تاریخ انتشار : ۰۶ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۸  ، 
کد خبر : ۳۰۱۳۹۹

نفت، زنگنه و انتخابات ۹۶

پایگاه بصیرت / حمیدرضا شکوهی

(روزنامه مردم‌سالاري ـ 1396/02/27 ـ شماره 4318 ـ صفحه 13)

انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ در پیش است و شور انتخاباتی همه جای کشور را فرا گرفته است. نفت هم از این قاعده مستثنی نیست. در نگرش به نفت در دولت تدبیر و امید، دو دیدگاه را باید تفکیک کرد. دیدگاهی که دستاوردهای نفت را از بیرون رصد می‌کند و دیدگاه دیگری که نفت را از درون می‌بیند. دیدگاه اول مربوط به کارشناسان و صاحبنظران و متخصصان حوزه نفت و تا حدی هم افکار عمومی‌است و دیدگاه دوم، مربوط به کارکنان صنعت نفت، اعم از رسمی‌و قراردادی و پیمانی.اجازه دهید ابتدا کمی‌به عقب برگردیم. زمانی که دکتر حسن روحانی رییس جمهور شد و نوبت به انتخاب کابینه رسید، اجماع بی‌سابقه‌ای روی بیژن زنگنه از سوی نفتی‌ها و غیرنفتی‌ها ایجاد شده بود تا او به عنوان سکاندار وزارت نفت انتخاب شود. او البته پس از انتخابات ۸۸، به کل کنار رفته و حاشیه‌نشین شده بود. اما حالا دولت در شرایط سخت تحریم به او نیاز داشت. زنگنه آمد و تخریب‌ها علیه او، پیش از آنکه برای کسب رای اعتماد به مجلس برود آغاز شد. پرونده‌هایی مثل کرسنت و استات اویل که درباره آنها فسادی در مورد زنگنه اثبات نشده بود دوباره توسط مدعیان اصولگرایی باز شد تا اثبات شود که آنها نگران فساد نیستند، بلکه نگران قدرت گرفتن جناح مقابلند و به خاطر همین تا نوبت به وزارت زنگنه رسید به یاد این پرونده‌ها افتادند! اما زنگنه به مجلس رفت و با دفاعیات خودش و رییس جمهور که به صراحت گفت کسی را جز زنگنه برای تصدی وزارت نفت ندارد، برای سومین بار وزیر نفت شد. اجماع نفتی‌ها روی زنگنه، حتی طیف جنوب که در دولت اصلاحات با او همراه نبودند، فرصت خوبی برای زنگنه فراهم ساخت تا اهدافش را به پیش ببرد.

تلاش برای لغو تحریم‌ها، از شهریور همان سال ۹۲ و در سفر روحانی به سازمان ملل آغاز شد. انتظار این بود که تحریم‌ها ظرف مدت یک سال بشکند. اما طومار در هم پیچیده ای که از دولت قبل به ارث رسیده بود، مذاکرات را طولانی‌تر کرد. شاید نخستین اشکالی که از بیرون به زنگنه می‌گرفتند همین از دست دادن فرصتها در دوران مذاکرات هسته‌ای بود. اما در همان زمان، علیرغم آنکه امکان جذب سرمایه‌گذار خارجی وجود نداشت، پروژه‌ها اولویت‌بندی شد و پروژه‌های رویایی و نیمه کاره ای همچون فازهای ۳۵ ماهه پارس جنوبی که طنز تلخ روزگار احمدی‌نژادی‌ها بود، کنار گذاشته شد تا امکانات محدود مالی و تجهیزاتی روی پروژه‌هایی متمرکز شود که پیشرفت بیشتری داشتند. اینگونه بود که ۵ فاز پارس جنوبی به طور کامل – و نه نیمه کاره – تا پایان این دولت افتتاح شد. سایر پروژه‌ها هم با تزریق منابع مالی که البته با دشواری‌هایی هم همراه بود به مرور تکمیل شد. هرچند نقایص برخی پروژه‌ها به دلیل عدم امکان بهره‌گیری از تجهیزات پیشرفته برندهای معتبر اروپایی، موجب رکود در برخی بخش‌های پروژه‌ها می‌شد. اما روند تکمیل و پیشرفت پروژه‌ها بویژه در پارس جنوبی، میادین نفتی غرب کارون و همچنین آغاز برداشت از لایه نفتی پارس جنوبی بسیار مثبت بود.

آرزوی برداشت برابر روزانه گاز با قطر از میدان مشترک، آرزویی بود که باید ده سال پیش برآورده می‌شد ولی به مهر دولت مهرورز، سالها به تاخیر افتاد! اما نقطه اوج عملکرد زنگنه را در افزایش تولید نفت باید دید. او بارها و بارها اعلام کرد که با لغو تحریم‌ها، ایران بلافاصله به بازار جهانی نفت بازمی‌گردد و حتی سقوط قیمت نفت به دلیل مازاد عرضه هم مانع از عقب نشینی زنگنه از موضع خود نشد. منتقدانش می‌گفتند اعلام چندباره بازگشت ایران به بازار نفت، باعث سقوط قیمت می‌شود اما زنگنه معتقد بود با این اقدام بازار را در مقابل شوک ورود ناگهانی نفت ایران پس از تحریم، واکسینه می‌کند که گذشت زمان، ادعای زنگنه را اثبات کرد. تولید نفت ایران افزایش یافت و از آن مهمتر، به خوبی جذب بازار شد بدون آنکه قیمت نفت کاهش یابد. این بزرگترین دستاورد زنگنه بود، هرچند هنوز به آن نقطه ای که در سال ۸۴ وزارت نفت را ترک کرده بود نرسیده ایم و با تولید ۴ میلیون و ۲۵۰ هزار بشکه در روز که رکورد تولید نفت ایران پس از پیروزی انقلاب است اندکی فاصله داریم. البته از آن سو قراردادهای نفتی که ابتدا IPC نام داشت و بعد، بیع متقابل تکامل یافته نام گرفت به سرانجام نرسید و به امضای چندین تفاهمنامه محدود ماند که هنوز به قرارداد تبدیل نشده اند. تاخیر در لغو تحریمها و بازگشت شرکتهای خارجی به میز مذاکره، فشارهای داخلی منتقدان قراردادها که اصلاح و نهایی شدن آن را طولانی کرد، نتیجه غیرمنتظره انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و اظهارات تند ترامپ علیه برجام و در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری ایران، سرمایه گذاران را برای بازگشت به صنعت نفت ایران با صبر و انتظار همراه ساخت.

عدم امضای قراردادهای نفتی را می‌توان به عنوان مهمترین انتقاد منتقدان زنگنه ارزیابی کرد. اما پیش‌بینی می‌شود در صورت تداوم دولت فعلی و رفع تردید سرمایه گذاران از رویکرد دولت آتی حاکم بر ایران، شاهد روند شتابان بازگشت سرمایه گذاران خارجی به صنعت نفت ایران خواهیم بود. اما از منظری درونی، برخی معتقدند تمرکز زنگنه بر حوزه بین‌الملل موجب شد آنگونه که شایسته است مشکلات و نیازهای کارکنان صنعت نفت مورد توجه قرار نگیرد. مشکلات کارکنان رسمی‌و قراردادی، مشکلات دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه صنعت نفت و ... همگی از جمله مسایلی بود که از نیمه فعالیت زنگنه، با صدای بلندتری به گوش رسید.

شاید از این منظر که زنگنه یک نفتی باسابقه بود نفتی‌ها از او انتظاری بیشتر داشتند. او یکبار در برنامه‌ای تلویزیونی به کاستی‌های کارکنان صنعت نفت اعتراف کرد و گفت که آنگونه که شایسته بوده نتوانسته حق زحمات آنها را ادا کند. البته اختلاف نظرهایی هم وجود داشت. او درباره روند جذب نیرو در نفت به دلیل تورم نیرو که حاصل استخدام‌های بی‌رویه در دولت قبل بود انتقاداتی مطرح می‌کرد. اما با این وجود در یک سال اخیر، تلاشهای متعددی همچون تغییر در بخش منابع انسانی و تزریق منابع مالی بیشتر برای رسیدگی به کارکنان صورت گرفت تا رضایت کارکنان نفت تا حدی جلب شود. هرچند حجم انتظارات بالا بود و منابع مالی که بارها زنگنه بابت کمبود آن به دلیل پرداخت منابع مالی پرداخت یارانه نقدی به مردم توسط نفت یا بردن پول نفت توسط بابک زنجانی گلایه کرده بود، به حدی نبود که انتظارات را برآورده کند. با این وجود، هر چند اندکی دیر، ولی به هر حال در یک سال اخیر گام‌های بلندی برای کارکنان صنعت نفت که موفقیت‌های صنعت نفت بدون تلاش آنها حاصل نمی‌شد برداشته شده که نویددهنده جبران برخی کاستی‌های گذشته و بهبود شرایط در اینده نزدیک است. طبیعتا ارزیابی عملکرد زنگنه در چهار سال اخیر، در این مختصر امکان‌پذیر نیست. طبیعتا عملکرد زنگنه هم مانند هر وزیری در چهار سال اخیر بی‌اشکال نیست.

شاید بالا بودن حجم توقعات از زنگنه که پس از هشت سال بی‌ثباتی در نفت، به عنوان مدیری باسابقه بر صندلی وزارت تکیه زده بود و برآورده نشدن برخی از آنها، در بروز برخی انتقادات بی‌تاثیر نبود. اما انصاف نیست اگر عملکرد مثبت زنگنه را در افزایش تولید در بخش‌های مختلف بویژه بازگشت قدرتمندانه ایران به بازار جهانی نفت و افزایش تاثیرگذاری آن در اوپک نادیده بگیریم. معدل کارنامه زنگنه در دولت یازدهم، شاید بیست نباشد، اما معدل قابل قبولی است که نویدبخش روزهای بهتری می‌تواند باشد. صنعت نفت نیازمند ثبات است و این ثبات، نه به معنای عدم تغییر مدیران، بلکه به معنای ثبات تصمیمات و سیاستهاست که به اعتقاد من، در صورت تداوم ریاست جمهوری دکتر حسن روحانی، چه زنگنه باشد و چه نباشد، این ثبات آرامش‌بخش و امیدوارکننده که به صنعت نفت بازگشته، با تقویت نقاط قوت و رفع کاستی‌ها، حفظ خواهد شد. اعتقاد دارم و بر این اعتقادم استوارم که رای به روحانی در انتخابات ۹۶ می‌تواند نویدبخش آینده‌ای روشنتر، باثبات‌تر و امیدبخش‌تر برای صنعت نفت باشد. چراکه روحانی هم همانند زنگنه نفت را به خوبی می‌شناسد و این را نه تنها در عملکردش، بلکه در مناظره‌ها و برنامه‌های انتخاباتی خود هم اثبات کرد چراکه تنها کاندیدایی بود که بدون شعار و کلی‌گویی و ارائه اطلاعات غلط، شرایط صنعت نفت را ترسیم کرد.

http://www.mardomsalari.net/4318/page/13/13373

ش.د9600219

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات