» صورت گرفت. علاوه‌براين دو سفر، روحاني و نواز شريف در مهر سال جاري و در حاشيه نشست مجمع عمومي سازمان ملل در نيويورک، ملاقاتي دوجانبه انجام دادند تا تعداد ملاقات‌هاي سران دو کشور در يک سال، به عدد «سه» و رکوردي کم‌سابقه برسد. علاوه بر ديدار هيأت‌هاي بلندپايه ميان دو کشور در سطح وزارت‌ها و همکاري‌هاي اقتصادي، شاهد همراهي و مناسبات حسنه ميان دو کشور بوده‌ايم. براي نمونه، در مهر 95، محمدجواد ظريف، وزير امورخارجه ايران و سرتاج عزيز، رئيس دستگاه ديپلماسي پاکستان در هفدهمين نشست وزيران امورخارجه جنبش غيرمتعهدها در ونزوئلا ديدار دوجانبه انجام دادند و در ادامه، شاهد سفر سرتاج عزيز به تهران در اسفند سال جاري بوديم. باتوجه به مجموع اين سطح از مناسبات حسنه، روابط ايران با پاکستان را مي‌توان فعال‌ترين عرصه ديپلماسي کشورمان در سال 1395 قلمداد کرد.

ديپلماسي فعال رسانه‌اي و مجازي وزارت امور خارجه

يکي از قابل‌توجه‌ترين اقدامات و کنش‌هاي وزارت‌ امورخارجه در سال 1395 را مي‌توان در ارتباط با ديپلماسي فعال رسانه‌اي و مجازي دانست. از همان ابتداي مذاکرات برجام، توئيت‌هاي خاص محمدجواد ظريف به شهرتي جهاني دست پيدا کرد و سبب شد عنوان ديپلماسي توئيتري به‌شکلي جدي مطرح شود. در يک سال گذشته نيز شاهد تداوم ديپلماسي فعال وزير امورخارجه کشورمان بوده‌ايم. ظريف با معطوف‌کردن توجه خود به ارتباط با رسانه‌ها براي تأثيرگذاري بر افکار عمومي در نشست‌ها و سفرهاي مختلف، ارتباط حسنه و مناسبي را با خبرگزاري‌ها داشت و در هر مکان و زماني که فرصت مهيا بود، مواضع و نقطه‌نظرهاي ايران را در سطحي جهاني مطرح کرد که با استقبال و بازتاب مناسب رسانه‌ها نيز مواجه شد. براي نمونه، در کنفرانس امنيت مونيخ، ظريف علاوه بر مذاکره با مقامات سياسي کشورهاي مختلف، چند مصاحبه را با خبرگزاري‌های مهم جهاني داشت؛ علاوه براين، در قالب توئيت‌هاي خاص خود نسبت به مواضع رهبران ديگر کشورها در کنفرانس امنيت مونيخ واکنش نشان داد.

علاوه بر سکاندار وزارت امورخارجه در اين عرصه بايد به نقش بهرام قاسمي، سخنگوي وزارت امورخارجه نيز اشاره داشت. بهرام قاسمي که از 30 خرداد 1395 به‌عنوان سخنگوي وزارت امورخارجه برگزيده شد، با متمرکزکردن ارتباطات رسانه‌اي، در قالب شبکه‌هاي اجتماعي و نشست‌هاي هفتگي با خبرنگاران در زمينه ديپلماسي رسانه‌اي، بسيار فعال بود. به‌ويژه قاسمي در ارتباط با مقولات مختلف به‌شکل روزانه به مواضع و موضوعات مرتبط با ايران در عرصه سياست خارجي پاسخ‌هاي رسمي مي‌دهد که در نوع خود بي‌سابقه است. هر چند وزارت‌ امورخارجه اين نقش را در سال 1395 به‌خوبي ايفا کرده است اما نبايد رويکرد فعال رسانه‌اي حسن روحاني، رئيس‌جمهوري کشورمان را ناديده گرفت. حضور رئيس‌جمهوري به شکل چشمگير در نشست‌هاي رسانه‌اي و پاسخگويي به ضديت‌هاي داخلي و خارجي کشورهاي ديگر، بسيار قابل‌توجه است. در سال 1395، «ديپلماسي لبخند» رئيس‌جمهوري ايران مي‌تواند به اصطلاحي مهم در واژگان ديپلماتيک و سياسي کشور تبديل شود. در مجموع، سال 1395 را در عرصه سياست خارجي مي‌توان سالي براي چيدن ميوه‌هاي برجام قلمداد کرد.

http://www.vaghayedaily.ir/fa/News/62915

ش.د9504408

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات