دور اول انتخابات ریاستجمهوری فرانسه با رسیدن «امانوئل ماکرون» و «مارین لوپن» به دور دوم در حالی پایان یافت که کاندیدای دو حزب اصلی برای اولین بار در تاریخ جمهوری پنجم از صعود به مرحله بعد بازماندند. در این دور از انتخابات کاندیدای ائتلاف چپ «ژاک لوک ملانشون» نیز بهعنوان پدیده این دوره از انتخابات با کسب بیش از ١٩ درصد رقابت تنگاتنگی را برای رسیدن به مرحله دوم داشت که بنا بر دلایلی ناکام ماند.
جناح راست حزب سوسیالیست اولاند–والس که از کاهش اعتبار و شکست قطعی خود در انتخابات ریاستجمهوری این دوره مطمئن بودند، از یک سال پیش با سرمایهگذاری روی امانوئل ماکرون، وزیر اقتصاد دولت خود بهعنوان یک کاندیدای مستقل، جایگاهی را شکل دادند که بخشی از آرای اپوزیسیون را در سبد رأی کاندیدایی تضمین کنند که هم از طیف آنان بود و هم بسیاری میپنداشتند او نماینده مستقلی است که خواهان تغییرات بزرگ است.
پیروزی ماکرون در دور اول حاصل همین بازی زیرکانه جناح راست حزب سوسیالیست بود و هماکنون تقریبا مشخص شده است پیروزی «بنوا آمون» در رقابتهای مقدماتی درونحزبی هم تابع همین بازی رقم خورده است. دلیل این موضوع هم در حمایت تقریبا تمام الیگارشی حزب سوسیالیست از جمله اولاند و والس از ماکرون در همان دور اول بود که با نقض اصول تشکیلاتی و پرنسیبهای حزبی بنوا آمون را ترک کردند و به اردوی او پیوستند.
شاید گفته شود پیروزی بنوا آمون در رقابتهای درونحزبی طبق معیارهای مرسوم رقم خورده است و هیچ طراحی از پیش تعیینشده در این بازی دخیل نبوده است. اما هماکنون که هیجانها و تلاطمهای اولیه فرونشسته است با رجوع به شواهد موجود مشخص میشود که از همان ابتدا گویا قرار نبود جناح راست و اصلی حزب سوسیالیست با کاندیدای مشخص در دور اول شرکت کند.
در رقابتهای درونحزبی در مرحله اول روز ٢٢ ژانویه بین هفت نامزد سوسیالیست انجام شد که همگی به غیر از بنوا آمون در جناح راست و میانه حزب بودند که در پایان رأیگیری والس و آمون بیشتر از دیگران موفق به کسب رأی شدند و مطابق ضوابط حزبی به دور دوم راه یافتند. نکته جالب دراینمیان رأی جمعی جناح راست و میانه حامی وضع موجود بود که نزدیک به دوسوم آرای ریختهشده به صندوق را شامل میشد. اما در دور دوم اتفاقی افتاد که شاید برای بسیاری غافلگیرکننده بود ولی امروز با توجه به کوچ بسیاری از سوسیالیستها به اردوی ماکرون در همان زمان نشانههای یک «خط موازی» بین الیگارشی حزب سوسیالیست و کمپین ماکرون را میتوان مشاهده کرد.
حقیقت همیشه همان چیزی نیست که در عالم واقع به نظر میآید و این موضوع در حوزه سیاست از اهمیت بیشتری برخوردار است. حالا اگر به صحنه انتخابات دور اول فرانسه نگاه کنیم دو وجه از حقیقت نشان داده میشود که با تغییر در نحوه بازی حزب سوسیالیست تمام قاعده بازی و نتیجه کنونی را بدون شک دگرگون میکرد. در حالت اول اگر طبق پیشبینیها و تصمیم جمعی ارکان حزبی در تجمیع آرای جناح راست درون حزب، آمانوئل والس بهعنوان کاندیدای اصلی وارد میدان رقابت میشد هرچند او به واسطه سقوط اعتبار حزب سوسیالیست توان کسب رأی در مرز ٢٠ درصد را نداشت اما میتوانست حدود هشت تا ١٠ درصد آرای کنونی ماکرون را به خود اختصاص دهد و او را نیز از رسیدن به دور دوم باز دارد.
همچنین در حالت دیگر به دلیل اینکه جناح چپ حزب سوسیالیست بهشدت از وضع موجود و بهویژه دوران نخستوزیری والس ناراضی بود، بسیاری از آنان به او رأی نداده و بدون تردید به سمت اردوی ملانشون میرفتند. نکته با اهمیت موضوع دقیقا در همین است که در این شرایط دوقطبی راست افراطی (لوپن) و چپ رادیکال (ملانشون) در دور دوم اتفاق میافتاد؛ درست همانگونه که اولاند در آخرین پیام خود خطاب به مردم فرانسه بهصراحت میگوید: «رسیدن ملانشون و لوپن به دور دوم بزرگترین خطری است که سیستم را تهدید میکند».
هماکنون در دور دوم رقابت بین امانوئل ماکرون، نماینده حفظ وضع موجود و نئولیبرالیسم، از یک طرف و مارین لوپن، نماد ملیگرایی افراطی فرانسه، از طرف دیگر رقم خورده است. حمایت یکجانبه احزاب سیستمی از ماکرون و ترساندن مردم از هیولای لوپن همان قاعده بازی است که از ابتدا در سناریوی جناح راست حزب سوسیالیست تعیین شده است. حتی بنوا آمون که سرسختانه از مذاکره حول ائتلاف با ملانشون سر باز زد، اولین کسی بود که چند دقیقه بعد از اعلان اولیه شمارش آرا، قاطعانه از ماکرون حمایت کرد و به دنبال او سریال حمایتها از دو حزب اصلی سوسیالیست و جمهوریخواهان و بسیاری از شخصیتهای سیاسی هم به طرف «پسرک طلایی» سیستم و پاسدار حفظ وضع موجود به راه افتاد.
این سیستم ترکخورده جمهوری پنجم دوباره میخواهد سناریوی سه دوره قبل را تکرار کند که در دوقطبی «ژان ماری لوپن» پدر با «ژاک شیراک» حامی نظم موجود همه احزاب و مردم را پشتسر شیراک بهصف کرد. اختلاف آرای شیراک با ٨٢ درصد در مقابل آرای ١٨ درصدی ژان ماری لوپن در آن دوره چراغ سبز و چک سفیدی بود که به نئولیبرالیسم فرانسوی داده شد که امروز نتایج مخرب آن را میتوان مشاهده کرد. در وضعیت کنونی که هر دو کاندیدای دور دوم «تجسم فاجعه» در قالب تثبیت وضع موجود حتی در قالب راستگراتر از دولت اولاند و همچنین راست افراطی است، این نظر ژاک لوک ملانشون مبنیبر عدم حمایت از این دو کاندیدا بهترین واکنش و موضعگیری بوده است.
فرانسه برعکس آمریکا دارای یک تاریخ غنی سیاسی و میراثدار «انقلاب کبیر» و جنبش «کمون پاریس» است و هیچ نیرویی از جمله مارین لوپن قادر نخواهد بود نوعی از «ترامپیسم» آمریکایی را در این کشور پیاده کند. به همین دلیل ناراضیان از وضع موجود میتوانند ضمن پشتکردن به هر دو کاندیدای نامطلوب فعلی یک مبارزه مدنی منفی را برای هشدار و اصلاح سیستم موجود مدنظر قرار دهند. عدم استقبال رأیدهندگان در دور دوم برای رفتن پای صندوق رأی برای انتخاب بین «بد» و «بدتر» و همچنین نزدیکی آرای این دو کاندیدا، یک پیروزی برای منتقدان و مخالفان وضع موجود خواهد بود که در آینده به دلیل درپیشبودن انتخابات پارلمانی فرانسه در ماه ژوئن میتواند بسیاری از سیاست و برنامههای نئولیبرالیستی و راست را مورد تهدید جدی قرار دهد.
http://www.sharghdaily.ir/News/120437
ش.د9600156