تاریخ انتشار : ۰۷ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۴۳  ، 
کد خبر : ۳۰۱۴۴۲

پيروزي روحاني، پيروزي ديپلماسي خردگرا

پایگاه بصیرت / مجيد تفرشي/ تاريخ‌نگار و تحليلگر امور بين‌المللي

(روزنامه اعتماد ـ 1396/02/31 ـ شماره 3812 ـ صفحه 10)

دومين پيروزي تاريخي حسن روحاني در انتخابات اخير رياست‌جمهوري ايران، تاييدكننده ديپلماسي خردگرا و راهبردي ايران در بعد رسمي و كلاسيك، طي چهار سال گذشته است. اكثريت مردم ايران با انتخاب سرنوشت‌ساز خود نشان دادند كه راه دورانديش، خردمند و تنش‌زدا، در ديپلماسي دولت روحاني را تاييد كرده و تمايلي به بازگشت به دوران انزوا و انفعال ديپلماتيك كشورشان را ندارند. تجربه چهارساله دستگاه ديپلماسي روحاني اگرچه داراي نقاط ضعف و موارد قابل بحثي بوده، ولي بي‌گمان و در مجموع و با توجه به تجربه هشت سال قبل از آن، ماموريت پيچيده حل و فصل پرونده هسته‌اي و ابعاد مختلف دشواري‌هاي ديپلماتيك منطقه‌اي و جهاني، مي‌توان به كارنامه سياست خارجي دولت روحاني نمره كاملا قبول، مثبت و درخشان داد. در طول چهار سال نخست عمر دولت روحاني، ايران توانست ضمن ترميم تخريب‌هاي سياست خارجي سال‌هاي ١٣٨٤ تا ١٣٩٢، به تدريج روابط خود را با اغلب كشورهاي منطقه، اروپا و ديگر كشورها بهبود بخشد. مذاكرات فشرده و دستيابي به توافق هسته‌اي با شش قدرت بزرگ جهاني، اگرچه دستاوردي بسيار مهم و تاريخي بود، ولي نفس اين مذاكرات و نشستن نمايندگان ايران در برابر نمايندگان همه قدرت‌هاي بزرگ جهان، به تنهايي نشانگر عظمت و اقتدار سياست خارجي ايران بود. اهميت همين مذاكرات برابر و رويارو بود كه موجب افزايش خشم و حسد حاكمان رقباي منطقه‌اي، به خصوص پادشاهي سعودي و بدخواهان سنتي، به خصوص رهبران اسراييل شد. اين در حالي بود كه اگر غرض و مرضي در كار نبود، اين عناصر قاعدتا بايد از پيمان هسته‌اي و توافق بر سر صلح آميز بودن برنامه هسته‌اي ايران خوشال مي‌شدند، ولي برعكس رسيدن ايران و شش قدرت جهاني به يك توافق جدي، آتش خشم و حسد اين رقبا و بدخواهان را شعله ورتر كرد.

در واقع بدخواهان و رقباي منطقه‌اي و جهاني ايران اميدوار بودند كه با عدم انتخاب مجدد روحاني، بار ديگر شرايط براي تضعيف سياست خارجي ايران و رسيدن دوباره به ائتلاف ضدايراني فراآتلانتيكي و گسترش ايران‌هراسي و ايران‌ستيزي در جهان مهيا شود. اين مذاكرات و نتايج مهم آن مسلما دستاورد بزرگ و تاريخي براي ايران و جهان بود، ولي در چهار سال دوم دولت روحاني نمي‌توان صرفا به اين توفيق مهم بسنده كرد و از تداوم و تصحيح سياست خارجي ايران صرف نظر كرد. اكنون زمان آن رسيده كه ايران در عرصه‌هايي چون روابط با همسايگان و فراتر از آن، سياستي فعال‌تر و پرتحرك‌تر در پيش گيرد. واقعيت اين است كه دولت روحاني هر چه در عرصه كلاسيك ديپلماتيك موفق و فعال عمل كرده، در عرصه ديپلماسي عمومي/ ديپلماسي مردم Public Diplomacy محور چندان كارآمد عمل نكرده است. واقعيت اين است كه دستگاه ديپلماتيك ايران به طور سنتي و از ديرباز در برابر هرگونه تلاش مستقل در زمينه ديپلماسي عمومي موضع داشته و منفي رفتار كرده است. عرصه ديپلماسي عمومي، قلمرويي است كه امروزه همه دولت‌ها در سراسر جهان به آن نياز داشته و از دانش، تجربه و امكانات مستقل وفادار در اين عرصه بهره مي‌جويند. تجربه نشان داده كه در بسياري از موارد، در تعامل گسترده و عميق با چهار بعد سياستگران، نخبگان، رسانه‌ها و افكار عمومي در كشورها و مناطق ميزبان و هدف، دولت‌ها نه مي‌توانند و نه بايد درگير جدي اين موارد و پروژه فتح و قلوب و اذهان در سپهر جهاني شوند.

واقعيت اين است كه ايران در عرصه ديپلماسي عمومي و تعامل با چهار عرصه ذكر شده، نسبتا ضعيف عمل كرده و نتوانسته از فرصت‌هاي پيش رو چندان استفاده كند. از سوي ديگر، رايزني‌هاي فرهنگي كشورمان نيز، به جز چند مورد استثنايي، كمك چنداني به حل اين معضل نكرده‌اند. علاوه بر اين مورد، ايران نيازمند توسعه و افزايش انديشكده‌ها و اتاق فكرهاي تخصصي و جدي در امور بين‌المللي است كه بر اساس منويات كشور و نظام، و نه لزوما تحت امر دولت‌ها فعاليت كنند. در حال حاضر با وجود تعدد چنين مراكزي در كشور، به ندرت مي‌توان به موسسات عميق و حرفه‌اي از اين دست با ارتباطات منطقه‌اي و بين‌المللي اشاره كرد. محور ديگري كه نيازمند تقويت فعاليت ديپلماتيك ايران است، ديپلماسي تجاري/ Commercial Diplomacy و گشودن راه‌هاي ديپلماتيك از طريق راه‌هاي تجاري و سرمايه‌گذاري است. ايران در چهار سال نخست دولت روحاني، در ابعادي موفق به جلب تجارت و سرمايه‌گذاري خارجي شده است، ولي هنوز با رسيدن به ابعاد مطلوب و آرماني فاصله بسياري دارد. اگر قرار است كه ايران به جايگاه واقعي و به حق خود در عرصه تجارت و سرمايه‌گذاري جهاني برسد، دستگاه ديپلماسي ايران بايد در اين زمينه فعال‌تر شده و بيش از پيش به كمك ديگر دواير دولتي و خصوصي كشور بشتابد. در اين عرصه نيز ايران تاكنون چندان قوي و كارآمد عمل نكرده و نيازمند اعتماد متقابل با بخش خصوصي، به خصوص ايرانيان صاحب صلاحيت، دانش، تجربه و نفوذ در خارج از كشور براي تسريع و پيشبرد پروژه ديپلماسي تجاري است.

وزارت امور خارجه ايران با وجود چهار سال موفق نخست، در دوره دوم دولت روحاني، ناگزير به پوست‌اندازي و انجام تغييرات جدي و دگرديسي مثبت شده تا بتواند با روشي متفاوت در گذار از عصر كنوني براي مواجهه با چالش‌ها و شرايط نوين آماده شود. بدون شك دستگاه ديپلماتيك ايران، يكي از نقاط قوت دوره نخست دولت روحاني بوده، ولي براي ادامه اين وضع چاره‌اي جز بازنگري اساسي در برخي از ساز و كارهاي آن نيست. اگر در دور نخست دولت تدبير و اميد، احتياط‌هاي لازم و مرسوم ناشي از پيچيدگي‌ها و دشواري‌هاي برنامه هسته‌اي ايران مانع انجام اين بازنگري شده، اكنون زمان اجراي چنين تحولاتي فرا رسيده و نمي‌توان براي هميشه در باد توفيق توافق هسته‌اي توقف كرد. البته انجام چنين تغييراتي نيازمند يكپارچگي كامل دستگاه ديپلماتيك ايران و كوتاه شدن دامنه نفوذ و ابتكار نهادهاي موازي و مشابه تضعيف‌كننده اقتدار ديپلماتيك در ايران است. ترديدي نيست كه محمد جواد ظريف و تيم همراه او، يكي از شايسته‌ترين مجموعه‌هاي تاريخ ديپلماسي ايران را تشكيل مي‌دهند و اكثريت مردم ايران نيز با دادن راي مجدد به دولت روحاني، به درايت و خردگرايي راي داده و عوام‌گرايي و عوام زدگي را نفي كردند. ولي وزارت خارجه ايران در چهار سال پيش رو نيازمند كار بيشتر، افق ديد وسيع‌تر و نگاهي ژرف‌انديش‌تر، در همه امور، به خصوص در عرصه ديپلماسي عمومي و ديپلماسي تجاري است.

http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=75690

ش.د9600399

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات